دل پره آهه طفل سه ساله تو نزدیک یه ماهه/ حسین ستوده
دانلود مداحی زمینه من دیگه اون رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم با نوای کربلایی حسین ستوده شهادت حضرت رقیه (س) شب سوم محرم ۱۴۰۱ کربلای معلی با متن نوحه در مرداد ۱۴۰۱
دل پره آهه طفل سه ساله تو نزدیک یه ماهه
همدم درده روزای خوبمون دیگه بر نمیگرده
من دیگه اون رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم
اونی که با نوازش تو چشماشو باز بکنه نمیشم
من دیگه اون رقیه که بخوابه رو پر قو نمیشم
اونکه بلند حرف نمیزد حتی باهاش یه بار عمو نمیشم
بابا قدیم کجا الآن کجا عمو کجا سنان کجا
بابا حسین بابا حسین ...
خاطره هامون رد میشه از جلوی چشمامو
و غمامون یکی دو تا نیست
دنیای چند وقت دیگه به کام ما نیست
من دیگه اون رقیه روز و شبای مدینه نمیشم
اونی که هیچ حقی نداشت سایه شو حتی ببینه نمیشم
من دیگه اون رقیه گذشته با موی بلند نمیشم
اونی که لکنت زبون نداشته وقت حرف زدن نمیشم
بابا شبیه تو منم یه دست دندونامو زد و شکست
بابا حسین بابا حسین ...
اشک چشمامه خیلی دلم تنگه برا عروسکامه
دلم گرفته روزای خوب بچگیمو غم گرفته
من دیگه اون رقیه که مرگشو از خدا نخواهد نمیشم
اونی که توی این سه سال به عمه زحمت نمیداد نمیشم
من دیگه اون رقیه که نرفته بود بازار شام نمیشم
من دیگه اون دختری که ندیده بود بزم حرام نمیشم
بابا بازم میخواهی بری سفر خسته شدم منم ببر
بابا حسین بابا حسین ...
میشه بگی که من هنوز نازم
شونه بزن موی منو بازم
دست توی مو های تو میندازم
شونه بزن موی منو بازم
موم سوخت شبیه مادر تو پهلوم سوخت
بابا ببین تموم بازوم سوخت
میون شعله چشم و ابروم سوخت
ای کاش به گوش من نمیرسید حرفاش
جوری زدش تو صورتم ...
به خدا سنگینه بابا دستاش
من الذی ایتمنی بابا حسین ...
دیگه نگم برات سرم چی شد
میشه نپرسی چادرم چی شد
رفتی نگفتی دخترم چی شد
تاره چشمای من نمیبینه آره
شده لباسای تنم پاره
حتی واسم نمونده گوشواره
فرشه زیر قدم های تو که فرشه
ولی چرا تن تو بی سر شه
گریه کنم دلم سبک تر شه
نبودنت بهونه گیرم کرد
فکر سر بریده پیرم کرد
تو رفتی و زجر اسیرم کرد
فکر سر بریده پیرم کرد
ای داد میزنه روی سر من فریاد
میسوزونه زخم تنم رو باد
خبر داری که دندونم افتاد
شمردی بابا چند تا لگد خورده به پهلوی دخترت -
دل پره آهه طفل سه ساله تو نزدیک یه ماهه
همدم درده روزای خوبمون دیگه بر نمیگرده
من دیگه اون رقیه ای که واسه تو ناز بکنه نمیشم
اونی که با نوازش تو چشماشو باز بکنه نمیشم
من دیگه اون رقیه که بخوابه رو پر قو نمیشم
اونکه بلند حرف نمیزد حتی باهاش یه بار عمو نمیشم
بابا قدیم کجا الآن کجا عمو کجا سنان کجا
بابا حسین بابا حسین ...
خاطره هامون رد میشه از جلوی چشمامو
و غمامون یکی دو تا نیست
دنیای چند وقت دیگه به کام ما نیست
من دیگه اون رقیه روز و شبای مدینه نمیشم
اونی که هیچ حقی نداشت سایه شو حتی ببینه نمیشم
من دیگه اون رقیه گذشته با موی بلند نمیشم
اونی که لکنت زبون نداشته وقت حرف زدن نمیشم
بابا شبیه تو منم یه دست دندونامو زد و شکست
بابا حسین بابا حسین ...
اشک چشمامه خیلی دلم تنگه برا عروسکامه
دلم گرفته روزای خوب بچگیمو غم گرفته
من دیگه اون رقیه که مرگشو از خدا نخواهد نمیشم
اونی که توی این سه سال به عمه زحمت نمیداد نمیشم
من دیگه اون رقیه که نرفته بود بازار شام نمیشم
من دیگه اون دختری که ندیده بود بزم حرام نمیشم
بابا بازم میخواهی بری سفر خسته شدم منم ببر
بابا حسین بابا حسین ...
میشه بگی که من هنوز نازم
شونه بزن موی منو بازم
دست توی مو های تو میندازم
شونه بزن موی منو بازم
موم سوخت شبیه مادر تو پهلوم سوخت
بابا ببین تموم بازوم سوخت
میون شعله چشم و ابروم سوخت
ای کاش به گوش من نمیرسید حرفاش
جوری زدش تو صورتم ...
به خدا سنگینه بابا دستاش
من الذی ایتمنی بابا حسین ...
دیگه نگم برات سرم چی شد
میشه نپرسی چادرم چی شد
رفتی نگفتی دخترم چی شد
تاره چشمای من نمیبینه آره
شده لباسای تنم پاره
حتی واسم نمونده گوشواره
فرشه زیر قدم های تو که فرشه
ولی چرا تن تو بی سر شه
گریه کنم دلم سبک تر شه
نبودنت بهونه گیرم کرد
فکر سر بریده پیرم کرد
تو رفتی و زجر اسیرم کرد
فکر سر بریده پیرم کرد
ای داد میزنه روی سر من فریاد
میسوزونه زخم تنم رو باد
خبر داری که دندونم افتاد
شمردی بابا چند تا لگد خورده به پهلوی دخترت -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.