نویسنده: محمد سعید جانب اللهی




 

درد کتف

در راور از ضماد گلعنبر که جوشانده‌ی تغلیظ شده تفاله‌ی گل سرخ، نبات زاج و تریاک است، استفاده می‌شود (کرباسی راوری: 159)

کمردرد

عشایر بویر احمدی برای درمان کمردرد از برگ گیاه زرآویز (1) استفاده می‌کنند (نامه‌ی نور، ش 10 و 11).
در خراسان زیره کرمانی و گل بابونه را می‌کوبند و با زرده‌ی تخم مرغ مخلوط می‌کنند و به کمر می‌چسبانند. برخی آن را ناشی از باد بواسیر می‌دانند، لذا از همان شیاف که در معالجه‌ی بواسیر بیان شد، استفاده می‌کنند (شکورزاده: 251).
در اردکان:

1. زفت می‌انداختند.
2. گاهی با حجامت درد را تسکین می‌دادند.
3. چند روز پی در پی ناشتا یک حب مُق باد (2) (مُلک باد) می‌خورند.
4. جوشانده سیخ شاهتره و ریشه متک (3)(شیرین بیان) را با روغن هسته‌ی شفتالو می‌خورند (طباطبایی: 685).

در مازندران از مورد برای رفع درد استفاده می‌کنند (سازمان میراث فرهنگی، 1381: 90).
کردها با برگ گزنه درمان می‌کنند (صفی زاده: 179).
در ترکمن صحرا عصاره طبلاق (4) که گیاه هرزنه‌ی پنبه زار است، روی کمر یا ستون فقرات می‌مالند (حسنی و دیگران، 1381: 334؛ نیز داغ درمانی).

سیاتیک

دو رگ است که خون در آن می ایستد. در اصفهان برای درمان رگ‌ها را مالش می‌دهند، تا خون جریان یابد، سپس یک سری داروهای منضج مثل: حب الغار، استوقدوس، بابونه، پوست درخت زبان گنجشگ و بید و سپیدار و بومادران و هزار چشم، مشک چوپان، برنجاسک تجویز می‌کنند و در نهایت اقدام به گرفتن خون می‌شود، برای این منظور، پا را نوارپیچ می‌کنند و ماساژ می‌دهند، خون در رگ‌هایی که در زیر قوزک پا قرار دارد جمع می‌شود، برای دفع آن فصد می‌کنند یا زالو می‌اندازند (جانب اللهی و آذرمهر: 21).

دردهای مفصلی

در اصفهان بومادران، بابونه سپستان، گل زوفا، هزار چشم، مشک چوپان و برنجاسک تجویز می‌کنند (تحقیقات میدانی مؤلف).
در خراسان دانه‏های اسفند را می‌کوبند و در سرکه می‌ریزند و از آن ضمادی می‌سازند و بر مفصل می‌گذارند (شکورزاده: 252).
در کوهستان‌های گیلان دانه‌ی بوته‌ای به نام ابرسک (5) می‌سایند و با گلاب مخلوط می‌کنند و روی مفاصل می‌مالند (پاینده: 264).
کردها، برگ گزنه، قازیاغی، برگ درخت گردو، برگ شوید، آب انگور و برگ گشنیز می‌خورند (صفی زاده: 177).

استخوان درد

در ایرانشهر: گل گیاه گلدر را به مدت دوازده ساعت داخل آب قرار می‌دهند و قبل از صبحانه آب آن را می‌خورند و مقداری پیاده روی می‌کنند. معمولاً شیره‌ی این گیاه را گرفته خشک و تبدیل به پودر می‌کنند. تا در مواقعی که گیاه در دسترس نیست، از پودر آن استفاده کنند (جانب اللهی، 1381: 255-256).
در میر جاوه نیز برای درمان استخوان درد گلدر تجویز می‌شود (همان: 245)
در خوزستان با مومیایی چرب می‌کنند (افشارسیستانی، 1377: 319).
در گیلان تریاک، گنه گنه، روغن بادام تلخ را ضماد می‌کردند ( پاینده: 256)
در راور از گلعنبر که جوشانده‌ی تغلیظ شده‌ی تفاله‌ی گل سرخ، نبات، زاج و تریاک است استفاده می‌شود (کرباسی راوری: 159).

آب آوردن شکم

(- درمان با مو و پشم)

افتادگی ناف

(- بادکش)

قولنج

اسپاسم است و گرفتگی عضله و سردی باعث آن است.
در سنگسر:

1. خمیر آرد جو را به شانه‌ها می‌بندند.
2. شاه خمیر که از موی بز زردرنگ، تخم مرغ، (با پوست و محتویات آن)، زاج سفید و آرد جو درست می‌شود، به پشت بدن از شانه تا کمر می‌بندند (اعظمی: 57).

در بوشهر مغز بادام تلخ را کوبیده با کمی آب مخلوط کرده خمیر می‌کنند و روی یک قطعه پارچه ریخته در محل درد می‌گذارند (افشار سیستانی، 1369: 675).

پا درد

در سیستان:

1. جوشانده‌ی شیبلی (6) می‌خورند.
2. هیزم درخت مخ (7) که درخت خودرویی است با کلمک شور (8) و شور (9) در چاله‌ای می‌سوزانند و خاکستر که شد، چوبی روی چاله می‌گذارند و مریض روی چاله می‌خوابد (جانب اللهی، 1381: 244).

