نقش تشکيلات و برنامه ريزي در بهرهوري موقوفات
نقش تشکيلات و برنامه ريزي در بهرهوري موقوفات
درون مايهي سنت وقف در تار و پود وجود انسان و کرامتهاي بيپايان او نهفته است. وقف که از نظر اخلاقي، بارزترين تجلي روحيهي تعاون اجتماعي و ظهور پديدهي »باقيات الصالحات« است تأسيسي است که از وارستگي و آزادگي انسان واقف حکايت مينمايد تا در گسترهي حيات اجتماعي آراسته به نقش جاودانگي باشد.
امروزه گرچه موضوع وقف جايگاه خود را در ميان مسايل اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي، حقوقي و اقتصادي باز کرده است ولي در بسياري از زمينههاي ديگر از جمله مسايل مديريت، بهرهوري، سيستم و روش، کمتر پژوهشي انجام شده و موضوع تقريبا دست نخورده باقي مانده است.
ميدانيم که در مديريت »عشق و عقل« دخالت تمام و کمال دارند. از عشق، نعمت »انگيزه« و از عقل، نعمت »نظم« را اخذ ميکنيم. در مقولهي وقف تا دل آدمي بخواهد انگيزه وجود دارد. انگيزهي ميل به جاودانگي انسان، ايثار به همنوع، رويکرد جدي به خيرانديشيها و مردميها، کمک به مستمندان، گسترش مسايل علمي، تقويت مباني ديني، حمايت از طالبان علم، ياري دادن به بيماران و درماندگان و مسايل ريز و درشت ديگر که در مجموع تقويت منافع عمومي جامعه را به همراه دارد. در مقولهي دوم مديريت »نظم« نگهدارندهي سيستم است که بر عقل و منطق متکي است. اين مقوله در گسترهي وقف در طوفانهاي عمل زدگي و تغييرات سريع کمتر به آن بها داده شده و هميشه تابع نظرات مسؤولان وقف براساس عادتهاي گذشته عمل شده است. در وقت آنچه نبايد تغيير کند (و يا حداقل با کمترين تغييرات مواجه شود) عمل به نيات واقفان است والا تغيير و تحول در قالبها و تشکيلات وقف و انجام کوششهايي براي افزايش روز افزون بهرهوري در موقوفات از وظايف اصلي مسؤولان وقف است.
در اين مقاله،افزايش بهرهوري در موقوفات کشور مورد بررسي قرار خواهد گرفت.
براساس مادهي 55 قانون مدني »وقف عبارت است از اين که، عين مال حبس و منافع آن تسبيل شود.« بنابراين تعريف، هر شخص (اعم از حقيقي يا حقوقي) که عين مالي را از ملکيت خود خارج کرده، از هر گونه نقل و انتقالهاي ارادي مانند انواع معاملات و نقل و انتقالهاي قهري مثل ارث و ساير تصرفات مصون نگهدارد و منافع آن را طبق نيت و خواستهي خويش (واقف) در طي زمان دايمي به جريان اندازد تا افراد ديگر (موقوف عليهم) به طور محدود و معين (وقف خاص) يا نامحدود و نامعين (وقف عام) به صورت بلاعوض، از آن منافع بهرهمند شوند، يک کار وقفي انجام داده است.
مفهوم و ساختار تعريف وقف را ميتوان به صورت نموداري نظامگرا ترسيم و تبيين کرد. در اين نمودار، در مييابيم مفهوم کل وقف چيزي متفاوت از مجموع اجزاي تشکيل دهندهي آن است. به بيان ديگر، سيستم به عنوان مجموعهاي از اجزا، چيزي غير از آن اجزاست.
چرا برخي از فعاليتهاي مشابه در موقوفات مشابه، نتايج يکسان و مشابهي از نظر منافع و عوايد مادي و معنوي نداشتهاند. اين سؤالي است که پاسخ آن هميشه در نحوهي بهرهوري از موقوفات و يا به عبارتي نحوهي مديريت بر موقوفات کشور است.
امروزه مفهوم بهرهوري 1-که افزايش آن به عنوان يک هدف استراتژيک در تهيه و توليد و يا انجام خدمات در گسترهي اکثر امور مورد توجه واقع شده عبارت است از نسبت »ستانده« به »داده« به عبارت ديگر در يک مجموعه و نظام، حاصل کسري که صورت آن ستاندهها 2-و مخرج آن منابع ورودي 3-باشد مقدار بهرهوري محاسبه ميشود 4- به طور مثال: چنانچه فرض کنيم درآمد يک باغ اوقافي در سال ده ميليارد ريال است که اين درآمد طبق نيت واقف بايد در راه کمک به مستمندان و بيماران صرف شود. طبق محاسبات انجام شده در اين باغ که با 5 کارگر در 100 روز کاري در سال و 8 ساعت کار در روز به خدمات پرورش بيست قلم ميوه به وزن ده هزار تن و جداسازي آن از درخت و بستهبندي ميپردازند در اين حال ميزان بهرهوري عبارت است از:
بهرهوري مساوي ستاندهها تقسيم بر منابع ورودي برابر با درآمد در سال (به ريال) تقسيم بر تعداد روز ضربدر تعداد کارگر ضربدر دستمزد روزانه (به ريال)
بهرهوري برابر با 10،000،000،000 تقسيم بر 10،000 ضربدر 5 ضربدر 100
حال تصور کنيد متولي اين موقوفه بخواهد توليد باغ را به جاي ده هزار تن ميوه به دوازده هزار تن در ازاي به کارگيري 5 کارگر اضافي ديگر (با همان 100 روز کار و 8 ساعت کار در روز) افزايش دهد به وضوح مشاهده ميشود که ميزان توليد 20 درصد بالا رفته است (از ده هزار به دوازده هزار تن) وليکن بهرهوري کار افزايش نيافته است. به هر حال نکته مهم آن است که توليد اضافي الزاما معناي افزايش بهرهوري را نميدهد. شاخصهاي بهرهوري که به کار ميرود مختلف هستند. مثلا: نسبت سود به فروش، فروش به سرمايه، نتيجهي کار به نفر ساعت، درآمد به هزينه و چند شاخص ديگر.
امروزه، رابطهي بازده يا برونداد و عوامل و وسايل به کار رفته که به وارده معروف است تعريف تقريبا تثبيت شدهاي از بهرهوري است. به هر حال تعيين شاخصها بسته به مورد و نوع کار واحد اوقافي تعيين ميشود. ضمنا در اين زمينه بايد به خاطر داشته باشيم که بهرهوري را با کارآيي Efficiency و ثمربخشي Effectiveness نبايد اشتباه بگيريم. کارآيي و راندمان نسبت بازده واقعي نسبت به دست آمده به بازدهي استاندارد و تعيين شده و مورد انتظار است. در واقع مقدار کاري که انجام ميشود نسبت به آنچه که بايد انجام شود کارآيي است. ثمربخشي يا سودمندي عبارت است از درجه و ميزان نيل به اهداف تعيين شده. به بيان ديگر در وقف، اين که تا چه ميزان از تلاشهاي انجام شده نتايج مورد نظر واقف را حاصل نموده است، ميزان ثمربخشي عمليات را نشان ميدهد. در حالي که به چه نحو منابع براي نيل به نتايج مورد استفاده و بهرهوري قرار گرفتهاند مربوط به کارآيي ميشود. در نهايت کارآيي جنبهي کمي دارد ولي ثمربخشي جنبهي کيفي را به خود اختصاص ميدهد.
