گسترش عامل اسلام در گفتمان زن
علی رغم تحولی که در دوره میانه در ایدئولوژی حکومت، نسبت به نهضت و حکومت لیبرال رخ داد، گفتمان اسلامی - همانند دوره قبل - بخش مهمی از گفتمان زن را همچنان به خود اختصاص می دهد. گروه اسلام و مسائل زنان به تنهایی (12.5٪) از کل آثار را در دوره میانه تشکیل میدهد. و اگر آثار اسلامی در دو گروه قانونگذاری و چهره های برجسته و مشهور را به آن بیفزاییم این نسبت به بیش از دو برابر افزایش می یابد به طوریکه می تواند اجمالا [یک سوم] گفتمان این دوره را تشکیل دهد. هر دو نظام لیبرال و سوسیالیست على رغم مسئله استراتژیک زنان  غیر مذهبی خود، با گفتمان دینی درگیر نشدند و آنگونه که تجربیات دیگران مانند تجربه ترکیه شاهد آن بود، نقش دین را در جامعه تهدیدی بزرگ نشمردند. آن نظامها سیاست مبتنی بر کنترل را از طریق تشویق و ارعاب به واسطه شیوه های متعدد در پیش گرفتند از جمله تسلط بر مؤسسات و شخصیتهای برجسته مذهبی، بهره گیری از گفتمان دینی یا ترویج و استفاده از برخی رویکردهای داخلی در کنار سرکوب رویکردهای دیگر که تهدیدی برای حکومت و هیئت حاکمه محسوب می شدند و اندیشه های رادیکالی نامطلوب را ترویج می کردند. حسن حنفی در بررسی خود پیرامون موضع رژیم کودتای ژوئیه در قبال دین، به این موضوع اشاره و بر این نکته تأکید می کند که در نظر عبدالناصر در کارزار برابری مرد و زن که حکومت در آن بدون اینکه اصلا مبارزه ای در کار باشد به موفقیتهای خود رسیده بود، دین سلاح تلقی نمی شد.
 
از نظر حکومت، گفتمان دینی می بایست از طریق کشف دوباره جایگاه ارزشها در مجموعه معارف و ارزشهای اسلامی و در رأس آنها ارزشهای عدالت اجتماعی، عدالت توزیع و غیره خود را با رویکردهای حکومت تطبیق دهد همانطور که در آن دوران، دهها تألیف درباره سوسیالیسم اسلام به رشته تحریر در آمد. این رویکرد به نوبه خود بر گفتمان اسلامی در خصوص زن تأثیر گذاشت. زیرا در کتاب های مربوط به تعیین و تعریف جایگاه زن در اسلام کتابهایی در مورد موضع مترقیانه و آزادیخواهانه اسلام در قبال زن به منصه ظهور رسید مانند «اسلام آزادیبخش زن»، «مساوات در اسلام»، و غیره. همچنین کتابهایی نوشته شدند که در زمینه مسائل تعدد زوجات، طلاق و غیره اندیشه های غیرسنتی را مطرح می کردند.
 
همچنین تلاش های انطباق در گفتمان اسلامی از تألیف کتاب های بسیاری که به موضوعاتی می پرداختند که حکومت برای آن اهمیت قائل بود معلوم می شود مانند تنظیم خانواده، و آثاری که در آنها دین به عنوان موتور محرکه رفتار اجتماعی مؤثر و بانفوذ بود. از طرف دیگر زندگینامه های اسلامی و سرگذشت مشاهیر و شخصیت های برجسته تحت تأثیر اندیشه های آزادیخواهانه نوین قرار گرفت در نتیجه به شخصیت های معینی توجه نشان داد که نشان دهنده ارزش زن فعال و پویا در زندگی اجتماعی بود یا به کشف دوباره آن ابعاد در زندگی چهره‌های برجسته اسلام مانند زنان صحابی و همسران پیامبر مانند خانمها: حضرت خدیجه (علیها السلام)، عایشه، حضرت زینب (علیها السلام)، خواهر امام حسین (علیه السلام)، و نفیسه (علیها السلام) همت گمارد.
 
در این دوران شاهد جهش بزرگی در آثار ادبیات بانوان هستیم که به معنی واقعی، انقلابی در بیان احساسات، مسائل و دیدگاه های بانوان درباره جامعه و زندگی است. بر اساس فهرستهایی که بعدا ارائه خواهد شد، تعداد آثاری که بانوان در گروههای مختلف به رشته تحریر درآوردند به استثنای گروه نوآوری به ۷۳ اثر رسید در حالیکه تألیفات ابداعی زنان در زمینه های مختلف ادبیات، شعر و غیره به ۱۳۶ مورد می رسد. و اگر فرض کنیم ابداع زنان اساسا بیشتر بر محور مسائل زنان و مشکلات انسانی و اجتماعی شان متمرکز بوده تا بیان ابداعی آزاد درباره مشکلات تجارب انسانی عمومی - همانگونه که در ادبیات نقد ادبیات بانوان وجود دارد - پس می توانیم بگوییم که بیان یا گفتمان نمادین بانوان درباره زن در برابر یا بیش از دو برابر اشکال پرداختن صریح و مستقیم به مسائل حسی، احساسی، اجتماعی و سیاسی زنان است.
 
این پدیده معانی متعددی دارد که برخی از آنها مثبت هستند مانند آزاد شدن زنان از بسیاری از قیود اجتماعی که مانع بیان احساسات یا نگارش ادبی میشد آنگونه که نسل نهضت با آن روبرو بود. در مقابل، معانی منفی هم وجود دارد که نشانه قیود و ضوابط سیاسی و اجتماعی است که فرصتهای بیان مستقیم درباره مشکلاتی را که زنان از آنها رنج می کشند محدود می سازد، در نتیجه به بیان نمادین متوسل شدند. این ویژگی تنها منحصر به ادبیات زنان نبود بلکه عموم آثار فکری را دربر می گرفت و شاید این امر در تحلیل واقعیات موجود و تشخیص مشکلات آن از طریق انواع مختلف ادبی - تا حد زیادی - غنای کمی و کیفی و سنگینی آثار ادبی را تفسیر کند. و این در حالی است که این شدت و حدت در مرحله بعد که زمینه های گسترده تری برای بیان ایجاد کرده بود قدرت خود را تا حد زیادی از دست داد و نویسندگان، فرهیختگان و ادبا شروع کردند به نقد وضعیت موجود و بیان دیدگاههای صریحشان در صفحات جراید. ادبیات بانوان از آن شیوه هایی که حرکتش را جهت میداد مستثنی نبود. در دوره بعد شاهد هستیم که بسیاری از شخصیت‌های ادبیات بانوان از ابداع به نگارش غیر ادبی روی آوردند و برخی از آنها به فعالان عرصه زنان تبدیل شدند. شاید خانم دکتر نوال سعداوی نمونه مهمی از این تحول باشد.
 
منبع: زن و جوامع عرب در طول یک قرن، منی ابوالفضل، مترجم دکتر هومن ناظمیان،صص89-87، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، تهران، 1394
نسخه چاپی