خصایص رشد و تکاملی کودکان و نوجوانان
در سروکار داشتن با کودکان و نوجوانان برای هر امری، به ویژه به منظور تربیت یا تغییر رفتار آنها، باید بدانیم آنها چگونه رشد و تکامل پیدا می کنند، تا بدانیم چگونه می توان (یا باید) رفتار آنها را تغییر داد. برای دست یافتن به این هدف، راهی جز مطالعه روان شناسی رشد، که در واقع، زیربنای روان شناسی انسان است، نداریم. در اینجا تنها به خصایص عمده رشد و تکاملی کودکان و نوجوانان، که اطلاع از آنها برای همه مربیان، خصوصاً در پرداختن به ادبیات کودکان و نوجوانان، ضرورت دارد، اشاره می کنیم.
دوران پیش دبستان و کودکستان (3 تا 6 سالگی)
خصایص بدنی
* کودکان پیش دبستانی بسیار فعال اند. می توانند بدن خود را به خوبی کنترل کنند و از فعالیت، به خاطر خود فعالیت، لذت می برند. به فرصت های متعددی نیاز دارند که بدوند، بپرند، و بالا بروند. باید چنین فرصتهایی را، به قدر امکان برای کودکان فراهم ساخت و تحت مراقبت باشند.* به سبب همین علاقه ی شدید به فعالیت، به استراحت نیاز دارند، اگرچه غالباً متوجه این نیاز خود نیستند. در برنامه ایشان باید فرصت استراحت یا تفریحات سبک منظور شود. در این فرصتها بهتر است کودکان را به حال خود بگذاریم و از دخالت در کار و بازی آنها خودداری کنیم.
* عضلات بزرگ کودک کودکستانی رشد یافته اند لیکن هنوز برای کنترل انگشتان و دستهایش توانایی لازم را ندارد. به همین سبب، باید از واداشتن کودکان در این سن به فعالیتهای زیاد سخت از قبیل مثلاً گذشتن از لابلای زنجیرهای کاغذی خودداری کرد. در این سن، به ابزارها و اسباب بازیهای بزرگ نیاز دارند.
* برای کودکان خردسال، تمرکز چشم روی اشیای کوچک دشوار است. از این لحاظ، ممکن است، هماهنگی میان چشمان و دستهای ایشان ناقص باشد. باید تا حد امکان، ضرورت نگاه کردن کودکان به چیزهای ریز و کوچک را کمتر کرد. به همین دلیل، باید کتابهای کودکان خردسال با حروف درشت نوشته و چاپ شوند.
* بدن کودک، انعطاف پذیر و نرم است و استخوانهای محافظ مغزش نیز نرم هستند. باید از فعالیت هایی که احتمالاً سر کودک آسیب می بیند اجتناب ورزید.
* با اینکه پسران بزرگتر از دختران هستند، دختران عملاً در سایر جنبه های رشد و نمو جلوترند، خصوصاً در مهارتهای حرکتی ظریف. از اینکه پسران هنوز نمی توانند به اشیای کوچک بپردازند و در دستکاری آنها مهارت ندارند نباید تعجب کرد.
* تقریباً یک دستی شدن در اکثر کودکان کامل شده است، و 90 درصدشان راست دست هستند. عاقلانه نیست که چپ دست را به اصرار راست دست کرد. ممکن است راست دست بودن، بسیار مناسب باشد، لیکن مهم نیست. کوشش به راست دست کردن کودک، ممکن است، سبب شود که او عصبانی شود و احساس گناه کند.
کودکان و نوجوانان آنچه را که ما بزرگسالان انجام می دهیم یاد می گیرند، نه آنچه را که ما می گوییم.
