لایحه‌ مصونیت‌ مستشاران‌ نظامی‌ آمریكا در ایران (كاپیتولاسیون)

چکیده:

به‌ دنبال‌ افشاگری‌‌ امام‌ خمینی‌،اقدام‌ ننگینی‌ كه‌ رژیم‌ در صدد مخفی‌ نگه‌ داشتن‌ آن‌ بود،آشكار شد و موجی‌ از انتقاد را علیه‌ رژیم‌ به‌ راه‌ انداخت‌. شاه‌ به‌ منصور دستور داد تا به‌توجیه‌ لایحه‌ بپردازد و آن‌ را عملی‌ عادی‌ و بی‌اهمیت‌ جلوه‌ بدهد. منصور مصلحت‌ را درآن‌ دید تا به‌ مجلس‌ سنا بیاید. وی‌روز نهم‌ آبان‌ به‌ مجلس‌ آمد و به‌ دروغ‌گویی‌ پرداخت‌. وی‌ در این‌ سخنرانی‌ مدعی‌ شد كه‌ مصونیت‌ نیروهای‌ نظامی‌ در بسیاری‌ از كشورهاقانونی‌ است‌. وی‌ با گفتن‌ یك‌ دروغ‌ بسیار بزرگ‌ و آشكار گفت‌: در این‌ لایحه‌ «حتی‌مصونیت‌ مدنی‌ برای‌ مستشاران‌ آمریكایی‌ در خدمت‌ ارتش‌ ایران‌، اعطا نشده‌.» وی‌ دردروغ‌ بزرگ‌ دیگری‌ مدعی‌ شد:«این‌ امتیاز فقط‌ به‌ رئیس‌ و اعضای‌ هیئت‌ مستشاری‌ داده‌شده‌ و شامل‌ خانواده‌ و كارمندان‌ غیرفنی‌ هیئت‌ مستشاری‌ نخواهد بود. او با یك‌ دروغ‌دیگر گفت‌: این‌ لایحه‌ فقط‌ یك‌«مصونیت‌ ناقص‌، یعنی‌ مصونیت‌ در حین‌ انجام‌ وظیفه‌»است‌. دروغ‌های‌ منصور نگرانی‌ مقامات‌ آمریكا را برانگیخت‌. مشاور سیاسی‌ سفارت‌آمریكا، روز 11 آبان‌ خواستار یك‌ ملاقات‌ فوری‌ با منصور شد. در این‌ملاقات‌ هر سه‌ دروغ‌ فوق الذكر به‌ منصور تذكر داده‌ شد. منصور با كمال‌ تعجب‌ «تمامی‌آنچه‌ را كه‌ گفته‌ بود، پس‌ گرفت‌» و چند دروغ‌ نیز به‌ مشاور سیاسی‌ سفارت‌ گفت‌...

كاپیتولاسیون‌:

كاپیتولاسیون‌ عبارت‌ است‌ از واگذاری‌ حق‌ قضاوت‌ و مجازات‌ اتباع‌بیگانه‌ به‌ یك‌ دولت‌ بیگانه‌. كاپیتولاسیون‌ نوعی‌ سلطه‌ی‌ كشور بیگانه‌ بر كشور میزبان‌است‌؛ زیرا حق‌ قضاوت‌ و مجازات‌ كه‌ بخشی‌ از حق‌ حاكمیت‌ یك‌ كشور است‌، به‌ دولتی‌بیگانه‌ واگذار می‌شود. رژیم‌ كاپیتولاسیون‌ در ایران‌ طبق‌ معاهده‌ی‌ «تركمان‌چای‌» در سال‌1208 ش‌ به‌ ایران‌ تحمیل‌ شد. طبق‌ فصل‌ هفتم‌ و هشتم‌ این‌ معاهده‌ رسیدگی‌ به‌ دعاوی‌حقوقی‌ و جزایی‌ اتباع‌ روسیه‌ به‌ سفیر یا قنسول‌ روس‌ واگذار شد و در صورتی‌ كه‌ اتباع‌روس‌ از یك‌ ایرانی‌ شكایتی‌ را در دادگاه‌های‌ ایران‌ طرح‌ می‌كردند، قضاوت‌، محاكمه‌ وصدور حكم‌ باید در حضور مترجم‌ سفارت‌ یا قنسول‌گری‌ صورت‌ می‌گرفت‌.
پس‌ از آن‌ بسیاری‌ از كشورهای‌ بیگانه‌ طبق‌ قرارداد «كاملة‌الوداد» از مزایایی‌ كه‌ دولت‌ایران‌ به‌ روسیه‌ واگذار كرده‌ بود، از كاپیتولاسیون‌ برخوردار شدند.
پس‌ از سرنگونی‌ دولت‌ تزار و تشكیل‌ اتحاد جماهیر شوروی‌، طبق‌ معاهده‌ای‌ كه‌رژیم‌ جدید انقلابی‌ شوروی‌ در 14 دسامبر 1921 (1300 ش‌) با ایران‌ منعقد كرد،كلیه‌ی‌ «معاهدات‌ و مقاولات‌ قراردادهایی‌ را كه‌ دولت‌ تزاری‌ روسیه‌ با ایران‌ منعقد نموده‌و حقوِ ملت‌ ایران‌ را تضییع‌ می‌نمود ملغی‌ و از درجه‌ی‌ اعتبار ساقط‌ شده‌ اعلام‌» نمود.با این‌ قرارداد رژیم‌ كاپیتولاسیون‌ در ایران‌ به‌ طور قانونی‌ لغو شد و دولت‌ ایران‌ هفت‌ سال‌بعد لغو كاپیتولاسیون‌ را رسماً اعلام‌ كرد.

آمریكا و اعزام‌ مستشاران‌ نظامی‌:

دو عامل‌ بزرگ‌ موجب‌ ورود خیل‌ مستشاران‌نظامی‌ به‌ ایران‌ شد. عامل‌ اول‌، بحران‌ مشروعیتی‌ بود كه‌ شاه‌ همواره‌ از ابتدای‌ به‌ قدرت‌رسیدن‌ آن‌ را احساس‌ می‌كرد. وی‌ برای‌ جبران‌ عدم‌ مشروعیت‌ در صدد ایجاد ارتشی‌قدرت‌مند و وابسته‌ به‌ شخص‌ خود بود. از همان‌ آغاز سلطنت‌ «توجه‌ كامل‌ خویش‌ رامعطوف‌ به‌ ارتش‌ كرده‌ بود. وی‌ در گفتگوهایش‌ با بولارد ]سفیر انگلیس‌ در ایران‌[ اغلب‌از نیاز به‌ تجدید سازمان‌ سریع‌ ارتش‌ برای‌ حفظ‌ امنیت‌ كشور» سخن‌ می‌گفت‌.
عامل‌ دیگر، رقابت‌ سیاسی‌ آمریكا با سایر قدرت‌هاـ خصوصاً پس‌ از شروع‌ جنگ‌سردـ بود كه‌ موجب‌ شد تا با خواست‌ شاه‌، مستشاری‌ آمریكایی‌ در ارتش‌ ایران‌ باسرعت‌ توسعه‌ یابد.
هم‌زمان‌ با ورود هیئت‌ مستشاری‌ اقتصادی‌ میلسپو، یك‌ هیئت‌ مستشاری‌ نظامی‌آمریكایی‌ برای‌ اصلاح‌ سازمان‌ ارتش‌ و ژاندارمری‌ وارد ایران‌ شد. مستشاران‌ ارتش‌ به‌ریاست‌ ژنرال‌ والتر ریدلی‌ و مستشاران‌ ژاندارمری‌ به‌ ریاست‌ سرهنگ‌ نورمن‌شوارتسكف‌ در مهر 1321 وارد تهران‌ شدند.
دولت‌ قوام‌ در مهر 1326 موافقت‌نامه‌ای‌ را با طرف‌ آمریكایی‌ به‌ امضا رساند كه‌استخدام‌ مستشاران‌ نظامی‌ را در انحصار دولت‌ آمریكا قرار می‌داد. این‌ توافق‌نامه‌ به‌شدت‌ مورد اعتراض‌ دولت‌ روسیه‌ قرار گرفت‌. دولت‌ حكیمی‌ این‌ موافقت‌نامه‌ را سال‌بعد تمدید نمود و بر نفوذ آمریكاییان‌ در نیروهای‌ نظام‌ افزود. بعد از آن‌ گروه‌مستشاری‌ نظامی‌ بزرگی‌ به‌ نام‌ (Armish) به‌ ایران‌ آمدند كه‌ تا پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ درنیروهای‌ سه‌گانه‌ی‌ ارتش‌ مشغول‌ بودند.
به‌ دنبال‌ تشدید جنگ‌ سرد، آمریكاییان‌ در صدد كمك‌ بیشتری‌ به‌ رژیم‌ شاه‌ برآمدندتا به‌ عنوان‌ پایگاهی‌ در مقابل‌ نفوذ كمونیسم‌ مانع‌ توسعه‌ی‌ شوروی‌ شوند؛ از این‌ جهت‌ثبات‌ رژیم‌ شاه‌ برای‌ آمریكاییان‌ در اولویت‌ قرار گرفت‌. جان‌ وایلی‌ سفیر ایالات‌متحده‌ی‌ آمریكا در ایران‌ (29 ـ 1327) به‌ وزارت‌ امور خارجه‌ی‌ آمریكا نوشت‌: «ایران‌نیازمند ارتشی‌ است‌ كه‌ بتواند نظم‌ داخلی‌ را در كشور برقرار نگاه‌ دارد، ارتشی‌ كه‌هرگونه‌ شورشی‌ را از هر كجا و از هر كس‌ كه‌ انجام‌ گرفته‌ و یا تشویق‌ شده‌ باشد سركوب‌نماید.» به‌ دنبال‌ این‌ سیاست‌ دفتر اصل‌ 4 ترومن‌ در ایران‌ تأسیس‌ شد و به‌ تقویت‌ وسازماندهی‌ ارتش‌ پرداخت‌.
