سفارتخانه‏ها حق ندارند که جاسوسى کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسى مى‏کردند. ملتى که براى خدا قیام کرده و شهادت طلب مى‏کند از هیچ نمى‏ترسد.
ما مدعى هستیم که اینجا سفارتخانه نیست، اصلش قضیه سفارت در کار نبوده و ما مدعى هستیم که این آدمهایى که در اینجا بودند، اینها اجزاء سفارتخانه نبودند، به اسم سفارتخانه شما یک چیزى درست کردید که لانه جاسوسى است و بیایند ببینند که آیا این چیزهایى که در این سفارتخانه هست، اینها اسباب دست جاسوسهاست‏یا وسایلى است که سفارتخانه لازم دارد؟
ما که مرکز جاسوسى را گرفتیم نه سفارتخانه را اینها اگر هم یک وقت‏بى عقلى کنند و فرض کنید بریزند به ایران، این جوانهاى ما آنها را با چنگ و دندان از بین مى‏برند، نمى‏گذارند اینها یکیشان هم بروند. اگر هم این کارى که کرده بود رسیده بود به آنجایى که بیایند در تهران و بیایند در این لانه جاسوسى آن وقت مى‏فهمیدند که با چه اشخاصى طرف هستند. در هر صورت من از شماها تشکر مى‏کنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسى وادارتان بکند (این چیزى است که از مبدا الهى جوشش پیدا کرده) خودتان وارد این میدان شدید.
این دفعه دومى است که آقاى پاپ براى من کاغذ مى‏دهند و اشخاص را مى‏فرستند. دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود که جوانهاى عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزى که در ایران به اسم سفارت امریکا هست‏سفارتخانه نیست و اشخاصى که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند بلکه جاسوسانى هستند که در مرکز جاسوسى متمرکز هستند و براى ضرر ملت ما، و کشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقاى پاپ شاید ندانسته توصیه کردند براى آنها و من در آن وقت مفصل تنبهاتى به ایشان دادم.
ما باید هر چه فریاد داریم به سر اینها بزنیم و امروز که سالروز لانه جاسوسى است، من به ملتمان تبریک عرض مى‏کنم و این عملى که دوستان اسلام، مجاهدین اسلام انجام دادند، اگر این لانه جاسوسى در اینجا بود، شاید ایران را به تباهى مى‏کشید.
دانشجویان مسلمان و مبارزى که لانه جاسوسى را اشغال کرده‏اند با عمل انقلابى خودشان ضربه‏اى بزرگ بر پیکر امریکاى جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند.


روز سیزده آبان، روز هجوم وحشیانه رژیم منحوس به دانشگاه و کشتار دسته جمعى دانشجویان عزیز ماست.
رژیم مخالف با تمام مظاهر تمدن و پیشرفت کشور، یک روز به مدرسه فیضیه و مدارس علوم اسلامى در سراسر ایران حمله ور مى‏شد و یک روز به دانشگاه تهران و مدارس و دانشگاههاى سراسر ایران، این مراکز دانش و دانشمندان. اکنون که سالروز حمله به دانشگاه است، براى پیوستگى بیشتر لازم است روحانیون عزیز قم و تهران و سایر شهرستانهاى نزدیک به تهران در مراسمى که در دانشگاه تهران است، شرکت نمایند و همچنین روحانیون تمام شهرهاى ایران در دانشگاه هر نقطه از ایران که بدین مناسبت مجلس بزرگداشتى برقرار کرده‏اند، شرکت نمایند و با حضور در دانشگاههاى سراسر ایران و پیوستن به دانش آموزان و دانشجویان و استادان عزیز، توطئه هاى جدایى افکنانه بین این دو نیروى مترقى را خنثى کنند.
دشمنان ما در هر فرصت‏خصوصا در این روز از هیچ توطئه‏اى دست‏بردار نیستند و با هر وسیله ممکن مى‏خواهند آرامش را از ملت عزیز سلب کنند.
بر دانش آموزان دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیدا محکوم کنند. بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با تمام نیرو وحدت خویش را حفظ و از انقلاب اسلامى خود طرفدارى نمایند و بر ملت است که از این دو جناح عزیز با تمام قدرت پشتیبانى کنند. دست‏خدا به همراه همگى باد.

بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایى عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک نمایند.
از خداوند متعال بیدارى و هشیارى هر چه بیشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالى علمى و اخلاقى آنان را خواهانم.
دانش آموزان عزیز با کمال دقت و بیطرفى اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند که اگر خداى نکرده در یکى از آنان انحرافى ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند و خود دبیران و معلمین با هشیارى مواظب همکاران خود باشند تا اگر بعضى از آنان خواستند افکار انحرافى خود را در خلال تدریس به فرزندان میهن اسلامیمان القا کنند، از آنان جلوگیرى نمایند و در صورتى که فایده‏اى نبخشید، با قاطعیت مطلب را با مسئولان در میان بگذارند.
باید توجه داشته باشید که نفوذ منافقین و دیگر خرابکاران و افراد منحرف در دبیرستانها و دیگر مراکز تعلیم و تربیت موجب تباهى اسلام است و مسئول آن، همه دست‏اندرکاران امور تربیتى مخصوصا دبیران و معلمان و دانش‏آموزان حزب اللهى مى‏باشند.
دانش آموزان باید سعى کنند تاریخ انقلاب اسلامیمان را و نقش وحدت بین خودشان و دانشگاهیان را با روحانیون بیاموزند، زیرا اگر روحانیون شما را و شما روحانیون را بشناسید و با هم تفاهم کنید، مطمئن باشید که جناحهاى غربزده و شرقزده از منافقان و چپگرایان و دیگر خرابکاران و منحرفان بر شما و کشور اسلامیتان طمع نخواهند کرد، و اگر هم طمع کنند، با شکست قطعى مواجه خواهند شد.

اى قشرهاى روشنفکر و اى قشرهاى نویسنده، قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید، اى دانشمندان ما، اى دانشجویان ما، اى فرهنگیان ما، اى دانشگاهیان ما، اجتماعات خودتان را براى راه این مستضعفین تقویت کنید، شما بودید که اینهمه خدمت کردید و اینهمه خون دادید و اینهمه حبس رفتید و اینهمه زجر کشیدید براى خلاصى از یوغ دشمنان، خلاصه از چپاولگرى چپاولگران، نگذارید زحمات خودتان هدر برود، قلمها را در راه خدمت‏به این خلق به کار بیندازید، گفتار را در راه خدمت‏به مستضعفین و اعمال را در خدمت‏به مستضعفین.
دانشجویان عزیز که پیشروان انقلاب وان‏شاء الله کسانى هستند که مقدرات کشور ما بعد ازاین در دست آنهاست دانشجویان عزیزى که در این انقلاب همدوش همه برادران در راه اسلام قدم برداشته‏اند خوش آمدند. عزیزان من پیش من رهبرى مطرح نیست، برادرى مطرح است، خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم ما را برادر خوانده است. " انما المومنون اخوه" در اسلام رهبرى مطرح نیست، اصلا بزرگان اسلام ما هم در عین حالى‏که رهبرهاى معنوى بودند مع ذالک پیششان مطرح نبوده است این معانى، من خدمتگزار شما باشم بهتر است تا اسم رهبرى،
شما دانشجوهاى عزیز، خودتان درصدد این باشید که از غربزدگى بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید، گمشده شما خودتان هستید، شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند که به هر ترتیب شده است‏خودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید.
مقام معلم و مقام دانشجو که باید مغز متفکر یک ملت را تشکیل بدهد، از امورى است که باید به آن توجه زیاد بشود و وظیفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا ان‏شا الله بر آن طریقى که اسلام مى‏خواهد و مقام انسانیت اقتضا مى‏کند، از همان طریق راه بروند و طى مقامات را بکنند و به آنجایى برسند که انسان شوند.
دانشجویان ما باید خودشان اول توجه بکنند که رفتار خودشان، کردار خودشان، گفتار خودشان همه اینها منطبق با موازین اسلامى و اخلاقى باشد تا اینکه اگر مردم را دعوت کردید. به اسلام و باید هم دعوت بکنید، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد. خودتان یک وضعى نداشته باشید که وقتى بگویید، مسخره کنند که آقا خودش فلان است و ما را دعوت به چه مى‏کند.
از شما دانشجوهاى عزیز که امید آینده کشور اسلامى هستید تشکر مى‏کنم که تشریف آوردید در این روز سرد و با شما ملاقات مى‏کنم. شما مى‏دانید که هر چه از خوبیها و بدیها براى یک ملتى تحقق پیدا مى‏کند، وابستگى یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادى، تابع تربیتهاى دانشگاهى است. آنچه که دانشگاه در یک کشورى نقش دارد از امور مهمه‏اى است و نقش بزرگى دارد که این نقش بزرگ را اگر ایفا کند و به طور صحیح ایفا کند، کشور را به مقصد اعلاى خودش مى‏رساند.
این کارى که شما دانشجوهاى عزیز دارید و آن کار توجه به مسائل اسلامى دانشگاه، از امور بسیار با اهمیت و ارزشمند است و از آن طرف بسیار با مسئولیت.
جوانان متعهد در طول تاریخ به خصوص دانشجویان مسلمان در نسل حاضر و در نسلهاى آینده سرمایه‏هاى امیدبخش اسلام و کشورهاى اسلامى هستند. اینان‏اند که با تعهد و سلاح و استقامت و پایدارى مى‏تواند کشتى نجات امت اسلامى و کشورهاى خود باشند و این عزیزان‏اند که استقلال و آزادى و ترقى و تعالى ملتها مرهون زحمات آنان است و اینان‏اند که هدف اصلى استعمار و استثمارگران جهان‏اند و هر قطبى درصدد صید آنان است و با صید آنان است که ملتها و کشورها به تباهى و استضعاف کشیده مى‏شوند.
و اکنون اى جوانان عزیز! و اى دانشجویان و دانشمندان! و اى امید امروز و فرداهاى امت و اسلام! امانت‏بزرگ استقلال و آزادى که از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداکارى ملت عظیم‏الشان ایران به دست آمده است، به شما عزیزان سپرده شده و مسئولیت‏بزرگى به عهده همه گذاشته است، همه ملت‏به خصوص دانشجویان مسلمان که رهبران آینده هستند، مسئول نگهبانى از این امانت‏بزرگ الهى مى‏باشند.

