بی روی علی شعر من آرایه ندارد/ صابرخراسانی
مصطفی صابر خراسانی
مولودي
مصطفی صابر خراسانی
امام علی علیهالسلام
ولادت امام علی علیه السلام
شعرخوانی
مداحی
شعر خوانی صابر خراسانی جشن ولادت حضرت علی (ع) همراه با متن شعر بی روی علی شعر من آرایه ندارد بی اذن علی نطق درون مایه ندارد
بی روی علی شعر من آرایه ندارد
بی اذن علی نطق درون مایه ندارد
بی نام علی قرآن یک آیه ندارد
بی حب علی دین به خدا پایه ندارد
عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش
یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش
یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است
با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است
ذکر لب مولا صلوات است و سلام است
هم شان علی کیست؟ اگر هست بیاید!
بالاتر از این دست محال است بیاید
هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل
توصیف گر روی گل او شده بلبل
نقل است که شاعر شده حافظ به توسل
لاحول و لاقوه الا بتغزل
ایجاز رباعی ست بلندای قصیده ست
در دفتر اشعار خدا بیت گزیده ست
خورشید شده آینه گردان جمالش
خوردند ملایک همگی غبطه به حالش
گشتم به خدا نیست کسی مثل و مثالش
میراث پیمبر صلواتی ست که آلش
کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد
با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد
تاریخ عرب فاتح خیبر شکن اش خواند
او بود که پیغمبر اسلام من اش خواند
صد آیه ی نازل نشده از دهنش خواند
استاد سخن، فاطمه، صاحب سخن اش خواند
کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد
جز او احدی خطبه ی بی نقطه ندارد
برده ست خدا نام از او داخل انجیل
موسی به لبش نادعلی داشت لب نیل
داده ست به فرمان علی گوش، ابابیل
پیغامبری را علی آموخت به جبریل
این ها همگی هیچ، بگو معجزه اش چیست
اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست
عدل علوی دست عقیل است در آتش
گیرم بزند دشمن او پشت در آتش
لطفش به گنهکار چو آبی ست بر آتش
شاعر، نزند دست بر این شعر تر، آتش
در آتش سوزنده و بی سایه ی محشر
بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر
عشق علی و فاطمه تکرار ندارد
جز فاطمه عالم گل بی خار ندارد
جز با در این خانه، گدا کار ندارد
این خانه دری دارد و دیوار ندارد
شاعر: محمد حسین ملکیان
منبع: کاشوب -
بی روی علی شعر من آرایه ندارد
بی اذن علی نطق درون مایه ندارد
بی نام علی قرآن یک آیه ندارد
بی حب علی دین به خدا پایه ندارد
عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش
یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش
یاسین رخ و رحمان دل و توحید مقام است
با حکم غدیر آمده، پس کار تمام است
ذکر لب مولا صلوات است و سلام است
هم شان علی کیست؟ اگر هست بیاید!
بالاتر از این دست محال است بیاید
هم جاذبه هم دافعه دارد، به تعادل
توصیف گر روی گل او شده بلبل
نقل است که شاعر شده حافظ به توسل
لاحول و لاقوه الا بتغزل
ایجاز رباعی ست بلندای قصیده ست
در دفتر اشعار خدا بیت گزیده ست
خورشید شده آینه گردان جمالش
خوردند ملایک همگی غبطه به حالش
گشتم به خدا نیست کسی مثل و مثالش
میراث پیمبر صلواتی ست که آلش
کس نیست به جز فاطمه و حیدر و اولاد
با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد
تاریخ عرب فاتح خیبر شکن اش خواند
او بود که پیغمبر اسلام من اش خواند
صد آیه ی نازل نشده از دهنش خواند
استاد سخن، فاطمه، صاحب سخن اش خواند
کو آنکه قدم جای قدومش بگذارد
جز او احدی خطبه ی بی نقطه ندارد
برده ست خدا نام از او داخل انجیل
موسی به لبش نادعلی داشت لب نیل
داده ست به فرمان علی گوش، ابابیل
پیغامبری را علی آموخت به جبریل
این ها همگی هیچ، بگو معجزه اش چیست
اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست
عدل علوی دست عقیل است در آتش
گیرم بزند دشمن او پشت در آتش
لطفش به گنهکار چو آبی ست بر آتش
شاعر، نزند دست بر این شعر تر، آتش
در آتش سوزنده و بی سایه ی محشر
بر چادر زهرا متوسل شو و بگذر
عشق علی و فاطمه تکرار ندارد
جز فاطمه عالم گل بی خار ندارد
جز با در این خانه، گدا کار ندارد
این خانه دری دارد و دیوار ندارد
شاعر: محمد حسین ملکیان
منبع: کاشوب -
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.