سخن آوا | ماجرای آقاسیدمهدی قوام و زن بدکاره / استاد عالی
مرحوم حاج سید مهدی قوام از منبریهای قهار تهران در زمان طاغوت ده شب منبر رفت، شب آخر هنگام بازگشت در مسیر خانه، زن بدکارهای را دید و به او گفت: این پول ده شب روضه امام حسین (علیهالسلام) است که به من دادهاند، تو را به جدهام زهرا(سلاماللهعلیها) تا این پول تمام نشده دیگر از این کارها انجام نده.
در نتیجه این عمل، آن زن توبه کرد و زن صالحهای شد و با مرد مؤمنی نیر ازدواج کرد.
سال بعد که سیدمهدی قوام برای زیارت به کربلا رفته بود مرد مؤمنی نزد او آمد و گفت: حاج آقا همسرم میخواهد از شما تشکر کند اما خجالت میکشد، آن زن در حالی که حجابش کامل بود، جلو آمد و گفت: حاج آقا من همان زنی هستم که پول امام حسین (علیهالسلام) را به من دادید، من متحول شدهام و هم اکنون نیز ساکن کربلا هستم. -
در نتیجه این عمل، آن زن توبه کرد و زن صالحهای شد و با مرد مؤمنی نیر ازدواج کرد.
سال بعد که سیدمهدی قوام برای زیارت به کربلا رفته بود مرد مؤمنی نزد او آمد و گفت: حاج آقا همسرم میخواهد از شما تشکر کند اما خجالت میکشد، آن زن در حالی که حجابش کامل بود، جلو آمد و گفت: حاج آقا من همان زنی هستم که پول امام حسین (علیهالسلام) را به من دادید، من متحول شدهام و هم اکنون نیز ساکن کربلا هستم. -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.