در زمان‌ آیزنهاور بخشی‌ از استراتژی‌ دولت‌ وی‌ تقویت‌ نیروهای‌ ضدشوروی‌ بود؛لذا به‌ آموزش‌ و تجهیز نیروهای‌ شبه‌ نظامی‌ ایران‌ مبادرت‌ ورزید. مستشاران‌ آمریكایی‌ به‌آموزش‌ ژاندارمری‌ برای‌ حفظ‌ نظم‌ در مناطق‌ روستایی‌ و آموزش‌ شهربانی‌ و اطلاعات‌برای‌ حفظ‌ امنیت‌ شهرها پرداختند. این‌ سه‌ سازمان‌ تقویت‌ شدند تا به‌ عنوان‌ ابزارسركوب‌ شاه‌ مسئول‌ ثبات‌ ایران‌ باشند.
دولت‌ آمریكا پس‌ از كودتای‌ 28 مرداد به‌ آمریكایی‌ كردن‌ ایران‌ سرعت‌ بخشید. دراین‌ راستا ایران‌ را وادار كرد تا در پیمان‌ سنتو عضو شود. پس‌ از آن‌ آمریكا «یك‌دانشكده‌ی‌ افسری‌ مطابق‌ الگوی‌ وست‌ پوینت‌ ایجاد كرد... درجه‌داران‌ تكنسین‌،مكانیك‌های‌ هواپیمایی‌، متخصص‌های‌ بیسیم‌ و خدمه‌ی‌ مدرن‌ترین‌ سلاح‌ها، همه‌ به‌آمریكا اعزام‌ می‌شدند.»
به‌علاوه‌ آمریكاییان‌ در راستای‌ سیاست‌ محدودسازی‌ نفوذ شوروی‌ بین‌ سال‌های‌1326 تا 1330 مجموعاً 175 میلیون‌ دلار به‌ ارتش‌ ایران‌ كمك‌ نظامی‌ كردند. هدف‌آمریكاییان‌ این‌ بود كه‌ ارتش‌ 150 هزار نفره‌ی‌ ایران‌ را به‌ یك‌ ارتش‌ 500 هزار نفره‌افزایش‌ دهند تا قابلیت‌ شركت‌ در پیمان‌ نظامی‌ سنتو را داشته‌ باشد.
آمریكایی‌ شدن‌ سیستم‌ نظامی‌ ایران‌، نیاز ارتش‌ را به‌ مستشاران‌ نظامی‌ روز به‌ روزافزایش‌ می‌داد.
بعد از آیزنهاور، كندی‌ نیز همان‌ استراتژی‌ مهار نفوذ را با روش‌هایی‌ نوین‌ و با شدت‌بیشتر ادامه‌ داد. طرح‌ اتحاد برای‌ پیشرفت‌ كندی‌ حاوی‌ دو اقدام‌ برای‌ جلوگیری‌ از نفوذكمونیسم‌ در كشورهای‌ جهان‌ سوم‌ بود: اصلاحات‌ و در صورت‌ ناموفق‌ بودن‌ آن‌سركوبی‌. سركوبی‌ نیازمند تأسیس‌ یك‌ نیروی‌ نظامی‌ ضد شورش‌ بود. «برای‌ آمریكای‌لاتین‌ و نیز سایر كشورهای‌ جهان‌ سوم‌ وسیله‌ی‌ دولت‌ كندی‌ برای‌ سركوبی‌ كمونیست‌ها،نیروی‌ نظامی‌ نوینی‌ به‌ نام‌ نیروی‌ ضدشورش‌ بود. این‌ نیرو كه‌ هم‌ردیف‌ كلاه‌ سبزهای‌آمریكا بود، در ایران‌ كلاه‌قرمزها نامیده‌ شد.» برای‌ آموزش‌ و تربیت‌ كلاه‌قرمزها تعدادزیادی‌ از درجه‌داران‌ ارتش‌ آمریكا به‌ ایران‌ آمدند. گسترش‌ روزافزون‌ مستشاران‌آمریكایی‌ آن‌ هم‌ در حد گروهبان‌، منجر به‌ افزایش‌ جرم‌ و جنایت‌ نیروهای‌ آمریكایی‌ درایران‌ شد.

لایحه‌ مصونیت‌ مستشاران‌ نظامی‌ آمریكا:

با بدرفتاری‌ نیروهای‌ آمریكایی‌ نسبت‌به‌ نظامیان‌ و مردم‌ ایران‌، روز به‌ روز تنفر مردم‌ به‌ این‌ مهمانان‌ جسور و بی‌فرهنگ‌ افزوده‌می‌شد. طبق‌ یكی‌ از اسناد پرونده‌ی‌ مستشاری‌ روز 21/5/43 یك‌ سرهنگ‌ دوم‌ «بلندبلند فریاد می‌كرد كه‌ از شر این‌ مستشاران‌ خلاص‌ می‌شویم‌ و این‌ مملكت‌ از خر تو خری‌خارج‌ می‌شود.» طبق‌ همین‌ گزارش‌ یك‌ روز بعد در كلانتری‌ 3 قلهك‌ «رئیس‌ كلانتری‌ باپلیس‌ تهران‌ تماس‌ گرفت‌ و با ناراحتی‌ جواب‌ داد: خدا كند هر چه‌ زودتر، مستشاران‌ ازاین‌ مملكت‌ بروند، من‌ كه‌ نمی‌توانم‌ برای‌ هر گروهبان‌ آمریكایی‌ یك‌ نفر پلیس‌بگمارم‌.»
بارها نظامیان‌ آمریكا هنگام‌ رانندگی‌ به‌ علت‌ مست‌ بودن‌ مرتكب‌ قتل‌ می‌شدند ودادگستری‌ آنها را احضار و محاكمه‌ می‌كرد. نظامیان‌ بی‌فرهنگ‌ آمریكایی‌ بی‌نزاكتی‌ را به‌جایی‌ رساندند كه‌ در یك‌ مورد، یك‌ گروهبان‌ به‌نام‌ تانكرسلی‌ بعد از تصادف‌ كردن‌ یك‌كارگر ایرانی‌ قصد فرار داشت‌ كه‌ با ممانعت‌ پلیس‌ ایران‌ مواجه‌ می‌شود. این‌ عضو هیئت‌مستشاری‌ آمریكایی‌ با كمال‌ وقاحت‌ از اتومبیل‌ خود پیاده‌ و به‌ «افسر پلیس‌ ایرانی‌حمله‌ور شده‌، او را مضروب‌ ساخته‌.»
مجموعه‌ اعمال‌ و رفتار ناشایست‌ اعضای‌ مستشاری‌ آمریكا موجب‌ عكس‌العمل‌ پلیس‌، سربازان‌ و دادگستری‌ ایران‌ می‌گردید و این‌ در حالی‌ بود كه‌ دولت‌ مستكبر آمریكادولت‌ ایران‌ را تحت‌ فشار قرار داد تا لایحه‌‌ مصونیت‌ مستشاران‌ آمریكایی‌ را به‌تصویب‌ برساند.
سفارت‌ آمریكا طی‌ یادداشتی‌ در 19 مارس‌ 1962 (اسفند 1340) درخواست‌ كرد تاهیئت‌ مستشاری‌ نظامی‌ آمریكا از امتیازات‌ و مصونیت‌های‌ مربوط‌ به‌ كارمندان‌ سیاسی‌ پیش‌بینی‌ شده‌ در قرارداد وین‌ برخوردار شوند. پس‌ از مكاتباتی‌ كه‌ بین‌ مقامات‌ رژیم‌ وسفارت‌ آمریكا به‌ عمل‌ آمد، دولت‌ علم‌ در 13 مهر 1342 تصویب‌ نمود كه‌ پس‌ ازتصویب‌ قرارداد بین‌المللی‌ وین‌ از طرف‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ و سنا، رئیس‌ و اعضای‌هیئت‌ مستشاری‌ نظامی‌ آمریكا در ایران‌ از مزایای‌ كارمندان‌ اداری‌ و فنی‌ قرارداد وین‌ بهره‌مند گردند. این‌ لایحه‌ در 25 دیماه‌ 1342 به‌ مجلس‌ سنا فرستاده‌ شد و مجلس‌ سناآن‌ را در سوم‌ مرداد 1343 به‌ تصویب‌ رساند و مصوبه‌ را به‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ ارسال‌نمود.
روز 21 مهر 1343 نخست‌وزیر و معاون‌ وزارت‌ امور خارجه‌ در مجلس‌ حاضر شدند و نایب‌ رئیس‌ مجلس‌ كه‌ در غیاب‌ رئیس‌، مجلس‌ را اداره‌ می‌كرد، اعلام‌ نمود: «دو لایحه‌در دستور مذاكرات‌ مجلس‌ است‌. یكی‌ مربوط‌ به‌ قرارداد وین‌ و یكی‌ مربوط‌ به‌ شمول ‌مستشاران‌ نظامی‌ آمریكا به‌ مقررات‌ قرارداد وین‌. دولت‌ تقاضا كرده‌ كه‌ این‌ دو لایحه‌امروز مقدم‌ بر سایر لوایح‌ در دستور مجلس‌ قرار بگیرد.» ماده‌ واحده‌ی‌ اول‌ به‌ این‌ شرح‌در مجلس‌ قرائت‌ شد:
«قرارداد وین‌ درباره‌ی‌ روابط‌ سیاسی‌ كه‌ در تاریخ‌ هیجدهم‌ آوریل‌ 1961 مطابق‌با 29 فروردین‌ 1340 در شهر وین‌ به‌ امضای‌ نمایندگان‌ مختار دولت‌شاهنشاهی‌ رسیده‌ و مشتمل‌ بر 53 ماده‌ و دو پروتكل‌ می‌باشد، تصویب‌ و به‌دولت‌ اجازه‌ داده‌ می‌شود اسناد تصویب‌ آن‌ را مبادله‌ نماید.»
پس‌ از صحبت‌ تنی‌ چند از نمایندگان‌ مجلس‌ كه‌ معلوم‌ بود اصلاً نمی‌دانند قرارداد وین‌چیست‌، رأی‌گیری‌ به‌ عمل‌ آمد و اكثر نمایندگان‌ برخاستند. نایب‌ رئیس‌ مجلس‌ تصویب‌ این‌ ماده‌واحده‌ را اعلام‌ كرد و بلافاصله‌ لایحه‌ی‌ بعدی‌ توسط‌ نایب‌ رئیس‌ قرائت‌ شد:
«ماده‌ واحده‌: با توجه‌ به‌ لایحه‌ی‌ شماره‌ 18/2291/2157 دولت‌ و ضمائم‌ آن‌كه‌ در تاریخ‌ 25/11/42 به‌ مجلس‌ سنا تقدیم‌ شده‌، به‌ دولت‌ اجازه‌ داده‌ می‌شودكه‌ رئیس‌ و اعضای‌ هیئت‌های‌ مستشاری‌ نظامی‌ ایالات‌ متحده‌ را در ایران‌ كه‌ به‌موجب‌ موافقت‌نامه‌های‌ مربوطه‌ در استخدام‌ دولت‌ شاهنشاهی‌ می‌باشند ازمصونیت‌ها و معافیت‌هایی‌ كه‌ شامل‌ كارمندان‌ اداری‌ فنی‌ موصوف‌ در بند (و)ماده‌ی‌ اول‌ قرارداد وین‌ كه‌ در تاریخ‌ هیجدهم‌ آوریل‌ 1961 مطابق‌ با 29فروردین‌ ماه‌ 1340 به‌ امضا رسیده‌ است‌، برخوردار نماید.»
پس‌ از صحبت‌ چند نفر موافق‌ و مخالف‌، حسنعلی‌ منصور نخست‌وزیر به‌ دفاع‌ ازلایحه‌ پرداخت‌ و گفت‌: این‌ لایحه‌ مخالف‌ قانون‌ اساسی‌ نیست‌.
«در حقیقت‌ فلسفه‌ و روح‌ قانون‌ اساسی‌ سعادت‌ ملت‌ است‌ كه‌ راه‌ و روش‌صحیح‌ انقلاب‌ شاه‌ و مردم‌ بهترین‌ وسیله‌، مجری‌ چنین‌ وسیله‌ و انقلابی‌ است‌كه‌ در مملكت‌ به‌ وجود آمده‌؛ یعنی‌ در حقیقت‌ بزرگترین‌ احترامی‌ است‌ كه‌ به‌قانون‌ اساسی‌ گذاشته‌ شده‌.»
منصور احتیاج‌ ارتش‌ ایران‌ را به‌ مستشاران‌ نظامی‌ به‌ دلیل‌ استفاده‌
از تكنیك‌ آمریكایی‌ ضروری‌ اعلام‌ كرد و گفت‌:
«این‌ امتیازی‌ است‌ كه‌ دولت‌ و مجلس‌ این‌ عده‌ را كه‌ ضروری‌ تشخیص‌ می‌دهد،در جزء كادر سیاسی‌ كشورهای‌ متبوعه‌ی‌ آنها محسوب‌ می‌كند.»
پس‌ از منصور، میرفندرسكی‌ معاون‌ وزیر آموزش‌ خارجه‌ به‌ دفاع‌ از لایحه‌ پرداخت‌ وسپس‌ رأی‌گیری‌ مخفی‌ آغاز شد. از 136 نفر حاضر 74 نفر رأی‌ موافق‌ و 61 نفر رأی‌مخالف‌ دادند و بدین‌ترتیب‌ این‌ لایحه‌ به‌ تصویب‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌ نیز رسید.
رژیم‌ از ترس‌ مخالفان‌ و اطلاعاتی‌ كه‌ از موضع‌ امام‌ خمینی‌ داشت‌ از انتشار مصوبه‌جلوگیری‌ كرد و این‌ قانون‌ در جراید و رادیو انتشار نیافت‌.
با تصویب‌ این‌ ماده‌ واحده‌ مطابق‌ قرارداد وین‌، كلیه‌‌ مأمورینی‌ كه‌ مطابق‌ بند (و)ماده‌ اول‌ «به‌ امور اداری‌ و فنی‌ مأموریت‌ اشتغال‌ داشتند» از مالیات‌ و عوارض‌ معاف‌شدند و از مصونیت‌ قضایی‌ برخوردار شدند و مطابق‌ بند 1 از ماده‌ی‌ 37 علاوه‌ برمأمورین‌ «بستگان‌ مأمور» نیز كه‌ اهل‌ خانه‌ی‌ او هستند از مزایای‌ معافیت‌های‌ مالیاتی‌ ومصونیت‌های‌ قضایی‌ مندرج‌ در ماده‌ 29 تا 36 برخوردار شدند. مهم‌تر این‌ كه‌ خدمه‌ی‌خارجی‌ مأمورین‌ آمریكایی‌ مطابق‌ بند 3 ماده‌ 37 نیز مشمول‌ مصونیت‌های‌ قضایی‌ ومالیاتی‌ شدند.
جالب‌ اینجاست‌ كه‌ از مجموع‌ مذاكرات‌ مجلس‌ بدست‌ می‌آید نه‌ نخست‌وزیر و نه‌نمایندگان‌ موافق‌ و نه‌ مخالف‌ هیچ‌ كس‌ قرارداد وین‌ را مطالعه‌ نكرده‌ بود و نمی‌دانست‌محتوای‌ آن‌ چیست‌!
یكی‌ از مخالفین‌ لایحه‌، مهندس‌ ناصر بهبودی‌ـ فرزند سلیمان‌ بهبودی‌، بود كه‌ بامراجع‌ و امام‌ خمینی‌ در قم‌ ملاقات‌ كرد. وقتی‌ مخالفت‌ او «به‌ عرض‌ شاهنشاه‌ رسید،موجب‌ ناراحتی‌ خاطر همایونی‌ شده‌ و امر فرمودند پدرش‌ سلیمان‌ بهبودی‌ معاون‌وزارت‌ دربار را فوراً بازنشسته‌ كنند.»

سخنرانی‌ تاریخی‌ امام‌ خمینی‌:

تصویب‌ لایحه‌ چنان‌ زشت‌ بود كه‌ حتی‌ جلوگیری‌ ازانتشار آن‌ مانع‌ انتشار زبان‌ به‌ زبان‌ آن‌ نگردید. به‌ گزارش‌ ساواك‌ «بعضی‌ از اشخاص‌ناراحت‌ و ماجراجو به ‌وسیله‌‌ تلفن‌ به‌ منازل‌ بعضی‌ از شخصیت‌های‌ سیاسی‌ كشورتلفن‌ كرده‌ و می‌گویند با تصویب‌ این‌ قانون‌ حیثیت‌ ایرانی‌ از بین‌ رفته‌ و كشور ایران‌ به‌آمریكایی‌ها فروخته‌ شده‌.»
همه‌ مخالفین‌ نقض‌ استقلال‌ حاكمیت‌ ایران‌، می‌دانستند تنها مردی‌ كه‌ می‌تواند درمقابل‌ این‌ خود فروختگی‌ رژیم‌ و قانونی‌ كردن‌ سلطه‌‌ آمریكا مقاومت‌ كند، امام‌ خمینی‌است‌؛ لذا از راه‌های‌ مختلف‌ موضوع‌ را به‌ اطلاع‌ امام‌ رساندند. عبدالحسین‌ طباطبایی‌نماینده‌ی‌ كازرون‌ از خارج‌ كردن‌ گروهبان‌های‌ آمریكایی‌ از قانون‌ مصونیت‌ حمایت‌ كردولی‌ این‌ پیشنهاد رأی‌ نیاورد. طباطبایی‌ به‌ خاطر ارتباطی‌ كه‌ با حجت‌الاسلام‌ پیشوای‌كازرونی‌ داشت‌، تصویب‌ این‌ لایحه‌ را از طریق‌ وی‌ به‌ اطلاع‌ امام‌ رساند.
آیت‌الله‌ پسندیده‌ نیز وقتی‌ از طرح‌ لایحه‌ در مجلس‌ مطلع‌ شد، نامه‌ای‌ به‌ امام‌ نوشت‌كه‌ لایحه‌ی‌ كاپیتولاسیون‌ به‌ صورت‌ محرمانه‌ در مجلس‌ مطرح‌ است‌ و می‌خواهند آن‌ راتصویب‌ كنند. امام‌ پاسخ‌ دادند: متن‌ لایحه‌ را برای‌ من‌ بفرستید تا از متن‌ آن‌ مطلع‌ شوم‌.نمی‌گذارم‌ لایحه‌ محرمانه‌ بماند.
حضرت‌ امام‌ برای‌ اطلاع‌ دقیق‌ از لایحه‌ چند نفر را مأمور كردند تا جزییات‌ موضوع‌ رابدست‌ آورند. یكی‌ از این‌ افراد آقای‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌ بود. آقای‌ رفسنجانی‌ متن‌ لایحه‌و اسناد مربوطه‌ را از طریق‌ سیدجعفر بهبهانی‌ تهیه‌ كرد و خدمت‌ حضرت‌ امام‌ آورد.آقای‌ حاج‌ شیخ‌ فضل‌الله‌ محلاتی‌ نیز از طریق‌ یكی‌ از كارمندان‌ مجلس‌، متن‌ مذاكرات‌مجلس‌ پیرامون‌ لایحه‌ را تهیه‌ و خدمت‌ حضرت‌ امام‌ برد.
