مقدمه:

«شاهنامه‏ ی فردوسی»

در بررسی تاریخ وقف در استان بوشهر دو نکته قابل توجه است، نخست اینکه به طور کلی وقف در این منطقه از قدمت و پیشینه‏ ی دیرینه برخوردار نیست و دیگر اینکه باید بین وضعیت و تاریخچه‏ ی وقف و موقوفات در شهر بوشهر و سایر نقاط استان تفاوت و تمایز قائل شد.

هر چند پدیده‏ ی وقف در شهر بوشهر از قدمت زیادی برخوردار نیست، اما گسترده‏ترین و بیشترین موقوفات در آن واقع شده است.

ظهور و گسترش وقف در بندر بوشهر علاوه بر انگیزه‏های مذهبی واقفان، دلایل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دیگری نیز داشته است که در جای خود بدان پرداخته خواهد شد، و در این مجال فرصت بحث درباره‏ی آن وجود ندارد.

هر چند اکنون اسناد و مدارک روشن و صریحی از وجود موقوفات قدیمی و کهن در سایر نقاط استان وجود ندارد اما می‏توان اذعان کرد که به ظن قوی این منطقه در دوران صفویه شاهد رونق و رشد وقف و موقوفات بوده است، زیرا یکی از مشخصه‏های دوران صفوی رشد و گسترش وقف و موقوفات است.

با این حال سنت وقف در این خطه نیز همچون سایر نقاط ایران مورد توجه مؤمنین و علاقه‏مندان بوده است و مردان و زنان نیک اندیش و نیکوکار در جهت سنت نبوی گام برداشته و تلاش کرده‏اند که از طریق وقف، همنوعان خود را یاری کنند.

بررسی سیر تحولات نهاد وقف در منطقه از جمله اولویت‏های فرهنگی و پژوهشی استان به شمار می‏رود که می‏تواند به تبیین و شناخت هر چه بهتر و بیشتر تاریخ و فرهنگ و جایگاه منطقه کمک کند.

آنچه در این نوشتار به آن می‏پردازیم تنها بیان نکته‏ای از مسائل و موارد مرتبط با موضوع وقف و تحولات آن در منطقه است که خود بخشی از فرهنگ و میراث تاریخی بوشهر به شمار می‏آید.
 

وقف ‏نامه ‏های بانوان بوشهری

از بین وقف نامه ‏های موقوفات استان بوشهر در اینجا به ذکر و معرفی دو وقف نامه می‏پردازیم که از برخی جهات قابل توجه و تأمل‏اند: نخست اینکه این وقف نامه‏ها متعلق به زنان است و این بیانگر حضور زنان در عرصه‏ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه است.

دوم اینکه قدیم‏ترین و جدیدترین وقف نامه در بین وقف نامه‏های استان بوشهر، متعلق به زنان است.

سوم اینکه یکی از این وقف نامه‏ها که متعلق به یک صد و پنجاه سال قبل است، از جمله قدیم‏ترین وقف نامه‏های استان است که از وقف نامه‏های آل عصفور و خاندان کازرونی نیز بسیار قدیمی‏تر است.

چهارم اینکه، یکی از این وقف نامه‏ها در کربلای معلی تنظیم شه و علمای بزرگ شیعه‏ی آن زمان بر صحت تنظیم آن گواهی داده‏اند. اکنون به بررسی دو وقف نامه می‏پردازیم:

نخستین وقف نامه‏ای که در اینجا بدان اشاره خواهیم کرد، سندی است متعلق به سال 1270 هجری قمری که در کربلای معلی تهیه و تنظیم شده و بسیاری از علمای شیعه‏ی آن روزگار که در کربلا سکونت داشته‏اند آن را تصدیق کرده و بر پای این وقف نامه مهر و امضای خود را حک کرده ‏اند.

واقف زنی شریف و علویه است به نام «حاجیه خدیجه»از اهالی بندر کنگان (1) دختر سید قاسم الحسینی که به زیارت کربلای حسینی مشرف شده و در آن مکان مقدس و طاهر اموال و املاک خود و عواید آن را صرف تعزیه‏ی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) کرده است.

بر اساس این وقف نامه مقرر شده بود که منابع اعیان موقوفه صرف تعمیرات اعیان شود و بعد از تعمیرات خانه، باید جمع آوری شود و یک چهارم آن به عنوان حق الزحمه و حق نظارت به ناظر مربوط اختصاص یابد و سه چهارم دیگر صرف خرج تعزیه‏ی حضرت امام حسین (ع) شود.

هم چنین بر اساس این وقف نامه تولیت موقوفات مورد نظر بر عهده‏ی واقف بوده است، و پس از آن بر عهده‏ی حاج آقا سید میر علی اکبر و پس از فوت نامبرده بر عهده‏ی اولاد او نسل اندر نسل و در صورت انقراض به اولوالارحام سید مذکور و در صورت انقراض ولوالارحام سید مذکور تولیت و نظارت این موقوفات به سادات مؤمنین و متدینین از اهالی دشتی واگذار شده است.

اکنون به نقل متن وقف نامه مورد نظر می‏پردازیم:
الحمدلله الواقف علی الضمائر المطلع علی السرائر و الصلواة علی نبینا محمد و آله سید الاوائل و الاواخر، صلوة دائمة الی یوم تبلی السرائر

اما بعد، بر ضمیر منیر خیریت تخمیر صافیه‏ی زاکیه‏ی ارباب شعور و ادراک، ظاهر و هویدا باد که حاضر شد در محضر شرع انور و محفل حکم ازهر علیا جناب عفت و عصمت پناه سلالة السادات النجباء، السیدة الشریفة العلویة الحاجیة خدیجه المعروفه لوالده میرزا علی بنت مرحوم مغفور السید قاسم الحسینی و موفقه به توفیقات سبحانی شده و مؤیده به تأییدات ربانی گردیده وقف مؤبد و حبس مخلد نمود جمیع و همگی و تمامی یک باب خانه‏ی معینه‏ی معلومه‏ی واقعه در بندر کنگان مع ما یتعلق بها و ینسب الیها شرعا و عرفا و لغة عموما و خصوصا من ابواب و اعتاب المحدود بحدود اربعة، قبله خانه‏ی ملا علی ملا حسین و شرقا خانه‏ی حاجی الاهلی و شمالا الی... المشهورة و جنوبا بیت یهودی و هم چنین وقف صحیح شرعی نمود دو بند نخل خرما که عدد نخیل سی و شش دانه می‏باشد که معروف است به خسروی و محدود به حدود اربعه است، قبلة زمین راشد محمد ابول و شرقا الی انبود ابن النجم و فسیل احمد ابن علی شعبان و شمالا زمین خلف قناص و زمین زیره‏زار و جنوبا زمین علی خمیس و باز وقف نمود ثلث اطویة با زمین‏هایی که متعلق به آنها می‏باشد محدود است شمالا الی المقبرة و جنوبا تا زمین اولاد عبدالکریم و شرقا طریق شارع و قبلة الطریق المعروف به سرناخ و کذلک وقف نمود هانیتین زمین‏های متعلق به وی المشهورة با السدة عبارة عن اربعین من اعنی یزرع فیها اربعون من دشتی جو و گندم و محدود است با این حدود، شمالا زمین کرده کنار و جنوبا زمینی که مشهور است بزمانی از مال حاجی علی خمیس و شرقا الی الجبل و قبلة الطریق معروف به سرناخ و کذلک زمینی که معروف است بالمحمدیة که قبله او متصل است به انبود ملا علی و مشرقی او راهی که معروف است به سرناخ و شمالی وی زمین الابراهمیه و جنوبی او زمین شیخ حجر پس مجموع املاک مزبوره وقف صحیح شرعی نمود که اولا منافع اعیان مرقومه صرف تعمیرات اعیان شود در صورت احتیاج به تعمیر که خراب شود و بعد از تعمیر آنچه منافع جمع آوری شود ربع محصول از منافع، حق التعب و نظارت ناظر باشد و سه ربع دیگر طرا و کلا صرف و خرج تعزیه جناب سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع) شود اما باید که در تعزیه خانه معلومه که منسوبه به خود واقفه می‏باشد صرف شود و نه در تعزیه خانه‏ی جاهای دیگر [خوانا نیست] و صیغه‏ی وقفیت جاری شد شرایط وقف و قبض و اقباض حاصل شد و در ضمن... داد تولیت و نظارت اعیان موقوفه مادام الحیوة با خود واقف معلومه و بعد از خود به سلالة السادات العظام آقا سید میر علی اکبر خلف و نوباوه آقا سید عبدالله و بعد از فوت مؤمی الیه با اولاد او نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن و در صورت انقراض با اولی الارحام سید مسطور و بعد به اولاد اولی الارحام سید مذکور بود اما بقاعده بعضهم اولی ببعض ای الاقرب فالاقرب اما بشرطی که جمیع طبقات مؤمن و متدین باشند و نعوذبالله بعد از انقراض اولاد این نسل تولیت و نظارت در بحیث لا یباع و لا یشتری و لا یوهب و لا یرهن (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه) (2) و کان ذالک فی یوم بیست و دوم ماه رمضان المبارک که در کربلای معلی فی سنه‏ی هزار [و] دویست و هفتاد من الهجرة 1270.

1. صح ما فیه لدی خادم الشریعة المطهره / محمد حسین القزوینی الحائری [مهر چهار گوش / ثلث:] «... المذنب محمد.

2. بسم الله و الحمدلله‏ یشهد بایقاع وقف الوقوفات علی نهج المرقومات المسطور / المزبور و انا الراجی عفو ربه / یسبحانی: ابومحمد عبدالحسین البحرانی.[مهر چهار گوش / نستعلیق:]«ابن عبدالحسین. محمد.

3.[.....][.....]رقم فیه لدی /[.....][.....]من[.....]الحائری[مهر بیضی / نستعلیق:]«الواثق؟ بالله؟ عبده: عبدالرحمن.

4. ذلک کذلک و انا الاقل / جواد ابن اسدالله الحسینی [...؟] [مهر بیضی / نستعلیق:]«جواد الحسینی.

5. یشهد العبد الاقل[...]/ محمد بن عبدالجعفر الحسینی الهاشمی؟[مهر چهار گوش / نستعلیق:]«محمد بن عبدالجعفر الحسینی.

6................ الجانی حسین بن محمد.

7. یشهد بشهاده / الشهود اقل عبادالله حسن / بن عبدالحسین البحرانی[مهر هشت گوش / نستعلیق:]«حسن بن عبدالحسین.

8. شهد بذلک علی بن قاسم یزد خواسی؟ [مهر بیضی/ نستعلیق:] «عبده علی بن...»همان گونه که در متن وقف نامه آمده است عواید این موقوفات می‏بایست برای برگزاری تعزیه‏های حضرت امام حسین (ع) هزینه شود و این مطلب خود نشان دهنده‏ ی این است که هنر تعزیه که اکنون در این استان سیر نزولی خود را طی می‏کند.

در یک قرن پیش از چه اهمیت و جایگاهی برخوردار بوده است و البته اختصاص موقوفات جهت تعزیه تنها به استان بوشهر اختصاص ندارد و در اکثر مناطق ایران زمین، شاهد چنین موقوفاتی هستیم. در اینجا باید این نکته را یادآوری کرد که تعزیه هنر وقفی است.

زیرا هنر تعزیه تنها دارای بعد نمایش و آشکار ساختن یک مصیبت و یا تراژدی نیست، بلکه نوعی ستایش از کسانی است که حقارت را نپذیرفتند و نقد جان خود را وقف عدالت و حقیقت کردند. به قول استاد دکتر جابر عناصری تعزیه، شرح ماجرای «وقف خون»دریادلانی است که قباله‏ی مهر الهی را با خون خود مهر کردند.

امروزه جای هزار افسوس و و دریغ است که نه فقط تعزیه خانه‏ای از تعزیه خانه‏های منطقه به جای نمانده، بلکه یاد و نام بانیان تعزیه خانه‏ها و واقفان آنها نیز در یادها نمانده است.

نگارنده به سهم خود بر روان و روح حاجیه خانم خدیجه، واقف روشن ضمیر و هنرپرور که املاک و اموال خود را وقف بر پاداری تعزیه‏ی سید الشهدا (ع) این هنر وقفی ایران زمین نموده است، طلب مغفرت می‏کند.

سند دوم که جدیدترین سند وقفی استان و در واقع به اطلاع نگارنده آخرین سند وقفی استان است و اتفاقا متعلق به یکی از زنان مؤمن و روشن ضمیر منطقه است که در سال 1369 شمسی تنظیم شده است (3)
این وقف نامه مربوط به موقوفه‏ای است که وقف بقعه‏ی مبارکه‏ی حضرت امام زاده عبدالمهمین بوشهر شده است. ذیلا متن وقف نامه را نقل می‏کنیم.
 

نوع سند - وقف

واقف: بی‏بی بزرگ انصاری فرزند آقاجان دارنده‏ی شماره شناسنامه‏ی 1280 / 11469 ساکن بوشهر

موقوف علیه: بقعه‏ی مبارکه‏ی حضرت امام‏زاده عبدالمهیمن واقع در بخش دو بوشهری کوی امام‏زاده

عین موقوفه: شش دانگ یک باب خانه پلاک شماره‏ی 3780 / 175 به مساحت 25 ر 301 متر مربع در بخش دو بوشهر کوی هلالی، ثبت شده در صفحه‏ی 545 جلد 64 تحت شماره 11343 دفتر املاک بوشهر با جمیع متعلقات آن بدون استثناء چیزی که به تصرف موقوف علیه داده شد،.

حدود و حقوق برابر سند مالکیت مربوطه با انضمام رشته‏ی سیم کشی برق - انشعاب لوله کشی آب منصوبه و حق الامتیاز و اشتراک آنها.

در این سند کاملا روشن نیست که حق تولیت و نظارت بر موقوفه متعلق به چه نهادی است اما با توجه به اینکه نماینده ‏ی اداره‏ی کل اوقاف و امور خیریه استان بوشهر در دفتر خانه‏ی اسناد رسمی حاضر و امضاء کرده است،

به نظر می‏رسد که تولیت و نظارت بر موقوفه از همان ابتدا بر عهده‏ی اداره‏ی اوقاف منطقه قرار داده شده است.

این سند در دفتر خانه‏ی شماره‏ی چهار بوشهر به تاریخ 1 / 6 / 1369 هجری شمسی و تحت شماره‏ی 94264 در صفحه‏ی 88 دفتر جلد 128 به ثبت رسیده است.

علاوه بر وقف نامه‏هایی که در این نوشتار بدان اشاره شد، وقف نامه‏های قدیم و جدید دیگری که متعلق به زنان متدین و بزرگوار این دیار است، وجود دارد که در این مجال فرصت پرداختن به آنها نیست.

اما اکنون و در پایان تنها به ذکر این نکته اکتفا می‏کنیم که یگی دیگر از زنانی که موقوفاتی از خود به عنوان صدقه‏ی جاریه در بوشهر باقی نهاده بانو حاجیه خیر النساء عطار است که در طی سال‏های 1363، 1360 و 1366 موقوفاتی را وقف نموده و در هر سه مورد موقوف علیه را اداره‏ی کل اوقاف استان بوشهر قرار داده است.

در هر سه وقف نامه‏ی متعلق به بانو حاجیه خیر النساء عطار، مسؤولیت نظارت و تولیت موقوفات بر عهده‏ی ایشان است تا مادامی که در قید حیات هستند و پس از آن به عهده‏ی اداره کل اوقاف استان واگذار شده است.

کاربرد منافع و درآمدهای ناشی از این موقوفات به ترتیب به بر پا نمودن مجالس روضه خوانی حضرت سید الشهداء، کمک به محصلین بی‏بضاعت و اشخاص فقیر مسلمان، روضه خوانی خاندان آل عبا، تعمیرات موقوفه و امور مشابه اختصاص یافته است.

در پایان چکیده‏ای از متن وقف نامه‏ی این بانوی ارجمند نقل می‏ شود:
 

نوع سند: وقفی

واقف: بانو حاجیه خیر النساء عطار فرزند مرحوم غلامحسین به شماره شناسنانه‏ی 1327 بوشهر - ساکن بوشهر

موقوف علیه: اداره‏ی کل اوقاف و امور خیریه بوشهر به نمایندگی...

مورد وقف: شش دانک یک باب خانه به پلاک شماره‏ی 2826 بخش یک بوشهر کوی شنبدی مورد ثبت در یک جلد سند مالکیت به شماره‏ی 2338، صفحه‏ی 369، دفتر 23 صادر شده است به انضمام کنتورهای آب و برق و لوله کشی و سیم کشی و امتیازات آنها بلا استثناء که بر حسب اظهارات واقف و موقوف علیه مورد وقف فعلا به صورت زمین درآمده است.

شروط د: مادام الحیات واقف از مورد وقف شخصا مورد استفاده نامبرده خواهد بود اما پس از فوت واقف اداره‏ی اوقاف عهده‏دار آن خواهد بود که از درآمد جهت برپا نمودن مجالس روضه خوانی حضرت سیدالشهدا و کمک به محصلین بی‏بضاعت و اشخاص فقیر مسلمان برساند.

این سند در تاریخ 21 / 2 / 1369 برابر با 12 شوال 1404 هجری قمری در دفتر خانه‏ی اسناد رسمی شماره‏ی یک بوشهر تحت شماره‏ی 42953 در صفحه‏ی 142، دفتر شماره‏ی 54 به ثبت رسیده است.
 

