حكايت آن مهمان كه زن خداوند خانه گفت كه باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند

حكايت آن مهمان كه زن خداوند خانه گفت كه باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند
حكايت آن مهمان كه زن خداوند خانه گفت كه باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.