پس‌ از اینكه‌ حضرت‌ امام‌ از موضوع‌ كاملاً آگاهی‌ یافتند، مراجع‌ قم‌ را برای‌ یك‌گردهمایی‌ فرا خواندند. در جلسه‌ی‌ مشورتی‌ قرار شد تا مراجع‌ در روز تولد حضرت‌زهرا، سلام‌الله‌ علیها، كه‌ مطابق‌ با چهارم‌ آبان‌ بود، علیه‌ لایحه‌ی‌ كاپیتولاسیون‌ سخنرانی‌كنند. به‌علاوه‌ حضرت‌ امام‌ نمایندگانی‌ به‌ شهرستان‌ها فرستاد تا علمای‌ بلاد را ازموضوع‌ آگاه‌ كنند تا یك‌ موضع‌ سرتاسری‌ علیه‌ لایحه‌ اتخاذ گردد.
رژیم‌ كه‌ از تصمیم‌ امام‌ آگاهی‌ پیدا می‌كرد، فردی‌ را نزد امام‌ فرستاد تا وی‌ را ازموضع‌گیری‌ علیه‌ آمریكا باز دارد. امام‌ به‌ او وقت‌ ملاقات‌ نداد، ولی‌ با حاج‌ آقا مصطفی‌صحبت‌ كرد و گفت‌: «پدر شما درباره‌ی‌ شاه‌ حرف‌های‌ زیادی‌ زده‌ است‌. اگر بخواهدعلیه‌ آمریكا حرفی‌ بزند، كشورمان‌ در معرض‌ خطر قرار می‌گیرد. شما كه‌ وارد هستید بااو صحبت‌ كنید تا به‌ جوش‌ و خروش‌ نیاید.»
چند روز قبل‌ از بیستم‌ جمادی‌الثانی‌ (4 آبان‌) به‌ مردم‌ تهران‌ و شهرستان‌ها اطلاع‌دادند كه‌ برای‌ شنیدن‌ سخنان‌ امام‌ خمینی‌ و سایر مراجع‌ به‌ قم‌ بیایند. با فرا رسیدن‌ روزموعود مردم‌ دسته‌ دسته‌ با در دست‌ داشتن‌ ضبط‌ صوت‌ به‌ قم‌ آمدند.
صبح‌ روز چهارم‌ آبان‌ مردم‌ در بیت‌ امام‌ خمینی‌ اجتماع‌ كردند. اتاِهای‌ بیت‌، حیاط‌،كوچه‌های‌ اطراف‌، باغ‌ قلعه‌ (باغ‌ نزدیك‌ منزل‌ امام‌) مملو از جمعیت‌ بود. بلندگوهای‌متعددی‌ در منزل‌، كوچه‌ها و باغ‌ نصب‌ شده‌ بود. جمعیت‌ بی‌صبرانه‌ منتظر آمدن‌ امام‌به‌ میان‌ جمع‌ بود، وقتی‌ ایشان‌ با حالت‌ گرفته‌ و شكسته‌ از اندرونی‌ بیرون‌ آمدند، صدای‌گریه‌ی‌ مردم‌ بلند شد.
ساعت‌، 5/8 صبح‌ را نشان‌ می‌داد كه‌ امام‌ خمینی‌ با چهره‌ای‌ غمگین‌ پشت‌ میكرفون‌قرار گرفتند. امام‌ خمینی‌ سخن‌ خود را با كلمه‌ی‌ استرجاع‌ (انا للّه‌ و انا الیه‌ راجعون‌) آغازكردند. این‌ كلام‌ در فرهنگ‌ اسلامی‌ هنگام‌ مصیبت‌های‌ بزرگ‌ بر زبان‌ جاری‌ می‌شود.امام‌ با این‌ جمله‌ می‌خواستند بفهمانند كه‌ لایحه‌ مصیبت‌ بزرگی‌ است‌. آن‌گاه‌ امام‌ از غصه‌و غم‌های‌ خود در این‌ جریان‌ سخن‌ به‌ میان‌ آوردند كه‌ حضار را به‌ شدت‌ تحت‌ تأثیر قرارداد و صدای‌ ناله‌ و شیون‌ جمعیت‌ به‌ آسمان‌ بلند شد. سپس‌ به‌ توضیح‌ چگونگی‌ تصویب‌و ماهیت‌ لایحه‌ پرداختند و آن‌ را موجب‌ خوار شدن‌ ملت‌ ایران‌ دانستند. حضرت‌ امام‌ درقسمتی‌ از صحبت‌های‌ خود به‌ تحلیل‌ این‌ موضوع‌ پرداختند كه‌ رژیم‌ از این‌ جهت‌درصدد تضعیف‌ روحانیت‌ بود تا بیگانگان‌ را بر این‌ كشور مسلط‌ كند. حضرت‌ امام‌ درفراز دیگری‌ از سخنانشان‌ به‌ ارتش‌، علما، شهرهای‌ مذهبی‌ و اصناف‌ اعلام‌ خطر كردندكه‌ می‌خواهند مردم‌ ایران‌ را اسیر و ذلیل‌ بیگانگان‌ كنند. امام‌ خمینی‌ در این‌ سخنرانی‌ بااستناد به‌ ولایت‌ شرعیه‌ی‌ خود فرمودند: نمایندگان‌ مجلس‌ نماینده‌ی‌ مردم‌ نیستند و اگرهم‌ بودند «من‌ عزلشان‌ كردم‌.» حضرت‌ امام‌ با اشاره‌ به‌ مخالفت‌ بعضی‌ از نمایندگان‌ با این‌لایحه‌ از اینكه‌ فقط‌ مخالفت‌ كرده‌اند و مجلس‌ را به‌ هم‌ نزده‌اند انتقاد فرمودند. زیباترین‌بخش‌ حماسی‌ این‌ سخنرانی‌ این‌ جمله‌ بود: «آمریكا از انگلیس‌ بدتر؛ انگلیس‌ از آمریكابدتر؛ شوروی‌ از هر دو بدتر؛ همه‌ از هم‌ بدتر؛ همه‌ از هم‌ پلیدتر. اما امروز سرو كار ما بااین‌ خبیث‌هاست‌؛ با آمریكاست‌. رئیس‌جمهور آمریكا بداند، بداند این‌ معنا را كه‌منفورترین‌ افراد دنیاست‌ پیش‌ ملت‌ ما.» ظاهراً این‌ جمله‌ در پاسخ‌ فرستاده‌ی‌ رژیم‌ بودكه‌ از امام‌ خواسته‌ بود تا علیه‌ آمریكا صحبت‌ نكند. ما با توجه‌ به‌ اهمیت‌ این‌ سخنرانی‌عین‌ آن‌ را نقل‌ می‌كنیم‌.
انا للّه‌ و انا الیه‌ راجعون‌. من‌ تأثرات‌ قلبی‌ خودم‌ را نمی‌توانم‌ اظهار كنم‌. قلب‌ من‌در فشار است‌. این‌ چند روزی‌ كه‌ مسائل‌ اخیر ایران‌ را شنیده‌ام‌، خوابم‌ كم‌ شده‌است‌. (گریه‌ی‌ حضار) ناراحت‌ هستم‌. (گریه‌ی‌ حضار) قلبم‌ در فشار است‌.(گریه‌ی‌ حضار) با تأثرات‌ قلبی‌ روزشماری‌ می‌كنم‌ كه‌ چه‌ وقت‌ مرگ‌ پیش‌ بیاید.(گریه‌ی‌ شدید حضار) ایران‌ دیگر عید ندارد. (گریه‌ی‌ حضار) عید ایران‌ را عزاكرده‌اند. (گریه‌ی‌ حضار) عزا كردند و چراغانی‌ كردند. (گریه‌ی‌ حضار) عزا كردندو دسته‌جمعی‌ رقصیدند. (گریه‌ی‌ حضار) ما را فروختند، استقلال‌ ما را فروختند،و باز هم‌ چراغانی‌ كردند؛ پایكوبی‌ كردند. اگر من‌ به‌ جای‌ اینها بودم‌ این‌چراغانی‌ها را منع‌ می‌كردم‌. می‌گفتم‌ بیرِ سیاه‌ بالای‌ سر بازارها بزنند؛ (گریه‌ی‌حضار) بالای‌ سر خانه‌ها بزنند؛ چادر سیاه‌ بالا ببرند. عزت‌ ما پایكوب‌ شد.عظمت‌ ایران‌ از بین‌ رفت‌؛ عظمت‌ ارتش‌ ایران‌ را پایكوب‌ كردند.
قانون‌ در مجلس‌ بردند. در آن‌ قانون‌ اولاً ما را ملحق‌ كردند به‌ پیمان‌ وین‌؛ و ثانیاًالحاِ كردند به‌ پیمان‌ وین‌. مستشاران‌ نظامی‌، تمام‌ مستشاران‌ نظامی‌ آمریكا باخانواده‌هایشان‌، با كارمندهای‌ فنیشان‌، با كارمندان‌ اداریشان‌، با خدمه‌شان‌، با هركس‌ كه‌ بستگی‌ به‌ آنها دارد. اینها از هر جنایتی‌ كه‌ در ایران‌ بكنند مصون‌ هستند!اگر یك‌ خادم‌ آمریكایی‌، اگر یك‌ آشپز آمریكایی‌، مرجع‌ تقلید شما را در وسط‌بازار ترور كند، زیر پا منكوب‌ كند، پلیس‌ ایران‌ حق‌ ندارد جلوی‌ او را بگیرد!دادگاه‌های‌ ایران‌ حق‌ ندارند محاكمه‌ كنند، بازپرسی‌ كنند، باید برود آمریكا! آنجادر آمریكا ارباب‌ها تكلیف‌ را معین‌ كنند!
دولت‌ سابق‌ این‌ تصویب‌ را كرده‌ بود و به‌ كسی‌ نگفت‌. دولت‌ حاضر این‌تصویب‌نامه‌ را در چند روز پیش‌ از این‌ برد به‌ مجلس‌ و در چند وقت‌ پیش‌ از این‌به‌ «سنا» بردند و با یك‌ قیام‌ و قعود مطلب‌ را تمام‌ كردند و باز نفسشان‌ در نیامد.
