چکیده
در طول تاریخ در تمام جوامع ، بر مبنای تفاوت زیستی میان زن و مرد، نقش و کارکردهای اجتماعی، وظایف، مسئولیت ها و حقوق زن و مرد متفاوت بوده است. در طول تاریخ همیشه جایگاه و نقش زنان مغفول مانده و در نوشته های تاریخی بیشتر از مردان سخن گفته شده است. در نتیجه مروری بر جایگاه و قدرت زنان دربرهه های مختلف تاریخ ایران می کنیم.
تعداد کلمات:1133 کلمه، تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
در طول تاریخ در تمام جوامع ، بر مبنای تفاوت زیستی میان زن و مرد، نقش و کارکردهای اجتماعی، وظایف، مسئولیت ها و حقوق زن و مرد متفاوت بوده است. در طول تاریخ همیشه جایگاه و نقش زنان مغفول مانده و در نوشته های تاریخی بیشتر از مردان سخن گفته شده است. در نتیجه مروری بر جایگاه و قدرت زنان دربرهه های مختلف تاریخ ایران می کنیم.
تعداد کلمات:1133 کلمه، تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
نویسنده: سمیه خلیلی
دوران پیش از تاریخ
با توجه به اینکه دوران پیش از تاریخ ایران به سه دوره پارینه سنگی ( 90 هزار تا 30 هزار سال ق. م)، دوره میان سنگی ( 19 هزار تا 8 هزار سال ق. م) و دوره نوسنگی ( 8 هزار سال تا 3 هزار سال ق.م) تقسیم می شود. در دوره پارینه سنگی، بشر برای رفع احتیاجات غذایی روزانه خود از طریق شکار و جمع آوری خوراک اقدام به رفع نیازهایش می کرد و هم چنین دارای زندگی کوچ گونه بود. مردان به شکار می رفتند و زنان از طریق جمع آوری گیاهان خوراکی و دارویی با مردان همکاری داشتند.
اما با پایان دوران پارینه سنگی یا همان دوران گردآوری خوراک و شکار، دوره جدیدی آغاز می شود که زن داری قدرت بیشتری می شود. دوران نوسنگی است که کار زن کشاورزی و مشغله مرد دامپروری است و زن به سبب کار و اشتغالش مادر و سرور طبیعت شناخته می شود. تا اینکه کم کم ، عصر همکاری بین زن و مرد و تقسیم وظایف و مناسبات متوازن و متعادل و هماهنگ میان آنان و برتری زن پایان می گیرد و با کشف آهن و فرا رسیدن دوران جنگ و ستیز، دوران سی هزار ساله ارامش ناشی از تقسیم وظایف زن و مرد تمام می شود. از این جا رابطه دوسویه میان زن و مرد که مکمل هم بودند، آسیب می بیند و دوران پدرسالاری آغاز می شود.
زن دردوران مادها
دوران مادها مردسالاری حاکم بوده و شاید مهمترین دلیل آن هم قدرت یافتن مغان یا رییس کاهنان کوی ها بوده که خود را قدرت مطلق و حاکم بر اراده و خواست مردم می دانستند و زرتشت نیز مخالف آنان بود.
