ترانه «یاد آن شب»/ حسین محمود شاهی
ترانه «یاد آن شب»
شاعر: محمد ابراهیم باستانی پاریزی
خواننده: حسین محمود شاهی
یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می ریخت
بر سر ما ز در و بام و هوا گل می ریخت
سر به دامان منت بود و ز شاخ بادام
بر رخ چون گلت آهسته صبا گل می ریخت
خاطرت هست که آن شب همه شب تا دم صبح
شب جدا شاخه جدا باد جدا گل می ریخت
نسترن خم شده لعل لب تو می بوسید
خضر گویی به لب آب بقا گل می ریخت
زلف تو غرقه به گل بود و هر آنگاه که من
می زدم دست بدان زلف دو تا گل می ریخت
تو فرو دوخته دیده به مه و باد صبا
چون عروس چمنت بر سر و پا گل می ریخت
گیتی آن شب اگر از شادی ما شاد نبود
راستی تا سحر از شاخه چرا گل می ریخت
شادی عشرت ما باغ گل افشان شده بود
که به پای من و تو از همه جا گل می ریخت -
شاعر: محمد ابراهیم باستانی پاریزی
خواننده: حسین محمود شاهی
یاد آن شب که صبا بر سر ما گل می ریخت
بر سر ما ز در و بام و هوا گل می ریخت
سر به دامان منت بود و ز شاخ بادام
بر رخ چون گلت آهسته صبا گل می ریخت
خاطرت هست که آن شب همه شب تا دم صبح
شب جدا شاخه جدا باد جدا گل می ریخت
نسترن خم شده لعل لب تو می بوسید
خضر گویی به لب آب بقا گل می ریخت
زلف تو غرقه به گل بود و هر آنگاه که من
می زدم دست بدان زلف دو تا گل می ریخت
تو فرو دوخته دیده به مه و باد صبا
چون عروس چمنت بر سر و پا گل می ریخت
گیتی آن شب اگر از شادی ما شاد نبود
راستی تا سحر از شاخه چرا گل می ریخت
شادی عشرت ما باغ گل افشان شده بود
که به پای من و تو از همه جا گل می ریخت -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.