تولد دوباره ارتش
تولد دوباره ارتش
در اين راه پرفراز و نشيب ، چه جان ها که جان به جان آفرين تسليم نشد و چه خون ها که به در و ديوار زندان ها پاشيده نشد اما نداي حق طلبي اسلام هرگز در گلوي مسلمانان وارسته خاموش نشد و طنين خونبار خويش را در اين فرياد پرصلابت که قرن ها به طول انجاميد، حفظ کرد و سرانجام پس از سال ها مبارزه و استقامت در برابر ظلم و جور حکومت هاي طاغوت ، مبارزي نستوه از سلاله پاک پيامبر اسلام (ص)، درياي بيکران انسان ها را به قيامي سترگ دعوت کرد.
آن رهبر بزرگ با قدوم مبارکش به خاک گلگون ميهن اسلامي ، 12 بهمن ماه سال 1357 هجري شمسي را به بهار گرم و پرشور مبدل کرد. 29 سال پيش در چنين روزهايي ، لرزشي که بر پيکره رژيم وابسته پهلوي افتاده بود به شکافي عميق و سپس به فروپاشي بساط 2500 سال ستم شاهنشاهي انجاميد. اين پيروزي تاريخي ، خون مطهر ده ها هزار شهيد و رنج ها، محروميت ها، زجرها و شکنجه هاي بي شمار بود.
اين ملت به تاسي از مکتب حيات بخش اسلام و با استفاده از تجارب تلخ گذشته درصدد برآمد تا دست نياز به سوي هيچ قدرتي جز خداي بزرگ دراز نکند و در سايه سياست نه شرقي ، نه غربي ، شعار استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي را براي نخستين بار در تاريخ طولاني و پرفراز و نشيب خويش تجربه کند و اين همه را در نظامي که عنوان جمهوري اسلامي زينت بخش تارک آن بود، متجلي کند.
ملت مسلمان ايران به رهبري فقيهي آگاه و مبارز بر ويرانه هاي رژيم طاغوت ، نظامي تازه با ماهيتي اسلامي و الهي بنيان نهاد و تمام همت و تلاش خود را براي ايجاد جامعه اي نوين با ويژگي هاي اسلامي به کار بست.
انقلاب اسلامي تولد دوباره امتي بود که يکي از شورانگيزترين و عميق ترين تحولات حماسه ساز را در تاريخ اسلام به ثبت رساند؛ حماسه اي بر مبناي ايمان و بر محور ولايت فقيه ، حماسه عظيم ملتي که با نثار خون خود پيام رهايي بخش استقلال ، آزادي و جمهوري اسلامي را تحقق بخشيد.
با نگرشي بر علل و ريشه هاي حرکت توفنده ملت مسلمان ايران در به بار نشستن نهال انقلاب و شکستن پيکره حکومت طاغوت بخوبي در مي يابيم که اين حرکت ريشه در باورهايي عميق از مکتب حيات بخش اسلام داشت.
پيوستن ارتش به صفوف مبارزات قهرمانانه ملت سلحشور ايران اسلامي در روزهاي پرتلاطم انقلاب و در لحظاتي که جشن مقدس ملت مسلمان در راهپيمايي هاي ميليوني و اعتصابات سراسري متبلور مي شد، در حقيقت نشات گرفته از روحيه اعتقادي و اسلامي آنان به منظور پياده کردن احکام الهي در اين سرزمين بود. در آن لحظات حساس ، رژيم شاه مي کوشيد تا به تنها تکيه گاه خود که سخت بدان اميدوار بود، توسل جويد.
يعني ارتش را به بهانه هاي گوناگون از پادگان ها بيرون کشيده و علي رغم وظيفه اصلي آن که دفاع از مرزهاي ميهن و حفظ حقوق و مصالح و شرف مردم است روياروي همان مردم قرار داده و توسط معدودي سرسپرده و بيگانه از اسلام و قرآن ، فرزندان مسلح ملت را به ستيز عليه ملت وادارد؛ اما وقتي فطرت هاي پاک ارتشيان مسلمان از خروش و قيام ملت متاثر شد و جرقه هاي اسلام خواهي و انسان دوستي در قلب هاي آنها درخشيدن گرفت ، تمام اميد رژيم که به استوانه تنومند ارتش متکي بود، برباد رفت و کاخ ظلم و ستم طاغوت فروپاشي کرد.
