قرآن و گردشگری

نويسنده:خلیل منصوری
انسان موجودی تنوع طلب است. گرایش به دگرگونی، جزو خصلت های بشری است. اگر از نظر فلسفی بنگریم شاید بتوان رابطه ای میان حرکت جوهری و تنوع طلبی انسان پیدا کرد. اگر انسان همواره از نقص به کمال در حرکت است و هر دم از باغ وجودش بری تازه می رسد، نمی توان آثار این حرکت جوهری و ذاتی را در رفتارها و هنجارهای بیرونی و در اعراضش نادیده گرفت.
اهمیت و ضرورت گردشگری، اهداف گردشگری، گردش در طبیعت و ضرورت عبرت گیری در گردش و سیاحت از موضوعاتی است که قرآن درباره آنها نظر و دیدگاه خاص دارد و اصولاً به مساله گردشگری تشویق و ترغیب فراوان کرده است. مقاله حاضر واکاوی دیدگاه قرآن در این خصوص است که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● خصیصه تنوع طلبی در انسان

انسان موجودی تنوع طلب است. گرایش به دگرگونی، جزو خصلت های بشری است. اگر از نظر فلسفی بنگریم شاید بتوان رابطه ای میان حرکت جوهری و تنوع طلبی انسان پیدا کرد. اگر انسان همواره از نقص به کمال در حرکت است و هر دم از باغ وجودش بری تازه می رسد، نمی توان آثار این حرکت جوهری و ذاتی را در رفتارها و هنجارهای بیرونی و در اعراضش نادیده گرفت.
به طور طبیعی هنگامی که انسان از سویی به خود و توانایی فعلیت یافته اش و از سوی دیگر به توانایی هاو استعدادهای نهفته و بالقوه اش می نگرد و رابطه ای میان امکانات، ظرفیت و داشته هایش برقرار می سازد، در می یابد که وضعیت موجود نه تنها رضایت بخش نیست، بلکه بسیار نومیدکننده است؛ از این رو همواره از وضعیت موجود ناخشنود بوده و خواهان دگرگونی و تغییر در وضعیت خود و نسبتش با هست های بیرونی است. به نظرش آن چه شایسته اوست بیش از آن چه دراختیار دارد می باشد و سزاوار است تا از هستی و هستی ها بهره فزون تری برد.
از سوی دیگر انسان موجودی استخدام گراست و می کوشد تا همه کس و همه چیز را به خدمت خود درآورد، از این رو می کوشد آن چه را ندارد، دارا شود.
تنوع طلبی را می توان از این زاویه نیز تحلیل و بررسی کرد. به این معنا که آن چه را دارا می باشد، هر چند به نظر می رسد در کمال است، ولی وقتی نسبت به امور و یا اشخاص و یا اشیایی که ندارد می سنجد، در پی به دست آوردن آن برمی آید و از آن چه دارد خسته می شود و می کوشد تا به آن چه ندارد دست یابد. از این رو می توان گفت تنوع طلبی در انسان به معنای چشیدن و یا به دست آوردن لذت امری است که اکنون دراختیار ندارد. شعار لکل جدید لذه؛ برای هر تازه ای، لذتی است، از آن رو سر می دهد که به تازه ای برسد که دراختیار ندارد. این گونه است که تلاشی جانکاه و دایمی را برای به دست آوردن تازه ها به جان می خرد و تنوع طلبی را توجیه و معقول و مقبول جلوه می دهد. البته به غیر از آن چه گفته شد و یا می شود، جهاتی دیگر را نیز می توان نام برد که می تواند به عنوان عامل و انگیزه برای تنوع طلبی انسان مطرح باشد.
در نوشتار حاضر به همین اندازه بسنده شده که عاملی در درون انسان وجود دارد که انسان را به سوی تنوع طلبی و تغییر سوق می دهد، عاملی که یا جزو ذات اوست و یا جزو طبیعت ثانوی انسان می باشد.
آنچه را که نمی توان انکار کرد، وجود خصلت تنوع طلبی در انسان است. هر چند که نتوانیم عامل و انگیزه و خاستگاه آن را به دقت ردگیری و شناسایی کنیم، ولی می توانیم تحقق و وقوع آن را در هر انسان سالم و طبیعی اثبات کنیم. همین اندازه برای مطلبی که می کوشیم آن را اثبات و مستدل نماییم کفایت می کند. به این معنا که خصلت تنوع طلبی و تغییر خواهی، امری طبیعی در هر انسان سالم و برخوردار از شخصیت و طبیعت سالم است.

