محمد اصفهانی به عشق مادر خواند
محمد اصفهانی به عشق مادر خواند
ترانه «پناه باران»
روزگارم ای عشق! روشن از چراغیست
این صدای عاشق، شمع کوچهباغیست
تا نسوزاند تار و پود من
پر نگیرد عشق از وجود من
بیتو مثل طوفان میشوم پریشان
پر کن از شادی سینهی غمگین
دامن از عطر باغ فروردین
آتشی به جانم بیتو بیقرارم
شب نمیتابد جز به ماه تو
ای شب و باران در پناه تو
ای پناه باران در کویر سوزان
درنمیگیرد سوز آه من
ای دعایت پشت و پناه من
روزم از تو روشن رو مگردان از من
ای نهان از هیاهو لالهی باغ مینو
از شب و کوچه بیتو ترسیدم
با تو خو کردم با تو خندیدم
ای تو شیرینتر از خواب
پر کشیدی به مهتاب
جز تو کِی در دل آرزو دارم
دست از این سودا برنمیدارم
تا برآید جانم عاشقت میمانم
ای دلآرام من مستی جام من -
ترانه «پناه باران»
روزگارم ای عشق! روشن از چراغیست
این صدای عاشق، شمع کوچهباغیست
تا نسوزاند تار و پود من
پر نگیرد عشق از وجود من
بیتو مثل طوفان میشوم پریشان
پر کن از شادی سینهی غمگین
دامن از عطر باغ فروردین
آتشی به جانم بیتو بیقرارم
شب نمیتابد جز به ماه تو
ای شب و باران در پناه تو
ای پناه باران در کویر سوزان
درنمیگیرد سوز آه من
ای دعایت پشت و پناه من
روزم از تو روشن رو مگردان از من
ای نهان از هیاهو لالهی باغ مینو
از شب و کوچه بیتو ترسیدم
با تو خو کردم با تو خندیدم
ای تو شیرینتر از خواب
پر کشیدی به مهتاب
جز تو کِی در دل آرزو دارم
دست از این سودا برنمیدارم
تا برآید جانم عاشقت میمانم
ای دلآرام من مستی جام من -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.