انقلاب اسلامي ، شيوه ها، تاکتيک ها و خط مشي هاي خاصي در برخورد با پديده هاي اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي و بويژه نظامي داشته است.
در اين ميان برخورد انقلاب اسلامي با نيروهاي مسلح به جا مانده از رژيم گذشته ، برخوردي کم نظير بوده و از حيث واقع بيني و ارزيابي صحيح نسبت به اهميت ، ساختار و موجوديت چنين نهادي به حق بايد سرمشق و الگوي انقلاب ها و نهضت هاي مردمي در سطح جهان قرار گيرد. در زمينه نحوه برخورد انقلاب اسلامي با قواي مسلح بايد قبلا برخوردها و ديدگاه هاي ديگر را در اين ارتباط مورد تحليل و ارزيابي قرار داد.
اساسا بيشتر انقلاب ها در برخورد با اين مساله ، دچار نوعي افراط و تفريط شده اند، برخي راه افراط را پيموده اند، يعني در تحليل کليت ارتش و نيروهاي مسلح به جا مانده از نظام سابق اصالت را به راس هرم قواي مسلح يعني برخي امراي خود فروخته و عناصر سرسپرده به اجانب داده و از اين رو پيکره اصلي ارتش را مورد غفلت قرار داده اند، در نتيجه با انحلال قواي مسلح ، عملا انقلاب و ملت انقلابي را از يک پشتوانه قوي در برابر تجاوز بيگانگان محروم کرده اند.
چنين انقلاب هايي در نهايت و بر اثر عدم برخورداري از يک نيروي متشکل نظامي تحت فشارها و توطئه هاي سياسي نظامي قدرت هاي تجاوزگر خارجي به زانو درآمده يا ناچار به سازش شده اند.
برخي انقلاب ها نيز در برخورد با نيروهاي مسلح دچار نوعي تفريط شده و اساسا قائل به هيچگونه تصفيه اي در قواي نظامي به جا مانده ، نبوده و ساختار پيشين نيروهاي مسلح را حفظ کرده اند.
چنين برخورد سهل انگارانه و مسامحه آميز باعث شده است در معرض تهديد دائمي از سوي عوامل و ايادي دشمن خارجي در درون قواي مسلح قرار گيرند. انقلاب اسلامي ما در برخورد با نيروهاي مسلح ، راه سومي را برگزيد و با وجود انتظار و تمايل و عوامل ضدانقلاب دچار افراط و تفريط نشد، يعني نه درصدد اجراي بينش هاي افراطي چپ روانه و کورکورانه مبني بر انحلال و فروپاشي قواي نظامي به جا مانده از رژيم سابق برآمد و نه ساده لوحانه به پذيرش بي چون و چراي هرآنچه رژيم سابق به ارث نهاده بود، دست يازيد.
رهبر قاطع و آگاه انقلاب (امام رضوان الله تعالي عليه) با تشخيص ماهيت مردمي اسلامي پيکره اصلي ارتش يعني سربازان ، درجه داران ، افسران جوشيده از متن ملت و برخوردار از فرهنگ اصيل اسلامي و آيين ظلم ستيز ملت سعي کرد، اين قشر وسيع نظامي را به صف انقلاب جذب کند.
به تمايلات قلبي آنها که چيزي جز گسستن از نظام ستمشاهي و پيوستن به انقلاب و ملت انقلابي نبود، پاسخ مثبت دهد و در نهايت سدهاي مصنوعي و اجنبي ساخته ميان ملت و ارتش را فرو ريزد.
