پهلوان شهید مسعود دارابی - مجموعه مستند بر سکوی افتخار
پهلوان شهید مسعود دارابی
پهلوانی از نسل پوریای ولی
پهلوان کشتی ایران
تاریخ تولد: 1342
محل تولد: شهرستان هرسین
تاریخ شهادت: 66/5/22
محل شهادت: سردشت - عملیات نصر
خلاصه ای از زندگینامه و نحوه شهادت :
شهید مسعود دارابی در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و تحصیلات خود را تا سال چهارم در دبیرستان امام صادق (ع) ادامه داد که با لبیک به فرمان امام امت (ره) برای مقابله با دشمنان اسلام عازم جبهه شد و بارها در جبهه حضور پیدا کرد تا اینکه در عملیات غرور آفرین نصر 7 و در تاریخ 22/05/1366 در منطقه سردشت بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به فیض عظیم شهادت رسید این شهید عزیز قهرمان اخلاق و پهلوانی هم بود .
آنچه در پی می آید مروری کوتاه و گذرا بر شرح و احوال 34 لاله سرافراز دانش آموز شهرستان هرسین است که در دوران دفاع مقدس هشت ساله به شرف شهادت نایل آمده اند.
خلاصه ای از زندگینامه و نحوه شهادت :
شهید مسعود دارابی در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و تحصیلات خود را تا سال چهارم در دبیرستان امام صادق (ع) ادامه داد که با لبیک به فرمان امام امت (ره) برای مقابله با دشمنان اسلام عازم جبهه شد و بارها در جبهه حضور پیدا کرد تا اینکه در عملیات غرور آفرین نصر 7 و در تاریخ 22/05/1366 در منطقه سردشت بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به فیض عظیم شهادت رسید این شهید عزیز قهرمان اخلاق و پهلوانی هم بود .
برای شادی دل کودک، کشتی را باخت:
پایش را که داخل دایره سرخ تشک گذاشت، همۀ سالن برایش کف می زد و یکصدا تشویقش می کرد. شاید خیلی کسی از نتیجه مسابقه نگران نبود، هرچه باشد او قهرمانی کشوری را داشت. آنچه مهم بود حضور او روی تشک بود.
با علامت داور، مسابقه شروع شد. با هر حرکت "مسعود"، سالن یکپارچه تشویق می شد. مسابقه داشت به نفع "مسعود" جلو می رفت. یکسره کردن مسابقه برایش مشکل نبود. "مسعود" نگاهی به اطراف خود انداخت، همه یکدست طرفدار او بودند. نگاهش از روی صورت پسر بچه ای در کنار تشک کشتی سر خورد. با علامت داور دوباره دو کشتی گیر به سمت هم رفتند. باز نگاهش به همان کودک افتاد. در آن سروصدای تماشاگران، با دقت به فریادهای کودک گوش سپرد: "بابا، بابا، تو برنده میشی، آفرین، آفرین، بزنش زمین" و ...
حالا دیگر مسابقه تمام شده بود و بسیاری از تماشاگران دمغ از سالن خارج می شدند. شاید اصلا برایشان باور کردنی نبود. مسعود؛ با آن همه سابقه و مدال های رنگارنگش، در مقابل یک کشتیگیر عادی شکست خورده بود! اما در این هیر و ویر، آنچه که مسعود را خوشحال می کرد، خندهای از ته دل کودکی بود که پدرش مسابقه کشتی را برده بود.
یاد پهلوان کشتی ایران، شهید دانش آموز مسعود دارابی گرامی باد... -
پهلوانی از نسل پوریای ولی
پهلوان کشتی ایران
تاریخ تولد: 1342
محل تولد: شهرستان هرسین
تاریخ شهادت: 66/5/22
محل شهادت: سردشت - عملیات نصر
خلاصه ای از زندگینامه و نحوه شهادت :
شهید مسعود دارابی در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و تحصیلات خود را تا سال چهارم در دبیرستان امام صادق (ع) ادامه داد که با لبیک به فرمان امام امت (ره) برای مقابله با دشمنان اسلام عازم جبهه شد و بارها در جبهه حضور پیدا کرد تا اینکه در عملیات غرور آفرین نصر 7 و در تاریخ 22/05/1366 در منطقه سردشت بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به فیض عظیم شهادت رسید این شهید عزیز قهرمان اخلاق و پهلوانی هم بود .
آنچه در پی می آید مروری کوتاه و گذرا بر شرح و احوال 34 لاله سرافراز دانش آموز شهرستان هرسین است که در دوران دفاع مقدس هشت ساله به شرف شهادت نایل آمده اند.
خلاصه ای از زندگینامه و نحوه شهادت :
شهید مسعود دارابی در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و تحصیلات خود را تا سال چهارم در دبیرستان امام صادق (ع) ادامه داد که با لبیک به فرمان امام امت (ره) برای مقابله با دشمنان اسلام عازم جبهه شد و بارها در جبهه حضور پیدا کرد تا اینکه در عملیات غرور آفرین نصر 7 و در تاریخ 22/05/1366 در منطقه سردشت بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به فیض عظیم شهادت رسید این شهید عزیز قهرمان اخلاق و پهلوانی هم بود .
برای شادی دل کودک، کشتی را باخت:
پایش را که داخل دایره سرخ تشک گذاشت، همۀ سالن برایش کف می زد و یکصدا تشویقش می کرد. شاید خیلی کسی از نتیجه مسابقه نگران نبود، هرچه باشد او قهرمانی کشوری را داشت. آنچه مهم بود حضور او روی تشک بود.
با علامت داور، مسابقه شروع شد. با هر حرکت "مسعود"، سالن یکپارچه تشویق می شد. مسابقه داشت به نفع "مسعود" جلو می رفت. یکسره کردن مسابقه برایش مشکل نبود. "مسعود" نگاهی به اطراف خود انداخت، همه یکدست طرفدار او بودند. نگاهش از روی صورت پسر بچه ای در کنار تشک کشتی سر خورد. با علامت داور دوباره دو کشتی گیر به سمت هم رفتند. باز نگاهش به همان کودک افتاد. در آن سروصدای تماشاگران، با دقت به فریادهای کودک گوش سپرد: "بابا، بابا، تو برنده میشی، آفرین، آفرین، بزنش زمین" و ...
حالا دیگر مسابقه تمام شده بود و بسیاری از تماشاگران دمغ از سالن خارج می شدند. شاید اصلا برایشان باور کردنی نبود. مسعود؛ با آن همه سابقه و مدال های رنگارنگش، در مقابل یک کشتیگیر عادی شکست خورده بود! اما در این هیر و ویر، آنچه که مسعود را خوشحال می کرد، خندهای از ته دل کودکی بود که پدرش مسابقه کشتی را برده بود.
یاد پهلوان کشتی ایران، شهید دانش آموز مسعود دارابی گرامی باد... -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.