حکمت | بهار خونه ما / استاد محرابیان

حکمت | بهار خونه ما / استاد محرابیان
اسماء، شب اومد وارد حیاط شد که یه کم آب برداره
فرمود دیدم تو حیاط تو تاریکی
یه صدای ضعیفی
هی میگه خدایا!
مادرم نمیره

رفتیم دیدم آقا امام مجتبی [علیه‌السلام] یه بچه‌ی هفت ساله

[ازشون پرسیدم:] پس چرا نخوابیدی؟!
من تا چشمم رو هم میذارم ، بخوابم

صدای خس خس سینه‌ی مادرم
یه جوری نفس می‌کشه من می‌ترسم بمیره

خیلی این شبا ...

چوت روایت داریم حضرت فاطمه [سلام‌الله‌علیها]
این روزای آخر نشسته می‌خوابید
نمی‌تونست دراز بکشه

خیلی سخت بود بچه‌ها
میدیدن مادر سخت نفس می‌کشه -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.