در ایرانشهر:

1. قبل از صبحانه جوشانده‌ی گلدر می‌خورند و برای مدتی پیاده روی می‌کنند.
2. برگ درخت گز را داخل پارچه‌ی تمیز گذاشته گرم می‌کنند و روی پا می‌بندند (همان: 255).

عشایر بویراحمدی برای درمان پادرد از برگ گیاه زرآویز (10) استفاده می‌کنند (نامه‌ی نور، ش 10 و 11).
در خراسان:

1. مقداری روغن بلسان را با روغن کنده (11) مخلوط می‌کنند و به موضع درد می‌مالند.
2. برگ کلم را آب پز کرده، می‌کوبند و با زرده‌ی تخم مرغ و گل سرکه و آرد جو و دو یا سه مثقال روغن گل سرخ می‌آمیزند و از آن مرهمی می‌سازند و بر موضع درد می‌گذارند.
3. آب غوره و تریاک را مخلوط کرده به پا می‌مالند.
4. روغن گردوی کهنه را بر موضع درد می‌کشند.
5. قدری جزوار و اندکی تنزور را در هاونی می‌کوبند و با آب مخلوط می‌کنند و از آن مرهمی می‌سازند و روی موضع درد می‌گذارند (شکورزاده: 246).

در اردکان:

1. روغن گل سرخ (12) می‌مالند.
2. تریاک را در شیر دختر (زنی که دختر شیر خواره دارد) حل کرده بر موضع درد می‌مالند.
3. جوشانده‌ی سولجان و قولنجان را برای خنکی به بیمار می‌دهند.
4. اگر درد پا بر اثر رطوبت و باد باشد، باید گل قند (13) بخورد و اگر از رماتیسم سرد باشد باید خوراکی‌های گرم بخورد و برای رماتیسم گرم باید چیزهای خنک میل کنند. برای درد پایی که از سردی باشد، باید مخلوط زنجبیل و گلاب به پا بمالند، چند نوبت لتیرگ بخورند، جوز را در ظرف محتوی گلاب مانند کشک می‌سایند، پس از حل شدن بر مفاصل و مواضع دردناک می‌مالند (طباطبایی: 683-684).

در یزد دم کرده سولجان و قولنجان یا زنجبیل می‌خورند (جانب اللهی و دیگران: 46).
در الموت سیر خام می‌خورند ( حمیدی و دیگران، 1384: 231).
در خسرو آباد گیلان آب گزنه را می‌ گیرند و بر محل درد می‌مالند، سپس سه یا هفت دختر با سوزن بر روی پای بیمار می‎زنند. در جیر کول گیلان برگ جلی را می‌جوشانند و در ناو می‌ریزند و پا را در آن می‌گذارند (میرشکرایی، 1374: 472).
در راور از جوشانده برگ و پیچیک درخت مو استفاده می‌شود (کرباسی راوری: 155؛ نیز - پوست درمانی).
‎‏

واریس

در راور از جوشانده برگ و پیچک درخت مو استفاده می‌شود (کرباسی راوری: 156).

رماتیسم

در بافق درمان روماتیسم و دردهای عضلانی به دو شیوه با استفاده از گیاهان دارویی صورت می‎گیرد:

1. ریشه‌ی پونه و مخلصه (14)را جوشانده و به بیمار می‏خورانند.
2. پیاز ریشه قولنجون (15) و خیار کبرو (16) و یا ریشه‌ی بیخ آزار با زرده‌ی تخم مرغ را در هاون می‌کوبند و مرهم تهیه کرده روی محل درد می‌گذارند (جانب اللهی، 1384: 120).

کردها: برگ گزنه، لبلاب، اسفناج، آویشن کوهی، برگ بید، سیر، باقلا، پرسیاوشان، برگ درخت گردو، ترب، تخم تمشک، برگ کرفس (صفی زاده: 178؛ نیز - درمان با منشأ حیوانی).

فرو رفتگی استخوان سر

(- پوست درمانی).

پی‌نوشت‌ها:

1. zaraviz.
2. نوعی صمغ و مثل تریاک تلخ است.
3. matk.
4. tablaq.
5. abarask.
6. sibli.
7. max.
8. kalmaksur.
9. sur.
10. zaraviz.
11. konda: از نوعی درخت کوهستانی شبیه به درخت گز می‌گیرند، این درخت بیشتر در حوالی کلات نادری و کوه‌های هزار مسجد می‌روید و عموماً چند شاخه و بدون تنه است. برای تهیه‎‌ی روغن شاخه‌های درخت فوق را مدتی روی آتش نگاه می‌دارند، کم کم قطرات روغن مخلوط با آب از نوک و بدنه‌ی چوب بیرون می‌چکد که آن را روغن کنده می‌گویند.
12. طرز تهیه: غنچه‌های گل محمدی را در روغن ارده یا بادام می‌ریزند و در آفتاب می‌گذارند تا جذب و پرورده شود.
13. برای تهیه‌ی آن عنچه‌ی گل محمدی را از کاسبرگ و دمبرگ جدا می‎‌کردند و در هاون می‌کوبیدند و شکر و عسل را به آن می افزودند و در جای خنک می‌گذاشتند.
14. moxalesa.
15. qulanhun.
16. kabaru.

منبع مقاله:
جانب اللهی، محمدسعید، (1390)، پزشکی سنتی و عامیانه ی مردم ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول.