نویسنده: عزیزا... حسینی
امامان معصوم مظهر زیبای ارزشهای والای انسانی و تجلی آیات الهی در حیات اجتماعی و سیاسی خویشند. صفات متفاوت در اقیانوس وجودی آنان، چنان در یكدیگر پیوند خورده كه جلوه ای بدیع، از انسان كامل را فراروی عاشقان فضیلت و پاكی قرار داده است.
شبانگاهان میعاد نیایشها و خلوت خالصانه آنها با معبود هستی و روزهایشان، عرصه گسترده جهاد و نهراسیدن از شبهای دیجور ستم است. دریای فضیلت اینان مجموعه ای از بیم و امید، ولایت و برائت، شوق و اندوه، خروش و بردباری، عبادت و جهاد و زهد و مسؤولیت پذیری در مسایل مهم اجتماعی را به منصه ظهور می رساند. همه اینها در سایه لطف الهی تحقق می یابد كه همواره جامعه را از وجود آنان بهره مند ساخته است.
پیشوای یازدهم شیعیان امام حسن عسكری (ع) نیز با برخورداری از چنین ویژگیهایی در سال 232 هجری در مدینه، شهر پیامبر(ص) دیده به جهان گشود. سوسن، مادر والا گهر ایشان و بانوی صاحب فضیلت، نهایت تلاش خویش را در پرورش عزیز آسمانی خصالش به كار بست تا حجت حق را چنان كه شایسته است، در دامان خویش پرورش دهد.
شكوه و عظمت این امام همام را احمدبن عبیدا... بن خاقان وزیر دربار عباسی در عصر معتمد، چنین ترسیم نموده است: « در شهر هیچ كس از علویان را همچون حسن بن علی بن محمدبن الرضا، نه دیدم و نه شناختم و در وقار و سكوت و عفاف و بزرگواری و كرمش، در میان خاندانش و نیز در نزد سلطان و تمام بنی هاشم همتایی چون او ندیدم. بنی هاشم او را بر سالخوردگان و توانگران خویش مقدم می دارند و بر فرماندهان و وزیران و دبیران و عوام الناس او را مقدم می كنند و درباره او از كسی از بنی هاشم و فرماندهان و دبیران و داوران و فقیهان و دیگر مردمان تحقیق نكردم جز آنكه او را نزد آنان در غایت شكوه و ابهت و جایگاهی والا و گفتار نیكو یافتم و دیدم كه وی را بر خاندان و مشایخش و دیگران مقدم می شمارند و دشمن و دوست از او تمجید می كنند.»