دانشگاه باید عالم درست کند، دانشگاه باید اشخاصى را درست کند که مملکت‏خودش را اداره کند از حیث علمیت، اداره کند از حیث فرهنگ، نه اینکه غایت آمال این باشد، یک چیزى دستش بیاید برود تو یک اداره‏اى بنشیند مهمل.
باید شماهایى که اهل دانشگاه و تربیت و اهل تعلیم هستید، جوانها را تربیت کنید و تعلیم، همراه تعلیم، تربیت‏باشد. خداوند ان‏شاءالله همه‏تان را حفظ کند، همه موفق باشید موید باشید. من تا آنقدر که هستم خدمت مى‏کنم به شما، آنقدر که مى‏توانم، البته من که نمى‏توانم خدمت صحیح بکنم آنقدر که مى‏توانم مى‏کنم.
باید دانشگاه اسلامى بشود تا علومى که در دانشگاه تحصیل مى‏شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.
معنى اسلامى شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند.
عزیزان من! ما از حصر اقتصادى نمى‏ترسیم، ما از دخالت نظامى نمى‏ترسیم، آن چیزیى که ما را مى‏ترساند وابستگى فرهنگى است (تکثیر حصار) ، ما از دانشگاه استعمارى مى‏ترسیم.
از خداوند تعالى سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را خواستارم و امیدوارم که همانطورى که پیشنهاد شده است. دانشگاهها را از همه عناصر تخلیه کنند و از همه وابستگیها تخلیه کنند تا اینکه ان‏شاءالله یک دانشگاه صحیح، اخلاقى اسلامى، فرهنگ اسلامى تحقق پیدا بکند.
ما انقلاب دانشگاه را از محصولش باید بفهمیم، اگر ان‏شاءالله بعد از چند سالى دیگر محصول، محصولى شد انسانى، محصولى شد اسلامى، محصولى شد که براى کشور خودشان زحمت مى‏کشند و کار مى‏کنند، مى‏فهمیم تحول پیدا شده.
دنیا را دانشگاه به فساد کشانده است و دنیا را دانشگاه مى‏تواند به صلاح بکشد.
منشا همه سعادتها، مادى و معنوى، از دانشگاه است.
همه چیز ما در دانشگاه است. همت کنید با هم دانشگاه را اصلاح کنید.
باید همه اشخاصى که علاقه دارند به این کشور، علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به این ملت توانشان را روى هم بگذارند براى اصلاح دانشگاه، خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه‏اى بالاتر است.
دانشگاه دو راه دارد: راه جهنم و راه سعادت، راه ذلت و مسکنت و نو کرمابى و امثال اینها و راه عظمت و عزت و بزرگ منشى.
شما باید کوشش کنید و دانشگاه را اصلاح کنید و احساس کنید که اسلام است که مى‏تواند دانشگاه را اصلاح کند.

دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت‏ببرید و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براى خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما براى این کار بروید و این کار را بکنید در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان، چه نرسید به مقصدتان.