امام امت (ره) در يکي از سخنراني هاي خود هنگام تبعيد در نجف اشرف ، خواسته هاي قلبي و تمايلات باطني اکثريت قاطع نظاميان را که تحت سلطه مستشاران خارجي قرار داشتند، چنين توصيف کردند: «الان در ارتش هم همين طور است. شما خيال مي کنيد ارتش دل خوش دارد از اينها؟ کسي که زمام همه ارتش را بدهد به دست 4 نفر مستشار امريکايي که همه جهات در دست آنها باشد، اين بيچاره ها همه در تحت فشار باشند دل خوش دارند؟»
از طرفي انقلاب اسلامي در برخورد با نيروهاي مسلح دچار افراط و تفريط نيز نشد؛ به اين معنا که قاطعانه و هوشيارانه نسبت به تصفيه و طرد عناصر دست نشانده و خودفروخته و کارگزاران اجانب که کمترين سنخيتي با مردم مسلمان و انقلابي نداشتند، همت گماشته و بدين ترتيب ضمن حفظ و تقويت ارتش و طرد عناصر وابسته و سرسپرده از آن ، ميدان وسيع و گسترده اي را جهت رشد و شکوفايي استعدادها، بروز قابليت ها، شجاعت ها و ايثارها و هر آنچه را از عزت و شرف و ايمان در تار و پود ارتش نهفته بود، باز کرد.
رهبر کبير و فقيد انقلاب اسلامي با تاکيد بر اين حقيقت که: «ارتش پشتوانه ملت و ضامن استقلال کشور است» و نيز «ارتش مطمئن باشد پايدار است» در عمل بذر اميد و عشق و ايمان را در دل آحاد نظاميان رها از قيد ستمشاهي افشاندند و ارتش را به عنوان يک بازوي توانا در خدمت اهداف متعالي جمهوري اسلامي قرار دادند.و اما بررسي روند شکل گيري ارتش در نظام فاسد و وابسته شاهنشاهي و نيز بررسي چگونگي اعمال دسيسه ها و ترفندهاي دشمنان اين آب و خاک براي تحقق سياست هاي خائنانه و ضداستقلال و حاکميت ملي از ارتش به عنوان يک وسيله ، يک ضرورت اجتناب ناپذير است ؛ چرا که اين بررسي ، عمق توطئه ها و سياست خصمانه دشمنان اين ملت را بوضوع آشکار مي کند.
در عين حال بررسي روند تکوين و تشديد احساسات مردم دوستي ، آرمان طلبي ، خداجويي و بيگانه ستيزي در صفوف ارتشيان در طول دوران سلطه شاهنشاهي نيز به عنوان يک ضرورت بايد مورد توجه و دقت موشکافانه قرار گيرد.
قدر مسلم ، ارتش بعد از پيروزي انقلاب تولدي نو يافت ؛ تولدي که جلوه هاي شاخص ، برجسته و چشمگير آن در ايثارها و فداکاري هاي ارتشيان در دوران اوجگيري انقلاب و پس از آن در مبارزه پيگير و بي امان عليه دشمنان داخلي و خارجي انقلاب آشکار شد؛ ولي اين حيات دوباره نمي توانست پديده اي خلق الساعه و بي اصل و ريشه باشد، بلکه اين ارزش هاي ناب و اصيل همچون خداخواهي و مردم گرايي در متن ارتش و نيز پيوندهاي عميق ، فرهنگي و مذهبي ميان مردم مسلمان و ارتش بود که بذر تولدي نوين را بارور و مولودي مبارک همچون ارتش جمهوري اسلامي ايران را متولد کرد؛ مولودي که رهبر کبير و فقيد انقلاب اسلامي در وصف آن فرمودند: «ما بحمدالله تعالي ، امروز ارتشي داريم که با سرافرازي و قامتي استوار در جهان مي درخشد».
