حکمت | دیشب خواب امام حسین رو دیدم / استاد بندانی نیشابوری
یکی از علما و مجتهدین در مشهد
فرمود: من بچه بودم
بابام [ما رو] میبرد فلان محلهی مشهد
[برا شرکت در] روضه
یه روز دیدم واعظ چند دیقهای دیر کرد
ایشون اومد و خب، تابستون [هم] بود
دیدیم رفت کنار حوض
خلاصه دیدیم یه استکان شکسته آورد بیرون
ریختند طلبهها دروش رو گرفتند
صاحبخونه اومد یه حوله آورد
خشک کرد و عمامهش رو گذاشت رفت منبر
گفت: آقایون! من دیشب خواب اباعبدالله (علیهالسلام) رو دیدم
خواب دیدم حضرت رو همین پلهی منبر نشستند
به برادرشون حضرت عباس (علیهالسلام) فرمود:
بنویس داداش!
دیشب فلانی قبل از [زیارت] عاشورا اومد روضه
فلانی چای روضه رو خورد
فلانی نخورد
صاحب مجلس اینا رو گرفته [برا روضه]
دیروز اینقدر مصرف شده ...
تا رسید به آخرش
فرمود بنویسید: ندیمهشون بعد از روضه
استکانها رو میشست
یه استکان از دستش افتاد به لبهی حوض [خورد] شکست
رفت ته [حوض]
اون استکان شکسته رو هم به حساب حسین (علیهالسلام) بنویسید -
فرمود: من بچه بودم
بابام [ما رو] میبرد فلان محلهی مشهد
[برا شرکت در] روضه
یه روز دیدم واعظ چند دیقهای دیر کرد
ایشون اومد و خب، تابستون [هم] بود
دیدیم رفت کنار حوض
خلاصه دیدیم یه استکان شکسته آورد بیرون
ریختند طلبهها دروش رو گرفتند
صاحبخونه اومد یه حوله آورد
خشک کرد و عمامهش رو گذاشت رفت منبر
گفت: آقایون! من دیشب خواب اباعبدالله (علیهالسلام) رو دیدم
خواب دیدم حضرت رو همین پلهی منبر نشستند
به برادرشون حضرت عباس (علیهالسلام) فرمود:
بنویس داداش!
دیشب فلانی قبل از [زیارت] عاشورا اومد روضه
فلانی چای روضه رو خورد
فلانی نخورد
صاحب مجلس اینا رو گرفته [برا روضه]
دیروز اینقدر مصرف شده ...
تا رسید به آخرش
فرمود بنویسید: ندیمهشون بعد از روضه
استکانها رو میشست
یه استکان از دستش افتاد به لبهی حوض [خورد] شکست
رفت ته [حوض]
اون استکان شکسته رو هم به حساب حسین (علیهالسلام) بنویسید -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.