در دوره ساسانیان، زنان وضعیت و شرایط گوناگونی را پشت سر گذاشتند. از یک طرف چون دین زرتشت به عنوان دین رسمی شناخته شد موبدان و روحانیون قدرت را به دست گرفتند در نتیجه با نفوذ و قدرت خویش در حکومت و مذهب و همچنین پیروی از افکار پدرسالارانه خویش نوعی سلطه تدریجی را بر زنان اعمال کرده و نظام جنسی ـ طبقاتی مبتنی بر برتری جنس مذکر را تقویت کردند و در نتیجه سعی در منزوی کردن زنان داشتند.هر چند که نفوذ آنها بیشتر بوده اما تاریخ نشان می دهد زنان با وجود تمام فشارها و محدودیت ها توانستند با استفاده از حقوق موجود، جایگاه و مقام خود ارتقاء بخشند و حتی به حکومت و سلطنت برسن
جایگاه زنان در دوره هخامنشیان
بطور کلی زنان در دوره هخامنشیان از وضعیتی دوگانه برخوردار بودند. از یک طرف تحت تأثیر گذشته و رواج پدرسالاری بودند و از طرف دیگر تأثیرپذیری امپراتوری ایران از تمدن های بین النهرین که در مجاورت آنها بود سبب شد که زنان از امتیازات بیشتری برخوردار باشند. نکته مهم در مسئولیت پذیری سیاسی و اجتماعی زنان، پایگاه اجتماعی زنان بوده است. در واقع زنان دربار و اشراف به سبب خویشاوندی و ارتباطی که با دربار داشتند در بسیاری از امور مملکتی و سیاسی میتوانستند دخالت کنند که زنان طبقه عامه از این فرصت برخوردار نبودند. به همین دلیل با چهره سیاسی و فعال زنان بیشتر برخورد می کنیم. از جمله این زنان می توان به ماندانا، آتوسا، پانته آ، آمستریس، آرتمیس، آپاکیش و ... اشاره کرد.
در کل در زمان هخامنشیان به سبب نفوذ و گسترش آیین زرتشت و همچنین اقتدار و اراده پادشاهی چون کوروش که تمامی فرمان ها و دستورهایش بر اساس اصول انسانی، عدالت و برابری حقوق بشر پایه گذاری شده بود زن از جایگاه و مقام بالایی برخوردار بود تا جایی که در طول تاریخ دیگر نتوانست چنین موقعیتی پیدا کند.
جایگاه زنان در دوران سلوکیان و اشکانیان
از دوره سلوکیان و اشکانیان اطلاعات زیادی در دست نیست. با توجه به ارتباط ایران با یونان و تأثیرگذاری فرهنگ هلنیستی می توان به پررنگ شدن نقش زنان در جامعه اشاره کرد. ارزش و اهمیت زنان در دوران سلوکی به اندازه ای بود که پادشاهان معابد باشکوهی با نام زنان بنا کردند. اما با قدرت یافتن پارت ها و تأسیس دولت اشکانی و رهایی ایران از تسلط بیگانه، حاکمان این دوره به سبب روحیه خشن و جنگ آوری که داشتند، خود را در رأس هرم قدرت تصور کرده و برتری خویش را در خانواده و جامعه آشکار کردند و به سبب این طرز فکر عملاً زنان نقش و حضور خود را در عرصه جامعه از دست دادند.
اما با توجه به اینکه میترا و آناهیتا در اوج قدرت بودند، آناهیتا به عنوان ایزد بانوی آب و باروری جایگاه ویژه ای می یابد.هم چنین هزاران تندیس بجا مانده از آن دوران حکایت از اعتقادات و باورهای عمیق مردم در حمایت از این خدابانو دارد.
در این دوره زنان وضعیت و شرایط گوناگونی را پشت سر گذاشتند. از یک طرف چون دین زرتشت به عنوان دین رسمی شناخته شد موبدان و روحانیون قدرت را به دست گرفتند در نتیجه با نفوذ و قدرت خویش در حکومت و مذهب و همچنین پیروی از افکار پدرسالارانه خویش نوعی سلطه تدریجی را بر زنان اعمال کرده و نظام جنسی ـ طبقاتی مبتنی بر برتری جنس مذکر را تقویت کردند و در نتیجه سعی در منزوی کردن زنان داشتند.هر چند که نفوذ آنها بیشتر بوده اما تاریخ نشان می دهد زنان با وجود تمام فشارها و محدودیت ها توانستند با استفاده از حقوق موجود، جایگاه و مقام خود ارتقاء بخشند و حتی به حکومت و سلطنت برسند.
بطور کلی با توجه به محدودیت اطلاعات موجود درباره حضور زن و مقام و موقعیت او تنها می توان بیان داشت که در این دوره ملکه های اشکانی نقش چندانی در امور سیاسی و دولت نداشته اند و در آن مداخله نمی کردند. برخلاف دوران هخامنشی، حرمسرا نفوذی در امور درباری نداشته است. تنها نمونه از نفوذ و حضور زن در عرصه سیاسی ـ اجتماعی مطرح شده ملکه موزا است. وی در سلطنت مشارکت داشته و بعد از آن همسر مهرداد اول، ژینو که از دیگر زنان اشکانی است که عهده دار نیابت سلطنت پدرش بود. از زنان پارتی هم « آرتادخت» از جمله زنان باتدبیر و توانا بوده که به اقتصاد پارتیان رونق بخشیده بود.
اما با پایان دوران پارینه سنگی یا همان دوران گردآوری خوراک و شکار، دوره جدیدی آغاز می شود که زن داری قدرت بیشتری می شود. دوران نوسنگی است که کار زن کشاورزی و مشغله مرد دامپروری است و زن به سبب کار و اشتغالش مادر و سرور طبیعت شناخته می شود. تا اینکه کم کم ، عصر همکاری بین زن و مرد و تقسیم وظایف و مناسبات متوازن و متعادل و هماهنگ میان آنان و برتری زن پایان می گیرد و با کشف آهن و فرا رسیدن دوران جنگ و ستیز، دوران سی هزار ساله ارامش ناشی از تقسیم وظایف زن و مرد تمام می شود. از این جا رابطه دوسویه میان زن و مرد که مکمل هم بودند، آسیب می بیند و دوران پدرسالاری آغاز می شود.
زن دردوران مادها
دوران مادها مردسالاری حاکم بوده و شاید مهمترین دلیل آن هم قدرت یافتن مغان یا رییس کاهنان کوی ها بوده که خود را قدرت مطلق و حاکم بر اراده و خواست مردم می دانستند و زرتشت نیز مخالف آنان بود.
در دوره ساسانیان، زنان وضعیت و شرایط گوناگونی را پشت سر گذاشتند. از یک طرف چون دین زرتشت به عنوان دین رسمی شناخته شد موبدان و روحانیون قدرت را به دست گرفتند در نتیجه با نفوذ و قدرت خویش در حکومت و مذهب و همچنین پیروی از افکار پدرسالارانه خویش نوعی سلطه تدریجی را بر زنان اعمال کرده و نظام جنسی ـ طبقاتی مبتنی بر برتری جنس مذکر را تقویت کردند و در نتیجه سعی در منزوی کردن زنان داشتند.هر چند که نفوذ آنها بیشتر بوده اما تاریخ نشان می دهد زنان با وجود تمام فشارها و محدودیت ها توانستند با استفاده از حقوق موجود، جایگاه و مقام خود ارتقاء بخشند و حتی به حکومت و سلطنت برسن
جایگاه زنان در دوره هخامنشیان
بطور کلی زنان در دوره هخامنشیان از وضعیتی دوگانه برخوردار بودند. از یک طرف تحت تأثیر گذشته و رواج پدرسالاری بودند و از طرف دیگر تأثیرپذیری امپراتوری ایران از تمدن های بین النهرین که در مجاورت آنها بود سبب شد که زنان از امتیازات بیشتری برخوردار باشند. نکته مهم در مسئولیت پذیری سیاسی و اجتماعی زنان، پایگاه اجتماعی زنان بوده است. در واقع زنان دربار و اشراف به سبب خویشاوندی و ارتباطی که با دربار داشتند در بسیاری از امور مملکتی و سیاسی میتوانستند دخالت کنند که زنان طبقه عامه از این فرصت برخوردار نبودند. به همین دلیل با چهره سیاسی و فعال زنان بیشتر برخورد می کنیم. از جمله این زنان می توان به ماندانا، آتوسا، پانته آ، آمستریس، آرتمیس، آپاکیش و ... اشاره کرد.