تلاش ما در اين مجموعه مختصر و فشرده اين است که نگاهي گذرا و در عين حال تحليلي و مستند بر جايگاه و موقعيت ارتش در دوران قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي داشته باشيم. به اين اميد که چنين نگاه گذرايي ، اهميت و نقش ارتش را از يک سو و حاکميت ارزش هاي اسلامي انقلابي بر مجموعه قواي مسلح جمهوري اسلامي ايران را از سوي ديگر بيش از پيش نمايان کند.
آن رهبر بزرگ با قدوم مبارکش به خاک گلگون ميهن اسلامي ، 12 بهمن ماه سال 1357 هجري شمسي را به بهار گرم و پرشور مبدل کرد. 29 سال پيش در چنين روزهايي ، لرزشي که بر پيکره رژيم وابسته پهلوي افتاده بود به شکافي عميق و سپس به فروپاشي بساط 2500 سال ستم شاهنشاهي انجاميد. اين پيروزي تاريخي ، خون مطهر ده ها هزار شهيد و رنج ها، محروميت ها، زجرها و شکنجه هاي بي شمار بود.
اين ملت به تاسي از مکتب حيات بخش اسلام و با استفاده از تجارب تلخ گذشته درصدد برآمد تا دست نياز به سوي هيچ قدرتي جز خداي بزرگ دراز نکند و در سايه سياست نه شرقي ، نه غربي ، شعار استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي را براي نخستين بار در تاريخ طولاني و پرفراز و نشيب خويش تجربه کند و اين همه را در نظامي که عنوان جمهوري اسلامي زينت بخش تارک آن بود، متجلي کند.
ملت مسلمان ايران به رهبري فقيهي آگاه و مبارز بر ويرانه هاي رژيم طاغوت ، نظامي تازه با ماهيتي اسلامي و الهي بنيان نهاد و تمام همت و تلاش خود را براي ايجاد جامعه اي نوين با ويژگي هاي اسلامي به کار بست.
انقلاب اسلامي تولد دوباره امتي بود که يکي از شورانگيزترين و عميق ترين تحولات حماسه ساز را در تاريخ اسلام به ثبت رساند؛ حماسه اي بر مبناي ايمان و بر محور ولايت فقيه ، حماسه عظيم ملتي که با نثار خون خود پيام رهايي بخش استقلال ، آزادي و جمهوري اسلامي را تحقق بخشيد.
با نگرشي بر علل و ريشه هاي حرکت توفنده ملت مسلمان ايران در به بار نشستن نهال انقلاب و شکستن پيکره حکومت طاغوت بخوبي در مي يابيم که اين حرکت ريشه در باورهايي عميق از مکتب حيات بخش اسلام داشت.
پيوستن ارتش به صفوف مبارزات قهرمانانه ملت سلحشور ايران اسلامي در روزهاي پرتلاطم انقلاب و در لحظاتي که جشن مقدس ملت مسلمان در راهپيمايي هاي ميليوني و اعتصابات سراسري متبلور مي شد، در حقيقت نشات گرفته از روحيه اعتقادي و اسلامي آنان به منظور پياده کردن احکام الهي در اين سرزمين بود. در آن لحظات حساس ، رژيم شاه مي کوشيد تا به تنها تکيه گاه خود که سخت بدان اميدوار بود، توسل جويد.
يعني ارتش را به بهانه هاي گوناگون از پادگان ها بيرون کشيده و علي رغم وظيفه اصلي آن که دفاع از مرزهاي ميهن و حفظ حقوق و مصالح و شرف مردم است روياروي همان مردم قرار داده و توسط معدودي سرسپرده و بيگانه از اسلام و قرآن ، فرزندان مسلح ملت را به ستيز عليه ملت وادارد؛ اما وقتي فطرت هاي پاک ارتشيان مسلمان از خروش و قيام ملت متاثر شد و جرقه هاي اسلام خواهي و انسان دوستي در قلب هاي آنها درخشيدن گرفت ، تمام اميد رژيم که به استوانه تنومند ارتش متکي بود، برباد رفت و کاخ ظلم و ستم طاغوت فروپاشي کرد.
