سخن آوا | خوابی یا بیدار؟ (استاد مرادی)

سخن آوا | خوابی یا بیدار؟ (استاد مرادی)
حَبّه عَرَنی می گوید: من و نوف در میدان رو به روی دارالاماره خوابیده بودیم. در همین حال که مقداری از شب گذشته بود؛ ناگاه دیدیم امیرمؤمنان (علیه‌السلام) از کنار دیوار حرکت می کرد به من فرمود: خوابی یا بیدار، حبّه؟! گفتم: بیدارم. اما وقتی شما را در چنین حالی می بینم، پس ما باید چگونه باشیم؟! علی (علیه‌السلام) چشمانش را فرو بست و گریست.
سپس رو به نوف کرد و فرمود: خوابی، نوف؟! گفت: نه یا امیرمؤمنان! خواب نیستم واز اول شب تاکنون، بسیار گریه کردم. فرمود: اگر گریه طولانی امشب تو، از ترس خداست، در قیامت دربرابرِ خداوند، چشمانت روشن و شادمان خواهد بود.

ای نوف! هیچ قطره‌ای از چشم مردی به خاطر ترس خدا فرو نچکد، مگر این که دریاهایی از آتش را خاموش کند. -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.