ملت ایران در مقابل این خاندان کثیف و امریکا و عمال آنان دست از مبارزات بر حق خویش برنمى‏دارد و نخواهد برداشت.
دولت ایران و جناب آقاى رئیس جمهور تمام کوشش و سعیشان را در استرداد شاه خائن و اخذ اموال ملت ایران از او بنمایند که ملت دلیر دست ازاین خواست‏بر حقشان برنمى‏دارند و قدمى به عقب نمى‏گذارند.
یکى از آثار این خواست تصرف لانه جاسوسى بود که مورد تایید ملت قرار گرفت و چیزى جز عکس‏العمل جنایات دولت امریکا نمى‏تواند باشد اکنون که کمیسیون بررسى و تحقیق در مداخلات گذشته امریکا در امور داخلى ایران از طریق رژیم شاه سفاک، توسط جناب آقاى رئیس جمهورى و شوراى انقلاب اسلامى ایران تحقق مى‏پذیرد. جنایات آنان به اثبات خواهد رسید.
لازم است در آن روز ، معلولین عزیز و قهرمانان انقلاب ما در این مجمع حضور یابند و خانواده شهدا، طومارهاى جنایات شاه و امریکا را به محکمه بفرستند.
همانطور که بارها گفته‏ام ما خواستار استرداد شاه و اموال ملت از او مى‏باشیم. دانشجویان مسلمان و مبارزى که لانه جاسوسى را اشغال کرده‏اند با عمل انقلابى خودشان ضربه‏اى بزرگ بر پیکر امریکاى جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند ولى از آنجا که درآینده نزدیک نمایندگان مردم در مجلس شوراى اسلام اجتماع مى‏نمایند. با نمایندگان مردم است تا نسبت‏به آزادى گروگانها و امتیازاتى که در قبال آن باید بگیرند تصمیم گیرند زیرا این مردم‏اند که باید در جریانات سیاسى دخالت داشته باشند; البته تا تشکیل مجلس شوراى اسلامى، شوراى انقلاب و جناب رئیس جمهور کوشش خودشان را درباره برگرداندن شاه و اموال ملت و جریانات سیاسى که زمینه اینگونه خواستها را فراهم مى‏کند، مبذول دارند از خداوند متعال نصرت اسلام و شکست دشمنان اسلام را خواستارم.
( چهارم اسفند 1358)