وقف يک عمل خير و خداپسندانه است. علاوه بر آنکه داراي نتايج و منافع مادي است نتايج معنوي آن هم بسيار ارزشمند است. نتيجه معنوي وقف با فرمولهايي شبيه آنچه راجع به منافع مادي ذکر شد قابل محاسبه نيست. اکثر محققان و دانشمندان رشتهي مديريت در تعريف بهرهوري بيشتر توجهشان به نتايج مادي است و هيچ اشارهاي به نتايج معنوي نميکنند. در اين اواخر يکي از برجستهترين علماي جهان تشيع در تعريف بهرهوري يادآور ميشود 5-: »بهرهوري عبارت است از به فعليت رساندن معنويت يک موضوع اعم از انساني و غيرانساني براي رفع نيازهاي اصلي و فرعي زندگي مادي و معنوي«. بنابر اين تعريف، ابعاد معنويت کار در بهرهوري دخالت داده شده است ولي شاخصهاي اندازهگيري آن فعلا مبهم است. اين موضوع در مورد بهرهوري از موقوفات انتفاعي صادق است. توضيح آنکه موقوفات از نظر عوايد به دو نوع تقسيم ميشوند: يکي وقف منفعت و ديگري وقف انتفاع. وقف منفعت که در نظام موقوفاتي ايران بيشترين موقوفات را تشکيل ميدهد وقفي است که عوايد و درآمد آن جهت هزينه کردن در امور خاص و معلوم باشد. مثل وقف مزرعهاي که درآمد کشت و کار آن صرف بيماران و يا دانشآموزان مدرسه يا امور ديگر گردد در حالي که وقف انتفاع وقفي است که تحصيل درآمد مادي و مصرف آن در راه بخصوصي مورد نظر واقف نيست همانند وقف زميني براي احداث مسجد که واقف نيت و مقصودش فقط نماز خواندن مردم در آن مسجد بوده است.
محاسبهي بهرهوري در موقوفات براساس مدارک و فرمهايي صورت ميگيرد که محاسبه را مستند و قابل استفاده مينمايد. سند بودجهي موقوفات بهترين منبع و مأخذ براي استخراج درآمدهاي امور اوقافي و هزينههاي امور اوقافي که در محاسبهي روند بهرهوري مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
در تهيه و اجراي بودجهي واحدهاي مختلف همواره رعايت اين دو اصل مورد توجه قرار ميگيرد: اول.
کوشش در راه تحصيل حداکثر درآمد؛ دوم. کوشش در راه حداکثر صرفهجويي در هزينه.
در يک موقوفه که يک واحد اقتصادي است رعايت اين دو اصل مانند تمام واحدهاي اقتصادي لازم است ولي درآمد يک موقوفه در دو قسمت مجزا به مصرف ميرسد. يکي هزينهها به مفهوم اخص اين کلمه که عبارت است از هزينههايي که براي ادارهي موقوفه و نگاهداري و آباداني آن و نظارت در اين امور لازم است و ديگري مصارف طبق نيات واقف که اعتبار آن عبارت است از مابهالتفاوت اعتبار هزينهها و درآمد سالانهي موقوفه. اصل دوم ياد شده در يک موقوفه بايد فقط در مورد هزينهها رعايت گردد تا هر چه ممکن است مبلغ بيشتري در نيات واقف به مصرف برسد. به عبارت ديگر صرفهجويي در جمع هزينهها و مصارف موقوفه نه فقط معني و مفهومي ندارد بلکه در خلاف جهت هدف واقف خواهد بود. زيرا هدف اصلي واقف از وقف، مصرف هر چه بيشتر وجوه است نه صرفهجويي آن و طبيعي است هر چه وجوه قابل مصرف در نيات واقف بيشتر باشد هدف و منظور او بهتر و کاملتر عايد خواهد گرديد. بنابراين در يک موقوفه علاوه بر دو اصل ياد شده بايد يک اصل سوم نيز مورد توجه و عمل قرار گيرد و آن عبارت است از کوشش در راه هر چه بيشتر مصرف در نيات واقف. رعايت اين اصل ايجاب ميکند که:
اولا. آنچه از وجوه تخصيص يافته براي هزينهها صرفهجويي ميشود به سرفصل مصارف طبق وقفنامه منتقل شده و بر وجوه قابل مصرف طبق نيات واقف اضافه شود.
ثانيا. متولي يا متصدي کوشش کند که تمام وجوه تخصيص يافته در يک سال براي مصرف در نيات واقف را در همان سال به مصرف برساند و به هيچ وجه به قصد صرفهجويي وجوه را ذخيره نکند و فقط در صورت عدم مصرف مجاز خواهد بود که با تمام کوششي که متولي يا متصدي ميکند محلي براي آن پيدا نشود.
ثالثا. متولي يا متصدي کوشش کند که قسمتي از وجوه تخصيص يافته براي مصرف در نيات واقف را که به علل ياد شده در سال مربوط به مصرف نرسيده در سال بعد در همان نيات به مصرف برساند. فرم سند تفريغ بودجه طوري بايد تنظيم شود که جوابگوي اين اصول باشد.
يادداشت: براي استخراج اطلاعات و آمار لازم براي شاخصهاي بهرهوري بهتر است از اين چهار فرم که براي هر موقوفه تنظيم ميشود استفاده کرد 6-
1. فرم پرسشنامهي وضع کلي موقوفه (اطلاعات اين فرم از روي وقفنامه استخراج ميشود)؛
2. فرم پرسشنامهي وضع درآمد و هزينه (اطلاعات اين فرم از روي پروندهي جاري استخراج ميشود)؛
3. فرم پرسشنامهي مشخصات سند (اطلاعات اين فرم از روي سند مالکيت استخراج ميشود)؛
4. فرم پرسشنامهي رقبات (اطلاعات اين فرم از روي پروندهي جاري توسط ارزياب تکميل ميگردد).
پس از تعيين مشخصات و استخراج اطلاعات لازم از هر موقوفه، ادارهي اوقافي شهرستان به تهيهي بودجهي اوقافي و برگ تفريغ بودجه ميپردازد. فرمهاي اين دو سند به اين شرح است:
1. فرم سند بودجهي سالانهي ادارهي اوقاف شهرستان؛
2. فرم سند تفريغ بودجه (مفاصا حساب) سالانهي ادارهي اوقاف شهرستان.
بودجهي کل موقوفات کشور موقعي تهيه ميشود که بودجهي موقوفات کليهي شهرستانهاي کشور به مرکز ارسال شود. بودجهي کل موقوفات کشور جامع تمام بودجههاي کل شهرستانها خواهد بود.
