مرثیه/ در عزای اشرف اولاد آدم
مرثیه با مضمون اربعین حسینی
شاعر: غلامعلی حداد عادل
خواننده: غلامرضا پیروی
در عزای اشرف اولاد آدم زار می گریم
بر شهید کربلا می گریم و بسیار می گریم
از لب عطشان گل های پریشان یاد می آرم
همچو ابر نوبهاری، بر گل و گلزار می گریم
اشک می بارم به یاد قامت مردی که می افتد
جویباری بی قرارم پای سروی زار می گریم
در غم آن چشم خون افشان و آن دست جدا از تن
دست بر سر می زنم با دیده ی خونبار می گریم
قصه ی شام غریبان را چو شب ها یاد می آرم
همچو شمعی در دل شب با تن تبدار می گریم
در وداع تلخ و دردآلود زینب با حسین خود
با دل خونین پو یاری در وداع یار می گریم
کاروانی در اسارت می رود با کوله بار غم
من چو طفلی بر سر هرکوچه و بازار می گریم
درد بی درمان غم بی گریه آرامی نمی گیرد
چاره ی بیچارگان اشک است و من ناچار می گریم -
شاعر: غلامعلی حداد عادل
خواننده: غلامرضا پیروی
در عزای اشرف اولاد آدم زار می گریم
بر شهید کربلا می گریم و بسیار می گریم
از لب عطشان گل های پریشان یاد می آرم
همچو ابر نوبهاری، بر گل و گلزار می گریم
اشک می بارم به یاد قامت مردی که می افتد
جویباری بی قرارم پای سروی زار می گریم
در غم آن چشم خون افشان و آن دست جدا از تن
دست بر سر می زنم با دیده ی خونبار می گریم
قصه ی شام غریبان را چو شب ها یاد می آرم
همچو شمعی در دل شب با تن تبدار می گریم
در وداع تلخ و دردآلود زینب با حسین خود
با دل خونین پو یاری در وداع یار می گریم
کاروانی در اسارت می رود با کوله بار غم
من چو طفلی بر سر هرکوچه و بازار می گریم
درد بی درمان غم بی گریه آرامی نمی گیرد
چاره ی بیچارگان اشک است و من ناچار می گریم -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.