ترانه «نیاز»/ حامد اکبری
ترانه «نیاز»
شاعر: مجید ذاکری
خواننده: حامد اکبری
مثه احساس پرنده به بهار
مثه مقصد واسه غربت قطار
من نیاز دلمو خوب میدونم
دیگه وقتش شده عاشقی کنم
وقتشه دیدنی باشه همه چیز
مادرو از ته دل بگم عزیز
لای سجاده ی عشقش بی خبر
بذارم عاشقونه گلای ریز
واسه ی پدر که قلبش کوچیکه
که محبت از نگاهش میچکه
کسی که پشت و پناهشه خدا
من نیاز دلمو خوب میدونم
دیگه وقتش شده عاشقی کنم
وقتشه عوض بشه حال و هوا
وقتشه از غم و غصه دربیام
ولی قبل از همه چی خوب میدونم
دو تا پا برای همراهی میخوام
دو تا پا فقط واسه قدم زدن
اون دو تا که راهشونو بلدن
میدونم کجاست پیاده روی عشق
واسه وقتی که میگیره دل من
دو تا دست میخوام درست مثل درخت
که اگه خسته شدم یه جا یه وقت
بتونم تو سایه ش آروم بشینم
بی خیال لحظه های بد و سخت -
شاعر: مجید ذاکری
خواننده: حامد اکبری
مثه احساس پرنده به بهار
مثه مقصد واسه غربت قطار
من نیاز دلمو خوب میدونم
دیگه وقتش شده عاشقی کنم
وقتشه دیدنی باشه همه چیز
مادرو از ته دل بگم عزیز
لای سجاده ی عشقش بی خبر
بذارم عاشقونه گلای ریز
واسه ی پدر که قلبش کوچیکه
که محبت از نگاهش میچکه
کسی که پشت و پناهشه خدا
من نیاز دلمو خوب میدونم
دیگه وقتش شده عاشقی کنم
وقتشه عوض بشه حال و هوا
وقتشه از غم و غصه دربیام
ولی قبل از همه چی خوب میدونم
دو تا پا برای همراهی میخوام
دو تا پا فقط واسه قدم زدن
اون دو تا که راهشونو بلدن
میدونم کجاست پیاده روی عشق
واسه وقتی که میگیره دل من
دو تا دست میخوام درست مثل درخت
که اگه خسته شدم یه جا یه وقت
بتونم تو سایه ش آروم بشینم
بی خیال لحظه های بد و سخت -
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.