در محاسبه بهرهوري موقوفات، اگر شاخصهاي ما، درآمد و هزينه باشد اخذ اين ارقام از بودجهي کل موقوفات کشور امکانپذير است. در مورد شاخصهاي ديگر مثلا ارزش کنوني رقبه و مساحت اراضي زير کشت، اين خواسته از پرسشنامهي رقبات استخراج ميشود. البته پس از سرجمع کردن کليهي رقبات با محاسبات قبلي، و همين طور ساير شاخصها.
براساس اقلام بودجهي موقوفات کشور در سالهاي 1364 تا 1377 نرخ بهرهوري طبق محاسبات در جدول آمده است.
همچنان که از اين جدول استنباط ميشود نرخ بهرهوري در سالهاي 1367 و 1368 غيرعادي است ولي سالهاي ديگر روند آرامي را طي ميکند.
به نظر نگارنده ضمن اينکه اقتضا ميکند ريز اقلام درآمد و هزينهي اين دو سال در کليهي موقوفات مجددا کنترل شود مناسب است بررسي شود علت اين نرخ بالا در اين دو سال چه بوده است؟ به عبارت ديگر چه اتفاقي افتاده است که هزينههاي اين دو سال روند کمتري را نشان ميدهد که در نتيجه بهرهوري بيشتري حاصل شده است.
ارتقاي بهرهوري در موقوفات را ميتوانيم به مفهوم استفادهي مناسبتر از صرف منابع اوقافي در جهت نيات واقف و حصول به نتايج بهينه بدانيم. اين نتايج بهينه دو نوعاند: اول نتايج معنوي که قابل رويت نيست. دوم نتايج مادي و اقتصادي که از طريق برنامهريزيهاي صحيح و شناخت دقيق منابع و قابليتهاي تشکيل دهندهي نظام وقف بويژه توانمنديهاي نيروي انساني در گسترهي يک بستر متوازن تشکيلاتي که دستيابي به آرمانها و نيات واقفان را تسهيل و حمايت ميکند قابل وصول است. براي افزايش بهرهوري در موقوفات کشور پيشنهادهايي ارايه ميگردد:
تشکيلات به عنوان يکي از اجزاي متشکلهي نظام هر مجموعهاي عبارت است از: قالبي براي تنظيم روابط عناصر تشکيل دهندهي نظام در جهت نيل به هدفهاي آن. به ديگر سخن، تشکيلات عبارت از چهارچوبي است که تعدادي از افراد با استفاده از امکانات مادي و ابزارهاي مورد نياز براساس برنامهاي مشخص براي دستيابي به هدفهاي معين فعاليت مينمايند. از اين رو، تشکيلات ابزاري است که در اختيار مديريت قرار دارد تا او بتواند وظايف مشخص خود را که عبارت از برنامهريزي، سازماندهي، همآهنگي، نظارت و کنترل است با استفاده از آن و با کمک عوامل و ابزارهاي ديگري به انجام رساند. بديهي است هر چه تشکيلات منطقي و مناسبتر طراحي شود مديريت بهتر خواهد توانست وظايف محوله را جهت نيل به اهداف تعيين شده به انجام رساند.
وظايف اوقاف به موجب قانون 1328 ق که پس از انقلاب مشروطيت به تصويب مجلس رسيد تعيين شد. تشکيلات ابتدايي و قديمي سازمان اوقاف پس از اين
قانون و قانون اوقاف مصوب سوم دي ماه 1313 و پس از آن به موجب قانون تفکيک وزارت فرهنگ مصوب آذر 1343 و همچنين آييننامهي قانون اوقاف مصوب 4 خرداد 1347 در ايران به وجود آمد. اولين مجموعهي مدون تشکيلاتي که با نظام جديد قانون استخدام کشوري مطابق مادهي 8 اين قانون به تصويب سازمان امور اداري و استخدامي کشور رسيد مجموعهاي بود که حدود سال 1350 اجرا گرديد. تشکيلات مذکور ويژهي زمان خود بود. از يک طرف هر جا در قانون اوقاف »وزارت معارف و اوقاف« ذکر شده بود »سازمان اوقاف« جانشين آن گرديد و از طرف ديگر مفاد آييننامه شوراي عالي اوقاف مصوب 19 / 4 / 1345 مجلسين به انضمام وظايفي که در اثر تصويب آييننامه طرز تحقيق در ادارات تحقيق اوقاف مصوب 7 مهر 1347 به گردن سازمان اوقاف گذارده بود عهدهدار انجام آن در ساختار سازماني شد. اين ساختار پس از چندي دچار دو تغيير عمده گرديد. اول اين که مسألهي حج از وزارت کشور منتزع و به سازمان اوقاف محول شد و ديگر اين که شاخهي فعاليت در ساختار تشکيلاتي سازمان اوقاف شناخته شد. هر چقدر وظيفهي جديدالتأسيس ادارهي امور حج در سازمان اوقاف نامأنوس بود وظيفهي ديگر يعني شناسايي موقوفات و داشتن آمار صحيح از موقوفات در عداد وظايف اوليه و ضروري اوقاف تلقي گرديد.
امروزه تشکيلات سازمان اوقاف به موجب قانون مصوب 2 / 10 / 1363 و آييننامهي اجرايي آن مصوب 10 / 2 / 1365 و مصوبهي شمارهي 462 /دش مورخ 15 / 8 / 1370 شوراي عالي اداري پيريزي و به تصويب رسيده است 7-
نگاهي گذرا به نمودار فعلي تشکيلات سازمان اوقاف و مجموعهي تدوين شدهي آن خاصه براي نگارنده که مدتي مسؤوليت تشکيلات و بودجه اين سازمان را به عهده داشته و به خوبي از مأموريتهاي قانوني، کم و کيف و زيربناي اوقاف در کشور مطلع است اين موضوع قابل فهم است که ساختار سازماني اوقاف به شدت دچار اختلال است. اين اختلال به حدي است که افزايش بهرهوري را به دليل فراهم آمدن محيط سازماني غير کارا تقريبا غيرممکن ساخته است. زيرا، امروزه با توجه به تغييرات زيربنايي و عميقي که در کشور به وجود آمده گسترش امور وقف در قالبهاي تشکيلاتي ديروز ابعاد مختلفي پيدا کرده است که کار نظريهپردازي و ضابطهسازي را در برنامهريزي و مديريت امور وقف در سطح کلان اقتصاد جامعه دشوار و از طرف ديگر براي رفع مشکلات واحدهاي اوقافي تغييراتي را در ساختار تشکيلاتي آن توجيهپذير ميسازد.