خصایص اجتماعی
* بیشتر کودکان یا دو رفیق دارند، لکن این دوستی ممکن است به سرعت تغییر یابد. کودکان پیش دبستانی از لحاظ اجتماعی کاملاً انعطاف پذیرند؛ ایشان می خواهند و می توانند با اکثر همکلاسیهای خود بازی کنند. کودک در این مرحله، علاقه مند است دوستش هم جنس خودش باشد، اگرچه معمولاً پسران و دختران به راحتی با همدیگر بازی می کنند. باید توجه داشت که کدام یک از کودکان نمی خواهد و نمی تواند با دیگران ارتباط پیدا کند و بجوشد. بعضی اوقات ممکن است کودکی علاقه مند باشد که تنها و دور از سایر کودکان باشد تا به شرکت در بازی با آنها. هرگاه مربی احساس کند که کودکی واقعاً می خواهد با کودکان دیگر درآمیزد باید به او کمک کند تا در این امر موفق شود.* گروههای بازی متمایل اند کوچک باشند و زیاد نظامدار یا سازمان یافته، نباشند از این رو، به سرعت تغییر می یابند. هرگاه می بینیم که کودکان به سرعت نوع بازی خود را عوض می کنند نباید دخالت کنیم، زیرا این رفتار برای این گروههای سنی کاملاً طبیعی است. باید دید ایشان به چه نوع کنترل، خصوصاً در بازیهای آزاد، نیاز دارند.
* کودکان خردسال ممکن است دور از دیگران و کودکان بزرگسال با دیگران بازی کنند. معمولاً از رفتار این گروه سنی شش نوع رفتار یا بازی را نام می برند:
رفتار غیرمشغول.
کودکان اصلاً بازی واقعی نمی کنند. مدتی تماشاگر بازی دیگران می شوند یا به فعالیتهای بی هدف می پردازند.بازی تنها.
کودکان تنها و با اسباب بازیهای خود بازی می کنند و به تعامل با دیگران تلاش نمی کنند.رفتار تماشاگر.
کودکان بیشتر اوقات خود را به تماشای دیگران سپری می کنند. ممکن است درباره ی بازی دیگران نظر دهند و پیشنهاداتی بکنند لیکن شخصاً بازی نمی کنند.بازی متوازی.
کودکان دور از دیگران بازی می کنند، لیکن نه واقعاً دور، به این معنا که همان اسباب بازیها را مورد استفاده قرار می دهند که به دیگران تعلق دارند، ولی مستقلاً بازی می کنند.بازی شریکی.
کودک به بازیهای بی سازمان با دیگران می پردازند. در این گونه بازیها، مقررات خاصی وجود ندارد و هر کس هرگونه بخواهد بازی می کند.بازی تعاونی.
کودک در شکل نظامدار بازی دیگران وارد می شود که دارای مقررات خاصی است و به وسیله یکی رهبری می شود. در این گونه بازی ها ممکن است اعضای گروه فعالیتهایی را از خود خلق کنند.محققان دریافته اند که کودکان دوساله به بازی متوازی علاقه ندارند. کودکان بزرگسال از بازیهای شریکی و تعاولی لذت می برند. این یافته ها نشان می دهند که برای مرحله مهدکودک باید فعالیتهای متنوعی پیش بینی شوند تا هر کودک به بازی مورد علاقه اش بپردازد. ضمناً مربی می تواند دریابد که کودک بالاتر از دو سال چرا می خواهد تنها بازی و از بازیهای شریکی و تعاونی خودداری می کند، مثلاً آیا کمروست یا مهارت پیوستن به دیگران را ندارد.
* دعواهای کودکان زیادند، لکن مدت آنها کوتاه است و به زودی فراموش می شوند. بدیهی است که وقتی 20 یا 30 نفر کودک، با تمایلات گوناگون، دور هم گرد آیند، نزاع و دعوا میان آنها طبیعی است و نباید از دعوای آنها بر سر یک اسباب بازی به درد نخور، البته به زعم بزرگ تران، تعجب کرد. تحقیق نشان داده است که پسران پرخاشگرتر از دختران هستند. و اگر بزرگ ترها بخواهند دخالت کنند باید به یکی از دو روش متوسل شوند: پیشنهاد تغییر نوع فعالیت؛ یا اینکه کودکان برای بازی خود قواعد و مقرراتی وضع کنند.
* کودکان پیش دبستانی از بازی دراماتیک لذت می برند؛ بیشتر طرحهای کودکان از تجارب شخصی یا از تلویزیون سرچشمه می گیرند.