شما مى‏بینید که الان مرکز فساد امریکا را جوانها رفته‏اند گرفته‏اند و امریکاییهایى هم که در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و امریکا هم هیچ غلطى نمى‏تواند بکند و جوانها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطى نمى‏تواند بکند، بیخود صحبت اینکه اگر دخالت نظامى، مگر امریکا مى‏تواند دخالت نظامى در این مملکت‏بکند؟ امکان برایش ندارد، تمام دنیا توجهشان الان به اینجاست. مگر امریکا مى‏تواند مقابل همه دنیا بایستد و دخالت نظامى بکند؟ غلط مى‏کند دخالت نظامى بکند. نترسید، نترسانید. همین تعبیرى که جوانهاى ما از روى باز احساسات جوانى کردند که اگر چنانچه امریکا بخواهد دخالت نظامى بکند ما چه خواهیم کرد. اصلا این اگرش را هم نباید بگویند. امریکا عاجز از این است که دخالت نظامى در اینجا بکند، اینها یک مسائلى در پیششان است، یک مطالبى در پیششان است که روى آن مطالب گرفتاریهایى دارند، نمى‏توانند این کارها را بکنند. اگر آنها مى‏توانستند دخالت نظامى بکنند، شاه را نگه مى‏داشتند. با تمام قدرتشان، قدرتهاى تبلیغى چیز کردند که نگش دارند و ملت ما اعتنا نکرد به آن و نه تنها او، همه قدرتها پشت‏سر هم ایستاده بودند که نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند براى اینکه ملت ما یک چیزى را که خواست نمى‏شود مقابل ملت‏بایستد کسى و چه بکند. هیچ ابدا. این مطلب را اصلا جوانهاى ما پیش نیاورند این مطلب را که دخالت نظامى، آنها همیشه دخالتهایشان دخالتهاى شیطنتى است، توطئه است. آنها اگر بخواهند یک کارى هم بکنند، وادار مى‏کنند جوانهاى ما را که آنها تظاهر بکنند و در تظاهر اعمال آنها بیایند درگیرى بکنند یا اینها و یک غائله راه بیندازند که ما نتوانیم یک محیط آزاد پیدا بکنیم، یک محیط آرام پیدا کنیم و مسائلى را که مى‏خواهیم طرح بکنیم و مى‏خواهیم ایجاد بکنیم، بتوانیم. آنها از این راه شیطنتها پیش مى‏آیند. آنها شیطانهایشان را پیش همین جوانهاى صافدل عزیز مى‏فرستند تبلیغات مى‏کنند. مى‏نویسند به دیوار چه مى‏کنند، عده. عده. یک وقت مى‏بینید که یک عده جوان را راه انداختند توى خیابانها به یک تظاهراتى. تظاهرات بحق لکن آنها از همین تظاهرات بحق مى‏خواهند استفاده ناحق بکنند.
همین قضیه‏اى که الان قضیه روز است در دنیا. قضیه قضیه سفارت امریکا یعنى نه سفارت، محل توطئه آمریکا جوانها کشف کردند خیلى از چیزهایش را در همین قضیه دیشب به ما اطلاع دادند که زمزمه است در تبریز و در تهران و در بعضى جاهاى دیگر که یک تظاهراتى بکنند براى پشتیبانى از آقاى مهندس بازرگان. خوب همین قضیه را آنها خواستند (حالا نمى‏دانم موفق بشوند یا نه) خواستند که یک همچو چیزى درست‏بکنند بعد کم کم این را بکشانند به یک جایى که مثلا سفارت عراق هست‏بریزند بشکنند، سفارت - فرض کنید که - افغانستان هست‏بریزند بشکنند که مملکت ایران را موجه کنند با همه ممالک. آن شیاطین یک همچو نقشه‏هایى دارند. جوانهاى ما باید بیدار بشوند که تحت تاثیر اینها واقع نشوند، اینها که مى‏گویند تظاهر بکنید. مگر آقاى بازرگان با شوراى انقلاب مخالفتى دارند؟ اینها همه و همه یک باب است منتها آقاى بازرگان یک قدرى خسته شده بودند، یک قدرى - عرض کنم - عذرهایى داشتند و گفتند که حالا من کنار باشم، لکن نه این است که حالا ایشان که کنار هست دیگر آقاى بازرگان دخالتى در امور ندارد، ایشان یکى از آن اشخاصى است که مورد احترام همه است. خیال نکنند که یک بى‏احترامى به ایشان شده است، نخیر مورد احترام است و براى خاطر یک امرى که ملت هم قبول دارند، نیفتند توى خیابانها راه بیندازند یک چیزى که آنها که مى‏خواهند یک بازى درست کنند، یک وقتى یکى را بزنند بکشند. یک دو تا شعار از (شما اگر یادتان باشد من نبودم در اینجا لکن براى من نقل مى‏کردند. این دسته‏جاتى که در قم آن وقت‏بر ضد رژیم سابق شعار مى‏دادند، اینها شعار آرام مى‏دادند، یکدفعه مى‏دیدند که از اینجا یک کسى یک چیزى انداخت‏یک شیشه‏اى را شکست، یک بانکى را شکست، یک جایى را خراب کرد، گاهى یکى آدمى راکشت، مى‏ریختند به جان هم، یک کشتار پیدا مى‏شد زیاد. آنها روى حساب، همیشه روى نقشه حساب مى‏کنند و اینطور کارها را مى‏کنند، قضیه دخالت نظامى ابدا مطرح نیست، دخالت‏هاى توطئه‏گرى اینطورى یعنى از قواى خود ما استفاده مى‏کنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمى‏کنند، در این ممالک از قواى خود ما استفاده مى‏کنند. خوب شما کردستان را ببینید که اینها از چه استفاده مى‏کنند، یک نفر سرباز امریکایى نمى‏آید آنجا یک کارى بکند، آنها با شیطنت استفاده مى‏کنند از خود این افرادى که یا وابسته هستند به آنها یا اعوجاج دارند، آن وقت این دست دومى‏ها که اعوجاج دارند، از ساده‏دلى بعضى از کردها استفاده مى‏کنند، با آنها یک - چیز - صحبت مى‏کنند منتشر مى‏کنند که بنا دارند که تمام کردستان را بکوبند. این ارتش ایران که رفته آنجا براى اینکه جلوگیرى کند از اینکه آنها دارند مى‏کشند و سر مى‏برند و اذیت مى‏کنند، فورا آنها دنبالش برمى‏دارند مى‏نویسند که ما مى‏خواهیم; یعنى دولت ایران مى‏خواهد که کردها را بکوبد. آن رفته که کردها را حفظ بکند اینها مى‏گویند رفته کردها را بکوبد.
این اشخاصى که هى فدایى خلق خودشان را معرفى مى‏کنند، من که در این چیزهائى که براى پشتیبانى از این جوانها بود که آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد که اینها پشتیبانى کرده باشند. اگر اینها امریکایى نیستند، چطور پشتیبانى نکردند از اینها؟ اگر اینها مال شوروى هستند خودشان یا خیر ملى هستند. آدمى که ملى است، با امریکا خوب دشمن است همانطورى که همه ملت ما دشمن شماره اول خودش را امروز امریکا مى‏داند. براى اینکه دشمن شماره اول ما را برده است امریکا نگه داشته است. آن وقت هم که آن بود، دشمن شماره یک ما آنها بودند اینها اذناب آنها بودند، اینها کسانى بودند که ماموریت داشتند براى وطنشان، یعنى ماموریت داشتند که این وطن را نگذارند که یک قدم جلو برود. مایى که و شمایى که و ملت ما که دشمن شماره یکش را امریکا مى‏داند و حالا هم که جوانها رفتند آنها را گرفتند دیدند که مرکز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد که از این فداییان خلق یک پشتیبانى از اینها شده باشد.
(تاریخ سخنرانى 16 آبان 1358)


جواب: پانزده سال قبل که شاه قصد داشت‏به دستور امریکا لایحه مصونیت مستشاران امریکایى را به تصویب مجلسین برساند، من این خیانت‏شاه را نسبت‏به ملت ایران، در طى یک سخنرانى و صدور یک اعلامیه محکوم نمودم و ملت ایران را از این سیاست استعمارى امریکا مطلع ساختم که پس از چند روز مرا از ایران پس از آنکه شبانه به منزلم در قم حمله کردند، دستگیر و سپس به ترکیه تبعید نمودند و در آنجا هم دولت ترکیه تحت فشار افکار عمومى از دولت ایران خواست که محل تبعید مرا کشورى غیر از ترکیه قرار دهد که سر انجام به عراق تبعید شدم و در آنجا پس از حدود پانزده سال، دولت عراق تحت فشار شاه مخالفت‏خود را با فعالیتهاى اسلامى من علیه رژیم سلطنتى و شاهنشاهى ابراز کرد و از این جهت تصمیم گرفتم که به کویت که یک کشور اسلامى است‏بروم تا در آنجا در مورد محل اقامتم تصمیم بگیرم و با داشتن ویزاى آن کشور، دولت کویت از ورود من به آن کشور جلوگیرى نمود و به ناچار به فرانسه آمدم، اقامت من در اینجا نیز موقتى است.
(تاریخ مصاحبه: 14 آذر 1357)


جواب: آنجا من به شما گفتم مثل اینکه اشتباه به شما رسید و شاید باز این اشتباه را دستگاههاى تبلیغات صهیونیستى کرده باشند. آنچه من گفتم این بود که ما نمى‏توانیم ملتى را که اینقدر از امریکا ضربه دیده، اگر چنانچه امریکا شاه را نگه دارد و این امر طولانى شود یا بخواهد مملکت ما را بمباران کند، ما نمى‏توانیم جوانان را کنترل کنیم. مردم ما پنجاه سال است که از امریکا ضربه خورده‏اند. ممکن است که جوانهاى ما اینجاها را خودشان به هم بزنند. من اینطور گفتم، نه اینکه ما ابتدائا این کار را مى‏کنیم. الان هم آنها در کمال خوشى و آسایش هستند و تبلیغات آقاى کارتر بر خلاف این است لکن واقع این است. من فرستادم تحقیق کردم، به گروگانها هیچ صدمه‏اى نرسیده است و اسلام با همه مردم دنیا مى‏خواهد با خوبى رفتار کند. بله، اسلام با کسانى که توطئه گر هستند و بخواهند برخلاف مصالح مسلمین و مصالح بشر عملى بکنند با آنها هم سختگرى مى‏کند.
( تاریخ مصاحبه: 9 آذر 1358)