در این‌ چند روز این‌ تصویب‌نامه‌ را بردند به‌ مجلس‌ «شورا» و در آنجاصحبت‌هایی‌ كردند؛ مخالفت‌هایی‌ شد. بعضی‌ از وكلای‌ آنجا هم‌ مخالفت‌هایی‌كردند؛ صحبت‌هایی‌ كردند، لكن‌ مطلب‌ را گذراندند؛ با كمال‌ وقاحت‌ گذراندند!دولت‌ با كمال‌ وقاحت‌ از این‌ امر ننگین‌ طرفداری‌ كرد! ملت‌ ایران‌ را از سگ‌های‌آمریكا پست‌تر كردند. اگر چنانچه‌ كسی‌ سگ‌ آمریكایی‌ را زیر بگیرد، بازخواست‌از او می‌كنند لكن‌ اگر شاه‌ ایران‌ یك‌ سگ‌ آمریكایی‌ را زیر بگیرد، بازخواست‌می‌كنند و اگر چنانچه‌ یك‌ آشپز آمریكایی‌ شاه‌ ایران‌ را زیر بگیرد، مرجع‌ ایران‌ رازیر بگیرد، بزرگترین‌ مقام‌ را زیر بگیرد، هیچ‌ كس‌ حق‌ تعرض‌ ندارد! چرا؟ برای‌اینكه‌ می‌خواستند وام‌ بگیرند از آمریكا! آمریكا گفت‌ این‌ كار باید بشود ـ لابداین‌ جور است‌ـ بعد از سه‌ چهار روز، یك‌ وام‌ دویست‌ ملیون‌، دویست‌ ملیون‌دلاری‌، تقاضا كردند. دولت‌ تصویب‌ كرد دویست‌ ملیون‌ دلار در عرض‌ پنج‌ سال‌به‌ دولت‌ ایران‌ بدهند و در عرض‌ ده‌ سال‌ سیصد ملیون‌ بگیرند! می‌فهمید یعنی‌چه‌؟ دویست‌ ملیون‌ دلار، هر دلاری‌ 8 تومان‌ در عرض‌ پنج‌ سال‌ وام‌ بدهند به‌دولت‌ ایران‌ برای‌ نظام‌، و در عرض‌ ده‌ سال‌ سیصد ملیون‌، آن‌طور كه‌ حساب‌كردند، سیصد ملیون‌ دلار از ایران‌ بگیرد؛ یعنی‌ صد ملیون‌ دلار، یعنی‌ هشتصدملیون‌ تومان‌ از ایران‌ در ازای‌ این‌ وام‌ نفع‌ بگیرند! مع‌ذلك‌، ایران‌ خودش‌ رافروخت‌ برای‌ این‌ دلارها! ایران‌ استقلال‌ ما را فروخت‌؛ ما را جزء دولت‌ مستعمره‌حساب‌ كرد؛ ملت‌ مسلم‌ ایران‌ را پست‌تر از وحشی‌ها در دنیا معرفی‌ كرد. در ازای‌وام‌ دویست‌ ملیون‌ كه‌ سیصد ملیون‌ دلار پس‌ بدهند! ما با این‌ مصیبت‌ چه‌بكنیم‌؟ روحانیون‌ با این‌ مطالب‌ چه‌ بكنند؟ به‌ كجا پناه‌ ببرند؟ عرض‌ خودشان‌ رابه‌ چه‌ مملكتی‌ برسانند؟
سایر ممالك‌ خیال‌ می‌كنند كه‌ ملت‌ ایران‌ است‌؛ این‌ ملت‌ ایران‌ است‌ كه‌ این‌ قدرخودش‌ را پست‌ كرده‌ است‌. نمی‌دانند این‌ دولت‌ ایران‌ است‌؛ این‌ مجلس‌ ایران‌است‌. این‌ مجلسی‌ است‌ كه‌ ارتباط‌ به‌ ملت‌ ندارد. این‌ مجلس‌ مجلس‌ سرنیزه‌است‌! این‌ مجلس‌ چه‌ ارتباطی‌ به‌ ملت‌ ایران‌ دارد. ملت‌ ایران‌ به‌ اینها رأی‌ ندادند.علمای‌ طراز اول‌، مراجع‌ بسیاریشان‌، تحریم‌ كردند انتخابات‌ را. ملت‌ تبعیت‌ كرداز اینها، رأی‌ نداد؛ لكن‌ زور سرنیزه‌ اینها را آورد بر این‌ كرسی‌ نشاند.
در یكی‌ از كتاب‌های‌ تاریخی‌ كه‌ امسال‌ به‌ طبع‌ رسیده‌ است‌ به‌ بچه‌های‌ ما تعلیم‌می‌شود این‌ است‌ كه‌، بعد از اینكه‌ یك‌ مسائل‌ دروغی‌ را نوشته‌ است‌، آخرش‌نوشته‌ است‌ كه‌ معلوم‌ شد كه‌ قطع‌ نفوذ روحانیت‌، قطع‌ نفوذ روحانیون‌، در رفاه‌حال‌ این‌ ملت‌ مفید است‌! رفاه‌ حال‌ ملت‌ به‌ این‌ است‌ كه‌ روحانیون‌ را از بین‌ببرند! همین‌طور است‌. اگر نفوذ روحانیون‌ باشد، نمی‌گذارد این‌ ملت‌ اسیرانگلیس‌ یك‌ وقت‌ باشد؛ اسیر آمریكا یك‌ وقت‌ باشد. اگر نفوذ روحانیین‌ باشد،نمی‌گذارد كه‌ اسراییل‌ قبضه‌ كند اقتصاد ایران‌ را! نمی‌گذارد كه‌ كالاهای‌ اسراییل‌ درایران‌ بدون‌ گمرك‌ فروخته‌ بشود! اگر نفوذ روحانیین‌ باشد، نمی‌گذارد كه‌ اینها سرخود یك‌ همچو قرضه‌ی‌ بزرگی‌ را به‌ گردن‌ ملت‌ بگذارند. اگر نفوذ روحانیون‌باشد، نمی‌گذارد این‌ هرج‌ و مرجی‌ كه‌ در بیت‌المال‌ هست‌ بشود. اگر نفوذروحانیین‌ باشد، نمی‌گذارد كه‌ هر دولتی‌ هر كاری‌ می‌خواهد انجام‌ بدهد، ولوصددرصد بر ضد ملت‌ باشد. اگر نفوذ روحانیین‌ باشد، نمی‌گذارد كه‌ مجلس‌ به‌این‌ صورت‌ مبتذل‌ درآید. اگر نفوذ روحانیین‌ باشد، نمی‌گذارد كه‌ مجلس‌ با سرنیزه‌ درست‌ بشود تا این‌ فضاحت‌ از آن‌ پیدا بشود. اگر نفوذ روحانیین‌ باشدنمی‌گذارد كه‌ دختر و پسر با هم‌ در آغوش‌ هم‌ كشتی‌ بگیرند. چنان‌چه‌ در شیرازشده‌ است‌! اگر نفوذ روحانیون‌ باشد، نمی‌گذارد كه‌ دخترهای‌ معصوم‌ مردم‌ زیردست‌ جوان‌ها در مدارس‌ باشند. اگر نفوذ روحانیون‌ باشد، نمی‌گذارد كه‌ زن‌ها رادر مدرسه‌ی‌ مردها ببرند، مردها را در مدرسه‌ی‌ زن‌ها ببرند و فساد راه‌ بیندازند.اگر نفوذ روحانیون‌ باشد توی‌ دهن‌ این‌ دولت‌ می‌زنند! توی‌ دهن‌ این‌ مجلس‌می‌زنند و وكلا را از مجلس‌ بیرون‌ می‌كنند. اگر نفوذ روحانیون‌ باشد، تحمیل‌نمی‌تواند بشود ]كه‌[ یك‌ عده‌ از وكلا بر سرنوشت‌ یك‌ مملكتی‌ حكومت‌ كنند.اگر نفوذ روحانیون‌ باشد، نمی‌گذارند یك‌ دست‌نشانده‌ی‌ آمریكایی‌ این‌ غلط‌ها رابكند؛ بیرونش‌ می‌كنند از ایران‌. نفوذ روحانی‌ مضر به‌ حال‌ ملت‌ است‌؟! نخیر،مضر به‌ حال‌ شماست‌! مضر به‌ حال‌ شما خائن‌هاست‌؛ نه‌ مضر به‌ حالت‌ ملت‌.شما دیدید با نفوذ روحانی‌ نمی‌توانید هر كاری‌ را انجام‌ بدهید، هر غلطی‌ رابكنید، می‌خواهید نفوذ روحانی‌ را از بین‌ ببرید. شما گمان‌ كردید كه‌ باصحنه‌سازی‌ها می‌توانید كه‌ بین‌ روحانیون‌ اختلاف‌ بیندازید؟ نمی‌شود. این‌خواب‌ باید در مرگ‌ برای‌ شما حاصل‌ بشود. نمی‌توانید همچو كاری‌ را انجام‌بدهید. روحانیون‌ با هم‌ هستند. من‌ باز تمام‌ روحانیین‌ را تعظیم‌ می‌كنم‌، دست‌تمام‌ روحانیین‌ را می‌بوسم‌. آن‌ روز اگر دست‌ مراجع‌ را بوسیدم‌، امروز دست‌طلاب‌ را هم‌ می‌بوسم‌. (گریه‌ی‌ حضار) من‌ امروز دست‌ بقال‌ را هم‌ می‌بوسم‌.(گریه‌ی‌ شدید حضار).
