پای درد و دل دخترت بشین/ امیر کرمانشاهی
دانلود مداحی استودیویی نماهنگ پای درد و دل دخترت بشین با نوای حاج امیر کرمانشاهی شب سوم محرم ۱۴۰۱ روضه حضرت رقیه (س) با متن نوحه در مرداد ۱۴۰۱ هیئت انصار الحجه
پای درد و دل دخترت بشین
با لبای پاره میخونم برات
لکنتم داره اذیت میکنه
روضه با اشاره میخونم برات
با سر اومدی به دیدنم ولی
هیچ کجا بابا نمیاد اینطوری
گریه زیاد امونمو برید
نفسم بالا نمیاد اینطوری
اینطوری دست منو گره زدن
دستای عمه رو بستن اینطوری
سرتو نمیتونم بغل کنم
مچ دستمو شکستن اینطوری
بعد اون که رفتی بی خداحافظی
کار من سوز و گدازه اینطوری
نمیشه که خوب ببینمت بابا
با چشمی که نیمه بازه اینطوری
بعد اون شب که تو صحرا گم شدم
دیگه خم شد قامت من اینطوری
یکی در میون نزد سیلی بهم
ضربه زد به صورت من اینطوری
تو بگو کجای دنیا یه گُلو
میکَنَن از روی ساقه اینطوری
تو چه جوری افتادی از روی اسب
افتادم من از رو ناقه اینطوری
تو کوچه پس کوچه های شهر شام
چکمه روی بالم افتاد اینطوری
یکی دید رمغ نمونده رو پاهام
بی ادب منو هلم داد اینطوری
تا خجالتم بدن زنای شام
هی به من اشاره کردن اینطوری
جلوی چشم عمو میون راه
پیرهنم رو پاره کردن اینطوری
وقتی توی تب میسوزم ای بابا
لرزه تو تنم میافته اینطوری
با ته نیزه یه جور منو زدن
سر و گردنم میافته اینطوری
کمرم شکسته از غصه بابا
ریخته شد رو سرم آوار اینطوری
میدونی که بدتر از اینا چیه
هو شدم میون بازار اینطوری
همه سنگ از روی پشت بوم زدن
ناز دخترو خریدن اینطوری
موهایی که عمه بافته بود برام
زجر و حرمله کشیدن اینطوری
کاشوب -
پای درد و دل دخترت بشین
با لبای پاره میخونم برات
لکنتم داره اذیت میکنه
روضه با اشاره میخونم برات
با سر اومدی به دیدنم ولی
هیچ کجا بابا نمیاد اینطوری
گریه زیاد امونمو برید
نفسم بالا نمیاد اینطوری
اینطوری دست منو گره زدن
دستای عمه رو بستن اینطوری
سرتو نمیتونم بغل کنم
مچ دستمو شکستن اینطوری
بعد اون که رفتی بی خداحافظی
کار من سوز و گدازه اینطوری
نمیشه که خوب ببینمت بابا
با چشمی که نیمه بازه اینطوری
بعد اون شب که تو صحرا گم شدم
دیگه خم شد قامت من اینطوری
یکی در میون نزد سیلی بهم
ضربه زد به صورت من اینطوری
تو بگو کجای دنیا یه گُلو
میکَنَن از روی ساقه اینطوری
تو چه جوری افتادی از روی اسب
افتادم من از رو ناقه اینطوری
تو کوچه پس کوچه های شهر شام
چکمه روی بالم افتاد اینطوری
یکی دید رمغ نمونده رو پاهام
بی ادب منو هلم داد اینطوری
تا خجالتم بدن زنای شام
هی به من اشاره کردن اینطوری
جلوی چشم عمو میون راه
پیرهنم رو پاره کردن اینطوری
وقتی توی تب میسوزم ای بابا
لرزه تو تنم میافته اینطوری
با ته نیزه یه جور منو زدن
سر و گردنم میافته اینطوری
کمرم شکسته از غصه بابا
ریخته شد رو سرم آوار اینطوری
میدونی که بدتر از اینا چیه
هو شدم میون بازار اینطوری
همه سنگ از روی پشت بوم زدن
ناز دخترو خریدن اینطوری
موهایی که عمه بافته بود برام
زجر و حرمله کشیدن اینطوری
کاشوب -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.