* آگاهی از نقشهای جنسی آشکار می شود. بیشتر کودکان هنگام ورود به کودکستان از نقش جنس و اعضای مذکر و مؤنث آگاهی دارند. این آگاهی در بازیهای ایشان با عروسکها و فعالیتهایی که پسران و دختران انتخاب می کنند ظاهر می شود. پسران بیش از دختران علاقه مندند در خارج از خانه بازی کنند، و بازیهای سخت و خشن را بیشتر دوست دارند، و حالت پرخاشگرانه دارند. مثلاً پسران به اسباب بازیهای گردان مانند ماشین علاقه دارند و می خواهند خراب کنند و بسازند، در حالی که دختران عروسک بازی را ترجیح می دهند. البته، تفاوتهای نقش جنسی را والدین تقویت می کنند. پسران به فعال و مستقل بودن تشویق می شوند در حالی که از دختران می خواهند مطیع و وابسته باشند.
خصایص هیجانی و عاطفی
* کودکان کودکستانی تمایل دارند احساسات و عواطف شان را آزادانه و باز، ابراز کنند. طغیان خشم فراوان است.شاید مطلوب است که در این سن به کودکان اجازه داده می توانند عواطف خود را بشناسند و با آنها روبه رو شوند. والدینها و معلمان می توانند کودکان را در آگاهی یافتن از احساسات خودشان کمک کنند. یعنی به ایشان کمک شود که علتها و پیامدهای احساسات خود را شخصاً دریابند. این نیز به ایشان کمک خواهد کرد که یاد بگیرند احساسات خود را بپذیرند و کنترل کنند. البته، نباید فراموش کرد که کودکان در این سن، به گفته پیاژه، خودمحورند (خودمحوری رشدی طبیعی نه اخلاقی) و از تفکر انتزاعی محروم اند و نمی توانند به افکار یا خود دیگران واکنش نشان دهند. طغیان خشم کودکان در این سن، هنگام خستگی، گرسنگی یا احساس نیاز به خواب، بیشتر و شدیدتر است.
* در این سن، حسادت میان کودکان همسال تقریباً عمومیت دارد، بنابراین، کودکان کودکستانی نسبت به مربی خود محبت زیاد نشان می دهند و هر یک فعالانه برای جلب توجه و تأیید او تلاش می کند. بدیهی است وقتی 20 یا 30 نفر برای جلب توجه و محبت معلم رقابت می کنند، حسادت، غیرقابل اجتناب خواهد بود. مربی باید توجه خود را به همه کودکان گسترش دهد.
خصایص شناختی
* کودکان کودکستانی از لحاظ گویایی و زبان تقریباً مهارت دارند. اکثرشان دوست دارند با دیگران، خصوصاً در برابر گروه، حرف بزنند. باید فرصتهای و متنوعی برای کودکان فراهم آورد تا حرف بزنند و نیز باید به ایشان کمک کرد که شنوندگان خوبی بار آیند. برای کودکان محترم از اعتماد به نفس یا ضعف در آن باید فرصتهای سخن گفتن فراوانی تدارک دید، مثلاً درباره ی حادثه یا فیلمی که دیده اند گزارشی به همسالان خود بدهند.* ممکن است کودکان کودکستانی در کاربرد زبان، قواعد خاص خود را رعایت کنند. یکی از جنبه های فریبنده رشد و تکامل اولیه زبان (گویایی) این است که کودکان فقط به قواعد خود در زبان توجه می کنند و تجربه نشان داده است که حتی تلاش والدین و معلم برای اصلاح آن، موفقیت آمیز نبوده است.
* لیاقت و شایستگی کودکان به وسیله تعامل، رغبت، فرصتها، تحریک، حدود، تحسین، و علائم محبت تشویق می شود. برای تشویق کودکان کودکستانی به بهره بردای بیشتر از تواناییهای خود می توان پیشنهادات زیر را به کار بست:
1. تعامل بیشتر و به روشهای متنوع با کودک.
