پیش چشای دخترت باز حرف نبودنو نزن/ جواد مقدم
دانلود مداحی شور کربلایی جواد مقدم ایام فاطمیه اول ۱۴۰۰ با متن نوحه پیش چشای دخترت باز حرف نبودنو نزن آذر ۱۴۰۰ هیئت بین الحرمین طهران
پیش چشای دخترت باز حرف نبودنو نزن
پاشو برای دلخوشیمم شده یه کم قدم بزن
جون میدم آخر از غمت
اینجوری عجل وفاتی رو لبت
دوری زوده برای زینبت
سخته ولی نفس بزن پاشو
شده به خاطر حسن پاشو
به زخم دل نمک نزن
هی به زحمت دیگه راه نرو
آه از این قلب خسته ات نکش
فضه جارو زده خونه رو
کار از این دست شکسته ات نکش
وا اماه وا اماه ...
کشتی عمر زار زینب زوده که پهلو بگیری
میکشه من رو اینکه مثل بابا ازم رو میگیری
تا دست بی جونتو بوسیدم
جای غلاف بازوتو دیدم
خراش زیر ابروتو ...
نزن که زحمتت نشه شونه
رو چادرت هنوز رد خونه
مثل تو حال من بده
تو جوونی بگو از چیه این سفیدی موی سرت
دیگه پهلو به پهلو نشه کشت منو خون رو بسترت
هی به زحمت دیگه راه نره
آه از این قلب خسته ات نکش
فضه جارو زده خونه رو
کار از این دست شکسته ات نکش
وا اماه وا اماه ...
کجای این دلم بذارم دیگه غم رفتنتو
همین بسه هنوز میبینم خواب زمین خوردنتو
پیش چشمام میزنی پر
یادم میاد غم دیوار و در
بودی چهل نفر به یک نفر
با میخ در کشتنتو خندیدن
با تازیونه زدنت دیدم
رد شدن از روی تنت
بسه این که گرفته ازت
این شبا زخمت آغوشتو
جون زینب بمون و نرو
هی نزن حرف تابوتتو
هی به زحمت دیگه راه نره
آه از این قلب خسته ات نکش
فضه جارو زده خونه رو
کار از این دست شکسته ات نکش
وا اماه وا اماه ... -
پیش چشای دخترت باز حرف نبودنو نزن
پاشو برای دلخوشیمم شده یه کم قدم بزن
جون میدم آخر از غمت
اینجوری عجل وفاتی رو لبت
دوری زوده برای زینبت
سخته ولی نفس بزن پاشو
شده به خاطر حسن پاشو
به زخم دل نمک نزن
هی به زحمت دیگه راه نرو
آه از این قلب خسته ات نکش
فضه جارو زده خونه رو
کار از این دست شکسته ات نکش
وا اماه وا اماه ...
کشتی عمر زار زینب زوده که پهلو بگیری
میکشه من رو اینکه مثل بابا ازم رو میگیری
تا دست بی جونتو بوسیدم
جای غلاف بازوتو دیدم
خراش زیر ابروتو ...
نزن که زحمتت نشه شونه
رو چادرت هنوز رد خونه
مثل تو حال من بده
تو جوونی بگو از چیه این سفیدی موی سرت
دیگه پهلو به پهلو نشه کشت منو خون رو بسترت
هی به زحمت دیگه راه نره
آه از این قلب خسته ات نکش
فضه جارو زده خونه رو
کار از این دست شکسته ات نکش
وا اماه وا اماه ...
کجای این دلم بذارم دیگه غم رفتنتو
همین بسه هنوز میبینم خواب زمین خوردنتو
پیش چشمام میزنی پر
یادم میاد غم دیوار و در
بودی چهل نفر به یک نفر
با میخ در کشتنتو خندیدن
با تازیونه زدنت دیدم
رد شدن از روی تنت
بسه این که گرفته ازت
این شبا زخمت آغوشتو
جون زینب بمون و نرو
هی نزن حرف تابوتتو
هی به زحمت دیگه راه نره
آه از این قلب خسته ات نکش
فضه جارو زده خونه رو
کار از این دست شکسته ات نکش
وا اماه وا اماه ... -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.