● انسان، دوستدار طبیعت

انسان به طور طبیعی از گردشگری و جهانگردی لذت می برد و آن را می پسندد و خوش می دارد.
در گذشته انسان ها به طور طبیعی در طبیعت و زمین به گردش می پرداختند. زمین برای آنان به عنوان ارزش مالی معنا و مفهوم نداشت. همه زمین برای آنها به عنوان مسکن به شمار می آمد و به خاک به معنای امروزی آن وابستگی نداشتند. از این رو به سادگی از نقطه ای به نقطه ای دیگر کوچ می کردند. به خاطر شرایط آب و هوایی، ییلاق و قشلاق کردن، امری طبیعی به شمار می آمد و دست کم در دو فصل، از منطقه ای به منطقه ای دیگر کوچ می کردند و در مسیری بس طولانی به سیر و سیاحت می پرداختند و از مواهب طبیعی برخوردار می شدند.
زمانی رسید که انسان ناچار به ماندن شد و زمین به عنوان کالا ارزش مالی یافت و خرید و فروش شد. گرایش به ده نشینی و شهرنشینی برای کسب منافع عالی تر در او تقویت شد. به دنبال شهرنشینی و یک جانشینی، از گردش و سیر و سیاحت باز ماند. با این همه در نخستین فرصت ها به دشت و صحرا می رفت تا از تنوع، بهره مند گردد. شاید گردش روز سیزده جشن نوروزی، از زمانی آغاز شد که آدمی یک جا نشین شد و از طبیعت و گردش باز ماند. او برای رهایی از یکنواختی، مساله گردش و رفتن به دشت و صحرا را برگزید و از شهر و روستا به کوه و کمر پناه برد تا دست کم روزی را با طبیعت و در سیر و سیاحت به سر برد.
هر چه باشد مساله گردش گری امری است که انسان هنوز بنابه طبیعت ذاتی خویش آن را دوست می دارد و بدان سو متمایل است.

● اهمیت و جایگاه گردش گری در قرآن

قرآن از جهاتی چند به مساله گردش گری توجه می دهد. در نگرش آن گردش و سیاحت به عنوان امری پسندیده و یکی از نعمت های بزرگ به شمار می آید که انسان می بایست سپاس گزار آن باشد. قرآن در وصف قوم سبا زمانی که سخن از رفاه و آبادانی و شهرنشینی آنان به میان می آورد و از نعمت های زیادی که به ایشان عنایت کرده، سخن می راند، به مساله ای به نام کوچ های ایشان و امکان سیر و سفر در مسیری زیبا و با امکانات اشاره می کند و مردم را به این نعمت متذکر می شود. در بخش دیگر از همین گزارش از وضعیت قوم سبا، بیان می دارد که آنان به جهت ناسپاسی از سیر و سیاحتی آسان همراه با امنیت و آرامش، محروم شدند و میان سفرها و سیاحت های ایشان فاصله ای بس طولانی افتاد و آن آسایش و آرامش و امنیت راه ها و سفرها از آنان سلب گردید. (سبا آیه ۱۵ تا ۲۱)
در این دسته ازآیات سخن از این مساله گفته شده که امنیت راه ها و سیر و سفرها تا چه اندازه، نعمت بزرگ به شمار می آید. اگر راه در امنیت نباشد و امکانات مناسبی برای سیر و سیاحت وجود نداشته باشد و میان زمان و مکان سفرها و سیرها فاصله طولانی ایجاد شود تا چه اندازه انسان در رنج و عذاب قرار می گیرد.
امنیت راه و کوتاهی سیر و سفر و فراوانی امکانات در مسیر، برای مسافران و گردش گران و تاجران و در یک کلمه برای همه انسان ها نعمتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت و کوچک شمرد. بنابراین در نگرش قرآن مساله سیر و سیاحت، امری بسیار مهم شمرده شده و برای آن جایگاهی بس رفیع درنظر گرفته شده است. به گونه ای که قوم سبا را به داشتن این نعمت دعوت به سپاس گزاری می کند و در هنگامه خشم و غضب، آنان را به جهت کوتاهی و از دست دادن آن، سرزنش و نکوهش می کند. پس می توان به این نتیجه رسید که امر گردش گری و سیاحت آسان و همراه با آرامش و امکانات برای انسان تا چه اندازه مهم و اساسی است که خداوند گرفتن آن را عذابی سخت برای قومی ناسپاس برمی شمارد.
قرآن در سوره ایلاف نیز به قوم قریش یادآور می شود که چنین امکانات گردش گری و سیاحتی را برای ایشان دست کم در دو فصل بهار و زمستان فراهم کرده است تا در زمستان به سوی یمن گرمسیری سیر کنند و از منافع این سیر بهره مند گردند و در تابستان به سیر شامی بروند و از طراوت بهاری منطقه مدیترانه و شامات استفاده کنند و از تجارت و بازرگانی آن سود فراوان برگیرند.
این همه نشان گر این است که در نگرش قرآن گردشگری نه تنها امری طبیعی، بلکه نعمت بزرگی است که فقدان آن عذابی سخت و دردناک به شمار می رود.
هم چنین در ارزش و فضیلت مسافرت، از حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- نقل شده است که فرمود: «سافروا تصیحوا و جاهدوا تعنموا» مسافرت کنید تا سالم باشید و در راه خدا جهاد کنید تا بهره مند و صاحب غنیمت گردید. (حدیث ۱۴۹۸۰ وسائل الشیعه)