2. اظهار علاقه به آنچه کودک می گوید یا انجام می دهد.
3. فراهم آوردن فرصتهایی که کودک تحقیق کند و چیزهای گوناگون و متعددی را تجربه کند.
4. فرصت دادن به کودک و تشویق او به اینکه کارهایی را مستقلاً انجام دهد.
5. تحریک کودک به اینکه به رفتار نضج یافته (بالنده) دست یابد.
6. تعیین حدود و چارچوب ثابت برای شکلهای نامطلوب رفتار؛ دلایل آن را، آن چنان که کودک بفهمد، برایش توضیح دهند؛ به دلیلهای کودک برای رفتارش گوش کنند؛ و در صورت لزوم، دلایل دیگری به ایشان بگویند.
7. نشان دادن علاقه و توجه محسوس نسبت به پیشرفتهای کودک.
8. نشان دادن محبت گرم و خالص.
سه کلاس اول ابتدایی (6-9 سالگی)
خصایص بدنی
* کودکان کلاسهای ابتدایی هنوز بسیار فعال اند. به همین سبب است که وقتی آنها را وادار می کنند که به فعالیتهای نشسته بپردازند ناگزیر، انرژی اضافی خود را به شکل عادتهای عصبی از قبیل جویدن مداد، جویدن ناخن، پیچاندن موی سر، و بی قراری کلی صرف می کنند.* کودکان در این کلاسها باز هم به مراحل استراحت نیاز دارند؛ زیرا به سبب تلاشهای بدنی و ذهنی فراوان، به آسانی خسته می شوند. باید در برنامه شان فعالیتهای آرام مانند داستانگویی یا مشاعره، و ... پیش بینی کرد.
* کودکان هنوز هم می توانند عضلات بزرگ خود را کنترل کنند. اکثر کودکان، خصوصاً پسران، در کار کردن با مداد مشکل دارند. بنابراین باید در برنامه درسی ایشان کار نوشتن زیاد باشد. در غیر این صورت، ممکن است کودک نسبت به نوشتن یا کلاً مدرسه، گرایش منفی پیدا کند.
* بیشتر کودکان سه کلاس اول ابتدایی در تمرکز روی حروف چاپی ریز مشکل دارند. از ایشان نباید انتظار داشت که زیاد به خواندن بپردازند. باید مواظب علایم خستگی چشم (مالیدن چشم یا چشمک زدن) بود.
* کودکان در این سن علاقه مندند فعالیتهای بدنی بیشتری داشته باشند. می توانند بدن خود را خوب کنترل کنند. به مهارتهای خویش اعتماد قابل ملاحظه ای دارند. در نتیجه، خطر موجود در فعالیتها را ناچیز می شمارند. در این سن معمولاً حوادث و سوانح بیشتری دیده می شوند.
* رشد و نمو استخوانی هنوز کامل نیست؛ بنابراین استخوانها و مفاصل نمی توانند فشار سنگین را تحمل کنند.
خصایص اجتماعی
علاوه بر خصایص مذکور برای کودکان پیش دبستانی چند خاصیت دیگر نیز در این سطح رشد دیده می شوند از این قرار:* در این مرحله، کودکان غالباً انتخابی هستند، یعنی دوستان و همبازیهای خود را شخصاً انتخاب می کنند. دوستیهای ایشان کم و بیش پایدارند و احتمالاً «خصومت» نیمه ثابتی به اوج خود برسد.
* در این سن، کودکان بازیهای متشکل و سازمان یافته را در گروههای کوچک ترجیح می دهند، لیکن ممکن است به مقررات و قواعد خودساخته خارج از گروه، علاقه مند و پایبند باشند. طبق نظریه پیاژه کودکان در این سن و سال تحت فشار اخلاقی هستند، یعنی هنوز نمی دانند یا مشکل است که بفهمند چرا و چگونه باید مقررات تحمیلی را در موقعیتهای خاص رعایت کنند.
