خلاصه فرمایشات رهبر معظم در سال 1391 (پائیز)
خب، اصلىترین محور پیشرفت کشور، همین است. امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى - که خیلى از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودید - در قضیهى یکى از عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزىاى که شما به دست آوردید، فتحالفتوح است؛ از آن پیروزى ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشوارى که همهى دنیا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزى بزرگى را به دست آورند؛ عملیات طریقالقدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اینهاست. پیشرفت واقعى این است که جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ براى خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ براى کشور آیندهاى را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند براى رسیدن به این آینده، تلاش کنند. این چیزى است که امروز وجود دارد؛ این را باید تقویت کرد، این را باید پیش برد. این احساس و روحیهى نشاط را باید روزبهروز در جامعهى ما تشدید کرد
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان
۱۳۹۱/۰۷/۱۲
جدول | مرور سریع بیانات در فصل پاییز ۱۳۹۱
یکى از مهمترین موجودىهاى باارزش ما، همین نسل جوانِ تحصیلکرده است. نسل جوان تحصیلکرده، هم شجاعت دارد، هم امید دارد، هم نشاط و تحرک دارد. من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکى از خطاهائى که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهى تحدید نسل از اواسط دههى 70 به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلى که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههى 70 باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهى حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خداى متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونى اگر ما پیش برویم - من چندى پیش هم در ماه رمضان در سخنرانى گفتم - کشور پیر خواهد شد. خانوادهها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود کردن فرزندان در خانهها، به این شکلى که امروز هست، خطاست.این نسل جوانى که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دورهها و مرحلههاى آیندهى این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همهى مشکلات کشور را اینها حل میکنند؛ با آن آمادگى، با آن نشاط، با آن شوقى که در نسل جوان هست، و با استعدادى که در ایرانى وجود دارد. پس ما مشکل اساسى براى پیشرفت نداریم.
بیانات در اجتماع مردم بجنورد
۱۳۹۱/۰۷/۱۹
این که یک آقائى در یک گوشهاى عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهاى کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانى باید از وجود یک چنین نظامى که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامى است، با همهى وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونى، مکرر متعددىشان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتى حرام قطعى میدانیم. خیلىشان از روى لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهندهى قدرشناسى از نظام اسلامى است. حالا یک معممى یک گوشهاى بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلى خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامهاىها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الى ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید براى شما همین جا یک فهرست از بر بنویسم. صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب میشود ما از روحانیت اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مفاسد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند.
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالى
۱۳۹۱/۰۷/۱۹
به یک نکتهاى هم اشاره کنم. یک سرود زیبائى را با آهنگِ خوب اجرا کردند و مطالب مفیدى هم در آن سرود بود، که بیان کردند. من این نکته را نه فقط براى این جلسه عرض میکنم، بلکه مایلم اینجور مطالب در سطح کشور و سطح جامعه گسترش پیدا کند. خب، اظهار محبت بین مسئولین و بین مردم، بخصوص نخبگان، چیز خوبى است. اینکه حالا جمعى از نخبگان، فرهنگى، استاد، معلم، نسبت به یک خدمتگزارى که یک مسئولیتى دارد، ابراز محبت کنند، خیلى چیز مطلوبى است و در کشور ما خوشبختانه این هست، اما در بسیارى از نقاط دنیا این نیست؛ و این از برکات اسلام است، از برکات تدین است؛ و طرفینى هم هست. گفت: «راز کم گو من به تو عاشقترم». بین مسئولین و بین مردم یا نخبگان، محبتِ یکطرفه وجود ندارد؛ اصلاً امکان ندارد محبت یکطرفه. اگر یک کشش طرفینى و جاذبهى طرفینى نباشد، زود محبتها یکطرفه در هم پیچیده میشود و از بین میرود؛ بنابراین محبتها طرفینى است. منتها نکتهاى که من میخواهم عرض کنم، این است که این اظهار محبت منتهى نشود به گفتن سخنانى و بیان تعبیراتى که مبالغهآمیز بودن آنها براى همه آشکار است. البته شعر جاى اغراق و مبالغه است؛ اما اینکه از افراد کوچک و ناقصى از قبیل این حقیر، با تعبیراتى اسم بیاوریم که مخصوص بزرگان عالم آفرینش است، مربوط به معصومین است، مربوط به انبیاء و اولیاء است، چیز خوبى نیست. ما این فرهنگ را نباید در جامعه گسترش دهیم. حذف اینگونه تعبیرات، هیچ منافاتى با محبت طرفینى هم ندارد.
بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالى
۱۳۹۱/۰۷/۲۰
من یک نکتهى دیگر را هم اضافه کنم بر آنچه که عزیزان ما در اینجا بیان کردند. گفتند: «آن کسانى که در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهههاى جنوب و غرب رفتند وارد میدانها شدند و جان خود را کف دست گرفتند، به سه دسته تقسیم میشوند: بعضىها از گذشتهشان پشیمان میشوند، بعضىها بىتفاوت میمانند، بعضىها پایبند میمانند. آنهائى که پایبند میمانند، باید از غصه دق کنند». این جملهى اخیر را من قبول ندارم. آنهائى که پایبند میمانند، شاهد به ثمرنشستن این نهال و تناورشدن این درخت خواهند بود. اینجور نیست که با روى گرداندن کسانى، این حرکت عظیم، این بناى معْظم و شامخ تکان بخورد. با برگشتن یک عدهاى از این قافلهى عظیم، هرگز این قافله از راه باز نمیماند؛ «من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتى الله بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛(1) این را خداى متعال در قرآن فرموده است به مسلمانان صدر اسلام، به آن کسانى که در رکاب پیغمبر جهاد کردند و جنگیدند و جان خودشان را فدا کردند؛ قرآن در واقع همین حقیقت را براى آنها بیان میکند.
دلها را باید نگه داشت. بعضى از دلها میلرزند، میلغزند، نمیتوانند خودشان را بر آن لبهى مرتفع نگه دارند و حرکت را ادامه دهند؛ لذا سقوط میکنند. قرآن از اینها تعبیر کرده است به: «من یرتدّ منکم عن دینه». ارتداد، به طور مطلق همه جا به معناى برگشتن از دین نیست؛ پشت کردن به دین نیست؛ معنایش این است که از آن راهى که در گذشته میرفت، برمیگردد. بله، یک عدهاى در انقلاب ما هم بودهاند، در صدر اسلام هم بودند؛ راهى را که در کنار پیغمبر حرکت میکردند، ادامه ندادند؛ اما آیا راه متوقف ماند؟ آیا راه متوقف میمانَد؟ آیا قافله در جاى خود مىایستد؟ قافله حرکت میکند: «فسوف یأتى الله بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ رویشهائى به وجود خواهد آمد. یکى از این رویشها، خود شما جوانها هستید. شما که دوران جنگ را ندیدید، شما که امام را ندیدید، شما که در عرصههاى جنگ نبودید؛ اما امروز سرتاسر کشور اسلامى و انقلابى ما از روحیهى ایستادگى و ثبات و افتخار و احساس عزت، لبریز است.