● قرآن و اهداف گردشگری

قرآن برای گردشگری و سیر و سیاحت، اهداف و منافعی بیان کرده که یکی از آن ها برخورداری تجاری و بازرگانی از سیر و سیاحت و گردش سرمایه و اقتصاد پویا و زنده است.
در گزارش قرآن که درباره قریش و سبا آمده به این هدف مهم، اشاره شده است. وقتی انسان به سیر و سیاحت در منطقه و یا مناطقی می پردازد با خود کالا و اشیایی را منتقل می کند که در مناطق دیگر یافت نمی شود و یا نادر است. داد و ستد و مبادلات تجاری امری است که در گردش گری صورت می گیرد و انسان های مناطق مختلف از داشته های دیگر مناطق بهره مند می شوند و فرد گردش گر نیز از سود و منافع آن بهره می برد.
منفعت هدف دیگر گردشگری، انتقال فرهنگی و علم و تمدن است. هر کسی با گردش گری موجب می شود تبادلات فرهنگی خواسته و یا ناخواسته ای به انجام برد. در گردش گری است که انسان با اقوام و تنوع های فرهنگی و زبانی و تمدنی دیگران آشنا می شود و زبان و فرهنگ و تمدن و علوم خود را به دیگران منتقل می سازد و یا از آن ها بهره مند می گردد و به قوم و منطقه خود انتقال می دهد.
در قرآن به این مسأله توجه شده که زبان و درک آن از سوی اقوام دیگر، از آثار تمدنی پیشرفته و نشانه ای روشن از مدنیت انسان است. در آیاتی که درباره قوم یاجوج و مأجوج آمده این نکته در آن به روشنی تأکید شده که ذوالقرنین به جایی رسید که مردمانی در آن جا می زیستند که با تعبیر «لایکادون یفقهون قولا» توصیف شده اند. به این معنا که آنان مردمی بودند که سخنی را فهم نمی کردند. این آیه ۹۳ سوره کهف معلوم می کند که ارتباطات فرهنگی و شناخت زبان های زنده دنیا، زیربنای آغازین تمدن هاست که این قوم از آن بهره ای نداشته اند. بنابراین می توان گفت که گردشگری می تواند در ایجاد زمینه های تمدنی اقوام مختلف مؤثر و سازنده باشد. به این معنا که این گونه ارتباطات موجب می شود تا با زبان های اقوام دیگر آشنا شوند و از حالت بدوی و ابتدایی بیرون رفته و در جرگه متمدنان وارد شوند.
این گونه است که گردش گری به عاملی برای ارتقای فرهنگی و تمدنی و انتقال داده ها و تبادل امکانات و استعدادها و توانمندها تبدیل می شود.

