ترانه سایه بان (مریض حالی)/ محسن چاووشی
ترانه سایه بان (مریض حالی)
شاعر: حسین صفا
خواننده: محسن چاووشی
نه جیک جیک مستانت
نه سردی زمستانت
رجوع کن به دستانت
که روزهای بسیاری
که ظلم ها روا کردی
به دست های بسیاری
شبانه مرد گاریچی
به خانه میکشد خود را
اگر که مادیان خسته
اگر طناب هم پاره
درون مرد همواره
کشیده میشود باری
مریض حالیم خوش نیست
نه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداری
درون ما تفاوت هاست
تو مبتلا به درمانی
نه من دچار بیماری
کنار تخت میخوابم
مگر هوا که بند آمد
نفس کشیدنت باشم
تو روز میشوی هر شب
و صبح میشوی هر روز
تو خواب راحتی داری
خیال بافیت بد نیست
خیال کن که خواهی رفت
همین که رفتی و مردم
تلاش کن که برگردی
و در کمال خونسردی
مرا به خاک بسپاری
زیاد یاوه میگویم
گره بزن زبانم را
زیاد از تو مینوشم
بگیر استکانم را
بگیر هرچه را دارم
ببخش هر چه را داری
مریض حالیم خوش نیست
نه خواب راحتی دارم
نه مایلم به بیداری
درون ما تفاوت هاست
تو مبتلا به درمانی
نه من دچار بیماری
کنار تخت میخوابم
مگر هوا که بند آمد
نفس کشیدنت باشم
تو روز میشوی هر شب
و صبح میشوی هر روز
تو خواب راحتی داری
تو را شبانه تا هر شب
به روی شانه خواهم برد
تو را شبانه خواهم مرد
شبانه های لب هایم
لبانه های شب هایت
شبانه های بیداری
چه بی قرار و سنگین بار
به خانه میکشم خود را
چه بی گدار در قلبم
زبانه میکشی خود را
من از تو سخت دلگیرم
تو از که سخت بیزاری -
شاعر: حسین صفا
خواننده: محسن چاووشی
نه جیک جیک مستانت
نه سردی زمستانت
رجوع کن به دستانت
که روزهای بسیاری
که ظلم ها روا کردی
به دست های بسیاری
شبانه مرد گاریچی
به خانه میکشد خود را
اگر که مادیان خسته
اگر طناب هم پاره
درون مرد همواره
کشیده میشود باری
مریض حالیم خوش نیست
نه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداری
درون ما تفاوت هاست
تو مبتلا به درمانی
نه من دچار بیماری
کنار تخت میخوابم
مگر هوا که بند آمد
نفس کشیدنت باشم
تو روز میشوی هر شب
و صبح میشوی هر روز
تو خواب راحتی داری
خیال بافیت بد نیست
خیال کن که خواهی رفت
همین که رفتی و مردم
تلاش کن که برگردی
و در کمال خونسردی
مرا به خاک بسپاری
زیاد یاوه میگویم
گره بزن زبانم را
زیاد از تو مینوشم
بگیر استکانم را
بگیر هرچه را دارم
ببخش هر چه را داری
مریض حالیم خوش نیست
نه خواب راحتی دارم
نه مایلم به بیداری
درون ما تفاوت هاست
تو مبتلا به درمانی
نه من دچار بیماری
کنار تخت میخوابم
مگر هوا که بند آمد
نفس کشیدنت باشم
تو روز میشوی هر شب
و صبح میشوی هر روز
تو خواب راحتی داری
تو را شبانه تا هر شب
به روی شانه خواهم برد
تو را شبانه خواهم مرد
شبانه های لب هایم
لبانه های شب هایت
شبانه های بیداری
چه بی قرار و سنگین بار
به خانه میکشم خود را
چه بی گدار در قلبم
زبانه میکشی خود را
من از تو سخت دلگیرم
تو از که سخت بیزاری -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.