آقا من‌ اعلام‌ خطر می‌كنم‌! ای‌ ارتش‌ ایران‌، من‌ اعلام‌ خطر می‌كنم‌. ای‌ سیاسیون‌ایران‌، من‌ اعلام‌ خطر می‌كنم‌. ای‌ بازرگانان‌ ایران‌، من‌ اعلام‌ خطر می‌كنم‌. ای‌علمای‌ ایران‌، ای‌ مراجع‌ اسلام‌، من‌ اعلام‌ خطر می‌كنم‌. ای‌ فضلا، ای‌ طلاب‌، ای‌مراجع‌، ای‌ آقایان‌، ای‌ نجف‌، ای‌ قم‌، ای‌ مشهد، ای‌ تهران‌، ای‌ شیراز، من‌ اعلام‌خطر می‌كنم‌. خطردار است‌. معلوم‌ می‌شود زیر پرده‌ها چیزهایی‌ است‌ و مانمی‌دانیم‌. در مجلس‌ گفتند نگذارید پرده‌ها بالا برود! معلوم‌ می‌شود برای‌ ماخواب‌ها دیده‌اند. از این‌ بدتر چه‌ خواهند كرد؟ نمی‌دانم‌، از اسارت‌ بدتر چه‌؟ ازذلت‌ بدتر چه‌؟ چه‌ می‌خواهند با ما بكنند؟ چه‌ خیالی‌ دارند اینها؟ این‌ قرضه‌ی‌دلار چه‌ به‌ سر این‌ ملت‌ می‌آورد؟ این‌ ملت‌ فقیر ]پس‌ از[ ده‌ سال‌ هشتصد میلیون‌تومان‌ نفع‌ پول‌ به‌ آمریكا بدهد؟! در عین‌ حال‌ ما را بفروشید برای‌ یك‌ همچوكاری‌؟!
نظامی‌های‌ آمریكا و مستشارهای‌ نظامی‌ آمریكایی‌ به‌ شما چه‌ نفعی‌ دارند؟ آقا،اگر این‌ مملكت‌ اشغال‌ آمریكاست‌، پس‌ چرا این‌ قدر عربده‌ می‌كشید؟ پس‌ چرااین‌ قدر دم‌ از «ترقی‌» می‌زنید؟! اگر این‌ مستشارها نوكر شما هستند، پس‌ چرا ازارباب‌ها بالاترشان‌ می‌كنید؟! پس‌ چرا از شاه‌ بالاترشان‌ می‌كنید؟ اگر نوكرند، مثل‌سایر نوكرها با آنها عمل‌ كنید. اگر كارمند شما هستند، مثل‌ سایر ملل‌ كه‌ باكارمندانشان‌ عمل‌ می‌كنند، شما هم‌ عمل‌ كنید. اگر مملكت‌ ما اشغال‌ آمریكایی‌است‌، پس‌ بگویید! پس‌ ما را بردارید بریزید بیرون‌ از این‌ مملكت‌! چه‌می‌خواهند با ما بكنند؟ این‌ دولت‌ چه‌ می‌گوید به‌ ما؟ این‌ مجلس‌ چه‌ كرد با ما؟این‌ مجلس‌ غیرقانونی‌، این‌ مجلس‌ محرم‌، این‌ مجلسی‌ كه‌ به‌ فتوا و به‌ حكم‌مراجع‌ تقلید تحریم‌ شده‌ است‌، این‌ مجلسی‌ كه‌ یك‌ وكیلش‌ از ملت‌ نیست‌، این‌مجلسی‌ كه‌ به‌ ادعا هی‌ می‌گویند ما! ما! هی‌ ما از «انقلاب‌ سفید» آمدیم‌! آقا كواین‌ «انقلاب‌ سفید»؟! پدر مردم‌ را در آوردند! آقا من‌ مطلعم‌. خدا می‌داند كه‌ من‌رنج‌ می‌برم‌. من‌ مطلعم‌ از این‌ دهات‌؛ من‌ مطلعم‌ از این‌ شهرستان‌های‌ دور افتاده‌؛از این‌ قم‌ بدبخت‌. (گریه‌ی‌ حضار) من‌ مطلعم‌ از گرسنگی‌ خوردن‌ مردم‌؛ از وضع‌زراعت‌ مردم‌.
آقا فكری‌ بكنید برای‌ این‌ مملكت‌؛ فكری‌ بكنید برای‌ این‌ ملت‌. هی‌ قرض‌ روی‌قرض‌ بیاورید! هی‌ نوكر بشوید. البته‌ دلار نوكری‌ هم‌ هست‌. دلارها را شمامی‌خواهید استفاده‌ كنید، نوكریش‌ را ما بكنیم‌! اگر ما زیر اتومبیل‌ رفتیم‌، كسی‌حق‌ ندارد به‌ آمریكایی‌ها بگوید بالای‌ چشمت‌ ابرو! لكن‌ شماها استفاده‌اش‌ رابكنید. مطلب‌ این‌ طور است‌. نباید گفت‌ اینها را؟ آن‌ آقایانی‌ كه‌ می‌گویند كه‌ بایدخفه‌ شد، اینجا هم‌ باید خفه‌ شد؟ اینجا هم‌ خفه‌ بشویم‌؟ ما را بفروشند و خفه‌بشویم‌؟! قرآن‌ ما را بفروشند و خفه‌ بشویم‌؟ والله‌، گناهكار است‌ كسی‌ كه‌ دادنزند؛ والله‌، مرتكب‌ كبیره‌ است‌ كسی‌ كه‌ فریاد نكند. (گریه‌ی‌ شدید حضار).
ای‌ سران‌ اسلام‌، به‌ داد اسلام‌ برسید. (گریه‌ی‌ حضار) ای‌ علمای‌ نجف‌، به‌ داداسلام‌ برسید. (گریه‌ حضار) ای‌ علمای‌ قم‌، به‌ داد اسلام‌ برسید. رفت‌ اسلام‌.(گریه‌ی‌ شدید حضار) ای‌ ملل‌ اسلام‌، ای‌ سران‌ ملل‌ اسلام‌، ای‌ رؤسای‌ جمهورملل‌ اسلامی‌، ای‌ سلاطین‌ ملل‌ اسلامی‌، ای‌ شاه‌ ایران‌، به‌ داد خودت‌ برس‌. به‌ دادهمه‌ی‌ ما برسید. ما زیر چكمه‌ی‌ آمریكا برویم‌، چون‌ ملت‌ ضعیفی‌ هستیم‌؟!چون‌ دلار نداریم‌؟! آمریكا از انگلیس‌ بدتر؛ انگلیس‌ از آمریكا بدتر؛ شوروی‌ از هردو بدتر؛ همه‌ از هم‌ بدتر؛ همه‌ از هم‌ پلیدتر. اما امروز سر و كار ما با این‌خبیث‌هاست‌؛ با آمریكاست‌. رئیس‌ جمهور آمریكا بداند؛ بداند این‌ معنا را كه‌منفورترین‌ افراد دنیاست‌ پیش‌ ملت‌ ما. امروز منفورترین‌ افراد بشر است‌ پیش‌ملت‌ ما. یك‌ همچو ظلمی‌ به‌ دولت‌ اسلامی‌ كرده‌ است‌، امروز قرآن‌ با او خصم‌است‌؛ ملت‌ ایران‌ با او خصم‌ است‌. دولت‌ آمریكا بداند این‌ مطلب‌ را. ضایعش‌كردند در ایران‌؛ خراب‌ كردند او را در ایران‌.
برای‌ مستشارها مصونیت‌ می‌گیرید؟! بیچاره‌ وكلا داد زدند آقا از این‌ دوست‌های‌ما بخواهید به‌ ما این‌ قدر تحمیل‌ نكنند، ما را نفروشید، ما را به‌ صورت‌مستعمره‌ در نیاورید، كی‌ گوش‌ داد به‌ اینها؟ از «پیمان‌ وین‌» یك‌ ماده‌ را اصلش‌ذكر نكرده‌اند! ماده‌ی‌ 32 ذكر نشده‌ است‌. من‌ نمی‌دانم‌ آن‌ ماده‌ چه‌ است‌؛ من‌ كه‌نمی‌دانم‌، رئیس‌ مجلس‌ هم‌ نمی‌داند، وكلا هم‌ نمی‌دانند. نمی‌دانند كه‌ قبول‌كردند طرح‌ را! طرح‌ را قبول‌ كردند، طرح‌ را امضا كردند، تصویب‌ كردند، اماعده‌ای‌ اقرار كردند كه‌ ما اصلاً نمی‌دانیم‌ چیست‌! آنها هم‌ لابد امضا نكردند، آن‌عده‌ی‌ دیگر بدتر از اینها بودند. یك‌ عده‌ جهال‌اند اینها.
رجال‌ سیاسی‌ ما، صاحب‌ منصب‌های‌ بزرگ‌ ما، رجال‌ سیاسی‌ ما، یكی‌ بعد ازدیگری‌ را كنار می‌گذارد! الآن‌ در مملكت‌ ما به‌ دست‌ رجال‌ سیاسی‌ كه‌ وطن‌خواه‌باشند، چیزی‌ نیست‌؛ در دست‌ آنها چیزی‌ نیست‌. ارتش‌ هم‌ بداند، یكیتان‌ را بعداز دیگری‌ كنار می‌گذارند. دیگر برای‌ شما آبرو گذاشتند؟ برای‌ نظام‌ شما آبروگذاشتند كه‌ یك‌ سرباز آمریكایی‌ بر یك‌ ارتشبد ما مقدم‌ است‌؟! یك‌ آشپزآمریكایی‌ بر یك‌ ارتشبد ما مقدم‌ شد. در ایران‌ دیگر برای‌ شما آبرو باقی‌ ماند؟اگر من‌ بودم‌، استعفا می‌كردم‌؛ اگر من‌ نظامی‌ بودم‌ استعفا می‌كردم‌. من‌ این‌ ننگ‌ راقبول‌ نمی‌كردم‌. اگر من‌ وكیل‌ مجلس‌ بودم‌، استعفا می‌كردم‌.
