حکمت | تربیت دینی فرزند / استاد رفیعی

خدا رحمت کنه همه‌ی گذشتگان
مرحوم کاشف الغطاء
قبل اذان ظهر
پسرش رو بیدار کرد

بابا! پاشو بریم حرم
گفت: بابا شما برو من میام

گفت نه! برو من میام نداریم
میخوام با هم بریم

یک شب با من بیا
پسر از خواب ناز بلند شد
دنبال پدر راه افتاد و ...
زمستان بود و سرد بود

تو کوچه‌های نجف فقرایی نشسته بودند
دستشون جلوی مردم که پول بگیرن

فرمود: پسرم اینا برا چی از خونه اومدن بیرون ؟
گفت: بابا برا پول

گفت: مطمئنن [مردم] بهشون پول میدن؟

گفت نه! شایدم تا صبح بشینن هیچ کی هیچ چی بهشون نده

گفت: ببین! اینا برا پولی که مطمئن نیستن
نیمه شب اومدن تو کوچه نشستن
تو برای وعده‌ی ثوابی که داده
و خودش میگه من صادقم میدم این ثواب رو


حالا هم می‌خوای برگردی خونه هم برو
اصن حرم میخوی نیای

همینو می‌خواست حالیش کنه

تربیت دینی خیلی مهمه! -