* در این سن هنوز هم نزاع و دعوا میان کودکان فراوان است، پرخاشگری کلامی بیش از پرخاشگری بدنی است، اما ممکن است، مخصوصاً پسران به مشت زدن و تنه زدن متوسل شوند. دعواهای اتفاقی مورد انتظاراند لکن در بعضی از کودکان دعواهای طولانی هم دیده می شود.
آدمی صرفاً زاییده ی محیط خود نیست بلکه دانه هم به اندازه ی خاک اهمیت دارد.
اگوست کنت
خصایص هیجانی و عاطفی
* دانش آموزان دوره ابتدایی نسبت به انتقاد و استهزاء حساس اند و ممکن است در سازش با شکست و ناکامی، مشکل پیدا کنند. کودکان در این سن به تمجید و شناخته شدن نیاز فراوان دارند و علاقه منداند مورد تحسین معلمان خود قرار بگیرند. کودکان خردسال، ممکن است از انتقاد ناراحت و حتی خرد شوند. تا حد امکان باید تقویت مثبت فراوان فراهم ساخت و واکنشهای خود را برای رفتارهای بد غیرتحصیلی (غیردرسی) ذخیره کرد. فراموش نکنیم که این مرحله، کوشش در مقابل کهتری است بنابراین، اگر طوری با کودک برخورد کنیم که او احساس کهتری کند، از رشد و تکامل تلاش او جلوگیری خواهیم کرد.* اکثر کودکان کلاسهای ابتدایی مشتاق اند که از معلم خود سپاسگزاری کنند و معمولاً رضایت خاطر دارند. دوست دارند کمک کنند، از مسئولیت لذت می برند، و می خواهند تکالیف درسی (یا مدرسه ای) خود را بهتر انجام دهند.
* کودکان در این سن به احساسات دیگران حساس می شوند. بدبختانه همین حالت سبب می شود که دیگران را عمیقاً بیازارند و احساسات آنها را جریحه دار کنند.
خصایص شناختی
* به طور کلی، دانش آموزان ابتدایی شدیداً علاقه مند و مشتاق اند یاد بگیرند. آنچه در آموزش ابتدایی بسیار مهم است انگیزش دانش آموزان و مسأله عمده ی هر معلم، این است که چگونه آن انگیزش را به حداکثرش برساند.* کودکان در این سن دوست دارند حرف بزنند و حرف زدن بیش از نوشتن برای ایشان آسان است. ایشان مشتاق اند به هر سؤالی پاسخ دهند و به درست و نادرست بودن پاسخ شان نیز توجه ندارند.
* کودکان کلاسهای ابتدایی در تعبیر و تفسیر لفظی مقررات، ممکن است، دری وریهایی بگویند و این حالت را باید کاملاً طبیعی تلقی کرد.
کلاسهای دبستانی (4 و 5؛ 9-11 سالگی)
خصایص بدنی
* در اکثر دختران، رشد و نمو ناگهانی ظاهر می شود و پسران نیز رشد و نمود خود را نشان می دهند. به طور متوسط، دختران میان 10 تا 14 سالگی بلندتر و سنگین تر از پسران هستند.به این سبب، که دختران سریع تر از پسران نضج پیدا می کنند و نمود سریع خود را دو سال زودتر از پسران تجربه می کنند.
* کودکان همین که به دوران بلوغ نزدیک می شوند، کنجکاوی شان درباره ی جنس و امور جنسی، خصوصاً در دختران، افزایش می یابد.
* هماهنگی حرکتی ریز کاملاً خوب است؛ بنابراین، دستکاری چیزهای کوچک برای بیشتر کودکان در این سن، آسان و لذت بخش است.
در نتیجه، کارهای هنری، مهارتهای دستی، و فعالیتهای موسیقی در این سن عمومیت دارند.
خصایص اجتماعی
* گروه همسالان نیرومند می شود و جای بزرگسالان را می گیرد و منبع مهم معیارهای رفتار و شناخت موفقیت و پیشرفت می شود.* بین سالهای 6 و 11-12 رشد و تکامل استدلالهای اجتماعی به درک و شناخت هرچه بیشتر احساسات دیگران می انجامد.