شكوه و شجاعت در اسارت

29 سال زندگی پربركت امام حسن عسكری(ع) را می توان به سه دوره تقسیم كرد: 13 سال نخست زندگی ایشان در مدینه سپری شد. 10 سال دوره دوم در سامرا معطوف به قبل از امامت این بزرگوار است. دوره سوم حدود 6 سال امامت آن حضرت را شامل می شود. دوره امامت حضرت عسكری(ع) همزمان با قدرت ظاهری بنی عباس است؛ همان خلفایی كه به تقلید هارون در نشان دادن نیروی خود بلندپروازیهایی داشتند.
رخدادهایی كه در عصر آن حضرت به وقوع پیوست، به نحو قابل توجهی از قدرت عباسیان كاست، به گونه ای كه موالی و تركان بر حكومت دست یافتند، اما این مسأله هیچ گاه فشار، شكنجه و آزار نسبت به امام و یارانش را كاهش نداد.
متوكل در حالی امام را روانه زندان مخوف خویش ساخت، بی آنكه حتی سبب آن كار را برای دیگران بیان كند! عباسیان همواره تلاش می كردند امام عسكری(ع) را در دستگاه حكومت وارد كنند تا پیوسته مراقب او باشند و او را از پایگاههای خویش و از یاران و پیروانش دور سازند، بنابراین، آن حضرت نیز همانند پدر بزرگوارش ناچار شد در سامرا اقامت كند و زیر نظر باشد.
سه سال از شش سال دوران اقامت امام(ع)، در زندان سپری شد. هر چند حضور اجباری امام حسن(ع) در محله «عسكر» شهر سامرا كه شهرت عسكری را برایش به ارمغان آورد، نوعی زندان شمرده می شود؛ اما طاغوتیان به این مقدار بسنده نكردند و بارها حضرت را به زندانهای مخوف افكندند. بی تردید، این زندانها نتیجه مخالفت آن بزرگوار با چهار خلیفه عباسی (المستعین با...، المعتزبا...، المهتدی با...، المعتمدبا...) بود؛ چنانكه مرحوم كلینی در همین خصوص می نویسد: امام عسكری(ع) را نزد «علی بن نارمش» زندانی كردند. درباریان به او سفارش كردند بر حضرت سخت بگیرد؛ ولی هنوز یك روز از زندانی شدن امام سپری نشده بود كه وی چنان تحول یافت كه از هیبت و عظمت امام چشم از زمین برنمی داشت. چندی بعد، المستعین، خلیفه عباسی، تصمیم گرفت حضرت را به قتل برساند. لذا به سعید دربان دستور داد امام(ع) را به سوی كوفه برده و در راه نابود سازد. این خبر میان شیعیان منتشر شد و ضمن نامه ای حضرت را از این تصمیم آگاه ساختند. امام در پاسخ آنان چنین نوشت: من از خدا خواستم این طاغوت را تا سه روز دیگر از میان بردارد. دعای امام به اجابت رسید و روز سوم تركها المستعین را از خلافت بركنار كردند.
ابو هاشم جعفری می گوید: من همراه امام عسكری(ع) در زندان مهتدی بودم. حضرت به من فرمود: ابوهاشم، این طاغوت می خواهد امشب مرا به قتل برساند؛ اما عمر او در این شب، به پایان خواهد رسید. او فرزندی ندارد؛ ولی خداوند به من فرزندی عنایت خواهد كرد. بامداد روز بعد، خلیفه توسط تركان به قتل رسید، ناآگاهان با معتمد بیعت كردند و ما سالم ماندیم.
وقتی «معتمد»، خلیفه عباسی، حضرت را همراه برادرش «جعفر» به زندان علی بن حزین فرستاد، پیوسته از حال وی می پرسید و علی بن حزین پاسخ می داد: روزها را به روزه و شبها را به عبادت می گذراند. معتمد روزی تصمیم گرفت امام(ع) را آزاد كند. علی بن حزین پیام معتمد را به حضرت ابلاغ كرد. حضرت از زندان بیرون آمد و منتظر ماند تا جعفر نیز به وی بپیوندد. علی بن حزین گفت: منتظر نمانید، تنها فرمان آزادی شما آمده است. امام فرمود: به معتمد بگو، من و جعفر با هم دستگیر شدیم و می دانی كه اگر تنها برگردم، چه خواهد شد؟ این پیام سبب شد معتمد با آزادی جعفر نیز موافقت كند. صمیری می گوید: امام در حال بیرون رفتن این آیه را تلاوت فرمود: «اراده می كنند نور الهی را با دهانهاشان خاموش كنند، اما خداوند نورش را كامل می كند، هر چند كافران را ناخوشایند باشد.» (صف/61)
عبیدا... خاقان، وزیر معتمد عباسی با وجود تمام غروری كه داشت، وقتی با حضرت عسكری ملاقات می كرد، به احترام آن حضرت برمی خاست و آن حضرت را بر مسند خود می نشانید.
او همواره می گفت: در سامراه كسی را مانند آن حضرت ندیده ام. وی زاهدترین و داناترین مردم روزگار است. من پیوسته احوال آن حضرت را از مردم می پرسیدم. مردم را نسبت به او متواضع می یافتم. می دیدم همه مردم به بزرگواری اش معترفند و دوستدار او می باشند.
استاد شهید مطهری در مجموعه آثار خود، با اشاره به این مهم می نویسد: «وجود مقدس امام عسكری(ع) به جلالت و هیبت و رواء (حسن منظر) به اصطلاح، ممتاز بودند؛ یعنی اساساً عظمت و هیبت و جلالت در قیافه ایشان به نحوی بود كه هر كس كه ایشان را ملاقات می كرد، تحت تأثیر آن سیما قرار می گرفت قبل از اینكه سخن بگویند و او از علم ایشان چیزی بفهمد. وقتی سخن می گفتند، دریای مواجی شروع می كرد به سخن گفتن، دیگر تكلیفش روشن است.