انقلاب اسلامي ، شيوه ها، تاکتيک ها و خط مشي هاي خاصي در برخورد با پديده هاي اجتماعي ، سياسي ، فرهنگي و بويژه نظامي داشته است.
در اين ميان برخورد انقلاب اسلامي با نيروهاي مسلح به جا مانده از رژيم گذشته ، برخوردي کم نظير بوده و از حيث واقع بيني و ارزيابي صحيح نسبت به اهميت ، ساختار و موجوديت چنين نهادي به حق بايد سرمشق و الگوي انقلاب ها و نهضت هاي مردمي در سطح جهان قرار گيرد. در زمينه نحوه برخورد انقلاب اسلامي با قواي مسلح بايد قبلا برخوردها و ديدگاه هاي ديگر را در اين ارتباط مورد تحليل و ارزيابي قرار داد.
اساسا بيشتر انقلاب ها در برخورد با اين مساله ، دچار نوعي افراط و تفريط شده اند، برخي راه افراط را پيموده اند، يعني در تحليل کليت ارتش و نيروهاي مسلح به جا مانده از نظام سابق اصالت را به راس هرم قواي مسلح يعني برخي امراي خود فروخته و عناصر سرسپرده به اجانب داده و از اين رو پيکره اصلي ارتش را مورد غفلت قرار داده اند، در نتيجه با انحلال قواي مسلح ، عملا انقلاب و ملت انقلابي را از يک پشتوانه قوي در برابر تجاوز بيگانگان محروم کرده اند.
چنين انقلاب هايي در نهايت و بر اثر عدم برخورداري از يک نيروي متشکل نظامي تحت فشارها و توطئه هاي سياسي نظامي قدرت هاي تجاوزگر خارجي به زانو درآمده يا ناچار به سازش شده اند.
برخي انقلاب ها نيز در برخورد با نيروهاي مسلح دچار نوعي تفريط شده و اساسا قائل به هيچگونه تصفيه اي در قواي نظامي به جا مانده ، نبوده و ساختار پيشين نيروهاي مسلح را حفظ کرده اند.
چنين برخورد سهل انگارانه و مسامحه آميز باعث شده است در معرض تهديد دائمي از سوي عوامل و ايادي دشمن خارجي در درون قواي مسلح قرار گيرند. انقلاب اسلامي ما در برخورد با نيروهاي مسلح ، راه سومي را برگزيد و با وجود انتظار و تمايل و عوامل ضدانقلاب دچار افراط و تفريط نشد، يعني نه درصدد اجراي بينش هاي افراطي چپ روانه و کورکورانه مبني بر انحلال و فروپاشي قواي نظامي به جا مانده از رژيم سابق برآمد و نه ساده لوحانه به پذيرش بي چون و چراي هرآنچه رژيم سابق به ارث نهاده بود، دست يازيد.
رهبر قاطع و آگاه انقلاب (امام رضوان الله تعالي عليه) با تشخيص ماهيت مردمي اسلامي پيکره اصلي ارتش يعني سربازان ، درجه داران ، افسران جوشيده از متن ملت و برخوردار از فرهنگ اصيل اسلامي و آيين ظلم ستيز ملت سعي کرد، اين قشر وسيع نظامي را به صف انقلاب جذب کند.
به تمايلات قلبي آنها که چيزي جز گسستن از نظام ستمشاهي و پيوستن به انقلاب و ملت انقلابي نبود، پاسخ مثبت دهد و در نهايت سدهاي مصنوعي و اجنبي ساخته ميان ملت و ارتش را فرو ريزد.