تغييرات کلي و ضروري در تشکيلات سازمان اوقاف که نگارنده مشفقانه به ذکر آن ميپردازد به اين شرح است:
1. جايگاه سازمان اوقاف در نمودار کلان تشکيلات دولت جمهوري اسلامي ايران بايد در نهاد رياست جمهوري استقرار يابد و سرپرست اين سازمان با عنوان معاون رييس جمهور و رييس سازمان اوقاف تلقي شود. سازمان اوقاف مثل سازمانهاي برنامه و بودجه و امور اداري و استخدامي کشور در سطح فراگير اقدام ميکند و رييس اين سازمان بايد در جايگاهي از دولت قرار گيرد تا بتواند به کليهي دستگاههاي حقوقي، ثبتي، اقتصادي، فرهنگي، ديني و غيره اشراف و تسلط داشته باشد. از اين نقطهنظر قرار دادن وظيفهي اوقاف در چهارچوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي که زياد هم تناسبي با وظايف قانوني اين وزارت ندارد کار درستي نيست.
2. براي آنکه مديران و در نتيجه کارشناسان و کارکنان سازمان اوقاف از نظام همآهنگ قانون در بالاترين سطح گروهي و شغلي استفاده کنند بايد معاونان سازمان اوقاف مثل معاونان دبير کل سازمان امور اداري و استخدامي کشور و سازمان برنامه و بودجه در حکم معاون وزير شناخته شوند. اين کار عملي است و شرح تفصيلي و استدلال دقيقتر آن موکول به طرح توجيهي است که از حوصله اين مقاله خارج است.
3. بايد تعريف جامع و کاملي از وظايف مربوط به امور خيريه به عمل آيد. در حال حاضر مؤسسات کثيري در مملکت وجود دارند که به امور خيريه ميپردازند. سر هر کوچه و دکان نانوايي يک صندوق خيريه و صدقات قرار دارد، از طرف ديگر صندوقهاي قرضالحسنه و بنيادهاي نيکوکاري در روستا، شهر، شهرستان و استان اکثرا با اسامي و اهداف مشابه داير شده است و عدهاي به اداره و وصول و ايصال وجوه پرداختهاند. نقش سازمان اوقاف با توجه به قوانين و مقررات حاکم بر اين سازمان در زمينهي امور خيريه به معناي وسيع کلمه چيست؟ اگر واژهي امور خيريه بعد از نام سازمان اوقاف به خصوص بعد از انقلاب اسلامي در مقررات اوقافي ظهور و بروز ميکند به يقين بايد تشکيلات مناسب آن تهيه شود و همهي اين واحدهاي نيکوکاري با اسامي صندوق، بنياد، مؤسسه، مرکز، بنگاه، کانون، کميته، انجمن، جمعيت، نهضت و غيره زير چتر حمايتي و نظارتي سازمان اوقاف قرار گيرند. به نظر نگارنده در زمينهي ادارهي امور خيريه در ايران انجام يک بررسي جامع که کليهي ابعاد حقوقي، تشکيلاتي، اجتماعي و اقتصادي در سطح ملي و جهاني در آن نگريسته شده باشد براي هر نوع تصميمگيري ضروري به نظر ميرسد.
4. در حوزهي معاونت امور اوقافي که اصليترين وظيفهي اوقافي در اين حوزه اتفاق ميافتد وظيفهي امور برنامهريزي امور اوقافي با توجه به روندها و روالهاي فعلي و آتي عمليات موقوفات کشور بايد تنظيم، مستند و مورد پيگيري واقع شود. حفظ حساب و کتاب و امور مالي و بودجهي موقوفات سر جاي خود، سازمان اوقاف نه تنها مسؤول نگهداري و مراقبت از سوابق موقوفات و نظارت بر عملکرد فعاليتهاي اوقافي است بلکه مسؤول عمليات آتي، برنامهريزي و ترويج امور وقفي هم هست. به نظر ميرسد ايجاد دفتري در اين خصوص مناسب باشد.
5. در حوزهي معاونت عمران و شناسايي موقوفات، با توجه باينکه واحدهاي اين قسمت جديد هستند تغييرات مهمي نخواهند داشت. نگارنده بخاطر دارد در زمينهي کار شناسايي موقوفات ايران اولين طرح مدون براي شهرستان تهران در سال 1348 بوسيلهي يک مؤسسهي مطالعاتي خارج از سازمان اوقاف تهيه شد. در اين طرح، آمارگيري از موقوفات تهران، ارزيابي، طبقهبندي رقبات از حيث بهرهبرداري، پياده کردن رقبات روي نقشه، اظهار نظرهاي تخصصي نسبت به استفاده از ماشينهاي الکترونيک و در خاتمه نحوهي تشکيلات و روشهاي ادارهي اوقاف منطقهي تهران و پيشنويس قانون جديد اوقاف طراحي شده بود. دو سال بعد هم طرح ديگري راجع به شناسايي موقوفات تهران مجددا تهيه شد و به مورد اجرا درآمد 8- متأسفانه جستجوهاي نگارنده براي پيدا کردن دو مجموعهي گذشته جهت مقايسه روند تغييرات و انعکاس آن در اين مقاله مفيد واقع نشد ولي اميدوار است در آينده با پيگيريهايي که مقامات معمول خواهند داشت مجموعههاي مورد بحث از بايگانيهاي راکد مکشوف شود.
و اما در اين حوزه يکي از وظايف مهم سازماني که گمان ميرود تا بحال انجام نشده است بازخواني دقيق متن وقفنامهها و طبقهبندي و دستهبندي نيات واقفان است.
استخراج نيات واقفان از متن وقفنامهها به علت سبک و سياق نوشتار و اينکه زمان مديدي از تاريخ تحرير آن گذشته و با خطوط شکسته و اصطلاحات ويژهي زمان خود نگاشته شده مشکل، ولي انجام شدني است. مسألهي حساس، بازخواني و طبقهبندي نيات واقفان است. چنانچه اين مرحله با کمبودهايي توأم گردد و کارشناساني که به بررسي نيات واقفان ميپردازند قادر نباشند ويژگيهاي دقيق هر نيت و فضاي فرهنگي آن را تشخيص دهند و تبيين نمايند به يقين اين وظيفه با ناکامي مواجه خواهد شد زيرا تفکيک و طبقهبندي، فعاليتي ذهني و امري انتزاعي است. بدين معني که ذهن انسان به طور طبيعي بين اشياي پيرامون خويش شباهتها و تفاوتهايي ميبيند و آنها را به نحوي براساس تشابهات و تفاوتهايي که دارند با هم مرتبط يا از هم متمايز ميسازد. در بسياري از نيات واقفان ردپاي فرهنگ بومي و سنتي احساس ميشود. بسياري از آنان خواهان رعايت سنن جاري در منطقهي خود هستند. برخي ديگر تحکيم مباني اعتقادي و ترويج امور مذهبي را که بخشي از فرهنگ اجتماعي خود آنان است مورد نظر دارند. در اکثر نيات واقفان رفع نيازهاي اقتصادي و بهداشتي نقش تعيين کننده دارد. »اهميت گردآوري (و بازخواني و طبقهبندي) اين اسناد فقط از نظر ضبط واقعهها سودمند نيست بلکه نکتههاي مهمي را فرا ياد ميآورد که مهمترين آن نشان دادن پايبندي متمکنان اين کشور در طول تاريخ به اجراي حکم شرعي از يک سو و اهتمام به رفع نيازمنديهاي عامهي مردم از سوي ديگر است« 9- ضمنا به نظر ميرسد پستهاي سازماني واحد مديريت اسناد و شناسايي موقوفات که به چند نفر کارشناس اسناد ختم ميشود از نظر محتواي شرايط احراز وافي به مقصود نيست.