منظور از «استدلال اجتماعی» توانایی درک رابطه میان انگیزه ها و رفتار در میان گروهی از مردم است. به نظر سیلمن (selman, Robert) استدلال اجتماعی دارای چهار مرحله است از این قرار:
مرحله ی صفر: سطح خودمداری (خودمحوری) (حدود 4 تا 6 سالگی)
در این مرحله، کودکان نمی دانند که ممکن است دیگران یک حادثه اجتماعی همسان را تعبیر و تفسیر متفاوت کنند. به افکار خود یا دیگران نمی اندیشند. کودک می تواند به احساسات دیگران برچسب بزند لکن روابط علت و معلولی اعمال اجتماعی را نمی فهمد.مرحله ی یک: دارا شدن نقش اطلاعات اجتماعی (حدود 6 تا 8 سالگی)
در این مرحله کودکان می توانند میان تعبیر و تفسیرهای خویش از تعاملهای اجتماعی و تعبیر و تفسیرهای خویش از تعاملهای اجتماعی و تعبیر و تفسیرهای دیگران در شیوه های محدود، فرق بگذارند. نمی توانند همزمان درباره ی دیدگاه خود و دیدگاه دیگران بیندیشند.مرحله ی دو: داراشدن نقش بازتابی خویشتن (حدود 8 تا 10 سالگی)
در این مرحله، روابط اجتماعی در رابطه با موقعیتهای خاص، تعبیر و تفسیر می شوند؛ موقعیتهایی که در آنها هر شخص درمی یابد که دیگران در زمینه خاص چه انتظاراتی از او دارند. کودکان هنوز هم نمی توانند همزمان دو دیدگاه را دریابند.مرحله ی سه: عهده دار شدن نقش مضاعف (حدود 10 تا 12 سالگی)
در این مرحله، کودکان می توانند دیدگاه شخص سوم را بگیرند که به ایشان امکان می دهد انتظارات از خویشتن و دیگران را در موقعیتهای متنوع دریابند.مرحله ی چهار: عهده دار شدن نظام اجتماعی و عُرفی (قراردادی) (حدود 12 تا 15 سالگی و به بعد)
در این مرحله، هر فرد، در ارتباط با دیگران، به بسیاری از نکات باریک تعاملها پی می برد و آنها را در می یابد. به علاوه، چشم انداز اجتماعی رشد و گسترش خود را آغاز می کند. در این هنگام است که درباره ی اعمال با معیار چگونگی تأثیر آنها در افراد، داوری می شود، نه فقط آنهایی که بلافاصله از آنها متأثر می شوند.سیلمن معتقد است که معلمان و درمانگران باید بتوانند به کودکان کمک کنند که نقشهای سن خود را دریابند و به عهده بگیرند، و نسبت به احساسات دیگران، بسیار حساس باشند.
خصایص هیجانی و عاطفی
* وجود تعارض میان مقررات گروه کودکان و مقررات بزرگسالان، ممکن است مشکلاتی را بار آورد که به بزهکاری نوجوانان بینجامد.* بی نظمیهای رفتار در دبستان به حداکثر می رسند، اما بیشتر کودکان، راههای سازگاری خود را پیدا می کنند.
(میان 10 تا 15 سالگی)
خصایص شناختی
* در تواناییهای خاص و عملکردهای تحصیلی تفاوتهای جنسی وجود دارند.* تفاوتهای فردی در شیوه و سبک شناخت، آشکار می شوند.
علاوه بر تفاوتهای جنسی کلی و تواناییهای یادگیری خاص، در شیوه و سبک شناخت نیز تفاوتهایی وجود دارند. منظور از این شیوه و سبک، تمایل کودکان به این است که در برخورد با فعالیتهای ذهنی یا حلّ مسائل، به شیوه های مخصوص، پاسخ دهند. مثلاً کودکانی هستند که زودتر پاسخ می دهند، بدون اینکه در درستی آنها بیندیشند. و کودکانی هم هستند که دوست دارند پاسخ درست بدهند تا پاسخ سریع.