امام امت (ره) در يکي از سخنراني هاي خود هنگام تبعيد در نجف اشرف ، خواسته هاي قلبي و تمايلات باطني اکثريت قاطع نظاميان را که تحت سلطه مستشاران خارجي قرار داشتند، چنين توصيف کردند: «الان در ارتش هم همين طور است. شما خيال مي کنيد ارتش دل خوش دارد از اينها؟ کسي که زمام همه ارتش را بدهد به دست 4 نفر مستشار امريکايي که همه جهات در دست آنها باشد، اين بيچاره ها همه در تحت فشار باشند دل خوش دارند؟»
از طرفي انقلاب اسلامي در برخورد با نيروهاي مسلح دچار افراط و تفريط نيز نشد؛ به اين معنا که قاطعانه و هوشيارانه نسبت به تصفيه و طرد عناصر دست نشانده و خودفروخته و کارگزاران اجانب که کمترين سنخيتي با مردم مسلمان و انقلابي نداشتند، همت گماشته و بدين ترتيب ضمن حفظ و تقويت ارتش و طرد عناصر وابسته و سرسپرده از آن ، ميدان وسيع و گسترده اي را جهت رشد و شکوفايي استعدادها، بروز قابليت ها، شجاعت ها و ايثارها و هر آنچه را از عزت و شرف و ايمان در تار و پود ارتش نهفته بود، باز کرد.
رهبر کبير و فقيد انقلاب اسلامي با تاکيد بر اين حقيقت که: «ارتش پشتوانه ملت و ضامن استقلال کشور است» و نيز «ارتش مطمئن باشد پايدار است» در عمل بذر اميد و عشق و ايمان را در دل آحاد نظاميان رها از قيد ستمشاهي افشاندند و ارتش را به عنوان يک بازوي توانا در خدمت اهداف متعالي جمهوري اسلامي قرار دادند.و اما بررسي روند شکل گيري ارتش در نظام فاسد و وابسته شاهنشاهي و نيز بررسي چگونگي اعمال دسيسه ها و ترفندهاي دشمنان اين آب و خاک براي تحقق سياست هاي خائنانه و ضداستقلال و حاکميت ملي از ارتش به عنوان يک وسيله ، يک ضرورت اجتناب ناپذير است ؛ چرا که اين بررسي ، عمق توطئه ها و سياست خصمانه دشمنان اين ملت را بوضوع آشکار مي کند.
در عين حال بررسي روند تکوين و تشديد احساسات مردم دوستي ، آرمان طلبي ، خداجويي و بيگانه ستيزي در صفوف ارتشيان در طول دوران سلطه شاهنشاهي نيز به عنوان يک ضرورت بايد مورد توجه و دقت موشکافانه قرار گيرد.
قدر مسلم ، ارتش بعد از پيروزي انقلاب تولدي نو يافت ؛ تولدي که جلوه هاي شاخص ، برجسته و چشمگير آن در ايثارها و فداکاري هاي ارتشيان در دوران اوجگيري انقلاب و پس از آن در مبارزه پيگير و بي امان عليه دشمنان داخلي و خارجي انقلاب آشکار شد؛ ولي اين حيات دوباره نمي توانست پديده اي خلق الساعه و بي اصل و ريشه باشد، بلکه اين ارزش هاي ناب و اصيل همچون خداخواهي و مردم گرايي در متن ارتش و نيز پيوندهاي عميق ، فرهنگي و مذهبي ميان مردم مسلمان و ارتش بود که بذر تولدي نوين را بارور و مولودي مبارک همچون ارتش جمهوري اسلامي ايران را متولد کرد؛ مولودي که رهبر کبير و فقيد انقلاب اسلامي در وصف آن فرمودند: «ما بحمدالله تعالي ، امروز ارتشي داريم که با سرافرازي و قامتي استوار در جهان مي درخشد».
تلاش ما در اين مجموعه مختصر و فشرده اين است که نگاهي گذرا و در عين حال تحليلي و مستند بر جايگاه و موقعيت ارتش در دوران قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي داشته باشيم. به اين اميد که چنين نگاه گذرايي ، اهميت و نقش ارتش را از يک سو و حاکميت ارزش هاي اسلامي انقلابي بر مجموعه قواي مسلح جمهوري اسلامي ايران را از سوي ديگر بيش از پيش نمايان کند.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}