بنابراين پيشنهاد ميشود براي حصول اين منظور از مشاغل بالاتري نظير »محقق سندشناس« استفاده لازم به عمل آيد.
6. واحدهاي اداري، مالي، تشکيلاتي، خدماتي و بازرسي اوقاف هر چقدر ممکن است بايد کوچکتر شوند. بسياري از وظايف و تخصصها احتياج به استقرار پست ثابت سازماني در مجموعه تشکيلاتي ندارند زيرا ميتوان از وجود افراد خارج از سازمان به صورت قرارداد فقط براي زماني که آن وظيفه استمرار دارد استفاده کرد. اين مشاغل در سطح امور تخصصي چون خطاط، رسام، عکاس، فيلمبردار و در سطح خدماتي چون لولهکش، راننده، باغبان، آشپز و... ميباشند. خاطرمان باشد که نيروي انساني بزرگترين عمل بهرهوري در يک سازمان است و وجود مشاغل اضافي خصوصا اگر غير ماهر و سربار باشند موجب زيانهاي جبرانناپذيري خواهند بود.
7. سازماندهي امور اوقافي در شهرستانها و استانها که امور اجرايي اوقاف را در زمينه وصول عوايد و هزينه کردن منابع و مصارف به عهده دارند بايد به تناسب درآمد و هزينهي هر محل صورت گيرد يعني واحدهايي که داراي موقوفات بيشتري از نظر تعداد و عوايد و مصارف هستند تشکيلات بزرگتري نسبت به آن دسته از واحدها که موقوفات کمتري دارند، باشند. رعايت اين موضوع، يک اصل طبيعي و اوليهي تشکيلاتي است 10-در مجموعهي تشکيلاتي قبلي، اين فکر پياده شده بود و کليهي ادارات درجهبندي گرديده بودند و معيار درجهبندي هم تناسبي از درآمد هر محل تعيين شده بود. اين رسم در مجموعه تشکيلات بعدي بهم خورد و استدلال مسؤولان اين است که وظايف غير اوقافي نظير حج و امور فرهنگي که از نظر سازمان از اهميت ويژهاي هم برخوردار است کاري به درآمد و هزينهي موقوفات ندارد و اقتضاي درجهبندي امور تشکيلاتي را نميکند. اکنون با توجه به اينکه حج از اوقاف جدا شده و امور فرهنگي هم اگر به پيشنهاد اين بررسي به صورت يک مرکز مستقل وابسته به سازمان اوقاف اداره شود ديگر موجبي براي عدم درجهبندي ادارات اوقافي در شهرستانها باقي نميماند
روشهاي انجام کار نقش فزايندهاي در افزايش بهرهوري دارند و تا آن حد بنيادي هستند که نميتوانيم در تصميمگيريهاي خود روشها را با بياعتنايي از خود برانيم. براي انتخاب »بهترين روش« ابتدا بايد »شرايط خاصهي« سازمان اوقاف را شناخت. زيرا هر »بودي« پاسخ به »نبودي« است يا هر »شدني« جانشين آن »بودني« است که »نبودنش« در هر وسعتي احساس ميشود 12-نگرش غلط در مقولهي »روش« و »روشگذاري« و تعصبات شغلي و ميدانداري در رشتهي کارشناسي روش اين بهانه را به دست کساني که امروز نميخواهند خطر جدي و خراب کنندهي »روشهاي پوسيده و قديمي« را کنار بگذارند ميدهد. بطوري که مدعي ميشوند روشهاي تازه که بوي »تجددزدگي« ميدهد نه تنها مضارش از روشهاي قديمي بيشتر است بلکه نقش کار را از بين ميبرد و چيزي به وجود ميآورد که با ذات کار بيگانه است. قبول کنيم که سازمان اوقاف يکي از سازمانهاي بسيار قديمي در نظام اداري ايران است. بسياري از روشهاي اين سازمان به ارث رسيده از پس ساليان طولاني است. خيلي از روشها هنوز مکتوب نشده است و آنچه را که به صورت مکتوب همراه دستورالعمل و يا بدون آن رايج است به روال »زمان« پيشرفت نکرده است. روشهاي بايگاني، تدارکاتي، بودجهبندي، ثبت مکاتبات، وصول و ايصالها، ابلاغيهها، نحوهي حسابرسي، فرمها و اصولا گردش کارها با همان روشهاي قديمي است. البته بايد اذعان کرد که استقرار کامپيوتر در اوقاف چند سال پيش کمک بزرگي به بهبود روشها کرده است ولي بايد گفت که نحوهي استفاده کامپيوتر در اوقاف بسيار ابتدايي است و بايد تا جايي که ممکن است اولا کليهي امور را مکانيزه کرد و در ثاني دستورالعملي براي تنظيم دستورالعمل نويسي در اوقاف تنظيم و کليهي روشهاي انجام کار فهرست گردد سپس براساس ضرورت و اهميت کار هر روش پس از تشريح جزييات عمل و توالي گامهاي مختلفي که براي وظيفهاي خاص بايد برداشته شود تنظيم و به مورد اجرا گذاشته شود. مسألهي مهم ديگري که در سازمان اوقاف از نظر روشها بايد بطور جدي پيگيري و مورد اقدام قرار گيرد تدوين »مجموعهي اختيارات« است. سازمان اوقاف در حال حاضر مثل اغلب سازمانهاي مشمول قانون استخدام کشوري فاقد اين مجموعه ميباشد نظر باينکه در سازمان اوقاف مسايل تعدي و تفريط متوليان و موارد خيانت در موقوفات مورد رسيدگي قرار ميگيرد از اين نظر در اختيار داشتن اين مجموعه جهت روشن شدن هر مقطع از عمليات مقامات اوقاف و امضاهاي ذيربط اعم از مقامات مسؤول سازمان و يا خارج از سازمان مانند متوليان، هيأت امنا، ناظران و متصديان موقوفات لازم و ضروري است 13- وجود آييننامههاي تحقيق و امور مالي و اداري و اوقافي کافي نيست، مجموعهي حدود اختيارات کليهي امور را براي مسؤولان بطور شفاف مشخص نموده و سرعت عمل مجريان را باعث ميشود. در نظام اداري کشور ما آنچه معمول است مجموعهي »شرح وظايف« است و کمتر از »شرح اختيار« سخني رفته است.
اختيارات گاه با وظايف تطابق دارد. (يعني شرح وظيفه همان شرح اختيار است) و گاه فاصله ميگيرد و اختيار و قدرت انجام عمل به روشها و شيوههاي مختلف ظهور و بروز مييابند. (که در اين حالت روشها و شيوهها بايد مکتوب شود).