● گردشگری و عبرت گیری از تمدنها

قرآن به مسأله مهم عبرت و پندگیری از تمدن ها توجه خاصی دارد. در نگاه آن یکی از آثار گردشگری، بازدید از داشته های تمدنی دیگران و آشنایی با آثار باستانی برای بهره مندی از جهات مختلف است. عبرت به معنای پند از چند جنبه قابل توجه است. مراد ازعبرت گیری، درس گرفتن از روش های نادرست پیشینیان است تا خود گرفتار سرنوشتی مشابه نشوند. درس گرفتن از این که چه عاملی باعث شد تمدنی به این عظمت فروپاشد و جز ویرانه هایی از آن باقی نماند؟ قرآن به مسأله ناسپاسی اقوام اشاره می کند و می پرسد چرا از وضعیت این اقوام ناسپاس درس عبرت نمی گیرید؟
جنبه دیگری که می توان از مسأله عبرت مورد توجه قرار داد آن است که گردشگر می بایست با توجه و دقت در این آثار، از آنها برای پیشرفت علوم و هنر تمدنی خود بهره گیرد. کسی که با دیده عبرت به این آثار باقی مانده می نگرد می تواند از روش هایی که دیگران در گذشته به کار برده و سازه هائی به این استحکام و استواری برپا کرده اند، استفاده کند و در ارتقای سازه تمدنی خود از آن بهره مند شود.
هر یک از این معانی می تواند درست باشد و دلیلی وجود ندارد که نتوان از آثار پیشینیان به این معنا استفاده کرد. قرآن به گردش گران سفارش می کند که با دقت تمام در آثار برجا مانده از پیشینیان مطالعه کرده و از جهات مختلف از آن عبرت و پند گیرند که یکی از آن ها پندگیری از مسأله سپاسگزاری است. (طه آیه ۱۲۸ و نیز روم آیه ۹ غافر آیه ۲۱ و ۸۲ حج آیات ۴۲ تا ۴۶ فرقان آیه ۴۰ و صافات آیات ۱۳۶ تا ۱۳۸ و نمل آیه ۶۹)
قرآن برای گردش گری و بازدید از آثار پیشینیان، فواید و بهره های دیگری نیز برشمرده است. از آن جمله به انسان یادآور می شود که با بازدید از این آثار می توان ازآ ن ها به عنوان راهی برای خداشناسی استفاده کرد. (آل عمران آیه ۹۶ تا ۹۸)

● ضرورت حفظ آثار فرهنگی

بزرگداشت پیشینیان و زحماتی که آنان در راه اهداف فرهنگی و تمدنی بشر کشیده اند از دیگر اهدافی است که قرآن برای گردش گری و دیدار از آثار باستانی بیان می کند. قرآن از وجود نشانه های گویایی چون مقام ابراهیم در مکه یاد می کند و از مردم می خواهد تا آن را مورد توجه و احترام قرار دهند و از آن دیدن کنند (آل عمران آیه ۹۷) بی گمان پیداست که هدف از ذکر آن، برای تجلیل و بزرگداشت حضرت ابراهیم (ع) به عنوان پیشرو و پیشتاز عرصه توحید و مخالفت با بت و بت پرستی است. هرگاه فردی از این مقام ها که به عنوان سازه ها و یا نمادهای ابراهیمی (ع) مطرح است دیدار می کند به یاد فداکاریهای آن حضرت(ع) می افتد و خود نیز در مسیر فرهنگی آن حضرت حرکت می کند و تلاش های خود را در آن راستا قرار می دهد. بنابراین حفظ آثار فرهنگی و تمدنی گذشتگان برای عبرت گیری و پاس داشت و گرامی داشت یاد و خاطره تلاش ها و جانفشانی های آنان یکی دیگر از علل بازدید از این مکان ها است.
این آیه و آیات همانند آن نکته دیگری را نیز به ما می آموزند و آن این که انسان ها می بایست قدر تلاش های دیگران را بدانند و از زحمات آنان به هر نحو ممکن سپاسگزاری کنند. ساخت سازه هایی برای حفظ این تلاش ها و یا حفظ سازه های آنان برای انتقال این فرهنگ، امری شایسته و ممدوح درنظر شرع است. از این رو حفظ خانه پیامبران و ائمه(ع) با همان وضعیت و یا ساخت سازه هایی برای حفظ تلاش های ایشان امری است که قرآن از آن به درستی یاد کرده و آن را شایسته و بایسته دانسته است.
حفظ این آثار برای گرامی داشت و یا عبرت آموزی، مختص به سازه های پیشینیان نیست. در قرآن آمده که برای عبرت و پند دیگران جسد فرعون را از آب بیرون انداختیم تا برای آیندگان حفظ شود و از آن عبرت گیرند که چگونه کسانی که با آن همه قدرت و توان در برابر خداوند ایستادگی کردند، خوار و ذلیل و نابود شدند و از آنان جز پوست و استخوانی نماند.(یونس آیه ۹۲)
حفظ بدن های افراد ستمگری چون فرعون برای عبرت گیری همگان است و گردش گران باید به سراغ این تن های بی جان مستکبران رفته و با دیدن آن ها و وضعیت خوارگونه ایشان، دریابند آن که باقی است وجه الله است و هر کس و چیز دیگری که باطل شد فانی و هلاک شدنی است.
در مقابل نیز می بایست تن های افراد شریف و بزرگواری که برای هدایت بشر اقدام کرده و تلاش های جانکاهی را نموده اند تا به هدف خود دست یابند، حفظ و با احترام نگهداری شود و در میان سازه های محترم چون بقاع نگهداری گردد و مردم در گردش های خود به آن اماکن رفته از آنان یاد کرده و راه ایشان را سرمشق و الگو قرار دهند، کسانی چون امامان مطهر(ع) و عالمان و دانشمندان بزرگی چون بوعلی سینا، شیخ طوسی و طبرسی و خواجه نصیرالدین طوسی که الگو و سرمشق همگان هستند.