بیانات در دیدار خانوادههاى شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالى
۱۳۹۱/۰۷/۲۲
کسانى که اهل تأمل و تدبرند، حدس بزنند که چرا در شعارهاى کسانى که حرف و نفس و حرکت خودشان را از رادیوى اسرائیل میگیرند، در درجهى اول، شعار بر ضد بسیج است؟ آیا خودشان میفهمند که چرا شعار بر ضد بسیج میدهند، یا نمیفهمند؟ این را من نمیتوانم قضاوت کنم. اما این، حقیقت کار است. این کلید طلائىِ حل بسیارى از مشکلات آینده، مورد بغض و عداوت آن کسانى است که نمیخواهند آینده، آیندهى خوبى و سرافرازى و موفقیتآمیزى براى نظام جمهورى اسلامى باشد؛ لذا میخواهند این کلید طلائى را بشکنند؛ لااقل در چشم من و شما آن را کوچک کنند. البته نخواهند توانست و معلوم است. خب، این دربارهى خصوصیات بسیج. در این زمینه خیلى حرف هست. عرض کردم؛ هرچه مداقّه کنیم، نکتهیابى کنیم، در این نکات تأمل کنیم و آنها را گسترش دهیم تا فکر و فرهنگ جامعه شود، زیادى نیست. مداقه در مورد بسیج - این پدیدهى عجیبى که خداى متعال به نظام جمهورى اسلامى هدیه کرده است - مسئلهى مهمى است.
بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالى
۱۳۹۱/۰۷/۲۴
اختلافات مضر است. هم اختلافات بین مسئولین مضر است؛ هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤساى محترم هشدار میدهم. من از رؤساى قوا حمایت کردم، باز هم حمایت میکنم - مسئولند، باید کمکشان کرد - اما به آنها هشدار میدهم، مراقب باشند. نه اینکه این نامهنگارىها خیلى مهم باشد؛ نه، صد تا نامه بنویسند؛ کار خودشان را بکنند، اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهاى جزئى را مایهى جنجال و هیاهو و استفادهى تبلیغاتى دشمن و خوراک تبلیغاتى رادیوهاى بیگانه و تلویزیونهاى بیگانه نکنند، صد تا نامه بنویسند؛ نامه اهمیتى ندارد. مهم این است که همهى ما بدانیم مسئولیتى داریم، همهى ما بدانیم موقعیت حساسى داریم.
امروز دشمن به خاطر حوادث شمال آفریقا، به خاطر پیشرفت علمى ایران - البته آنها میگویند پیشرفت هستهاى، لیکن دروغ میگویند؛ عمدهى مشکل آنها پیشرفت علمى شماهاست - به خاطر تأثیرى که ملت ایران بر روى ملتهاى دیگر گذاشته است، به خاطر این بیدارى اسلامى که پیدا شده، ناراحت و عصبانى است. دشمن احساس شکست میکند، احساس ناکامى میکند؛ لذا ناراحت است. البته ژستى که دولتمردان و دولتزنان آمریکا میگیرند، ژست پیروز است؛ که بله، ما چنین و چنان کردیم؛ لیکن خودشان هم میدانند، دیگران هم میدانند، محافل سیاسى و محافل مطبوعاتى دنیا هم میدانند که قضیه چه خبر است؛ میفهمند که دولت آمریکا در این درگیرى، در این مبارزهى کلان، در این حوادث، شکست خورده؛ خب، ناراحتند.
آنها هى دنبال اینند که یک کارى پیدا کنند. یکى از کارهاى مهم آنها این است که با روشهاى موذیانه و موریانهوار، بین ما اختلاف بیندازند؛ این جزو کارهاى رائج اینهاست، این کار را از قدیم انجام میدادند. البته متبحر و کارشناس کامل این کار، انگلیسىهاى خبیثند؛ آنها در زمینهى ایجاد اختلاف، از همه کارشناسترند؛ آمریکائىها پیش آنها شاگردى میکنند، از آنها یاد میگیرند! ایجاد اختلاف از راههاى نفوذ، مثل موشهاى دزد، مثل موریانه، وارد شدن و نفوذ کردن؛ اینها جزو کارهاى متعارف آنهاست. ما باید حواسمان جمع باشد. باید اختلافات به حداقل برسد.
البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشکالى هم ندارد - دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده است - اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گریبانگیرى، به مچگیرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهمیت ندارد. یک وقت یک چیزهاى مهمى است، خب مردم باید مطلع شوند؛ اما این اختلافاتى که انسان مىبیند بین این حضرات هست، چیزهائى نیست که اینقدر اهمیت داشته باشد که حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اینها را بزرگ کنیم، جلوى چشم مردم نگه داریم، به اینها اهمیت بدهیم؛ که اهمیتى هم ندارد. اختلافات را نباید علنى کرد؛ اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
۱۳۹۱/۰۸/۱۰
موضوعی: خیلى از این صاحبان فکر در غرب، یک منظومهى فکرى در خصوص آزادى دارند. همین نقدهائى که بر لیبرالیسم قدیمى انجام گرفته و همچنین نقدهائى که بعداً بر نسخههاى جدید لیبرالیسم و لیبرالدموکراسى و آن چیزهائى که بعد از لیبرالیسمِ مثلاً قرن هفدهم یا شانزدهم است، وارد آوردند، هر کدام براى خودش یک منظومهى فکرى است؛ اوّلى دارد، آخرى دارد، پاسخ سؤالات فراوانى دارد. ما یک دانه از آنها را در کشورمان به وجود نیاوردیم؛ با اینکه منابع ما زیاد است، ما فقر منبعى یعنى واقعاً میتوانیم یک مجموعهى فکرى مدون، یک منظومهى کامل فکرى در مورد آزادى - که به همهى سؤالات ریز و درشت آزادى پاسخ دهد - تأمین کنیم.البته این کار همت میخواهد؛ کار آسانى نیست.
بیانات در چهارمین نشست اندیشههاى راهبردى
۱۳۹۱/۰۸/۲۳
البته خداى متعال به مردم غزه این توفیق را داده است که در مقابل این دشمن خشن و ددمنش استقامت کنند، ایستادگى کنند، و آنها پاسخ ایستادگى خودشان را هم گرفتند، و آن عزت مردم غزه بود؛ نشان دادند که با ایستادگى، با مقاومت، با سختکوشى میتوان با همهى حجم کوچک، بر یک حجم بزرگِ پیچیدهى مسلحِ تأیید شده و حمایت شدهى از طرف قدرتهاى بزرگ فائق آمد. امروز صهیونیستهاى حاکم بر فلسطین اشغالى براى آتشبس دستپاچهتر از مردم غزه و مسئولان غزه هستند. جنایت را آنها کردند، خباثت را آنها کردند، ددمنشى را آنها کردند، اما ضربهى بیشتر را هم آنها دارند میخورند، به خاطر ایستادگى جمع کوچکِ مسلمان مردم غزه و جوانان غزه. و راه، جز این نیست؛ این یک پیام است به دنیاى اسلام: دنیاى اسلام اگر میخواهد در مقابل حملات دشمنان و خباثتهاى دشمنان و توطئههاى دشمنان و نامردىها و ناجوانمردىهاى دشمنان آسیبناپذیر بماند، باید با قدرت از خود دفاع کند.(4) باید در خود قدرت ایجاد کند؛ هم قدرت معنوى که قدرت ایمانى و عزم اراده است و هم قدرت مادى. پیشرفت علمى، قدرت مادى است؛ تجربه و فناورى، قدرت مادى است؛ توانائى ساخت تجهیزات زندگى، اعم از سلاح و غیر سلاح، قدرت مادى است. اینها را باید دنیاى اسلام و جوامع اسلامى براى خودشان فراهم کنند. آن وقت واحدى به کوچکى غزه سختى را تحمل میکند، شهیدانى میدهد، اما کارى میکند با دشمن، که همان طور که گفتیم، دشمن امروز براى آتشبس در غزه دستپاچهتر است تا خود مسئولان غزه و مردم غزه. این درس است براى دنیاى اسلام و البته ما این درس را از دوران دفاع مقدس آموختیم. بحمدالله مردم ما، جوانان ما، دانشمندان ما، تجربهگران ما در این زمینه پیشرفت کردند. از لحاظ علمى پیشرفت کردیم، از لحاظ تجربى پیشرفت کردیم؛ این حقیقت را فهمیدیم که باید روى پاى خودمان بایستیم. این هم یکى از این عوامل ایستادگى است.
