ستارگاني به سان خورشيد و ماه
ستارگاني به سان خورشيد و ماه
منبع:فضيلت هاي ماندگار
در بيست و نهمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي يادي مي كنيم از شهيد روحاني سيدعباس موسوي قوچاني. مردي كه سراسر زندگي و شهادتش، مبارزه با دشمنان اسلام بود.
آرزوي مادر
روزها و سالها مي گذشت و سيدعباس روز به روز قد مي كشيد. هر چه بزرگتر مي شد هوش سرشار او همه را شگفت زده مي كرد. سيدعباس، هفت ساله بود كه پدر را از دست داد. پدري كه عالمي وارسته و پرهيزكار بود و با دسترنج كشاورزي امرار معاش مي كرد و بينش خاصي نسبت به مسايل اجتماعي داشت و در حل و فصل و رفع مشكلات مردم مي كوشيد. بعد از فوت سيدعلي اكبر قوچاني، بي بي شهربانو مجبور شد براي تأمين زندگي و تربيت بچه ها به سختي در مزارع كشاورزي كار كند. وي با عشق افسانه اي كه نسبت به سيدعباس داشت او را به تحصيل تشويق مي كرد و از همين سالها بود كه او تحصيلات مقدماتي را در قوچان آغاز كرد و در حالي كه فقر و محروميتي را كه بر جامعه حاكم بود حس مي كرد، ضمن تحصيل، مجبور بود كار كند تا هزينه تحصيل و زندگي خود را تأمين كند.
هجرت
سيدعباس از لحظه اي كه وارد حوزه شد با تلاش و جديتي كه در كسب علم و معرفت داشت خيلي زود مورد توجه استادان خود قرار گرفت و در همين سالها از نزديك با آية ا... خامنه اي، شهيد كامياب و شهيد هاشمي نژاد و ... آشنا شد و اين آشنايي كم كم در طراز تفكر و شيوه زندگي او بسيار اثر گذاشت، چنانكه او كم كم در جريان مسائل سياسي قرار گرفت و به فعاليت در اين عرصه پرداخت.
مدتي بعد به حوزه علميه و سپس به نجف اشرف عزيمت كرد و سالهاي بسياري را پاي درس استادان بزرگ بخصوص بحث و درس حضرت امام خميني(ره) گذراند و در حدود سال 1350، در حالي كه از سوي مراجع عاليقدري چون امام خميني(ره) اجازه دريافت وجوهات را داشت به مشهد بازگشت.
تا مرز شهادت
ساواك گزارش كرده بود كه: «سيدعباس موسوي قوچاني، امام جماعت مساجد خيابان طبرسي، خود را مجاهد و پيرو فعاليتهاي «آقاي خميني» مي داند و عده اي دانشجو را در منزل خود جمع كرده است و درس يكپارچگي و مجاهدت مي دهد»!
آهنگ انقلاب
ترور ناموفق
سيدعباس با مسؤوليت خطيري كه داشت در برابر موجهاي منحرف و گروهك هاي ضد انقلاب ايستادگي مي كرد، اما فعاليتهاي سياسي و نقشهاي اجتماعي، باعث غفلت او از حضور در جنگ تحميلي عراق عليه ايران اسلامي نشد. او ضمن تربيت و اعزام بسيجيان، خود يك بسيجي مخلص بود و مرتب در جبهه ها حضور مي يافت و مي گفت: «من مي روم به اميد شهادت!»
جبهه شوش، رقابيه
بوي بهشت
شهيد و ...
«ايشان بسيار مقيد بودند كه مسائل و احكام شرعي و حلال و حرام در خانواده رعايت شود، از تجملات بشدت دوري مي كردند و بعد از ازدواج با ايشان، تحول شگرفي در زندگي بنده و طرز تفكرم كه بايد چگونه زندگي كرد به وجود آمد.»
«آن كساني كه خدا همه چيز به آنها داده است، شهدايند، خاصه در ميان اين ستارگان كساني يافت مي شوند كه به سان ماه و خورشيدند....
آقاي موسوي را در نجف ديدم، جواني بسيار منظم، منزه، عالي و موحدي بود كه اسلام در دلش واقعاً رسوخ كرده بود. من به حالات و عمل و عبادات و متانت اين جوان و اين محصل عالي قدر غبطه مي خورم».
از شهيد عزيز سيدعباس موسوي قوچاني 4 فرزند پسر و يك فرزند دختر به يادگار باقي است.
... و بسياري خاطرات ديگر كه در اين مقوله نمي گنجد!
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}