امام یازدهم؛ منبع فیض و سرچشمه علم الهی

امام حسن عسكری(ع) با آنكه بیش از 29 سال عمر نكرد، ولی در مدت شش سال امامت روحانی اسلامی، آثار مهمی از تفسیر قرآن و نشر احكام و بیان مسایل فقهی و جهت دادن به حركت انقلابی شیعیانی كه از راههای دور برای كسب فیض به محضر امام(ع) می رسیدند، بر جای گذاشت. در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احكام الهی و مناظرات كلامی جنبش علمی خاصی را تجدید كرد و فرهنگ شیعی- كه تا آن زمان شناخته شده بود- در رشته های دیگر نیز مانند فلسفه و كلام باعث ظهور مردان بزرگی چون یعقوب بن اسحاق كندی، كه خود معاصر امام حسن عسكری بود و تحت تعلیمات آن امام، گردید.
در قدرت علمی امام(ع) كه از سرچشمه زلال ولایت و اهل بیت عصمت مایه گرفته بود- نكته ها گفته اند. از جمله آنكه كندی (ابویوسف یعقوب بن اسحاق) فیلسوف عراقی كه ابونصر فارابی شاگرد مكتب وی بوده است، در زمان امام(ع) به زعم خود، پیرامون متناقضات قرآنی ]به خیال خود [كتابی تدوین كرد، امام عسكری(ع) توسط بعضی از منسوبان به حوزه علمی او، با او تماس گرفت و كوشش وی را با شكست روبرو كرد و كندی را قانع نمود كه در اشتباه بوده است. كندی توبه كرد و اوراق خود را سوزانید و بعدها از دوستداران و در صف پیروان آن حضرت درآمد.
مواضع علمی امام عسكری(ع) در پاسخهای قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افكار كفرآمیز و بیان كردن حق، با روش مناظره و گفتگوهای موضوعی و مناقشه ها و بحثهای علمی، روز به روز شخصیت آن حضرت را بارزتر نشان می داد و مؤمنان را به شخصیت مكتبی و فكری خود مجهز می نمود و از سویی پایداری و ایستادگی آنان را در برابر جریانهای فكری خطرناك، تضمین می نمود.
امام(ع) بیانات علمی قابل توجهی در خصوص خلق قرآن برای ابوهاشم جعفری ایراد فرمود و نیز مطالبی ارزشمند در باب تفسیر قرآن از او نقل شده است.
در دوران امام عسكری(ع) شالوده نظام مرجعیت تحكیم یافت و نقش دانشمندان شیعه، بدین اعتبار كه آنان وكلا و نواب و سفیران امام معصوم(ع) به شمار می روند، برجستگی ویژه ای یافت و روایتهای فراوانی از امام عسكری(ع) در خصوص نقش علمای دینی در بین مردم منتشر شد كه یكی از آنها همان روایت معروفی است كه امام عسكری(ع) از جد خویش امام صادق(ع) روایت كرده و در آن آمده است:
«آنكه از فقیهان خویشتندار است و دین خویش را پاسدار و با هوی و هوس خود ستیزه كار و امر مولای خویش را فرمانبردار، پس بر عوام است كه از او تقلید كنند.»
از همین رو دانشمندان هدایت یافته به نور اهل بیت(ع) امور امت را در دوران امام عهده دار شدند و با امام درباره مسایل دشواری كه با آنها برخورد می كردند، نامه می نگاشتند و امام هم پاسخهایی به آنها می نوشت و نامه ها را به امضای خویش مهر می كرد. این نامه ها در نزد علما به «تواقیع» معروف شد و برخی از آنها از سوی امام عسكری(ع) شهرت خاصی كسب كردند.
در این مجال، بد نیست به نام گروهی از یاران امام و راویان این بزرگوار نیز اشاره كنیم:
* احمدبن اسحاق اشعری: وی نماینده و فرستاده مردم قم و از یاران خاص امام عسكری بوده است.
* حسن بن شكیب مروزی: او دانشمند، متكلم و نویسنده چند كتاب بوده و در سمرقند سكنی داشته است. شیخ طوسی این مرد را در شمار یاران امام عسكری(ع) برشمرده است.
* حفص بن عمروالعمری: شیخ طوسی او را از یاران امام عسكری محسوب داشته و از جانب امام درباره او توقیعی صادر شده كه در آن آمده است: « از شهر بیرون مرو تا «عمری» را دیدار كنی خداوند به پاس رضای من از او، از وی راضی و خشنود باد. پس بر او سلام می كنی و او را می شناسی و او هم تو را می شناسد. او پاك و امین و پاكدامن است و به ما نزدیك. تمام چیزهایی كه از نواحی (مختلف شهرها) به سوی ما آورده می شود، آخر كار بدو می رسد تا آن را به سوی ما بفرستد.»
این نامه بیانگر شیوه امام در تحكیم رهبری صالح در طایفه شیعه است تا مرجعیت را برای رسیدگی به امور شیعیان سرو سامان بخشد و این امر برای قرون بعدی، به مثابه سنتی حسنه درآید.
* حمدان بن سلیمان (ابوسعید نیشابوری): شیخ طوسی او را جزو یاران امام عسكری جای داده است. او فردی ثقه و از نامداران شیعه بود.
* علی بن جعفر همانی: وی بنا به تعبیر برخی، مردی فاضل و پسندیده و از وكلای امام هادی و امام عسكری بود.
* محمدبن حسن صفار: وی از سران شیعه در قم و مردی بزرگوار بود كه دهها كتاب تألیف كرد و در آنها احادیث اهل بیت(ع) را در مسایل مختلف حفظ نمود. بین او و امام عسكری نیز نامه هایی رد و بدل شده است.
افرادی كه نامشان ذكر شد، برخی از وكلا و نواب امام و كسانی بودند كه اركان نظام مرجعیت در میان امت، بدانها استحكام یافت. نظام مرجعیت به مثابه شیوه ای در حركت سیاسی و راهی استوار برای دعوت به خدا و سازماندهی مكتبی برای جامعه، قلمداد می شود. همچنین، این نظام می تواند به وقت بازگشت حكومت به دست اهل آن، نظامی سیاسی برای امت باشد.

