ارمتيزم در شعر ايتاليايي
اکنون به جو سوزان شعر، در دوران قبل از جنگ اخير قدم مي گذاريم کلام جوزيه او نگارت تي که کلاسيک نامش داديم، شعر نو يا ارمتيک را زاد. او نگارت تي، همچون سلفش پاسکولي، بي آنکه مانند فوتوريستها بر ضد نحوه ي جمله
اکنون به جو سوزان شعر، در دوران قبل از جنگ اخير قدم مي گذاريم کلام جوزيه او نگارت تي که کلاسيک نامش داديم، شعر نو يا ارمتيک را زاد. او نگارت تي، همچون سلفش پاسکولي، بي آنکه مانند فوتوريستها بر ضد نحوه ي جمله بندي و دستور زبان قيام کند، شکلي تازه به شعر بخشيد و به يمن رقت وظرافت سبلک، ترکيبات کهن را درهم ريخت و عبارات را روان کرد. ارمتيزم (1) شيوه اي است که از لحاظ شکل، ترکيباتي دليرانه پيشنهاد مي کند، ترکيباتي که برضد نحوه ي جمله بندي نمي شورند، بلکه بر آن پيشي مي جويند. ارمتيزم، آفريننده ي صوري است که همچون شهابهاي نوراني انديشه، رؤيتي سريع را ممکن مي سازد. کلام، در آن واحد، به آهنگ و نور بدل مي شود. براي مثال از اين عبارات مشهور اونگارت تي ياد مي کنيم: « از بيکراني روشنم » - « تابوتي از خنکا » - « نرده ي نسيم. » اين گونه تصاوير ذهني در شعر ايتاليايي کم نيست. « اختران » پاسکولي که « همچون گله اي، گل آسمان را مي چرند » و « سکوت سبز » کاردوچي که جنجال فراوان برانگيخت و شهرت بسيار يافت، نمونه هايي از اين تصاويرند که به جاي رساندن معاني، فقط مفاهيمي را القا مي کنند.
ارمتيزم، از لحاظ محتوي، اغلب بسيار بغرنج و يا به حد افراط « متفکرانه » جلوه مي کند، چنانکه گويي انديشه اي « ناگشودني » است. اما اين ابهام، فقط صورت ظاهر قضيه است.
مجادله اي که اغلب به نحوي شتابزده از سر گرفته مي شد، دير زماني نپاييد و شاعراني مانند او نگارت تي - « پدر ارمتيزم » - و مونتاله – که شايد بيش از هر کس ديگر اين شيوه را تکامل داد – و کوازي مو دو – که در نخستين دوران شاعريش آشکارتر از هرکس پيرو آن بود – همه، از اقبال ناقدان و عامه ي مردم برخوردار شدند.
مونتاله، در روزنامه ي « کريره دلاسرا (2) » چنين نوشت: « رفتار ناقدان در مقابل بخشي از هنر امروز که زاده ي ايجاز و اختصار است، به رفتار تماشاگري مي ماند که بر نمايشگاهي به دو تابلو مي نگرد: يکي « طبيعت بيجان » مرکب از قارچها، و ديگري تصويري از مردي که چتري گشاده بر سر دارد. آنگاه از خود مي پرسد: « اين قارچها کيلويي چند است؟ اينها را خود نقاش چيده و يا از بازار خريده است؟ اين مرد کجا مي رود؟ نامش چيست؟ آيا اين چتر از ابريشم طبيعي است يا مصنوعي؟
پينوشتها:
1- Erme+ismo
2- Corriere della sera
لابريولا کاروزو، جينا؛ ( 1385 ) ، هفت چهره از شاعران معاصر ايتاليا، مترجم:نادر نادرپور و جينالابريولاکاروزو، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}