در کل در زمان هخامنشیان به سبب نفوذ و گسترش آیین زرتشت و همچنین اقتدار و اراده پادشاهی چون کوروش که تمامی فرمان ها و دستورهایش بر اساس اصول انسانی، عدالت و برابری حقوق بشر پایه گذاری شده بود زن از جایگاه و مقام بالایی برخوردار بود تا جایی که در طول تاریخ دیگر نتوانست چنین موقعیتی پیدا کند.
جایگاه زنان در دوران سلوکیان و اشکانیان
از دوره سلوکیان و اشکانیان اطلاعات زیادی در دست نیست. با توجه به ارتباط ایران با یونان و تأثیرگذاری فرهنگ هلنیستی می توان به پررنگ شدن نقش زنان در جامعه اشاره کرد. ارزش و اهمیت زنان در دوران سلوکی به اندازه ای بود که پادشاهان معابد باشکوهی با نام زنان بنا کردند. اما با قدرت یافتن پارت ها و تأسیس دولت اشکانی و رهایی ایران از تسلط بیگانه، حاکمان این دوره به سبب روحیه خشن و جنگ آوری که داشتند، خود را در رأس هرم قدرت تصور کرده و برتری خویش را در خانواده و جامعه آشکار کردند و به سبب این طرز فکر عملاً زنان نقش و حضور خود را در عرصه جامعه از دست دادند.
اما با توجه به اینکه میترا و آناهیتا در اوج قدرت بودند، آناهیتا به عنوان ایزد بانوی آب و باروری جایگاه ویژه ای می یابد.هم چنین هزاران تندیس بجا مانده از آن دوران حکایت از اعتقادات و باورهای عمیق مردم در حمایت از این خدابانو دارد.
در این دوره زنان وضعیت و شرایط گوناگونی را پشت سر گذاشتند. از یک طرف چون دین زرتشت به عنوان دین رسمی شناخته شد موبدان و روحانیون قدرت را به دست گرفتند در نتیجه با نفوذ و قدرت خویش در حکومت و مذهب و همچنین پیروی از افکار پدرسالارانه خویش نوعی سلطه تدریجی را بر زنان اعمال کرده و نظام جنسی ـ طبقاتی مبتنی بر برتری جنس مذکر را تقویت کردند و در نتیجه سعی در منزوی کردن زنان داشتند.هر چند که نفوذ آنها بیشتر بوده اما تاریخ نشان می دهد زنان با وجود تمام فشارها و محدودیت ها توانستند با استفاده از حقوق موجود، جایگاه و مقام خود ارتقاء بخشند و حتی به حکومت و سلطنت برسند.
بطور کلی با توجه به محدودیت اطلاعات موجود درباره حضور زن و مقام و موقعیت او تنها می توان بیان داشت که در این دوره ملکه های اشکانی نقش چندانی در امور سیاسی و دولت نداشته اند و در آن مداخله نمی کردند. برخلاف دوران هخامنشی، حرمسرا نفوذی در امور درباری نداشته است. تنها نمونه از نفوذ و حضور زن در عرصه سیاسی ـ اجتماعی مطرح شده ملکه موزا است. وی در سلطنت مشارکت داشته و بعد از آن همسر مهرداد اول، ژینو که از دیگر زنان اشکانی است که عهده دار نیابت سلطنت پدرش بود. از زنان پارتی هم « آرتادخت» از جمله زنان باتدبیر و توانا بوده که به اقتصاد پارتیان رونق بخشیده بود.