جواب: بسم الله الرحمن الرحیم. این مسئله مربوط به ملت است. سى و پنج میلیون ملت ما خواستشان این است و باید ما بررسى کنیم راجع به اینکه چرا ملت ما مى‏خواهد که شاه بیاید و تا نیاید دست از این گروگانها برداشته نخواهد شد و چرا کارتر اینقدر اصرار دارد، قضیه این نیست که شاه بیاید ایران، ملت ما شاه را که دشمن خودش مى‏داند مى‏خواهد چه بکند. یک تحفه‏اى نیست‏براى ملت ما که بخواهد او را در موزه نگه دارد، بلکه مطلب این است که دو جهت هست که ملت ما مى‏خواهند شاه بیاید و ما اصرار داریم، که این دو جهت‏یکیش اهمیتش بیشتر از دیگرى است. یک جهت راجع به اینکه ما ملتى هستیم که الان اقتصادمان خیلى قوى نیست و داراییهاى ایران، بسیار در دست‏شاه مخلوع و بستگان اوست و این در بانکهاى امریکا و سایر کشورها متمرکز است. و اینها همه مال ملت است و اینکه ما اصرار داریم شاه را بیاوریم براى این است که معلوم بشود که این اموال فقرا که در دست اینها و عمال اینها هست در کجاها هست و باید برگردد به ملت و مطلبى که اهمیتش بیشتر از این است. این است که ما مى‏خواهیم او بیاید و ما ریشه این جنایاتى که این شخص در طول سى‏و هفت‏سال تقریبا به ایران کرده است و این خیانتهایى که به ایران کرده است و این آدمکشیهاى دستجمعى که کرده است ما به دست‏بیاوریم که این با امر کى بوده. یک انسان، یک آدم که مى‏خواهد در یک مملکتى حکومت کند بى‏جهت اینقدر جنایت نمى‏کند. این عامل اشخاصى بوده است. خود ایشان هم مى‏گوید من مامور بودم براى وطنم. ما مى‏خواهیم آن امر را پیدا بکنیم که آنکه امر کرده است که ایشان در وطنش اینهمه جنایت‏بکند کیست و چه اشخاصى هستند؟ از این جهت ملت ما اصرار دارد به اینکه این آدم بیاید و این دو مطلب ثابت‏بشود در محاکمه. محکمه هر جور حکم کرد عمل بشود. و اما اینکه کارتر اصرار دارد به اینکه ایشان نیاید، باید ما ببینیم که این از باب این است که آقاى کارتر بشر دوست است و حس انساندوستى این آقا، این آقاى کارتر او را وادار کرده است که اینقدر اصرار بکند و در مقابل ملتهاى اسلامى بایستد و ارعاب بکند و آنهمه مطالب پیش بیاید و منطقه را به خطر بیندازد، این براى این است که یک آدمى است انساندوست و براى انساندوستى - که - این نحو مى‏کند؟ ما در آقاى کارتر این انساندوستى را سراغ نداریم براى اینکه از اعمال ایشان معلوم است که ایشان این حس را ندارند. کسى که یک جانى را در حفظ خودش و حمایت‏خودش به عنوان انساندوستى نگه مى‏دارد نباید در ممالک بسیار، اینقدر جنایتها را و اینقدر آدمکشیها را علت‏باشد. این آدم انساندوست نیست و حس انساندوستى این چیز را نکرده است. اگر در ایشان حس انساندوستى بود. سى و پنج میلیون انسانهایى که در ایران بودند که یکیشان هم محمدرضا بود و همه از یک ملت و از یک کشور هستند، چه شد که در ظرف سى‏و هفت‏سال آنهمه جنایات بر ما شد و اخیرا با دست این شخص آنهمه کشتار مى‏شد و در حکومت آقاى کارتر بود و ایشان ابدا حس انساندوستى‏شان اسباب این نشد که یک تقاضایى لااقل از این شخص بکند که نکن این کار را، بلکه آنطور که ما مى‏دانیم ایشان علاوه بر اینکه تقاضا نکرده‏اند تهییج هم کرده‏اند. ، و اما اینکه اصرار دارند و از جهت انساندوستى معلوم شد نیست، معلوم مى‏شود براى این است که اسرار او فاش نشود، اسرار روساى امریکا فاش نشود. ما با بودن شاه در اینجا اسرار شخص کارتر و اسرار اسلاف او را فاش خواهیم کرد و به ملت امریکا ارائه خواهیم کرد و ملت امریکا مى‏فهمد که گرفتار چه روساى جمهورى هستند که ملتشان را به تباهى کشیده است و آبروى ملتشان را در بین مسلمین از بین برده است. ما براى این مى‏خواهیم که بیاید و ایشان براى این جهت مى‏خواهد که نیاید. این اصرار او به نیامدن براى اینکه خوف این را دارد که اسرار فاش بشود و ایشان دیگر نتوانند در مملکت‏خودشان یک زندگى صحیح داشته باشند و دیگر ریاست جمهورى ایشان هم فاتحه‏اش خوانده بشود و مملکت امریکا هم اگر مطلع بشود از مسائل و مطلع بشود از مصایب ما و مطلع بشود و رسانه‏هاى گروهى به آنها بفهمانند که در این مملکت چه گذشته است و اینها از دست روساى جمهور امریکا و دیگر روساى ابرقدرت، بر ما گذشته است اگر یک همچو احساسى را بکنند این طرفدارى از کارتر را نمى‏کنند و من هم احتمال این را مى‏دهم که طرفدارى از کارتر یک قشر از اشخاصى است که تحت نظر خود آنها هستند نظیر آن طرفداریهایى که در اینجا از شاه مى‏شد. از شاه مخلوع مى‏شد که وقتى که مثلا رئیس جمهور امریکا مى‏آمد به ایران عده کثیرى را مى‏بردند به استقبال به اسم ملت. در صورتى که ملت هرگز از این امور اطلاع صحیح نداشت و هرگز حاضر نبود که استقبال بکند از شاه یا از مهمانهاى شاه لکن آنها عده زیادى داشتند که این کارها را انجام مى‏دادند. من احتمال مى‏دهم که آقاى کارتر هم عده زیادى از قبیل سازمان امنیت و اشخاصى که مربوط به خودش است داشته باشد و آنها به دانشجوهاى ما در خارج این اهانتها را مى‏کنند و این سختى‏ها را مى‏گیرند و خود آقاى کارتر هم که آقاى انساندوستى است دانشجوهاى ما که براى تحصیل علم آنجا رفتند، در آنجا آنطور با آنها رفتار مى‏کند و وادار مى‏کند که آنها را اذیت کنند، وادار مى‏کند که سگ به جان آنها بیندازند و آنطور جنایات را بکنند. این آقاى انساندوست وضعش این است و ما که یک ملت مظلومى هستیم ما مى‏خواهیم که آن کسى که به ما خیانت کرده است‏خودش و اساس کارهایش معلوم بشود.

جواب: جواب شد. براى اینکه - اسرا یعنى - ملت نمى‏گذارد. ملت ما مى‏خواهد و نمى‏شود غیر از این، ما بر خلاف ملت نمى‏توانیم عمل بکنیم.

جواب: خواهند بود تا شاه بیاید. اختیار این اسرا در دست کارتر است. این اسرا را مى‏تواند کارتر اینجا آزاد کند مادامى که بفرستد مجرم ما را به ما تحویل بدهد و ما هم اسرا را.

