سیمای زندگی امام جعفر صادق(علیه السلام)
سیمای زندگی امام جعفر صادق(علیه السلام)
تولد اين امام در روز دوشنبه هفدهم ربيع الاولي سال هشتاد وسههجري در مدينه واقع شد.مادرش اُمّ فروه وپدرش امام باقر(علیه السلام) بودهاست.
نام مباركش،جعفر والقابش،صادق،صابر،فاضلوطاهر بوده وكنيه اشابوعبدالله است.در سن سي ودوسالگي به مقام امامت رسيد وسي وسهسال مقام امامت را به عهده داشت.عاقبت در سن شصت وپنج سالگيبدست منصور دوانقي بشهادت رسيد.مرقد شريفش در قبرستان بقيعاست.
مذهب شيعيان ومذهب اهل بيت(علیهم السلام) به نام جعفري مزيّن شده استزيرا آن حضرت از فرصتها استفاده كرد وعلم اهل بيت(علیهم السلام) را كه از زمانرحلت پيامبر،مورد ظلم قرار گرفته بود،منتشر كرد وشاگردان زياديتربيت نمود ودرمحضرش چهارهزار نفر حاضر مي شدند.
مالك بن انس گفت: حضرت از سه حال بيرون نبود.يا روزه بود ويا مشغول عبادت بود ويابذكر خدا مشغول بود.او از بزرگان عابد واز عظيمترين زاهدان بود.
ابان بن تغلبگويد: خدمت امام درحاليكه مشغول نماز بود،رسيدم.ذكرهاي ركوع وسجدهاورا شمردم، از شصت بار بيشتربود.
«عبدالله بن سنان مي گويد:به امام صادق(علیه السلام) عرضكردم:پسرعموئيدارم كه هرچه با او مي پيوندم او از من مي بُرد! لذا من تصميم گرفته ام كهاگر از من بُريد منهم از او ببُرم.بمن اجازه مي فرمائيد كه منهم با او قطعرابطه كنم؟ فرمود:اگر با او ارتباط داشته باشي واو از تو ببُرد،خدايعزّوجل شمارا باهم مي پيوندد.واگر تو از او ببُري واو هم از تو ببُرد،خدااز هر دوي شما ببُرد.» بحارج74
«شخصي به امام صادق(علیه السلام)گفت:همسايهاي دارم كه اهل غنااست.وقتي من براي قضاء حاجت به دستشوئي ميروم ، براي شنيدن ازصداهاي غناي همسايه،بيشتر ميمانم!آيا اين اشكال دارد؟
امام فرمود: نبايد بيشتر بماني كه خدا فرموده است:همانا گوش وچشمودل مورد سؤال واقع ميشوند.«اسراء36»
او گفت:گويا تاكنون اين آيه را نشنيده بودم وانشاءالله توبه ميكنم!
امام فرمود:حال بلند شو ونماز بخوان كه گناهت بزرگ است واگر درچنين حالي اجلت رسيده بود،خيلي برايت بد بود»9-
علم امام صادق(علیه السلام)محقق حلي دركتاب معتبر نوشته است كه:
از امام صادق(علیه السلام)در زمينه علوم آنقدر منتشر شده است كه عقلها بهحيرت ميافتد. فقط يك نفر راوي ازحضرت ، سي هزار روايت از امامنقل كرده است.همچنان كه خود امام فرمود: ابان بن تغلب از من سيهزار حديث نقل كرده است.
معلّي بن خنيس ميگويد: ديدم كه امام صادق(علیه السلام) با كيسهاي بردوش به جائي ميرود.اجازه گرفتمكه ايشان را همراهي كنم.با حضرت به محله فقراء رفتيم وامام بربالايسرآنان كه همگي درخواب بودند ، مقداري غذا ميگذاشت. من پرسيدمكه اينها شيعه هستند؟امام فرمود: اگر شيعه بودند كه ما هرچه داشتيمحتي نمكمان را با آنها نصف مينموديم.«منتهي الامال ج2 ص244»
ابوجعفر خثعمي گويد: امام صادق(علیه السلام)كيسهاي پول بمن داد و فرمود: اين را به فلان سيد بده ولي نگو چه كسي آن را داده است.
منهم آن را به شخصيكه امام معرفي كرده بود دادم. اوگفت:خدا جزايخير به اين كسيكه هميشه بمن كمك كند، بدهد ولي جعفربن محمدحتي يك درهم هم بمن كمك نميكند!«منتهي الامال ج2ص244»
«امام ششم(علیه السلام):عدهاي به محضر پيامبر آمدند وگفتند: ما عازم مسافرتبه شام هستيم. بما سخني بياموز!حضرت فرمود: شب هنگام،هركجابراي استراحت توقف نموديد ، وقتي به بستر رفتيد،قبل ازخواب،تسبيح فاطمه(علیها السلام) وآية الكرسي را بخوانيد كه شمارا از هر چيزيحفظ ميكند.
آنها رفتند وهنگام خواب دستور حضرت را بكار بستند.در آن حواليراهزناني بودند كه اين عده را زير نظر گرفته ومنتظر بودند كه شب بشودوبه اينها دستبرد بزنند.وقتي شب شد يكي از راهزنان براي آگاهي ازموقعيت مسافرين، به محل استراحت آنان آمد ولي غير از ديوار بلنديكه دور تا دور آن محل را فرا گرفته بود،چيزي نديد!برگشت واين قضيهرابه راهزنان خبر داد.راهزنان سخن اورا قبول نكرده وگفتند:تو آدمضعيفي هستي واز ترس اين حرف را ميزني! امّا وقتي خود به محلآمدند وآن ديوار بلند را ديدند،بناچار برگشتند.
فردا صبح باز به آن محل رفتند وازديوارخبري نبود ومسافرين آنجابودند.راهزنان از مسافرين پرسيدند:شما ديشب كجابوديد؟گفتند:همين جا!راهزنان گفتند:ديشب ما آمديم ولي جز ديواربلندي چيزي نديديم!قصة شما چيست؟آنان گفتند:پيامبر بما سفارشكرده است كه شب قبل از خواب، تسبيح فاطمه(علیها السلام) وآية الكرسي را بخوانيم وماهم همينكار را كرديم.راهزنان گفتند:شما آزاديد وبه هركجاكه ميخواهيد برويد كه بخدا سوگند!ما هرگز شمارا تعقيب نميكنيم و بدانيد كه تازمانيكه بدستور پيامبرتان عمل ميكنيد ، هيچ راهزنينميتواند بشما آسيب برساند!»ص336
«روايت شده كه در وقت سوار شدن به كشتي اين دعا را بخوانند:بسماللّه المَلِك الحقّ وماقدروا اللّه حقّ قدره والارض جميعاً قبضته يومالقيلمة والسماوات مطوياتٌ بيمينه.سبحانه وتعالي عما يشركون.بسماللّه مجراها ومُرساها.انّ ربّي لغفورٌ رحيمٌ.»
«عدهاي مهمانِ امام صادق(علیه السلام)شدند.حضرت از آنها خوب پذيرائينمودوموقعي كه ميخواستند بروند،امام براي آنها توشه سفر تهيهديد.ولي وقت خارج شدن آنها،به غلامانش فرمود:موقع رفتن در بردنِ بارهايشان كمك نكنيد! آنها در هنگام خداحافظي به امام گفتند:يا بنرسول اللّه!تو خوب از ماپذيرائي نمودي واموالي بما بخشيدي ! ولي چرابه غلامانت دستور دادي كه در بردن بارها مارا كمك نكنند؟امام فرمود:ما خانداني هستيم كه به رفتن مهمان كمك نميكنيم.»
ابامهزم گويد:شبي ازخدمت امام صادق(علیه السلام)مرخص شدم وبه همراه مادرم به خانهامدر مدينه ميرفتيم.در بين راه بامادرم مشاجره كردم ومن به او تندينمودم!