بیانات در دیدار جمعى از بسیجیان و فعالان طرح «صالحین»
۱۳۹۱/۰۹/۰۱ -
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان
۱۳۹۱/۰۷/۱۲
جدول | مرور سریع بیانات در فصل پاییز ۱۳۹۱
یکى از مهمترین موجودىهاى باارزش ما، همین نسل جوانِ تحصیلکرده است. نسل جوان تحصیلکرده، هم شجاعت دارد، هم امید دارد، هم نشاط و تحرک دارد. من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکى از خطاهائى که خود ما کردیم - بنده خودم هم در این خطا سهیمم - این مسئلهى تحدید نسل از اواسط دههى 70 به این طرف باید متوقف میشد. البته اوّلى که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دههى 70 باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بندهى حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خداى متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونى اگر ما پیش برویم - من چندى پیش هم در ماه رمضان در سخنرانى گفتم - کشور پیر خواهد شد. خانوادهها، جوانها باید تولید مثل را زیاد کنند؛ نسل را افزایش دهند. این محدود کردن فرزندان در خانهها، به این شکلى که امروز هست، خطاست.این نسل جوانى که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دورهها و مرحلههاى آیندهى این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همهى مشکلات کشور را اینها حل میکنند؛ با آن آمادگى، با آن نشاط، با آن شوقى که در نسل جوان هست، و با استعدادى که در ایرانى وجود دارد. پس ما مشکل اساسى براى پیشرفت نداریم.
بیانات در اجتماع مردم بجنورد
۱۳۹۱/۰۷/۱۹
این که یک آقائى در یک گوشهاى عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهاى کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانى باید از وجود یک چنین نظامى که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامى است، با همهى وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونى، مکرر متعددىشان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتى حرام قطعى میدانیم. خیلىشان از روى لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشان دهندهى قدرشناسى از نظام اسلامى است. حالا یک معممى یک گوشهاى بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلى خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامهاىها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الى ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید براى شما همین جا یک فهرست از بر بنویسم. صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب میشود ما از روحانیت اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مفاسد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند.
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالى
۱۳۹۱/۰۷/۱۹
به یک نکتهاى هم اشاره کنم. یک سرود زیبائى را با آهنگِ خوب اجرا کردند و مطالب مفیدى هم در آن سرود بود، که بیان کردند. من این نکته را نه فقط براى این جلسه عرض میکنم، بلکه مایلم اینجور مطالب در سطح کشور و سطح جامعه گسترش پیدا کند. خب، اظهار محبت بین مسئولین و بین مردم، بخصوص نخبگان، چیز خوبى است. اینکه حالا جمعى از نخبگان، فرهنگى، استاد، معلم، نسبت به یک خدمتگزارى که یک مسئولیتى دارد، ابراز محبت کنند، خیلى چیز مطلوبى است و در کشور ما خوشبختانه این هست، اما در بسیارى از نقاط دنیا این نیست؛ و این از برکات اسلام است، از برکات تدین است؛ و طرفینى هم هست. گفت: «راز کم گو من به تو عاشقترم». بین مسئولین و بین مردم یا نخبگان، محبتِ یکطرفه وجود ندارد؛ اصلاً امکان ندارد محبت یکطرفه. اگر یک کشش طرفینى و جاذبهى طرفینى نباشد، زود محبتها یکطرفه در هم پیچیده میشود و از بین میرود؛ بنابراین محبتها طرفینى است. منتها نکتهاى که من میخواهم عرض کنم، این است که این اظهار محبت منتهى نشود به گفتن سخنانى و بیان تعبیراتى که مبالغهآمیز بودن آنها براى همه آشکار است. البته شعر جاى اغراق و مبالغه است؛ اما اینکه از افراد کوچک و ناقصى از قبیل این حقیر، با تعبیراتى اسم بیاوریم که مخصوص بزرگان عالم آفرینش است، مربوط به معصومین است، مربوط به انبیاء و اولیاء است، چیز خوبى نیست. ما این فرهنگ را نباید در جامعه گسترش دهیم. حذف اینگونه تعبیرات، هیچ منافاتى با محبت طرفینى هم ندارد.
بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالى
۱۳۹۱/۰۷/۲۰
من یک نکتهى دیگر را هم اضافه کنم بر آنچه که عزیزان ما در اینجا بیان کردند. گفتند: «آن کسانى که در دوران جهاد مقدس و دفاع مقدس، در جبهههاى جنوب و غرب رفتند وارد میدانها شدند و جان خود را کف دست گرفتند، به سه دسته تقسیم میشوند: بعضىها از گذشتهشان پشیمان میشوند، بعضىها بىتفاوت میمانند، بعضىها پایبند میمانند. آنهائى که پایبند میمانند، باید از غصه دق کنند». این جملهى اخیر را من قبول ندارم. آنهائى که پایبند میمانند، شاهد به ثمرنشستن این نهال و تناورشدن این درخت خواهند بود. اینجور نیست که با روى گرداندن کسانى، این حرکت عظیم، این بناى معْظم و شامخ تکان بخورد. با برگشتن یک عدهاى از این قافلهى عظیم، هرگز این قافله از راه باز نمیماند؛ «من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتى الله بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛(1) این را خداى متعال در قرآن فرموده است به مسلمانان صدر اسلام، به آن کسانى که در رکاب پیغمبر جهاد کردند و جنگیدند و جان خودشان را فدا کردند؛ قرآن در واقع همین حقیقت را براى آنها بیان میکند.
دلها را باید نگه داشت. بعضى از دلها میلرزند، میلغزند، نمیتوانند خودشان را بر آن لبهى مرتفع نگه دارند و حرکت را ادامه دهند؛ لذا سقوط میکنند. قرآن از اینها تعبیر کرده است به: «من یرتدّ منکم عن دینه». ارتداد، به طور مطلق همه جا به معناى برگشتن از دین نیست؛ پشت کردن به دین نیست؛ معنایش این است که از آن راهى که در گذشته میرفت، برمیگردد. بله، یک عدهاى در انقلاب ما هم بودهاند، در صدر اسلام هم بودند؛ راهى را که در کنار پیغمبر حرکت میکردند، ادامه ندادند؛ اما آیا راه متوقف ماند؟ آیا راه متوقف میمانَد؟ آیا قافله در جاى خود مىایستد؟ قافله حرکت میکند: «فسوف یأتى الله بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ رویشهائى به وجود خواهد آمد. یکى از این رویشها، خود شما جوانها هستید. شما که دوران جنگ را ندیدید، شما که امام را ندیدید، شما که در عرصههاى جنگ نبودید؛ اما امروز سرتاسر کشور اسلامى و انقلابى ما از روحیهى ایستادگى و ثبات و افتخار و احساس عزت، لبریز است.
بیانات در دیدار خانوادههاى شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالى
۱۳۹۱/۰۷/۲۲
کسانى که اهل تأمل و تدبرند، حدس بزنند که چرا در شعارهاى کسانى که حرف و نفس و حرکت خودشان را از رادیوى اسرائیل میگیرند، در درجهى اول، شعار بر ضد بسیج است؟ آیا خودشان میفهمند که چرا شعار بر ضد بسیج میدهند، یا نمیفهمند؟ این را من نمیتوانم قضاوت کنم. اما این، حقیقت کار است. این کلید طلائىِ حل بسیارى از مشکلات آینده، مورد بغض و عداوت آن کسانى است که نمیخواهند آینده، آیندهى خوبى و سرافرازى و موفقیتآمیزى براى نظام جمهورى اسلامى باشد؛ لذا میخواهند این کلید طلائى را بشکنند؛ لااقل در چشم من و شما آن را کوچک کنند. البته نخواهند توانست و معلوم است. خب، این دربارهى خصوصیات بسیج. در این زمینه خیلى حرف هست. عرض کردم؛ هرچه مداقّه کنیم، نکتهیابى کنیم، در این نکات تأمل کنیم و آنها را گسترش دهیم تا فکر و فرهنگ جامعه شود، زیادى نیست. مداقه در مورد بسیج - این پدیدهى عجیبى که خداى متعال به نظام جمهورى اسلامى هدیه کرده است - مسئلهى مهمى است.
بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالى
۱۳۹۱/۰۷/۲۴
اختلافات مضر است. هم اختلافات بین مسئولین مضر است؛ هم بدتر از آن، کشاندن اختلاف میان مردم مضر است. این را من به مسئولین، به رؤساى محترم هشدار میدهم. من از رؤساى قوا حمایت کردم، باز هم حمایت میکنم - مسئولند، باید کمکشان کرد - اما به آنها هشدار میدهم، مراقب باشند. نه اینکه این نامهنگارىها خیلى مهم باشد؛ نه، صد تا نامه بنویسند؛ کار خودشان را بکنند، اختلافات را به میان مردم نکشانند، چیزهاى جزئى را مایهى جنجال و هیاهو و استفادهى تبلیغاتى دشمن و خوراک تبلیغاتى رادیوهاى بیگانه و تلویزیونهاى بیگانه نکنند، صد تا نامه بنویسند؛ نامه اهمیتى ندارد. مهم این است که همهى ما بدانیم مسئولیتى داریم، همهى ما بدانیم موقعیت حساسى داریم.
امروز دشمن به خاطر حوادث شمال آفریقا، به خاطر پیشرفت علمى ایران - البته آنها میگویند پیشرفت هستهاى، لیکن دروغ میگویند؛ عمدهى مشکل آنها پیشرفت علمى شماهاست - به خاطر تأثیرى که ملت ایران بر روى ملتهاى دیگر گذاشته است، به خاطر این بیدارى اسلامى که پیدا شده، ناراحت و عصبانى است. دشمن احساس شکست میکند، احساس ناکامى میکند؛ لذا ناراحت است. البته ژستى که دولتمردان و دولتزنان آمریکا میگیرند، ژست پیروز است؛ که بله، ما چنین و چنان کردیم؛ لیکن خودشان هم میدانند، دیگران هم میدانند، محافل سیاسى و محافل مطبوعاتى دنیا هم میدانند که قضیه چه خبر است؛ میفهمند که دولت آمریکا در این درگیرى، در این مبارزهى کلان، در این حوادث، شکست خورده؛ خب، ناراحتند.
آنها هى دنبال اینند که یک کارى پیدا کنند. یکى از کارهاى مهم آنها این است که با روشهاى موذیانه و موریانهوار، بین ما اختلاف بیندازند؛ این جزو کارهاى رائج اینهاست، این کار را از قدیم انجام میدادند. البته متبحر و کارشناس کامل این کار، انگلیسىهاى خبیثند؛ آنها در زمینهى ایجاد اختلاف، از همه کارشناسترند؛ آمریکائىها پیش آنها شاگردى میکنند، از آنها یاد میگیرند! ایجاد اختلاف از راههاى نفوذ، مثل موشهاى دزد، مثل موریانه، وارد شدن و نفوذ کردن؛ اینها جزو کارهاى متعارف آنهاست. ما باید حواسمان جمع باشد. باید اختلافات به حداقل برسد.
البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشکالى هم ندارد - دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده است - اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گریبانگیرى، به مچگیرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهمیت ندارد. یک وقت یک چیزهاى مهمى است، خب مردم باید مطلع شوند؛ اما این اختلافاتى که انسان مىبیند بین این حضرات هست، چیزهائى نیست که اینقدر اهمیت داشته باشد که حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اینها را بزرگ کنیم، جلوى چشم مردم نگه داریم، به اینها اهمیت بدهیم؛ که اهمیتى هم ندارد. اختلافات را نباید علنى کرد؛ اختلافات را نباید به مردم کشاند؛ احساسات مردم را نباید در جهت ایجاد اختلاف تحریک کرد. از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
۱۳۹۱/۰۸/۱۰
موضوعی: خیلى از این صاحبان فکر در غرب، یک منظومهى فکرى در خصوص آزادى دارند. همین نقدهائى که بر لیبرالیسم قدیمى انجام گرفته و همچنین نقدهائى که بعداً بر نسخههاى جدید لیبرالیسم و لیبرالدموکراسى و آن چیزهائى که بعد از لیبرالیسمِ مثلاً قرن هفدهم یا شانزدهم است، وارد آوردند، هر کدام براى خودش یک منظومهى فکرى است؛ اوّلى دارد، آخرى دارد، پاسخ سؤالات فراوانى دارد. ما یک دانه از آنها را در کشورمان به وجود نیاوردیم؛ با اینکه منابع ما زیاد است، ما فقر منبعى یعنى واقعاً میتوانیم یک مجموعهى فکرى مدون، یک منظومهى کامل فکرى در مورد آزادى - که به همهى سؤالات ریز و درشت آزادى پاسخ دهد - تأمین کنیم.البته این کار همت میخواهد؛ کار آسانى نیست.
بیانات در چهارمین نشست اندیشههاى راهبردى
۱۳۹۱/۰۸/۲۳
البته خداى متعال به مردم غزه این توفیق را داده است که در مقابل این دشمن خشن و ددمنش استقامت کنند، ایستادگى کنند، و آنها پاسخ ایستادگى خودشان را هم گرفتند، و آن عزت مردم غزه بود؛ نشان دادند که با ایستادگى، با مقاومت، با سختکوشى میتوان با همهى حجم کوچک، بر یک حجم بزرگِ پیچیدهى مسلحِ تأیید شده و حمایت شدهى از طرف قدرتهاى بزرگ فائق آمد. امروز صهیونیستهاى حاکم بر فلسطین اشغالى براى آتشبس دستپاچهتر از مردم غزه و مسئولان غزه هستند. جنایت را آنها کردند، خباثت را آنها کردند، ددمنشى را آنها کردند، اما ضربهى بیشتر را هم آنها دارند میخورند، به خاطر ایستادگى جمع کوچکِ مسلمان مردم غزه و جوانان غزه. و راه، جز این نیست؛ این یک پیام است به دنیاى اسلام: دنیاى اسلام اگر میخواهد در مقابل حملات دشمنان و خباثتهاى دشمنان و توطئههاى دشمنان و نامردىها و ناجوانمردىهاى دشمنان آسیبناپذیر بماند، باید با قدرت از خود دفاع کند.(4) باید در خود قدرت ایجاد کند؛ هم قدرت معنوى که قدرت ایمانى و عزم اراده است و هم قدرت مادى. پیشرفت علمى، قدرت مادى است؛ تجربه و فناورى، قدرت مادى است؛ توانائى ساخت تجهیزات زندگى، اعم از سلاح و غیر سلاح، قدرت مادى است. اینها را باید دنیاى اسلام و جوامع اسلامى براى خودشان فراهم کنند. آن وقت واحدى به کوچکى غزه سختى را تحمل میکند، شهیدانى میدهد، اما کارى میکند با دشمن، که همان طور که گفتیم، دشمن امروز براى آتشبس در غزه دستپاچهتر است تا خود مسئولان غزه و مردم غزه. این درس است براى دنیاى اسلام و البته ما این درس را از دوران دفاع مقدس آموختیم. بحمدالله مردم ما، جوانان ما، دانشمندان ما، تجربهگران ما در این زمینه پیشرفت کردند. از لحاظ علمى پیشرفت کردیم، از لحاظ تجربى پیشرفت کردیم؛ این حقیقت را فهمیدیم که باید روى پاى خودمان بایستیم. این هم یکى از این عوامل ایستادگى است.
بیانات در دیدار جمعى از بسیجیان و فعالان طرح «صالحین»
۱۳۹۱/۰۹/۰۱ -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.