پیوسته لبریز از آه سردم/محمود علوی

پیوسته لبریز از آه سردم/محمود علوی
مداحی زیبا به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق با نوای محمود علوی
پیوسته لبریز از آه سردم

بار سفر رو آماده کردم

تو هر نفس آماج دردم

جلوی چشم اهل خونم

نیمه شب افتادن به جونم

ندادن لحظه ای امونم

حُرمت خونم و شکوندن

منو تو کوچه ها کشوندن

جونمو به لبم رسوندن

وای ، امون از این غریبی

با دیده ای تر ، در بین بستر

روضه می خونم با یاد مادر

خدا شدم شکسته بال و پر

هر لحظه قلبم در التهابه

موندن تو این شهر واسم عذابه

رو بازوهام جای طنابه

منم و قلبی زار و مضطر

که شده هم نوای حیدر

توی این لحظه های آخر

شبیه ابر نوبهارم

که به یاد حسین میبارم

غم کرب و بلا رو دارم

وای ، امون از این غریبی

یادم نمیره آتیش و هیزم

می بردنم از ما بین مردم

یکی نکرد به حالم ترحم

یادم نمیره توی دل شب

پای برهنه دنبال مرکب

صدا زدم وای عمه زینب

وای امون از مصیبت شام

کوچه های یهود و دشنام

سیلی و سنگِ از روی بام

اگه با دست بسته بردن

هر بلایی سرم آوردن

زن و بچم کتک نخوردن

وای ، امون از این غریبی
مدینه همدم اندوه دودمان علی ست

و باز شاهد مردی ز خاندان علی ست



که باز آمده آتش در آستانه ی او

هزار شکر که محسن نداشت خانه ی او



رسیده اند که از باغ، لاله را ببرند

امام صادق هفتاد ساله را ببرند



تصورش چقدر سخت می شود ای وای

بزرگ طایفه در کوچه می دود ای وای



کسی نگفت مگر پیرمرد بردن داشت؟

تن نحیف مگر تازیانه خوردن داشت؟



میان گریه ی آرام او بلند نخند

به دست بی رمقش لااقل طناب مبند



میان سینه ی او روضه ی مدینه به پاست

طنین روضه اش از وای مادرش پیداست



عزیز فاطمه را بی اراده می بردند

همه سواره و او را پیاده می بردند



دوید و از نفس افتاد پشت آن مرکب

دوید و از نفس افتاد گفت یا زینب



اگرچه رفت ولی قامتش خمیده نبود

به نی مقابل چشمش سر بریده نبود



اگرچه رفت ولی سلسله به شانه نداشت

به جای جای تنش رد تازیانه نداشت -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.