روزبعد وقتي خدمت امام رفتم،امام فرمود:اي ابامهزم!بين تو ومادرتچه پيش آمد؟آيا شب گذشته به او تندي نمودي؟آيا نميداني كهشكمش محل سكونت تو ودامنش محل استراحت تو وسينهاش ظرفنوشيدني تو بوده است؟
گفتم:آري!
فرمود: هيچگاه براو تندي نكن!«بحارج4ص72»
***
«شخصي خدمت امام ششم(علیه السلام)آمد واز درد وزخم معده شِكوه كرد.امامفرمود:صبحانه وشام بخور! ولي دربين اين دو چيزي نخور!كه خدا درتوصيف غذاخوردن اهل بهشت ميفرمايد: لهم رزقهم فيها بُكرة ًوعشيّاً يعني: صبح وشام به رزق الهي مشغولند.»
يونس بن ظبيان ميگويد:
باعدة زيادي در خدمت امام صادق(علیه السلام)بوديم كه شخصي سؤال كرد:يابن رسول الله ! پرندگانيكه در قرآن آمده،در آن جائيكه خطاب بهابراهيم(علیه السلام)فرموده است:(«خُذ اربعةً من الطير فصُرهنَّ اليك ثمّاجعل علي' كلّ جبلٍ منهنّ جزءاً»يعني: چهارپرنده را ذبح كردهوگوشتشان را باهم مخلوط كرده وهر قسمتي را بر سركوهي بگذار!)
امام فرمود: ميخواهيد مثل آن معجزه را بشما نشان بدهم؟همهگفتيم:آري!
امام دستورداد كه طاوس وباز وكبوتر وكلاغي را آوردند وآنها را ذبحكردند وباهم مخلوط كرده، در چهار طرف اطاق گذاشتند.سپس امامابتدا طاوس را صدازدند! ناگاه اجزايش از چهارگوشه جدا شده وبهم پيوستند وزنده شد.سپس كلاغ ودوتاي ديگر را زنده كرد.«حديقةالشيعة»
1-«شاكر به شخصي گويند كه خدارا بر هرنعمتي كه به او داده از قبيلخانواده وثروت،شكر گويد وحقوق الهي نسبت به اموالش را ادا نمايد.»
2-«خدا رحمت كند شيعيان مارا كه از زيادي گِل ما خلق شدند وبا آبمحبت ما خمير مايه شدهاند.در شادي ما شاد ودر عزاي ما عزادارند.»
3-«درهرنفس كشيدني يك شكر بلكه هزارشكر وبيشترلازم استوپائينترين درجة شكر آنست كه نعمت را فقط از خدا بداند وبه آنچهخدابه او داده راضي باشد وخدارا با نعمتش معصيت نكند(مثلاً باچشمگناه نكند)ودرامر ونهي الهي با نعمت خدا با خالق خود مخالفتننمايد.پس درهرحالي بندة شكرگذار خداباش، تاخدارا در هرحاليكريم بيابي.»
4-«مَثَل دنيا مثل آب درياست كه هرچه بيشتر از آن مينوشيد، بيشترتشنه ميشويد!»
5-«هرگاه يكي از شما بياد نعمتي از نعمتهاي خداوند عزوجلّافتاد،پيشانيش رابراي شكرگزاري،بر روي خاك بگذارد.واگر سوارهبود،پياده شود وسجده كند.واگر بخاطر انگشت نماشدن نميتواند پيادهشود،پيشانيش را برزين اسب(درزمان مافرمان ماشين) بگذارد واگراينهم نشد،پيشانيش را بركف دست بگذارد وخدارا برنعمتهايش شكركند.»
6-«عذاب كسيكه نطفه اش را در رحِمِ زن نامحرم بريزد از همه بيشتراست.»
7-«فردي مقداري آب ميخورد وبا آن بهشت برايش واجبميشود.زيرا موقع نوشيدن آب وقتي ظرف آب را نزديك دهانشميبرد ، بسم الله ميگويد. سپس مقداري ميخورد وحمدميكند. دوباره مي نوشد وحمد ميكند . براي بارسوم مقداري مينوشد وحمد الهيميكند.بوسيلة اين يك بسم الله وسه بار حمد ، بهشت برا يش واجب ميشود.»
8-«اي ميسر! اگر مي خواهي عمرت زياد شود به پدر ومادرپيرت نيكيكن.»
9-«مراد از علمي كه پيامبر فرمود كه طلب آن علم برهر مرد و زنيواجب است،علم تقوي ويقين است.»وعلامه مجلسي در توضيح علمتقوي ويقين مينويسد:مراد از علم تقوي،علم به واجبات ومحرماتوتكاليف است ومراد از علم يقين،علم به اصول دين واعتقاداتميباشد»
10-«خدا ميداند بندهاش چه ميخواهد ولي دوست دارد كه حاجتهاگفته شود.»
11-«دعاي مخفي معادل هفتاد دعاي آشكار است»
12-«خواندن قرآن از روي مصحف باعث تخفيف عذاب پدر ومادراگرچه كافرباشند، ميشود»
13-«صلة رحمباعث تأخير اجل وزياد شدن ثروت وايجاد محبت دربين خانواده مي شود»
14-«زن قابل ارزش گذاري نيست! نه خوبش و نه بدش. امّا زنهايخوب ارزششان طلا و نقره نيست، بلكه او از طلا و نقره بالاتر است. وامّا زنهاي بد، ارزششان خاك هم نيست! خاك از او بهتر است.»
15-«شخصي از امام صادق(علیه السلام)پرسيد:آشكار نمودن نعمت كه خدابدان در آيه«وامّا بنعمت ربّك فحدّث»آمده چيست؟ فرمود:لباس تميز بپوشد. بوي خوش استعمال نمايد.خانهاش را سفيدكاري كند.دربخانهاش را جاروب نمايد.»
16-«يكي از عوامل فشار قبر،اهميت ندادن به طهارت ونجاست است»
خبيثترين مخلوق خدائ ، غنا است.وبدترين مخلوق خدا غنا است كه باعث فقر ونفاق ميشود.»
17-«خانهاي كه در آنغنا باشد،از فاجعه ايمن نميباشد ودعا در اينخانه مستجاب نميشود وملائكه به اين خانه وارد نميگردند.»
18-«فحش دادن ظلم است وظالم در آتش جهنم است»
19-«در عيب رفيقت تعجيل نكن شايد خدا اورا بيامرزد وبر عيبهايخود ايمن نباش شايد بخاطر آن عذاب شوي!»
20-«امام صادق(علیه السلام)در تفسير آية«پيامبران را به ناحق ميكشند»فرمود:بخدا سوگند!پيامبران را با شمشير نكشتند،بلكه اسرار آنانرا فاش كردند وآنهاكشته شدند.»
21-«اصل حُسن ظن از حُسن ايمان وسالم بودن دل است كه هركه راميبيند پاك وخوب ميپندارد واحتمال حياء وامانت وصيانت وراستيبه او ميدهد.»
22-«خوردن وآشاميدن وپوشيدن وازدواج وسوار مركب شدن اگر باميانه روي باشد،حلال والاّ حرام است چون خدادر سوره انعامآيه141فرموده است:اسراف نكنيد كه خدا مسرفين را دوست ندارد.»