دوره راهنمایی یا دوره اول دبیرستان (کلاسهای 1 و 2 و 3؛ 12 تا 14-15 سالگی)
خصایص بدنی
* بیشتر دختران معمولاً در آغاز این مرحله، رشد و نمو بدنی خود را کامل می کنند. رشد و نمو بدنی پسران معمولاً پیش از دوره ی دوم دبیرستان کامل نمی شود.
* همه دختران و اکثر پسران عملاً به دوره ی بلوغ رسیده اند.اعضای جنسی (خصایص جنسی اولیه) به سرعت رشد می کنند، و خصایص ثانوی جنسی هم به تدریج ظاهر می شوند.* ناراحتی و ناشیگری نوجوانی دیده می شود که نتیجه ی خودآگاهی و رشد و نمو ناگهانی است. و چگونگی ظاهر اندام، بیشتر مورد توجه است.
* بهداشت و سلامت عمومی در این مرحله سنی خوب است، اگرچه وضع عادتهای غذایی و خواب بیشتر دانش آموزان، چندان خوب نیست.
خصایص اجتماعی
* گروه همسالان و همگنان، منبع کلی مقررات رفتار می شود. وضع و گسترش مقررات رفتار، حرکتی است به سوی استقلال بزرگسالی. به علاوه، نوجوانان در این سن، مقررات رفتاری خود در خارج از مدرسه را شکل می دهند؛ و به شرکت در تصمیمهای تشکیلات دانش آموزی علاقه مند می شوند.* علاقه به سازگاری و همانندسازی در این مرحله به اوج خود می رسد. نوجوانان علاقه مند می شود که مانند بزرگسالان بپوشد و با گروه سنی خودش همسان و همنظر باشد.
* دانش آموزان در این مرحله سنی، بیشتر به چگونگی تفکر دیگران درباره ی ایشان توجه دارند.
خصایص عاطفی
* بیشتر نوجوانان ممکن است به مرحله ی «طوفان و فشار» وارد شوند. برخی از نظریه پردازان از جمله فروید به این نتیجه رسیدند و اریکسن شاگرد فروید آن را بحران هویت توصیف کرد. به نظر روان شناسان، این حالت عمدتاً معلول تغییرات رشدی یا بلوغ، پیدایی تغییرات جنسی، و سایر تغییرات بدنی است که با اضطراب درونی همراهند و نسبت به این سن، طبیعی تلقی می شوند؛ و نباید آن را «بحران» خواند.* در این مرحله، ممکن است بزهکاری به اوج خود برسد، و ممکن است تخریب و ویرانگری مسأله ی بعضی از مدارس گردد.
برای پیشگیری:
- پاداش، تحسین، و تقدیر را بیشتر به کار ببرید.
- کلاس یا اتاق کار را، تا حد امکان، خوشایند گردانید.
- دانش آموزان را در تصمیم گیریهای خود شرکت دهید.
- روی موفقیت و پیشرفت تحصیلی تأکید کنید.
- الگوی قابل احترامی را معرفی کنید و از او سخن بگویید.
- آمادگی داشته باشید.
- انتقال از فعالیتی به فعالیت دیگر را مرتب کنید.
- روی فعالیتهای گروهی تأکید داشته باشید تا فرد.
- و خود را همراه و همکار گروه، معرفی کنید.
خصایص شناختی
* این مرحله از زندگی، دوران انتقال بین تفکر عملیاتی واقعی و تفکر صوری است. ظهور این خاصیت را می توان از کیفیت مقایسه میان دو مکتب فکری و مثالهایی که نوجوان ذکر می کند دریافت.* این مرحله، دوره انتقال میان اخلاقیات فشاری و همکاری است. در بحثهای مدرسه یا مقررات کلاس، و یا قانونهای اخلاقی می توان اختلاف نظر و عقیده نوجوانان را به سهولت مشاهده کرد.
* میان سنین 12 و 16 تفکر سیاسی، بیشتر انتزاعی، آزاد، و با بصیرت می شود.
دبیرستان (دوره دوم) (پایه های 10، 11 و 12؛ 16، 17، و 18 سالگی)
خصایص بدنی
* بیشتر دانش آموزان به نضج جنسی می رسند، و همه شان بالغ شده اند.* اکثر نوجوانان، ممکن است، اضطراب و آشفتگی درباره ی روابط جنسی را تجربه کنند.