بیشتر بخوانید: جایگاه زن در ایران پیش از اسلام
جایگاه زنان در عصر ساسانی
در این دوره زنان وضعیت و شرایط گوناگونی را پشت سر گذاشتند. از یک طرف چون دین زرتشت به عنوان دین رسمی شناخته شد موبدان و روحانیون قدرت را به دست گرفتند در نتیجه با نفوذ و قدرت خویش در حکومت و مذهب و همچنین پیروی از افکار پدرسالارانه خویش نوعی سلطه تدریجی را بر زنان اعمال کرده و نظام جنسی ـ طبقاتی مبتنی بر برتری جنس مذکر را تقویت کردند و در نتیجه سعی در منزوی کردن زنان داشتند.هر چند که نفوذ آنها بیشتر بوده اما تاریخ نشان می دهد زنان با وجود تمام فشارها و محدودیت ها توانستند با استفاده از حقوق موجود، جایگاه و مقام خود ارتقاء بخشند و حتی به حکومت و سلطنت برسند.
در دوره ساسانیان با مذهب مانی و جنبش دینی مزدک روبه رو می شویم. در دیدگاه مانی جایگاه زن و مرد مساوی است و اعتقاد وی بر دوری از لذات و شهوات دنیوی بود و معتقد بود که برای رستگاری باید از زن پرهیز کرد. اما مزدک که خود مصلحی اجتماعی بود بر این عقیده بود که خداوند کلیه وسایل معیشت را در روی زمین در دسترس مردم قرار داده تا افراد آن را به تساوی بین خود تقسیم کنند به طوری که کسی بیشتر از دیگری نداشته باشد و هیچ کس حق داشتن خواسته و مال و زن بیش از همنوع خود را ندارد. زن و خواسته باید مانند آب و آتش و مراتع در دسترس همگان به تساوی قرار گیرد. به همین دلیل گروهی از محققان مزدک را مروج نظام اشتراکی بودن زن ها می دانند. هرچند که دیدگاه وی آزادی و رهایی زنان از حرمسرایی شاهان بوده است.
در این دوره زنان وضعیت و شرایط گوناگونی را پشت سر گذاشتند. از یک طرف چون دین زرتشت به عنوان دین رسمی شناخته شد موبدان و روحانیون قدرت را به دست گرفتند در نتیجه با نفوذ و قدرت خویش در حکومت و مذهب و همچنین پیروی از افکار پدرسالارانه خویش نوعی سلطه تدریجی را بر زنان اعمال کرده و نظام جنسی ـ طبقاتی مبتنی بر برتری جنس مذکر را تقویت کردند و در نتیجه سعی در منزوی کردن زنان داشتند.هر چند که نفوذ آنها بیشتر بوده اما تاریخ نشان می دهد زنان با وجود تمام فشارها و محدودیت ها توانستند با استفاده از حقوق موجود، جایگاه و مقام خود ارتقاء بخشند و حتی به حکومت و سلطنت برسند.
در دوره ساسانیان با مذهب مانی و جنبش دینی مزدک روبه رو می شویم. در دیدگاه مانی جایگاه زن و مرد مساوی است و اعتقاد وی بر دوری از لذات و شهوات دنیوی بود و معتقد بود که برای رستگاری باید از زن پرهیز کرد. اما مزدک که خود مصلحی اجتماعی بود بر این عقیده بود که خداوند کلیه وسایل معیشت را در روی زمین در دسترس مردم قرار داده تا افراد آن را به تساوی بین خود تقسیم کنند به طوری که کسی بیشتر از دیگری نداشته باشد و هیچ کس حق داشتن خواسته و مال و زن بیش از همنوع خود را ندارد. زن و خواسته باید مانند آب و آتش و مراتع در دسترس همگان به تساوی قرار گیرد. به همین دلیل گروهی از محققان مزدک را مروج نظام اشتراکی بودن زن ها می دانند. هرچند که دیدگاه وی آزادی و رهایی زنان از حرمسرایی شاهان بوده است.
منبع
عنبرسوز، مریم، زن در ایران باستان( بررسی حضور سیاسی ـ فرهنگی زن از ظهور زرتشت تا ظهور اسلام)، 1390، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان