حکمت | صبر بر مصیبت و گرفتاری / استاد حسینی قمی
خدا رحمت کند؛ در احوالات
مرحوم آیتاللهالعظمی مرحوم آسیدابوالحسن اصفهانی میخوندم
ایشون آقازادهای داشتند بین نماز مغرب و عشای پدر
این آقازاده رو کشتند
سر از بدنش جدا کردند
[اطرافیان] نگذاشتند ایشون متوجه بشن
وقتی رفتند خانه
میرزای نائینی و عدهای از بزرگان حوزه
رفتند کم کم به آقا خبر دادند
خیلی مصیبت سنگین بود
از خادم آقا سوال کردند
آقا اون شبی که این داغ رو دید چه حالی داشت؟
خادم گفته بود من همین قدر بهتون بگم
شب از نیمه گذشته بود
این سید پیرمرد
این مرجع عالیقدر
تو حیاط خونه قدم میزد
روضهی علی اکبر رو میخوند
و این شعر رو میخوند
داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت
زان داغ بجز خالق اکبر که خبر داشت؟ -
مرحوم آیتاللهالعظمی مرحوم آسیدابوالحسن اصفهانی میخوندم
ایشون آقازادهای داشتند بین نماز مغرب و عشای پدر
این آقازاده رو کشتند
سر از بدنش جدا کردند
[اطرافیان] نگذاشتند ایشون متوجه بشن
وقتی رفتند خانه
میرزای نائینی و عدهای از بزرگان حوزه
رفتند کم کم به آقا خبر دادند
خیلی مصیبت سنگین بود
از خادم آقا سوال کردند
آقا اون شبی که این داغ رو دید چه حالی داشت؟
خادم گفته بود من همین قدر بهتون بگم
شب از نیمه گذشته بود
این سید پیرمرد
این مرجع عالیقدر
تو حیاط خونه قدم میزد
روضهی علی اکبر رو میخوند
و این شعر رو میخوند
داغی که حسین از غم اکبر به جگر داشت
زان داغ بجز خالق اکبر که خبر داشت؟ -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.