بهترين مديران، متوليان و کارگزاران امور اوقاف افرادي هستند که فضاي اداري محل خدمت خود را براي انتخاب »بهترين روش« هميشه باز نگهدارند. براي تشخيص »بهترين روش« بايد توجه داشت که هر روش، روشي درون يک روش است، روش مطلوب نهايي، همان »واقعيت« است که بدون مانع از مقاطع کاري به سرعت ميگذرد و بهرهوري لازم را به همراه دارد.
در برنامهي دوم توسعهي اقتصادي و اجتماعي نيز تأکيد زيادي به بهرهوري شده بود. بطوري که در آييننامهي اجرايي تبصرهي 35 قانون برنامهي دوم توسعهي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در کليهي دستگاههاي اجرايي به منظور استمرار فعاليتهاي ارتقاي بهرهوري کميتهاي تحت عنوان »کميتهي بهرهوري« تشکيل شد که فعاليتهاي افزايش و بهبود بهرهوري را سازماندهي و هدايت ميکرد. همچنين در مادهي 1 آييننامهي ياد شده کليهي دستگاههاي اجرايي موظف شده بودند که حداقل پنج درصد از اعتبارات جاري خود را به امر بهبود و افزايش بهرهوري در زمينهي نظامهاي اداري، سيستمها و روشهاي کار، استفاده از تکنولوژي پيشرفته، ارتقاي مهارتهاي مديران و افزايش مشارکت فعال کليهي کارکنان در تمامي سطوح اختصاص دهند 14-اکنون اگر در سازمان اوقاف هنوز اين کميته استقرار نيافته است با توجه به اينکه هيچ يک از واحدهاي اوقاف در حال حاضر وظايف خاص اين کميته را به عهده ندارند تشکيل آن ضروري به نظر ميرسد. از اين کميته انتظارات عديدهاي ميتوان داشت بزرگترين فايدهي آن، اين است که يک نوع حرکت و پويايي در کارکنان سازمان و افرادي که با اوقاف سر و کار دارند به وجود خواهد آورد و سهم مشارکت آنان را در ارتباط با سازمان بيشتر خواهد کرد. بديهي است تشکيل اين کميته بايد با تنظيم آييننامهي خاص و گزينش افراد از درون (و گاه از برون) سازمان و فراهم آوردن تمهيدات لازم صورت گيرد.
تنوع و تعدد موقوفات در ايران به عنوان يک رويکرد اجتماعي در هر دورهاي از زمان مطابق با شرايط و مقتضيات حکومتهاي وقت در نوسان بوده است. در زمان صفويه پس از رسمي شدن مذهب تشيع در ايران فرهنگ وقف رونق بسزايي گرفت و پادشاهان صفوي و مردم در همهي زمينهها تبليغات وسيعي براي اين عمل خير به راه انداختند و اموال وقف مثل کتابها، کاشيها،
فرشها، مسجدها و مدرسهها همه در هالهاي از هنر خوشنويسي و نگارگري مزين شد در حالي که وضعيت موقوفات در زمان نادرشاه رو به افول گذاشت. بسياري از زمينهاي موقوفه به دستور وي ضبط گرديد 15-امروزه در اين سالها که احياي سنتهاي اسلامي و ملي وجههي همت دولت و مردم قرار گرفته است حق اين است که به ياري يک عزم ملي، تبليغات وسيعي در زمينهي سنت حسنهي وقف از طرف همهي دستاندرکاران و نيکانديشان شروع شود. اگر به وقف به ايدهي يک پروژهي اقتصادي نگاه کنيم، بقا و توسعهي اين پروژه احتياج به شناسايي و تبليغ دارد. فصلنامهي ميراث جاويدان در زمينهي تبليغ وقف سؤال از خوانندگان ميکند و مينگارد:
»... آيا وقت آن نرسيده است که مراکز برنامهريزي و تصميمگيري کشور، فرصتي را براي معرفي و شناسايي وقف از طريق تهيه و ساخت فيلم و مجموعهي تلويزيوني و تشکيل بانک اطلاعات وقف و استفاده از اينترنت و ديگر ابزارهاي تأثيرگذار فراهم آورد؟...«16- پاسخ خوانندگاني مثل نگارنده اين است که: »نه تنها وقت آن رسيده بلکه کمي هم دير شده است تمام ابزارهاي تبليغي و اطلاعاتي بايد در اختيار مجريان امور وقفي قرار گيرد تا وقف در روند تکاملي خود ادامه يابد«. چرا رسانههاي گروهي و صدا و سيما، اخبار دستگيري قاچاقچيان مواد مخدر را با آب و تاب بازگو ميکنند ولي از تنظيم و پخش اخبار مربوط به نيکوکاران و واقفان آن طوري که شايسته است غفلت ميورزند.
کاربرد فيلم در زندگي مردم بسيار اثرگذار و مهم است. به باور نگارنده کليهي حوادثي که منجر به ايجاد يک وقفنامه گرديده و خبر از ضمير پاک و نيات واقفان ميدهد ميتواند موضوع يک فيلمنامه قرار گيرد. امروزه فيلمبرداري از کليهي وقفنامهها، طومارها، اسناد، مصالحهنامهها، وکالتنامهها، فرمانها دستخطها، قبالههاي ازدواج و طلاق و اسناد اجارهنامچهها که تعداد آنها هم کم نيست يک کار ناب فرهنگي و هنري است. اصولا اساس و فلسفهي تأسيس سينماي مستند که بر پايهي »شکار واقعيت« بنا شده براي همين منظورها به وجود آمده است. يکي از کارهاي مراکز فرهنگي و هنري وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد و صدا و سيما بايد صرف نشان دادن هنر وقف در ايران باشد. مجريان امور فرهنگي و هنري مملکت بايد نشان دهند در دنياي وقف کدام حقيقت بايد پرده براندازد و بشکند و بتابد و چهره برافروزد و نيز نشان دهند در اين سير و سلوک، وقف عهدهدار پرده افکندن از باطن و غيب عالم و برتاباندن جلوات جمال رحماني است و نيز نشان دهند ايران اسلامي عرصهي انس و ساحت قرب الهي است و واقفان پاک سرشت ايراني در چنين صحن و ساحتي منزل دارند. اگر شرکتهاي بزرگ فيلمبرداري جهان از متن وقفنامهها و فکر بلند و نيت خير واقفان پاک سرشت ايراني آگاه باشند بعيد نيست سراغ اين وقفنامهها بيايند. همچنان که مجموعههاي تلويزيوني و موضوعات مشابهي را تا بحال موضوع فيلم قرار دادهاند. متن اغلب وقفنامههاي موجود ميتواند دستمايه و موضوع اصلي يک فيلم باشد فقط بايد آن را پروراند و به اصطلاح آن را در فضا، و حال و هواي سينمايي قرار داد. مثلا فيلمبرداري از زندگي مرحوم حاج حسين آقاملک واقف خيرانديش موزهي ملي و کتابخانهي ملک که در ايران نظير و مشابه آن کمتر وجود دارد و سرگذشت او در چهار دورهي تاريخ (قاجاريه، پهلوي اول، پهلوي دوم، و جمهوري اسلامي) 17- و يا وجود دارالشفا و دانشکدهي پزشکي ربع رشيدي که با همت باني مقتول آن خواجه رشيدالدين فضلالله همداني در 709 ق در تبريز به صورت يک مجتمع بزرگ علمي و دانشگاهي تأسيس يافته است وقفنامهي ربع رشيدي معروف به الوقفية الرشيديه تأليف خواجه رشيدالدين فضلالله همداني در سال 709 ق به خط خود خواجه نوشته شده و هم اکنون در کتابخانهي تبريز است. اين وقفنامه در سال 1356 ش به کوشش استادان مجتبي مينوي، ايرج افشار و عبدالعلي کارنک به وسيلهي انتشارات انجمن آثار ملي به چاپ رسيد. و موارد ديگر که تاريخ وقف حاکي از آن است ميتواند موضوع و دستمايهي فيلم و در نتيجه تبليغي براي وقف و رغبت بيشتر مردم براي رويآوردن به آن باشد.
