ترانه «و حالا تو»/ حمید غلامعلی
ترانه ساخته میلاد محمدی مطلق
شاعر: ساعد باقری
خواننده: حمید غلامعلی
شگفته شعله ای ناگاه یخ بسته شگفتا تو
در آن هنگانه ی سردی تو بودی آیا تو
نشستم تا بیایی شور مجنون می وزید از من
دلی آورده بودم نذر ویران گشتن اما تو
تو گرم داستان صید و من سر تا به پا آتش
نفهمیدم دریعا من ندانستی دریغا تو
تو سرمست از غرور بازی شیرین خود اما
ندانستی شگفتا آنکه می بازد منم یا تو
تو را من باختم سنگین سری بیگانه با دل را
ولیکن باختی شیداترین مرد جهان را تو
و شاید حق من بود این که بالم قفل شد ناگاه
که می پنداشتم شاید کلید آسمانها تو
زمینی بودی و پروازگاهت لاجرم کوتاه
صریح و ساده گفتم حرفهایم را و حالا تو -
شاعر: ساعد باقری
خواننده: حمید غلامعلی
شگفته شعله ای ناگاه یخ بسته شگفتا تو
در آن هنگانه ی سردی تو بودی آیا تو
نشستم تا بیایی شور مجنون می وزید از من
دلی آورده بودم نذر ویران گشتن اما تو
تو گرم داستان صید و من سر تا به پا آتش
نفهمیدم دریعا من ندانستی دریغا تو
تو سرمست از غرور بازی شیرین خود اما
ندانستی شگفتا آنکه می بازد منم یا تو
تو را من باختم سنگین سری بیگانه با دل را
ولیکن باختی شیداترین مرد جهان را تو
و شاید حق من بود این که بالم قفل شد ناگاه
که می پنداشتم شاید کلید آسمانها تو
زمینی بودی و پروازگاهت لاجرم کوتاه
صریح و ساده گفتم حرفهایم را و حالا تو -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.