سخن آوا | از پسِ امروز بُوَد فردایی / استاد عالی
خدا رحمت کنه آیت الله آقای احمدی میانجی رو
در قم
رضوان خدا بر ایشون
از خوبان قم بود
من [این جریان رو] از ایشون شنیدم
ایشون میگفت ما یه دوست دکتری داشتیم
ایشون میفرمود [آیت الله احمدی میانجی]
میفرمود: دوست ما دکتر بود
ایشون [دکتر] میگفت من یه مریض توی بیمارستان داشتم
روحانی بود، یه عالِمی بود، معلوم بود آدم خوبی هم بود
میگفت این روحانی یه روزی
[یه ناراحتی کبد داشت، ناراحتی خیلی حادّی نبود]
[یه ناراحتی کبد داشت، اومده بود بیمارستان]
مریض خود من بود
بعد این دکتر میگه: من یه روزی رفتم بالا سرش ویزیت
دیدم داره از همه حلالیت میطلبه، پرستارا و دور و اطرفیان و ...
بهر حال خداحافظی می کنه
گفتم: حاج آقا چه خبره؟
یه مریضی سادهست خوب میشه
گفت: نه!
بهر حال حلالم بکنید، زحمت بهتون دادم
خیلی ممنون
خیلی عادی، واقعا انگار یه مسافرت می خواست بره،
گفت اونجوری برخورد می کرد
بعد دکتر میگفت: من کنارش بودم
دیدم این شعر رو خوند
در رفتن جان از بدن
گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن
دیدم که جانم می ر و د
از دنیا رفت
این دکتر میگفت من بهتم زد
تا حالا مرگ اینجوری ندیده بودم
شعرش رو هم خوند
اون «میرود» که گفت از دنیا رفت
آدمی که واقعا بدونه از پس امروز فردایی هست
که اونجا حسابی داره، کتابی داره
خب پاک زندگی می کنه -
در قم
رضوان خدا بر ایشون
از خوبان قم بود
من [این جریان رو] از ایشون شنیدم
ایشون میگفت ما یه دوست دکتری داشتیم
ایشون میفرمود [آیت الله احمدی میانجی]
میفرمود: دوست ما دکتر بود
ایشون [دکتر] میگفت من یه مریض توی بیمارستان داشتم
روحانی بود، یه عالِمی بود، معلوم بود آدم خوبی هم بود
میگفت این روحانی یه روزی
[یه ناراحتی کبد داشت، ناراحتی خیلی حادّی نبود]
[یه ناراحتی کبد داشت، اومده بود بیمارستان]
مریض خود من بود
بعد این دکتر میگه: من یه روزی رفتم بالا سرش ویزیت
دیدم داره از همه حلالیت میطلبه، پرستارا و دور و اطرفیان و ...
بهر حال خداحافظی می کنه
گفتم: حاج آقا چه خبره؟
یه مریضی سادهست خوب میشه
گفت: نه!
بهر حال حلالم بکنید، زحمت بهتون دادم
خیلی ممنون
خیلی عادی، واقعا انگار یه مسافرت می خواست بره،
گفت اونجوری برخورد می کرد
بعد دکتر میگفت: من کنارش بودم
دیدم این شعر رو خوند
در رفتن جان از بدن
گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن
دیدم که جانم می ر و د
از دنیا رفت
این دکتر میگفت من بهتم زد
تا حالا مرگ اینجوری ندیده بودم
شعرش رو هم خوند
اون «میرود» که گفت از دنیا رفت
آدمی که واقعا بدونه از پس امروز فردایی هست
که اونجا حسابی داره، کتابی داره
خب پاک زندگی می کنه -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.