حکمت | شصت سال زندگی پس از زندگی / استاد حسینی صدر
مرحوم حاج ماشاالله خدادادپور شصت سال زنده شد
به اعجاز امام حسین
کسیکه بیمارستان جوابش کرد
تابوتش رو هم آوردند
همه منتظر بودند [کی از دنیا میره]
امروز
فردا
صبح ظهر عصر الان میمیره
مادرش منقلب شده بود
یک پارچه برمیداره
شروع میکنه صبح تا ظهر گریه کردن
برا آقا سیدالشهداء [سلاماللهعلیه]
یک صبح تا ظهر اشک [ریختن]
[متبرک میکنه و ] میذاره تو این پارچه
میاد میذاره رو بدن این شخص [حاج ماشاءالله]
[خود حاج ماشاءالله میگه در حال کما:] دیدم سقف شکافته شد
یک نور مقدسی آمد
میگه تعجب کردم
[دیدم در دستان سیدالشهداء دو دست بریدهست]
گفتم: آقا اینا چیه؟!
فرمودند: دو تا دست بریدهی برادرم اباالفضله
ما هر جا بخوایم بریم کاری کنیم
دو تا دست بریده داداشم اباالفضل رو میبریم -
به اعجاز امام حسین
کسیکه بیمارستان جوابش کرد
تابوتش رو هم آوردند
همه منتظر بودند [کی از دنیا میره]
امروز
فردا
صبح ظهر عصر الان میمیره
مادرش منقلب شده بود
یک پارچه برمیداره
شروع میکنه صبح تا ظهر گریه کردن
برا آقا سیدالشهداء [سلاماللهعلیه]
یک صبح تا ظهر اشک [ریختن]
[متبرک میکنه و ] میذاره تو این پارچه
میاد میذاره رو بدن این شخص [حاج ماشاءالله]
[خود حاج ماشاءالله میگه در حال کما:] دیدم سقف شکافته شد
یک نور مقدسی آمد
میگه تعجب کردم
[دیدم در دستان سیدالشهداء دو دست بریدهست]
گفتم: آقا اینا چیه؟!
فرمودند: دو تا دست بریدهی برادرم اباالفضله
ما هر جا بخوایم بریم کاری کنیم
دو تا دست بریده داداشم اباالفضل رو میبریم -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.