داستان یک وقف "رفیقم علی"
تو دوران مدرسه بهترین رفیقم علی بود.خیلی سر به راه و درسخون..وسطای سال دیگه نیومد مدرسه...فهمیدم علی بجای پدرش که معتاد و بیکار شده داره کار میکنه و خرج خونشونو در میاره... علی حیف شد با تمام استعدادی که داشت..
_-_-_
کاری از سید محمد علوی عدل -
_-_-_
کاری از سید محمد علوی عدل -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.