حکمت | لذت مناجات رو ازت گرفتم / استاد توکلی

یه جوونی [به حضرت موسی] گفت:
به خدا سلام برسون بگو
این همه من تو رو معصیت [گناه] میکنم
چرا روز به روز چاق‌تر میشم
روزیم هم بیشتر میشه

خدایتو ثابت کن
یه چوبی به ما بزن
ما بفهمیم اینجا صاحب داره
اگر کسی حرف این آقا رو گوش نده [کنایه به خدا]
پس گردنی می‌خوره

موسی رفت [به مناجحات به خدا]

وقتی برمی‌گشت خدا گفت:
پیام بنده‌ی ما رو ندادی !

گفت دیگه خدیا شما که میدونی
بی ادبی کرده، منم دیگه نخواستم ...

گفت سلام به بنده‌م برسون
بگو من چوبت می‌زنم [اما] پوستت کلفته

این متوجه [عقوبت خدا] نمیشه
بعضیا پوست کلفتن

گفت چه عقوبتی از این بالاتر که
نتونستی یه بار بگی یا الله -