باید نفوذ ایرانی‌ها قطع‌ بشود! باید مصونیت‌ برای‌ آشپزهای‌ آمریكایی‌، برای‌مكانیك‌های‌ آمریكایی‌، برای‌ اداری‌های‌ آمریكایی‌، اداری‌ و فنّیش‌، مأمورین‌،كارمندان‌ اداری‌، كارمندان‌ فنی‌، برای‌ خانواده‌هایشان‌ مصونیت‌ باشد، لكن‌ آقای‌قاضی‌ در حبس‌ باشد! آقای‌ اسلامی‌ را با دستبند ببرند این‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌! این‌خدمت‌گزارهای‌ اسلام‌، علمای‌ اسلام‌ در حبس‌ باید باشند؛ وعاظ‌ اسلام‌ درحبس‌ باید باشند. طرفداران‌ اسلام‌ باید در بندرعباس‌ حبس‌ باشند، برای‌ این‌كه‌این‌ها طرفدار روحانیت‌ هستند؛ خودشان‌ یا روحانی‌اند یا طرفدار روحانی‌.تاریخ‌ ایران‌ دست‌ مردم‌ دادند اینها! سند ]به‌[ دست‌ دادند كه‌ معلوم‌ شد رفاه‌ حال‌این‌ ملت‌ به‌ این‌ است‌ كه‌ قطع‌ نفوذ روحانیین‌ بشود! یعنی‌ چه‌؟ رفاه‌ حال‌ ملت‌ به‌این‌ است‌ كه‌ قطع‌ ید رسول‌الله‌ از این‌ ملت‌ بشود؟! روحانیون‌ خودشان‌ چیزی‌نیستند كه‌، روحانیون‌ هر چه‌ دارند از رسول‌الله‌ است‌. باید قطع‌ ید رسول‌الله‌ ازاین‌ ملت‌ بشود! اینها این‌ را می‌خواهند؛ این‌ را می‌خواهند تا اسراییل‌ به‌ دل‌راحت‌ هر كاری‌ این‌جا بكند؛ تا آمریكا به‌ دل‌ راحت‌ هر كاری‌ می‌خواهد بكند.
آقا تمام‌ گرفتاری‌ ما از این‌ آمریكاست‌. تمام‌ گرفتاری‌ ما از این‌ اسراییل‌ است‌.اسراییل‌ هم‌ از آمریكاست‌. این‌ وكلا هم‌ از آمریكا هستند. این‌ وزرا هم‌ از آمریكاهستند. همه‌ تعیین‌ آنهاست‌. اگر نیستند، چرا نمی‌ایستند در مقابلش‌ داد بزنند؟
من‌ الآن‌ حافظه‌ام‌ درست‌ نیست‌، نمی‌توانم‌ بفهمم‌ مطلب‌ را خوب‌، الآن‌ در حال‌انقلاب‌ هستم‌. در یك‌ مجلس‌ از مجالس‌ سابق‌ كه‌ مرحوم‌ مدرس‌، مرحوم‌آسیدحسن‌ مدرس‌، در آن‌ مجلس‌ بود، اولتیماتومی‌ از دولت‌ روس‌ آمد به‌ ایران‌كه‌ اگر فلان‌ قضیه‌ را انجام‌ ندهید ـ كه‌ من‌ حالا هیچی‌ از آن‌ را یادم‌ نیست‌ ـ ما ازفلان‌ جا كه‌ قزوین‌ ظاهراً بوده‌ است‌، می‌آییم‌ به‌ تهران‌ و تهران‌ را می‌گیریم‌. دولت‌ایران‌ هم‌ فشار آورد به‌ مجلس‌ كه‌ باید این‌ را تصویب‌ كنید. یكی‌ از مورخین‌،مورخین‌ آمریكایی‌، می‌نویسد كه‌ یك‌ روحانی‌ با دست‌ لرزان‌ آمد پشت‌ تریبون‌ایستاد و گفت‌: آقایان‌، حالا كه‌ بناست‌ ما از بین‌ برویم‌، چرا به‌ دست‌ خودمان‌برویم‌. رد كرد. مجلس‌ به‌ خاطر مخالفت‌ او جرأت‌ پیدا كرد و رد كرد و هیچ‌غلطی‌ هم‌ نكردند. روحانی‌ این‌ است‌. یك‌ روحانی‌ توی‌ مجلس‌ بود، نگذاشت‌آن‌ قلدر شوروی‌ را، روسیه‌ی‌ سابق‌ را، یك‌ دولت‌ را پیشنهاد اولتیماتومش‌ رایك‌ روحانی‌ ضعیف‌، یك‌ مشت‌ استخوان‌ رد كرد! آنها می‌بینند نباید روحانی‌باشد؛ قطع‌ ید روحانی‌ باید بكنند تا به‌ آمال‌ و آرزوی‌ خودشان‌ برسند.
من‌ چه‌ بگویم‌؟ این‌ قدر انباشته‌ است‌ مطالب‌، این‌ قدر مفاسد در این‌ مملكت‌زیاد است‌ كه‌ من‌ با این‌ حالم‌، با این‌ سینه‌ام‌، با این‌ وضعم‌، نمی‌توانم‌ عرضی‌بكنم‌. نمی‌توانم‌ مطالب‌ را به‌ آن‌ مقداری‌ كه‌ می‌دانم‌ به‌ عرض‌ شما برسانم‌، لكن‌شما موظفید به‌ رفقایتان‌ بگویید. آقایان‌ موظف‌اند ملت‌ را آگاه‌ كنند. علماموظف‌اند ملت‌ را آگاه‌ كنند. ملت‌ موظف‌ است‌ كه‌ در این‌ امر صدا در بیاورد. باآرامش‌ عرض‌ برساند، به‌ مجلس‌ اعتراض‌ كند، به‌ دولت‌ اعتراض‌ كند كه‌ چرا یك‌همچو كاری‌ كردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده‌ی‌ شما هستیم‌؟ شما كه‌وكیل‌ ما نیستند! وكیل‌ هم‌ بودید، اگر خیانت‌ كردید به‌ مملكت‌، خودبخود ازوكالت‌ بیرون‌ می‌روید. این‌ خیانت‌ به‌ مملكت‌ است‌. خدایا، اینها خیانت‌ كردندبه‌ مملكت‌ ما. خدایا، دولت‌ به‌ مملكت‌ ما خیانت‌ كرد؛ به‌ اسلام‌ خیانت‌ كرد؛ به‌قرآن‌ خیانت‌ كرد. وكلای‌ مجلسین‌ خیانت‌ كردند، آنهایی‌ كه‌ موافقت‌ كردند با این‌امر، وكلای‌ مجلس‌ «سنا» خیانت‌ كردند. این‌ پیرمردها، وكلای‌ مجلس‌ شورا،آنهایی‌ كه‌ رأی‌ دادند، خیانت‌ كردند به‌ این‌ مملكت‌. اینها وكیل‌ نیستند. دنیا بدانداینها وكیل‌ ایران‌ نیستند! اگر هم‌ بودند من‌ عزلشان‌ كردم‌. از وكالت‌ معزولند. تمام‌تصویب‌نامه‌هایی‌ كه‌ تا حال‌ نوشته‌اند، تمامش‌ غلط‌ است‌. از اول‌ مشروطه‌ تاحالا به‌ حسب‌ نص‌ قانون‌، به‌ حسب‌ نص‌ قانون‌، قانون‌ را كه‌ قبول‌ دارند، به‌حسب‌ نص‌، به‌ حسب‌ نص‌ قانون‌، به‌ حسب‌ اصل‌ دوم‌ متمم‌ قانون‌ اساسی‌ تامجتهدین‌ نظارت‌ نكنند در مجلس‌، قانون‌ هیچی‌ نیست‌. كدام‌ مجتهد نظارت‌می‌كند حالا؟ باید قطع‌ كرد دست‌ روحانیین‌ را! اگر پنج‌ تا ملا توی‌ این‌ مجلس‌بود، اگر یك‌ ملا توی‌ این‌ مجلس‌ بود، تو دهن‌ اینها می‌زد! نمی‌گذاشت‌ این‌ كاربشود. من‌ به‌ آنهایی‌ كه‌ مخالفت‌ كردند، این‌ حرف‌ را دارم‌، به‌ آنها، كه‌ چرا خاك‌ به‌سرت‌ نریختی‌؟ چرا پا نشدی‌ یقه‌ی‌ این‌ مردكه‌ را بگیری‌؟ همین‌، من‌ مخالفم‌! وهی‌ تعارف‌ و این‌ همه‌ تملق‌؟! مخالفت‌ این‌ است‌؟! باید هیاهو كنید؛ باید بریزیدوسط‌ مجلس‌؛ به‌ هم‌ بپرید كه‌ نگذرد این‌ مطلب‌. به‌ صرف‌ اینكه‌ من‌ مخالفم‌درست‌ می‌شود؟! خوب‌، می‌بینید كه‌ می‌گذرد! باید نگذارید یك‌ همچو مجلسی‌وجود پیدا كند. از مجلس‌ ببریدشان‌ بیرون‌.
ما این‌ قانونی‌ كه‌ گذراندند، به‌ اصطلاح‌ خودشان‌، قانون‌ نمی‌دانیم‌. ما این‌ مجلس‌را مجلس‌ نمی‌دانیم‌. ما این‌ دولت‌ را دولت‌ نمی‌دانیم‌. اینها خائنند به‌ مملكت‌ایران‌! خائنند!