امام(ع) و تمهیدات یك رخداد شگرف

سخنان ائمه پیشین و نصوص فراوان و پیاپی، به آمدن مهدی(ع) بشارت می داد- در این موارد، روایات متواتر و صحیح از رسول اكرم(ص) در دست است و مؤلفان صحاح از اهل سنت همچون بخاری و مسلم و احمدبن حنبل كه معاصران آن حضرت یا پیش از آن بوده اند، روایات مربوط به مهدی موعود(ع) را نقل كرده اند- بدین لحاظ امام عسكری می كوشید مردم را قانع سازد كه زمان غیبت فرا رسیده و تنفیذ آن در شخص فرزندش امام مهدی(ع) صورت گرفته است.
این امر درباره افكار افراد عادی دشوار می نمود و امام(ع) به هر ترتیب، فكر غیبت را در اذهان و افكار رسوخ می داد و به مردم می فهماند كه این حقیقت را باید بپذیرند و دیگران را به این اندیشه آگاه سازند.
دوستان و طرفداران امام(ع) با ارسال نامه با ایشان تماس می گرفتند و درباره مهدی موعود از حضرت پرسش می نمودند و جواب لازم و كافی را دریافت می كردند.
هراس و وحشت عباسیان از مهدی موعود كه پیامبر اكرم(ص) نوید ظهورش را بارها داده و او را بزرگترین مصلح در تاریخ جامعه بشری - كه طومار ظلم و ستم را در هم خواهد پیچید و عدالت اجتماعی را برقرار خواهد ساخت- معرفی كرده بود، روز به روز بالا می گرفت.
آنان می خواستند با از میان برداشتن نسل پیامبر(ص)، مانع ظهور امام منتظر گردند و امام عسكری(ع) در نامه ای به همین مطلب اشاره كرده است:
«پنداشته اند با كشتن من، نسلم را قطع خواهند كرد، حال آن كه خداوند خواسته آنان را تكذیب كرده است و سپاس خدای را كه مرا از جهان نبرد تا آن كه جانشین و امام بعد از من را نشانم داد. او در خلقت و اخلاق، شبیه ترین كس به پیامبر اكرم است. خداوند او را در دوران غیبت حفظ می كند، سپس او را ظاهر می سازد تا زمین را پس از آن كه پر از ظلم و ستم شده باشد، سرشار از عدالت و برابری كند.»

منابع:

1- زندگانی امام حسن عسكری علیه السلام، آیة ا... محمدتقی مدرسی، با اندكی تلخیص
2- سیرة الائمه الاثنی عشر
3- مرتضی مطهری، مجموعه آثار جلد 18 صفحه 147
4- حیاة الامام العسكری

منبع: روزنامه قدس