* احتمال اختلالها و انحرافهای جنسی وجود دارد. هدایت غیرمستقیم در مسائل و روابط جنسی ضرورت پیدا می کند. مطالعه ی داستانهای خانوادگی و روابط زناشویی، بسیار سودمند است.
خصایص اجتماعی
* احتمال دارد والدینها در نقشه ها و طرحهای بلندمدت نوجوانان مؤثر واقع شوند؛ تأثیر همگنان احتمالاً فوری باشد.* به نظر می رسد که دختران درباره دوستیها بیش از پسران، اضطراب را تجربه کنند.
خصایص عاطفی
* در پایان دبیرستان، ممکن است، دختران بیش از پسران، اختلالهای هیجانی و عاطفی را تجربه کنند. پیدایش افسردگی در دختران عمدتاً به این سبب است که در جنبه های مهم زندگی خویش کمتر کنترل دارند. این عامل را غالباً «درماندگی آموخته» (iearned helpesness) (1) خوانند زیرا شخص احساس درماندگی را ضمن واکنشهای دیگران و تجارب خودش تجربه می کند. از تحقیقات گوناگون درباره ی درماندگی آموخته، چنین نتیجه گیری شده است که درماندگی آموخته در زنان و مردان به افسردگی منجر می شود.* نوع بسیار شایع اختلال عاطفی در دوران نوجوانی افسردگی است.
علایم همگانی آن عبارت اند از: خویشتن را بد دانستن، گریه و زاری، و افکار و کوششهای خودکشی، در نوجوانان پایین تر از 17 سالگی این علایم دیده می شوند: خستگی، مالیخولیایی، و دشواری تمرکز حواس، گاهی نیز بزهکاری.
به نظر یک (A. T. Beck) افسردگی، ترکیبی است از وضع منفی ناشی از دیدگاههای منفی نسبت به خویشتن، دنیا، و آینده. بعضی از روان شناسان، افسردگی را معلول «درماندگی آموخته» می دانند که به احساس نداشتن کنترل روی زندگی شخصی منجر می شود. برخی نیز «احساس فقدان» یا «احساس گم شدگی» را عامل افسردگی می دانند که خود آن نیز علتهای گوناگون دارد.
از جمله ی بهترین راههای معلمان برای پیشگیری از پیدایش افسردگی در نوجوانان این است که به ایشان کمک کنند تا حد امکان، ضمن یادگیری، موفقیت را تجربه کنند.
* هرگاه افسردگی شدید باشد احتمال خودکشی وجود دارد.
خصایص شناختی
* دانش آموزان دبیرستانی برای ورود به مرحله تفکر صوری، توانایی بیشتری دارند اگرچه ممکن است از آن استفاده نکنند.* به یاد داشته باشیم که متفکران صوری تازه کار، ممکن است، به نظرپردازیهای ناپخته ای بپردازند. در این دوره، باید نوجوانان را به آگاهی یافتن از امکانات تشویق کرد بدون اینکه خودمحوری نوجوانان فراموش شود. (2)
پینوشتها:
1. برای مطالعه درباره «درماندگی آموخته» می توان به منابع زیر مراجعه کرد:
- سیف، علی اکبر (دکتر): روان شناسی پرورشی
- شعاری نژاد، علی اکبر: درآمدی به روان شناسی انسان
- کریمی، یوسف (دکتر): روان شناسی اجتماعی.
2. خصایص رشد و تکاملی مذکور عمدتاً از منبع زیر اقتباس و ترجمه شده اند:
Biehler, Robert f. and snowman, Jack (1990): psychology Applied to Teaching: U.S.A. chapder 3.
توضیحات مفصل این خصایص را می توان در کتابهای «روان شناسی رشد» از جمله روان شناسی رشد از همین مؤلف، چاپ هجدهم، 1386 مطالعه کرد.
شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1390)، ادبیات کودکان، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ بیست و هفتم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}