نگاهم کن! دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد/سید مجید بنی فاطمه

نگاهم کن! دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد/سید مجید بنی فاطمه
مولودی خوانی بسیار زیبا به مناسبت میلاد سراسر نور حضرت امام رضا علیه السلام و دهه مبارک کرامت با نوای سید مجید بنی فاطمه
نگاهم کن! دلم یک خلوت جانانه می‌خواهد

کبوتروار آمد روی گنبد!‌ دانه می‌خواهد

عطش دارم! تو در جریانی و دیری است می‌دانی

دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می‌خواهد

ضمانت کردی و از دست‌های مهربان تو

برای بستن پیمان، دلم پیمانه می‌خواهد

فدای آن گلایل‌های بالای ضریحت که

ملائک پرور است و دور خود پروانه می‌خواهد

گدا آداب درباری نمی‌داند، فقط از تو

سلامی مهربان و کاملاً شاهانه می‌خواهد

سر از دیوار گوهرشاد عمری برنمی‌دارم

که غم‌های وسیع و بی شمارم شانه می‌خواهد

به گنبد عادتم دادی کنار صحن آزادی

کبوتر بچه‌ات را رد نکن که لانه می‌خواهد

به دعوتنامه محتاجم، نگاهم خیره مانده ست و

برات کربلا از دست صاحب خانه می‌خواهد
حسین یا ثارالله


هرچه دارند از رضا دارند

شاه ایرانیان، امام‌ رضاست

الحق ایرانیان وفادارند

همه‌ی جانشان، امام رضاست



ملک از شوق، پر در آورد و

بال زد تا حریم حضرت عشق

رفت مشهد به خدمت سلطان

محضر قدسی ولایت عشق



السّلام علیک امام غریب

السّلام علیک یا سلطان

السّلام علیک امام رئوف

السّلام علیک مولا جان



نامه‌ها را سپرد دست امام

درهم آورد؛ نامه‌ی همه بود

درد دل‌های مردم ایران

حرف آخر، قسم به فاطمه بود



یا رضا! مادرم مریض شده

یا رضا! دست همسرم تنگ است

پسرم رفته مرز، سربازی

همه دلشوره‌ام فقط جنگ است



یا رضا! قسط دارم آخر ماه

یا رضا! از تو خانه می‌خواهم

پسری خواستگاری آمده است

از تو آقا، نشانه می‌خواهم



در سیاهی سرشلوغی‌ها

یا رضا! از تو نور می‌خواهم

این‌که مهدی ز یادمان نرود

انتظار ظهور می‌خواهم



دردی افتاده است در جانم

که دوایش فقط به دست شماست

سرطانی گرفته‌ام آقا

که شفایش فقط به دست شماست



یا رضا! شنبه امتحان دارم

یا رضا! تیرماه کنکور است

یا رضا! ماشینم خراب شده

سرکارم به خانه‌ام دور است



جرم من غیر عمد بود آقا

سند شادی‌ام به دست شماست

من که زندانی‌ام؛ امام رئوف!

راه آزادی‌ام به دست شماست



یا رضا! حاجتی است در دل من

که ندارم توان گفتن آن

تو خودت از خزانه‌ی غیبت

راه حلّ غم مرا برسان



یا رضا! مهربانی و خود تو

داشتی از ازل هوای مرا

دل من تنگ کفّ‌العباس است

بزن امضای کربلای مرا



نامه‌ها را یکی‌یکی می‌خواند

همه را دانه‌دانه امضا کرد

به یکی که رسید، گریان شد

نامه را بست و نامه را وا کرد



یا رضا! زخم لاعالج شده

گلوی طفل شیرخواره‌ی من

رنگ دیگر نمانده آقا جان

به روی طفل شیرخواره‌ی من



یا رضا! آب هم نمی‌نوشد

آخرسر چه می‌شود طفلم

چه جوابی به مادرش بدهم

دارد از دست می‌رود طفلم



نذر کردم، شفا بگیرد اگر

روضه برپا کنم برای حسین

شب هفتم شود علی اصغر

پسرم را کنم فدای حسین



به کسی رو نمی‌زنم چون‌که

یار بی‌دستی‌ام امام رضاست

من که ایرانی‌ام، چه غم دارم

همه‌ی هستی‌ام، امام رضاست
رو سینمون نوشته، یا حضرت اباالفضل -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.