● آثار گردش در طبیعت

اصولا گردش در طبیعت و دیدن جلوه هایی از هنرنمایی الهی، امری است که دل ها را زنده می کند و به انسان شادابی و نشاط می بخشد. در روایات است که دیدن گل و آب و آیات قرآن و سبزه، نور چشم را می افزاید. به این معنا که دیدن زیبایی های طبیعت در بدن آدمی تأثیر دارد چه رسد به جان آدمی که تأثیرات آن به مراتب قوی تر و محسوس تر است.
در قرآن آیات بسیاری است که آدمی را به تفکر در طبیعت بیرون از خود دعوت می کند. یاد کرد آب، باران، گل، باغ، بوستان، جانوران، میوه ها و مانند آن در قرآن آن اندازه زیاد است که بیان آنها موجب اطاله کلام می شود.

● ویژگی شهر سالم

در قرآن، برای شهر پاک و تمیز خصوصیاتی بیان شده که یکی از آن ها، دارا بودن باغ و بوستان و گلستان است. در نگرش قرآنی، شهر سالم، شهری است که از این مسائل بهره مند باشد. در گزارش قرآن درباره شهر قوم سبا می خوانیم که خداوند به آنان شهری بخشیده بود که در دو طرف راست و چپ آن، بوستان پر از درخت و گل و گیاه بود. این بوستان ها آن چنان زیبا و چشم نواز و دلربا بودند که از آن ها به جنتان یاد کرده است. خداوند در توصیف باغ، تعبیر زیبایی دارد و می فرماید: بلده طیبه و رب غفور (سبا آیه۵۱) شهری طیب و پاک و پروردگاری بخشنده و غفور. به این معنا که هم شهر، زیبا و خرم و برخوردار از طبیعت نیکو بود و هم مردمانی با گذشت و سالم و مهربان داشت و هم از مسئولان دلسوزی برخوردار بود که نمادی از دلسوزی الهی بود و جلوه ای از جمال الهی را باز می نمایاندند. در چنین سرزمین و شهری با چنین مردم و مسئولان و پروردگاری بود که رشد و آبادانی همه جا را فراگرفت و شهرها در کنار هم قد برافراشت و آبادانی فزونی گرفت و رزق و روزی فراوان شد و سفرهای تجاری و تفریحی گسترش یافت. ولی مردم قدر این نعمت را ندانسته و آن را به ناسپاسی و کفران نعمت نیست و نابود کردند. (سوره سبا آیات ۵۱ تا ۱۲)
آن چه در این جا منظور ما است آن که گردشگری در طبیعت در آیات قرآنی مورد توجه و عنایت خاص بوده است. هدف از گردش گری نیز هر چند در غایت آن خداشناسی و توحیدگرایی و سپاس نعمت است ولی اهداف دیگری نیز به عنوان اهداف ابتدایی و یا میانی مورد توجه و تأکید است که از آن جمله می توان به شادی و نشاط و تفریح اشاره کرد. این امر اختصاص به اقوام امروزی ندارد بلکه در قرآن گزارش شده که قوم ابراهیم در جشن ها و شادی های خود به دشت و دمن می رفتند و در آن جا افزون بر شادی و سرور به پرستش و سپاس خدایان می پرداختند.
در گزارش قرآن داستان شگفتی نیز از سلیمان و ملکه سبا بیان می شود که به نکته های جالب و بدیعی چون اهمیت هنر و دستاوردهای هنری و تمدنی اشاره دارد. در آن جا می خوانیم که حضرت سلیمان پیامبر(ع) ملکه سبا را برای نشان دادن قدرت خود به گردش در کاخ و بوستان خود برد و در آن جا ملکه با آبگینه هایی رو به رو شد که تاکنون مانند آن را ندیده بود؛ از این رو دامن خود را بالا زد تا از آب بگذرد درحالی که آبگینه و پلی شیشه ای بود که از زیر آن آب جریان داشت. (نمل آیه ۴۴(
منبع: روزنامه کیهان