در همه جاي دنيا قرار دادن روزي به مناسبت خاص، نشانگر علاقه و اهميت آن جامعه به آن رويداد است. در ايران اين اصل به خوبي رعايت ميشود و اکثر روزهاي سال با عنوانهاي گونهگون به برگزاري مراسمي، اختصاص يافته است. پيشنهاد نگارنده اين است که دولت روزي را به عنوان »روز ملي وقف« اختصاص
دهد و در اين روز به بزرگداشت واقفان و نيکوکاران ايراني بپردازد.
پيشنهاد ميشود اگر قرار باشد روزي را براي وقف تعيين کنيم بهتر است اين روز هفتمين روز هفته يعني »جمعه« به نشاني هفت نخلستان (حوائط سبعه) باشد. توضيح اينکه تاريخ نخستين موقوفه در اسلام با نام مخيريق و غزوهي احد و موضوع هفت نخلستان در سال سوم هجري پيوند دارد. يکي از مورخان به نام محمد بن سعد (متوفاي 230 ق) زير عنوان »صدقات پيامبر خدا (ص)« مينگارد که نخستين صدقه در اسلام، وقفي بود که پيامبر خدا (ص) پس از کشته شدن مخيريق در احد از خود بر جا نهاد 18 گرچه در منابع مختلف روايات گوناگوني دربارهي اينکه نخلستانهاي هفتگانه، وقف بر چه کساني بوده است اختلاف ديده ميشود ولي در عدد هفت نخلستان تعارضي وجود ندارد
بحث در زمينهي تشکلهاي صنفي و گروهي امروز تثبيت شده است و فايده و اثرات آن را همه ميدانند فقط يک سؤال پيش ميآيد و آن، اينکه چرا تا اين زمان تشکلي به نام انجمن متوليان و دوستداران وقف تا بحال در ايران پا نگرفته است. پاسخ روشن است زيرا مفهوم »تشکلگرايي« از کار سياسي و تخرب گرفته تا امور اجتماعي و فرهنگي به خصوص در شکل مدرن آن در کشور ما همواره به مديريت دولتي گره خورده است و بخش خصوصي همواره به صورت زايدهاي غير مؤثر خود را نشان داده است. يکي از دولتمردان جمهوري اسلامي ايران مسأله را بطور شفاف بيان ميکند: »مديريت سازماني کشور به دلايل تاريخي غير مشارکتجو بوده است و مردم تاکنون نتوانستهاند نظرات خود را براي اصلاح ساختار نظام اداري بازگو کرده و در قالب انجمنها اظهار نظر کنند که همين امر به ساختارهاي اقتصادي نيز لطمه وارد کرده است« 20-ايجاد »انجمن متوليان و دوستداران وقف« به معناي رقابت جستن با سازمان اوقاف و بوجود آمدن تشکيلات موازي در اين زمينه نيست. بالعکس همکاري و تشريک مساعي و در معناي وسيعتر انجام خدمات پردامنهي جذب و جلب کمکهاي مردمي را در زمينهي وقف به عهده دارد.
- گردهمآيي متوليان و دوستداران وقف در کشور؛
- انجام مطالعات لازم جهت گسترش فرهنگ وقف در ايران؛
- ارايهي طرحهاي لازم جهت جذب و جلب کمکهاي مردمي و امور خير؛
- تماس با گروههاي مردمي بخصوص متمکنان براي توجيه و تشويق فرهنگ وقف و رفع مقولهي فقر از جامعه اسلامي؛
- شناسايي و معرفي بهترين واقفان کشور و تشويق آنان؛
- انجام تحقيقات لازم در قلمروي نيات خير واقفان؛
- تبليغ گسترده در رسانههاي عمومي در حد توان اعضا؛
- داير نمودن جلسات بحث و نظر در مدارس، دانشگاهها، فرهنگسراها و مراکز فرهنگي در قلمرو وقف؛
- همکاري و تشريک مساعي با سازمان اوقاف در زمينههاي وقفي؛
- تشکيل بانک وقف مرکب از صندوقهاي قرضالحسنه و ياريهاي مردمي؛
- ارتباط با مؤسسات عام المنفعهي جهاني و اطلاع از اهداف و خدمات آنان.
قلمرو وقف تا بحال در اموالي بوده است که بنابر تعريف آن عين، حبس و منفعت، تسبيل ميشده است. امروزه با پيشرفت زمان خصوصا با به وجود آمدن سازمان بورس و مؤسسات هنري، فرهنگي و تجاري دامنهي اين امکان توسعه پيدا کرده است و وقف از طريق سهام، و يا امور هنري ميسر شده است.
مثالهاي عديدهاي در اين زمينه ميتواند مصداق وقف قرار گيرد. مثلا حبس سهام يک شرکت و تسبيل سود آن در راه نيت واقف و يا حبس فيلم يا نوار کاست يا
لوح فشرده (سيدي) و تسبيل امتياز و عوايد آن در چهارچوب حفظ مالکيتهاي معنوي اثر (مسألهي کپي رايت). تنوع دادن به پروژهي وقف اگر زياد در بردارندهي منافع اقتصادي هم نباشد همين قدر که تبليغ وسيعي را پيرامون وقف ايجاد ميکند درخور تأمل و توجه است. عرصهي وقف پرواز به دنياي فطرت انساني و بشري است و مطابق »زمان« پيش ميرود. اگر در روزگاران پيشين واقفاني بودهاند که اموالي را که امروز چندان اهميت ندارد وقف کردهاند بنا به ضرورت زمان و مکان بوده که آن وقف را ايجاب مينموده است. بنابراين ضرورت سهام و فيلم و نوار و دامنهي وسيعش در اجتماع بيش از همهي موارد امروزه چشمگير است. بديهي است هرگونه تصميم در زمينهي وقف نقود و سهام و نظاير آن محتاج تجويز مراجع عظام تقليد است.
توسعهي موقوفات کشور در سايهي افزايش بهرهوري که حاصل استفادهي هر چه بيشتر از استعدادهاي انساني و مادي است به دست ميآيد. در وقف، انسان عامل استراتژيک شناخته ميشود که اکثر سود و زيانها اعم از مادي و معنوي را در سرنوشت بهرهوري رقم مي زند. کيفيت و کميت نيروي انساني در کار وقف اعم از متوليان، ناظران، متصديان و کارگزاران اعم از آنان که از بودجهي وقف حقالسعي دريافت ميدارند و يا به نحوي در ارتباط با کار وقف در يک سازمان دولتي مثل سازمان اوقاف کار ميکنند تأثير بسيار زيادي در سرنوشت موقوفات دارند. به موجب يک گزارش »در دستگاه دولت نزديک به چهار ميليون کارمند با بازده کاري هفتهاي يک ساعت«21- وجود دارند و به موجب گزارش ديگري ادعا شده است »در ايران روزانه 23 ميليون ساعت وقت کارمند دولت تلف ميشود«22- در کار وقف هم که متأسفانه آمار عملکرد نيروي انساني هنوز روشن نيست.
اگر وضع به همين نحو باشد نتيجه معلوم است که اين مختصر آب باريک وقف بخوبي در نهر رفاه اجتماعي مملکت جريان نخواهد يافت. بنابراين، توجه هر چه بيشتر به عامل نيروي انساني وقف و هموار کردن مسير حرکت آن براي جهت دادن مناسب به فعاليتها و شکوفا کردن استعداد آنان بايد در رأس برنامه قرار گيرد.
کلام آخر اينکه، از نقطه نظر »مهندسي دايمي سازمان« سازمان اوقاف بايد در ايفاي نقش عنصر هوشمند سازماني که شامل مديريت و نيروي انساني است گونهاي از تحولات را بپذيرد و سطحي از تغيير را در خود ايجاد کند که در بردارنده کنشها و تعاملات نيروي انساني مختلف باشد. به سخن ديگر، سازمان اوقاف نبايد منحصرا انرژي خود را مصروف ايستادگي به موقوفات پيشين کند بلکه در يک تعادل ديناميکي با قدرت الگوگيري از اثر سيستمي، طرح نظامي را پايهريزي نمايد تا وقف به صورت فراگير و گروهي در شهر و روستا در برنامههاي توسعهي اجتماعي و اقتصادي دخالت داشته و به عنوان سرمايهگذاري امور اجتماعي در برنامهي اقتصاد کلان کشور خود را ظاهر نمايد.
پي نوشت ها:
1-Productivity
2-Out Puts
3-In Puts
4-در زمينهي بهرهوري رک: راهنماي جامع بهرهوري، معاونت اقتصادي بنياد مستضعفان، 1374؛ سازمان ملي بهرهوري ايران، مجموعه مقالات سه دوره کنگره و سمينار در سالهاي مختلف; Sumath، David، I، Productivity Engineering and management، New Yourk، 1985.
5-جعفري، محمدتقي، دربارهي بهرهوري، دومين مجموعهي سمينار بهرهوري، تهران 1376، ص 91
6-اين فرمها برگرفته از طرح مطالعاتي بهبود تشکيلات اوقاف در سال 1348 است.
7-سازمان اوقاف، مجموعهي قوانين و مقررات اوقافي، تهران، 1368.
8-مجري طرح اول، مؤسسه مطالعاتي کارانديش و مجري طرح دوم، مرحوم مهندس عزتالله راستکار بودهاند
9-شهيدي، سيد جعفر، فصلنامهي ميراث جاويدان، ش 1372، 2، ص 6
10-طرح درجهبندي ادارات اوقاف در شهرستانها و استانها که هدف آن بهرهوري بيشتر از موقوفات بود از ابتدا با مخالفت آن دسته از مديراني که ادارات تابعهي آنها حذف و يا کوچک شده بود روبهرو شد. قضيه به همين نحو يک سال و چند ماه ادامه داشت يعني روي کاغذ واحدهاي اوقافي درجهبندي شده بودند ولي عملا برخي از رؤساي ادارات حذف شده به صورت غيرقانوني به کار اشتغال داشتند. نگارنده نه فقط از اين بابت بلکه مخالفتهاي ديگري که با رييس وقت سازمان در سال... داشت بالاخره مجبور به ترک اوقاف گرديد و بالندگي را در آن فضاي مسموم اداري، تجربه کرد
11-مجموعههاي تشکيلاتي سازمان اوقاف در 30 سال گذسته مورد استفاده و استناد بوده است.
12-حشمتي رضوي، فضلالله، »قانونمنديهاي روش«، مجلهي مديريت، انجمن مديريت ايران، ش 1372، 10، ص 22.
13-در ايران، چند مؤسسهي معدود، از جمله شرکت پتروشيمي بندر امام (ايران - ژاپن سابق) مجموعهي حدود اختيارات را تهيه و به معرض اجرا گذاردهاند
14-روزنامهي رسمي جمهوري اسلامي ايران، ش 14883، مورخ 20 / 1 / 1375، ص 3.
15-راوندي، مرتضي، تاريخ اجتماعي ايران، ج 4، ص 759.
16- خسروي، محمدعلي، »وقف براي تبليغ وقف«، فصلنامهي ميراث جاويدان، ش 23، پاييز 1377، ص 4
17-مرحوم حاج حسين آقاملک، واقف نيکوکار خراساني علاوه بر آنکه در طول زندگياش به عدهي زيادي از مستحقان آبرومند و دانشجويان مستعد کمک ميکرد قسمت اعظم اموال و داراييهاي خود را وقف بارگاه ملکوتي حضرت علي بن موسي الرضا عليهالسلام کرد. مؤسسهي موقوفات ملک وابسته به آستان قدس رضوي داراي 30 هزار هکتار زمين زراعي و باغ در شهرستانهاي چناران، فريمان و تربت جام است که کتابخانه و موزهي ملي ملک زير پوشش اين مؤسسه قرار دارد. اموال و املاک ديگري از آن مرحوم براي رفاه حال مردم در مشهد و تهران جهت پارک و تفريحگاه عمومي اختصاص داده شده است
18-ابنسعد، محمد کاتب واقدي، الطبقات الکبري، بيروت، دار بيروت الطباعة و النشر، 1405 ه /1985 م، ج 1، ص 501
19-عالمزاده، هادي »نخستين موقوفه در اسلام«، فصلنامهي ميراث جاويدان، ش 1372، 3، ص 44. (از سال جاري روز 27 صفر هر سال به عنوان روز وقف تصويب شده است).
20-باقريان، معاون رئيس جمهور و دبير کل سازمان امور اداري و استخدامي کشور، سخنراني در انجمن مديران فني و اجرايي کشور، روزنامهي مشارکت، ش 26، مورخه 13 / 11 / 78، ص 9.
21-انجمن مديريت ايران، مجلهي مديريت، ش 19، ص 6
22-روزنامهي همشهري، ش 956
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}