جواب: نه خیر اینقدر بخواهد سئوال کند بیشتر از یک سئوال را جواب نمى‏دهم. نه خیر بگویید من وقت ندارم. ما باید، بیشتر از این وقت ندارم سئوال کنید جوابتان را بدهم.


جواب: ملت‏سى‏و پنج میلیونى تروریست هستند؟ ! از آقاى کارتر باید پرسید که تشخیص شما در مسائل سیاسى هم همین طور است که یک ملت‏سى‏و پنج میلیونى که همه پشتیبانى از اینها کردند باز شما مى‏گویید تروریست هستند! من دیدم کلامى که از اییشان صادر شده است، مع‏الاسف کلام عاقلانه‏اى نبود که: اینها دانشجو نیستند اینها لات هستند. اینها تروریست‏اند.
- دانشجوها، با لات در منطق شما یکى هستند؟ ! لات‏ها و اراذل با دانشجوها را شما در منطقتان یکى مى‏دانید؟ ! توهین به دانشجوها در سراسر کشورهاى عالم نیست این مطلب؟ ملت ما را شما تروریست مى‏دانید؟ تشخیص شما در مسائل سیاسى هم همین طور است که ملت ما را تروریست‏بدانید؟ ! شما مطمئن باشید که ملت ما مسلم است و مسلم تروریست نیست و با اینها با کمال رافت عمل مى‏کند. بهتر است از معامله شما با دانشجوهاى ما در خارج کشور که آنطور شما دارید عمل مى‏کنید آیا عمل شما تروریستى است که دانشجوهاى ما را آنطور اذیت مى‏کنند و سگها را به جان آنها مى‏ریزند. یا نگهدارى اینها در یک محفظه‏اى که محل خودشان بوده است و همه جور آسایش برایشان فراهم است و آمدند دیدند و ما اجازه دادیم که هر روز بروند آنها را ببینند؟ این عمل تروریستى است‏یا این عمل انسانى است؟ و اعمالى که امثال شماها انجام مى‏دهید یک اعمالى است که شبیه به اعمال تروریستى است.

جواب: مانعى ندارد خوب بروند آنجا جوانها آنجا هستند و آنها هم مانعى پیششان نیست که کسى برود ببیند - آنها - ببینند آنها سالم‏اند و حالشان خوب است و در رفاه هستند. ابدا چیزى که موجب گرفتارى آنها باشد نیست. فقط در یک محلى هستند که حفاظت مى‏شوند و ابدا آسیبى به آنها نخواهد وارد شد، اصلا، اصلش با این امور با اسیر اسلام بسیار رفتار انسانى مى‏کند و او را از همه جهات حفظ مى‏کند و ما هم تابع اسلام هستیم و جوانهاى ما هم دانشجوهاى اسلامى هستند و با آنها حتما بدانید که رفتار خوب مى‏کنند - حتى من پسرم را گفتم که باید آن جهت را شما گوشزد کنید و خودتان مشاهده کنید و ایشان گفتند که نه آنها حالشان خوب است و من امیدوارم که تا آخر هم حال اینها خوب باشد و ابدا آسیبى به آنها وارد نشود و آنها از امریکا بخواند و از کارتر بخواهند که وسایل آزادى آنها را او فراهم کند. ملت ما یک امر مشروعى دارد. یک حرف مشروعى دارد این حرف را قبول کنند. اینها هم آزاد خواهند شد.

جواب: ما آزادى زنها را و آزادى سیاهها را براى این قایل شدیم که زنها در اسلام یک احترام ویژه دارند و سیاهپوستان هم تحت فشار امریکا بودند و ظلم بر آنها شده است و آنها را ما آنطور مقصر نمى‏دانیم بلکه آنها شاید تحت فشار بودند که اینجا آمدند و لهذا ما براى امتثال امر اسلام و خدا این عمل را کردیم و انتظارى از آقاى کارتر نداریم و پاداشى نمى‏خواهیم. تمام مطلب ما این است که کارتر، این خیانتکار را به ما پس بدهد و شخص مجرمى که در یک مملکتى به یک ملتى جرم کرده است، در تمام قوانین دنیا این است که باید پس داده بشود به خود آن مملکت و ایشان - بر تمام - بر خلاف تمام موازین عقلى و عقلایى عمل مى‏کند.
خبرنگار: حضرت آیت الله، به نظر ما یک مرد بسیار بسیار مهربان مى‏آیید. یک مرد مقدسى، چهره مقدسى دارید. خیلى قیافه حضرت آیت الله مردمى هست و من هم به عنوان یک انسان فقط آرزو مى‏کنم، دعا مى‏کنم که خداى ناخواسته هیچگونه آسیبى به اصطلاح وارد نشود به روابط بین دو تا مملکت، چیز خارق‏العاده‏اى پیش نیاید.
منبع: سایت حوزه

معرفی سایت مرتبط با این مقاله


تصاویر زیبا و مرتبط با این مقاله