خداوندا!، امور مسلمین‌ را اصلاح‌ كن‌. (آمین‌ حضار) خداوندا! دیانت‌ مقدسه‌ی‌اسلام‌ را عظمت‌ به‌ آن‌ عنایت‌ فرما. (آمین‌ حضار) خدایا! اشخاصی‌ كه‌ خیانت‌می‌كنند به‌ این‌ آب‌ و ملك‌؛ خیانت‌ می‌كنند به‌ اسلام‌؛ خیانت‌ می‌كنند به‌ قرآن‌،آنها را نابود كن‌. (آمین‌ حضار)
در همان‌ روز نیز آیت‌الله‌ شریعتمداری‌ در یك‌ سخنرانی‌، قانون‌ «مصونیت‌ مستشاران‌نظامی‌ یك‌ كشور خارجی‌» را لطمه‌ به‌ استقلال‌ مملكت‌ دانست‌ و آن‌ را «خلاف‌ قوانین‌اسلامی‌» و قانون‌ اساسی‌ اعلام‌ كرد. آیت‌الله‌ نجفی‌ نیز طی‌ یك‌ سخنرانی‌ ضمن‌تجلیل‌ از فاطمه‌ی‌ زهرا، سلام‌الله‌ علیها، به‌ تشریح‌ پی‌آمدهای‌ لایحه‌ پرداخت‌. چون‌ حال‌مزاجی‌ آیت‌الله‌ مناسب‌ نبود و دچار ضعف‌ شد، بیانیه‌ای‌ كه‌ از قبل‌ توسط‌ ایشان‌ تهیه‌شده‌ بود، قرائت‌ گردید. در این‌ بیانیه‌ آیت‌الله‌ نجفی‌ از تصویب‌ «غیرمشروع‌ مصونیت‌مستشاران‌ آمریكایی‌» اظهار تأسف‌ كرده‌ بودند و آن‌ را قانون‌ منحوسی‌ دانستند كه‌مجدداً در ایران‌ احیا شد و از این‌كه‌ در شرایطی‌ كه‌ ملت‌های‌ عقب‌افتاده‌ در حال‌ احرازاستقلال‌ هستند، چنین‌ قانونی‌ تصویب‌ می‌شود اظهار تعجب‌ كردند و آن‌ را «رجوع‌ به‌قهقرا و ارتجاع‌ سیاه‌ تفسیر» كردند. آیت‌الله‌ نجفی‌ در قسمتی‌ از بیانیه‌ی‌ خود «از عموم‌طبقات‌ ملت‌ ایران‌ استمداد» خواستند كه‌ «بیش‌ از این‌ صبر و تحمل‌ نكنند و برای‌ حفظ‌دین‌ و استقلال‌ مملكت‌ خود اعتراض‌ و انزجار خود را ابراز نمایند» و از مردم‌ خواستندتا «از دولت‌ آمریكا و دست‌نشانده‌ی‌ او اسراییل‌» اظهار تنفر نمایند.
امام‌ خمینی‌ بیانیه‌ای‌ نیز در محكومیت‌ لایحه‌ی‌ مصونیت‌ مستشاران‌ صادر ومنتشر نمودند. هیئت‌ موتلفه‌ی‌ اسلامی‌ كه‌ بعد از واقعه‌ی‌ فیضیه‌ تشكیل‌ یافت‌ توان‌ خودرا در توزیع‌ این‌ اطلاعیه‌ در تهران‌ نشان‌ داد. در مدت‌ كوتاهی‌ اعلامیه‌ سرتاسر تهران‌خصوصاً در شمال‌ شهر تهران‌ پخش‌ شد. ساواك‌ فردای‌ آن‌ روز گزارش‌ داد: «شب‌گذشته‌ (9/8/43) اعلامیه‌هایی‌ به‌ امضای‌ آیت‌الله‌ خمینی‌ مبنی‌ بر اعتراض‌ به‌ تصویب‌قانون‌ مصونیت‌ مستشاران‌ آمریكایی‌ به‌ تعداد زیادی‌ در شهر تهران‌ پخش‌ و در اغلب‌منازل‌ ریخته‌ شده‌ است‌.» شب‌ بعد نیز مجدداً اعلامیه‌ی‌ حضرت‌ امام‌ در نقاطی‌ ازتهران‌ پخش‌ شد. و فردای‌ آن‌ روز یعنی‌ یازدهم‌ آبان‌ نیز اعلامیه‌ «به‌ صورت‌ كتابچه‌» درتهران‌ منتشر گردید.
پس‌ از انتشار سخنرانی‌ امام‌ خمینی‌ «روحانیون‌ مخالف‌ روی‌ منابر شروع‌ به‌ سخنرانی‌علیه‌ دولت‌ و لایحه‌ی‌ اخیر مصونیت‌ مستشاران‌ آمریكایی‌ نموده‌» و به‌ قول‌ ساواك‌«مشغول‌ تحریك‌ افكار عمومی‌» شدند.

انفعال‌ نخست‌وزیر:

به‌ دنبال‌ افشاگری‌ و سخنان‌ مهیج‌ و اعلامیه‌‌ صریح‌ امام‌ خمینی‌و توزیع‌ گسترده‌‌ آن‌ در تهران‌، اقدام‌ ننگینی‌ كه‌ رژیم‌ در صدد مخفی‌ نگه‌ داشتن‌ آن‌ بود،آشكار شد و موجی‌ از انتقاد را علیه‌ رژیم‌ به‌ راه‌ انداخت‌. شاه‌ به‌ منصور دستور داد تا به‌توجیه‌ لایحه‌ بپردازد و آن‌ را عملی‌ عادی‌ و بی‌اهمیت‌ جلوه‌ بدهد. منصور مصلحت‌ را درآن‌ دید تا به‌ مجلس‌ سنا بیاید و با ایراد سخنانی‌ اقدام‌ رژیم‌ را بی‌اهمیت‌ جلوه‌ دهد. وی‌روز نهم‌ آبان‌ به‌ مجلس‌ آمد و به‌ دروغ‌گویی‌ پرداخت‌. او در این‌ سخنرانی‌ گفت‌: «بنده‌متأسفم‌ كه‌ از چند روز گذشته‌ مسائلی‌ به‌ گوش‌ خورده‌ كه‌ بسیار تأسف‌آور است‌ و بسیارتأثیرانگیز... محال‌ و ممتنع‌ است‌ كه‌ كسانی‌ یافت‌ شوند كه‌ میزان‌ وطن‌پرستی‌ آنها و میزان‌علاقه‌ی‌ آنان‌ به‌ مملكت‌ از شاهنشاه‌ ایران‌ و مجلسین‌ ایران‌ و دولت‌ و مردم‌ واقعی‌ ایران‌بیشتر باشد.»
وی‌ در این‌ سخنرانی‌ مدعی‌ شد كه‌ مصونیت‌ نیروهای‌ نظامی‌ در بسیاری‌ از كشورهاقانونی‌ است‌. وی‌ با گفتن‌ یك‌ دروغ‌ بسیار بزرگ‌ و آشكار گفت‌: در این‌ لایحه‌ «حتی‌مصونیت‌ مدنی‌ برای‌ مستشاران‌ آمریكایی‌ در خدمت‌ ارتش‌ ایران‌، اعطا نشده‌.» وی‌ دردروغ‌ بزرگ‌ دیگری‌ مدعی‌ شد: «این‌ امتیاز فقط‌ به‌ رئیس‌ و اعضای‌ هیئت‌ مستشاری‌ داده‌شده‌ و شامل‌ خانواده‌ و كارمندان‌ غیرفنی‌ هیئت‌ مستشاری‌ نخواهد بود. او با یك‌ دروغ‌دیگر گفت‌: این‌ لایحه‌ فقط‌ یك‌ «مصونیت‌ ناقص‌، یعنی‌ مصونیت‌ در حین‌ انجام‌ وظیفه‌»است‌.
منصور در ادامه‌ی‌ صحبت‌ خود با كنایه‌ به‌ امام‌ خمینی‌ اعتراض‌ معظم‌له‌ را نظریاتی‌ كه‌«به‌ وسیله‌ی ستون‌های‌ پنجمی‌ كه‌ شاید غیرمرئی‌ باشند و بعضی‌ از آنها هم‌ متأسفانه‌شناخته‌ شده‌اند،» اعلام‌ كرد.
دروغ‌های‌ واضح‌ منصور برای‌ هر كس‌ كه‌ یك‌ مرتبه‌ قرارداد وین‌ را مطالعه‌ كرده‌ بود،آشكار بود. خود منصور نیز لیسانس‌ حقوق را از دانشگاه‌ تهران‌ گرفته‌ بود و شاید این‌اندازه‌ از حقوق بین‌المللی‌ اطلاع‌ داشت‌ كه‌ مرتكب‌ چنین‌ بیانات‌ خلاف‌ واقع‌ نشود؛ ولی‌چون‌ به‌ تنگ‌ آمده‌ بود در مجلس‌ سنا به‌ جفنگ‌ آمد.
دروغ‌های‌ منصور نگرانی‌ مقامات‌ آمریكا را برانگیخت‌. مشاور سیاسی‌ سفارت‌آمریكا، مارتین‌. اف‌. هرز، روز 11 آبان‌ خواستار یك‌ ملاقات‌ فوری‌ با منصور شد. در این‌ملاقات‌ هر سه‌ دروغ‌ فوِالذكر به‌ منصور تذكر داده‌ شد. منصور با كمال‌ تعجب‌ «تمامی‌آنچه‌ را كه‌ گفته‌ بود، پس‌ گرفت‌» و چند دروغ‌ نیز به‌ مشاور سیاسی‌ سفارت‌ گفت‌. وی‌ادعا كرد در سخنرانی‌ خود «به‌ وضوح‌ گفته‌ بود كه‌ این‌ مطلب‌ شامل‌ مسئولیت‌های‌ مدنی‌می‌گردد» و در مورد شمول‌ اعضای‌ هیئت‌ گفت‌: «منظور او فقط‌ آن‌ بود كه‌ كارمندان‌ایرانی‌ این‌ هیئت‌ها نمی‌توانند از چنین‌ مصونیت‌هایی‌ بهره‌مند شوند.» وی‌ در نهایت‌ به‌نماینده‌ی‌ سفارت‌ گفت‌: «به‌ هیچ‌ وجه‌ نباید بحث‌ علنی‌ بیشتری‌ درخصوص‌ این‌ موضوع‌به‌ عمل‌ آید.»
در واقع‌ رژیم‌ شاه‌ كه‌ در مقابل‌ افشاگری‌های‌ امام‌ خمینی‌ به‌ استیصال‌ رسیده‌ بود تنهایك‌ راه‌ را در مقابل‌ خود می‌دید: دروغ‌ و باز هم‌ پنهان‌كاری‌ در مقابل‌ مردم‌ و تسلیم‌ درمقابل‌ خواست‌ آمریكا.
منبع:www.irdc.ir

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله