بابا! با من حرف بزن...!/ روضه استاد انصاریان

بابا! با من حرف بزن...!/ روضه استاد انصاریان
روضه خوانی استاد انصاریان
👈بابا! با من حرف بزن...!
👈 کجای دنیا سر بریده به دیدن بچه‌اش رفته است؟
🖋 در خرابه آشوب شد. آن ملعون ازل و ابد بیدار شد و گفت: چه خبر است؟! چرا نمی‌گذارند بخوابیم! به او گفتند: یک دختر دوسه‌ساله بهانهٔ بابایش را گرفته است. شاه است دیگر، وقتی امر می‌کند، این احمق‌ها باید امرش را اطاعت کنند! شاه گفت: سریع سر بریدهٔ پدرش را ببرید تا ساکت شود.
🔹کجای دنیا سر بریده به دیدن بچه‌اش رفته؟ چه صاحب‌خانه‌ای! صاحب‌خانه سه‌سالش است. چه مهمانی! تک انسان عالم است. خوش‌به‌حالت دختر! خدا به تو توفیق داد که این سر بریده را به بغل بگیری.
🔹 «یا أبتاهُ! مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی»بابا! من الآن وقت یتیم‌شدنم بود؟ من که حالاحالا بابا می‌خواستم. بابا! شب عروسی، پدر باید چادر سر دختر کند. تو با سر بریده به دیدن آمده‌ای؟ چه کسی محاسن تو را به خون سرت رنگین کرد. بابا! با من حرف بزن. «یا أبَتاهُ! مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَرِیدَیْکَ»
▫️محرم 1401
▫️ تهران/ حسینیه هدایت -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.