هرساختماني كه بيش از مقدار نياز باشد،درآخرت وبال گردن صاحبشميشود»
23-«عدهاي از شيعيان نزد امام صادق(علیه السلام) بودند كه امام سه بار سوگندخورد: بخداي كعبه سوگند! و فرمود: اگر بين موسي(علیه السلام) و خضر(علیه السلام) بودمبه آنها ميگفتم كه من از آنها عالمترم. و به آنهامطالبي را كه نميدانستند،ميگفتم. زيرا به موسي(علیه السلام) و خضر(علیه السلام)، علم گذشته داده شد. ولي علمآينده تا قيامت را نميدانستند. ولي ما اين علم را از رسولخدا(صلی الله علیه واله) بهارث بردهايم. »
24-«اسحاق بن عمار از امام صادق(علیه السلام)راجع به مرديكه لباسهايمختلفي دارد وچندتاي از آنان را براي پوشاندن بدن خود وچندتا برايزينت كردن وشيك شدن قرار داده آيا اسراف است؟فرمود:خيراسرافنيست! زيرا خدا در قرآن فرموده است:هركه زندگيش وسعت داردباندازة توانائيش خرج كند«طلاق7»»
25-«درخانهاي كه طفلي وجود دارد، با همسر خود مقاربت نكنيد،كهآن طفل زناكار ميشود و يا فرزنديكه بدنيا ميآيد ، زناكار ميشود.»
26-«دزدها سه دستهاند.اول كسيكه زكات نميدهد.دوم كسيكه مهرزنش را نميپردازد.سوم كسيكه قرض كرده ولي قرضش را نميپردازد.»
27-«اگر شخصي چشمش به زني نامحرم بيافتدواز اوچشم بردارد وبهآسمان نظر كند ويا چشم خودرا ببندد، هنوز چشم برهم نزده كه خداوندحورالعيني به او تزويج كند.»
28-«شخصي به امام صادق(علیه السلام)گفت:من دوست دارم بازني ازدواجكنم.ولي پدرم مايل است،بازني ديگر ازدواج كنم.حضرت فرمود:با آنكهخود دوست ميداري ازدواج نما و آنكه پدرتميخواهد را رها نما!»
29-«چهار چيز از چهار چيز سير نميشوند:زمين از باران،چشم ازنگاه،زن از مرد وعالم از علم!»
30-«اسحاق بن عمّار از امام ششم(علیه السلام)پرسيد:حقّ زن بر شوهر چيست؟
امام فرمود: مرد بايد شكم همسرش را سير كند.بدنش را بپوشاند.اگرناداني كرد از او بگذرد.ابراهيم خليل از تند خوئي ساره بهخداوند شكايت كرد!خدا به او وحي كرد:زن همانند استخوان دندهاست!اگر بخواهي راستش بكني،ميشكند واگر با او همچنان مداراكني،از او بهرهمند ميشوي!»
1-امام موسي كاظم(علیه السلام) 2-اسماعيل كه درزمان امام صادق(علیه السلام) رحلتكرد ولي بعد از مرگش عده اي معتقد شدند كه او نمرده واو همان امامعصر(علیه السلام) مي باشد.وفرقه اسماعيليه را تشكيل دادند.3-عبدالله افطح كهادعاي امامت مي كرد ومي گفت بعد از امام صادق(علیه السلام)او اماماست.روزي امام كاظم(علیه السلام) اورا دعوت كرد ودستور داد تنور را روشنكردند.آنگاه وارد تنور شد.واز همانجا با مردم حرف مي زد.سپس بيرونآمد وبه عبدالله فرمود:اگر گمان مي كني تو امام هستي،وارد تنور شو!امامعبدالله با عصبانيت از خانه حضرت خارج شد وامام فرمود:عبدالله ارادان لا يعبدالله!عبدالله مي خواهد خدا عبادت نشود.4-اسحاق شوهرسيده نفيسه كه قبر اين بانو در مصر به عنوان زيارتگاه است.5-محمدمعروف به محمد ديباج 6-عباس 7-علي كه مرقدش در قم است وازفقهاء بزرگ مي باشد.8-اسماء 9-فاطمه 10-ام فروه
1-زرارة بن اعين كه ابتدا مسيحي بود وسپس مسلمان شد ودر مكتبامام صادق(علیه السلام)از بزرگان فقهاء مي باشد.2-بريد عجلي 3-محمدبنمسلم كه او هم از بزرگان فقيه است.4-ليث بن بختري 5-ابابصير كهبسيار از امام باقر(علیه السلام) وامام صادق(علیه السلام) روايت كرده است.6-صفوان بنمهران 7-مؤمن الطاق كه دشمنان به او شيطان مي گفتند.8-هشام بنحكم كه هنوز مو بر صورتش نروئيده بود ولي در مباحثات عقيدتيبسيار ماهر بود وامام به او احترام ويژه اي مي گذاشت.9-هشام بن سالم10-ابوحمزه ثمالي كه وقتي شنيد امام صادق(علیه السلام) رحلت كردهاست،فريادي كشيد وبيهوش شد.11-معاوية بن عمار 12-عبدالله بنيعفور 13-ابوجعفر احول 14-جابربن يزيد جعفي كه هفتادهزار روايتدر سينه داشت.15-مفضل بن عمرو 16-مفضل بن قيس 17-عبداللهبن عجلان 18-ابراهيم بن مهزم 19-ابوبكر حضرمي 20-ابان بن تغلب21-حمران بن اعين و..ضمنا ابوحنيفه رئيس حنفي ها وشافعي ومالكرؤساي شافعي ها ومالكي ها در نزدآن حضرت درس خواند ه اند.
درايام شهادت حضرت،شخصي خدمت امام مشرّف شد ومشاهده كرد كه آن حضرت چنان لاغر وضعيف شده است كهگويا جز سر نازنينش،هيچ از آن بزرگوار باقي نمانده است!او باديدن اين صحنه به گريه افتاد.امام به او فرمود:چرا گريه ميكني؟گفت:چگونه نگريم درحاليكه شمارا به اين حال مي بينم!
فرمود:چنين مكن!همانا هرچه براي مؤمن پيش بيايد،خيراست واگر اعضاي او بريده شوند،بازهم براي او خيراست!واگر مالك شرق وغرب شود، براي او خير است.
از كنيز امام نقل شده است كه:درحال احتضار حضرت، نزدش بودم كه حال اغماء به امام دست داد وبيهوش شد.وقتي بهوشآمد، فرمود:به حسن بن علي افطس، هفتاد اشرفي بدهيد ! به فلان وفلان هم همين مقدار بدهيد!
من گفتم:مي فرمائيد به شخصي پول بدهند كه با كارد بشماحمله كرد ومي خواست شمارا بكشد؟امام فرمود:مي خواهياز كساني نباشم كه خدا بخاطر صلة رَحِم،آنان را مدح كردهودروصف آنان فرموده است:والّذين يَصِلون مااَمرَاللّهُ بِهِاَنْ يُوصَلَوَيَخْشونَرَبَّهَم وَيَخافُونَ سُوءَالحِساب«رعد21»يعني:«مؤمنين آناني هستند كه به آنچه خدا امر به صلة آننموده است،صله مي كنندوبخاطر سختي حساب روز جزاء،از خدا مي ترسند.»
سپس فرمود:اي سالمه!بدرستيكه خداوند بهشت را خلق كردوآنرا خوشبو گردانيد،بطوريكه بوي آن از مسير دوهزار سال ، بمشام مي رسد! ولي عاق والدين وقطع كنندة رحم، بويبهشت را احساس نمي كنند!
ابوبصير مي گويد:بعد از شهادت امام جعفرصادق(علیه السلام) ، نزد امّحميده رفتم.ديدم او مي گريد.منهم به گريه افتادم.او گفت:درهنگام شهادت امام صادق(علیه السلام)امر عجيبي پيش آمد!امامچشمهاي خودرا گشود وگفت: هركسيكه بين من واو ،خويشيوقرابتي است،را نزد من جمع كنيد! همه جمع شدند.آن جناب نگاهي به آنان انداخت وفرمود : اِنَّ شفاعتنا لاتنال مستخفاًبالصلوة!يعني:شفاعت ما به كسيكه نماز را سبك بشمارد، نميرسد!«منتهي الامال»
منبع: زندگی الگوهای نورانی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}