به عنوان توضیح

1. بر اساس بررسی‏ها و تحقیقات که اسناد و مدارک مالی و حسابداری اداره‏ی کل اوقاف استان بوشهر نیز مؤید آن است، منظور از تعزیه داری و تعزیه در این استان، همان شبیه گردانی و شبیه خوانی است که در ایام سوگواری حضرت امام حسین (ع) و در ماه محرم بر پا می‏ شود.

به عبارت بهتر، تعزیه و تعزیه داری در این منطقه به معنای شبیه گردانی و شبیه خوانی است و با موضوع عزاداری یعنی بر پایی مراسم سینه زنی و زنجیر زنی و مجالس عزاداری تفاوت دارد. علاوه بر وقف نامه‏ی حاجیه خدیجه خانم که در مقاله بدان پرداخته شده است .

در سایر وقف نامه‏های قدیمی و با سابقه‏ی استان بوشهر که در اداره‏ی کل اوقاف استان نگهداری می‏شود به مسأله‏ی تعزیه داری اشاره شده که در تمام موارد منظور واقف برپایی مجالس و مراسم شبیه گردانی و شبیه خوانی در ماه محرم است.

در برخی از وقف نامه‏ها به عزاداری اشاره شده که منظور از آن برپایی مجالس روضه خوانی و مرثیه سرایی و بر پایی مراسم سینه زنی و زنجیر زنی است.

از نظر اداره‏ی کل اوقاف استان بوشهر رویه‏ی جاری آن است که اگر در متن سند وقف نامه عبارت «عزاداری حضرت سیدالشهدا»توسط واقف به کار رفته باشد آنها به برگزاری مجالس روضه خوانی و نوحه سرایی و نیز برپایی مجالس زنجیر زنی و سینه زنی اقدام می کنند.

اما اگر در متن سند و وقف نامه از عبارت «تعزیه داری»توسط واقف استفاده شده باشد آنها به برگزاری مراسم شبیه گردانی و شبیه خوانی می‏پردازند، متأسفانه در حال حاضر برگزاری مراسم تعزیه داری یا همان شبیه گردانی رو به کاهش نهاده و کمتر برگزار می‏ شود.

2. برابر اعلام اداره‏ی کل اوقاف استان بوشهر هم اکنون متولی موقوفات حاجیه خدیجه خانم در شهرستان کنگان فردی از ورثه‏ی ایشان به نام آقای سید عبدالله هاشمی است.

ایشان علاوه بر آنکه متولی موقوفات حاجیه خدیجه خانم می‏باشد، متولی حسینیه‏ای است به نام حسینیه‏ی سید عبدالله هاشمی که آن هم از موقوفات حاجیه خانم ایجاد شده و اداره می‏شود. نکته‏ی جالب آنکه در شهرستان کنگان مسجد جامع اهل سنت کنگان هم یک بنای موقوفه است که توسط خانمی به نام حاجیه آمنه وقف شده است .

و از سوی اهل تشیع نیز حاجیه خدیجه خانم از خود موقوفاتی به یادگار گذاشته که همین حسینیه یکی از آنها به شمار می‏رود. لازم به ذکر است که در شهرستان کنگان که در حدود 250 کیلومتری جنوب شرق بندر بوشهر واقع شده بافت مذهبی جمعیت متشکل از شیعه و سنی و اکثریت اهالی، اهل سنت می ‏باشند.

موقوفات حاجیه خدیجه خانم دارای درآمدهای قابل توجهی است که صرف امور خیریه، از جمله اداره‏ی نگهداری حسینیه‏ی سید عبدالله هاشمی در کنگان می‏شود. برابر اسناد و مدارک موجود بخشی از اراضی موقوفه‏ی حاجیه خدیجه خانم به امر کشاورزی اختصاص یافته است.

بخش دیگری از اراضی وقفی ایشان به امر آموزش و پرورش اختصاص یافته و به صورت اجاره‏ای واگذار شده است. درآمد موقوفات حاجیه خدیجه خانم در مقایسه با سایر موقوفات قابل توجه است و یکی از موقوفات مهم و در عین حال قدیمی‏ترین موقوفه (بنابر اظهارات مقامات مربوطه) در استان بوشهر به شمار می ‏رود.
 

پی نوشت:

1- بندر کنگان، یکی از شهرستان‏های جنوبی استان بوشهر است که در 220 کیلومتری جنوب بوشهر قرار دارد.
2- قرآن کریم - سوره‏ی بقره آیه‏ی 181.
3- برگرفته از وقف نامه‏های موجود در اداره‏ی کل اوقاف استان بوشهر و با تشکر از مساعدت آن اداره‏ی کل و آقایان علی احمدی، حسین خمیسی، مصطفی غریبی، و سید مجتبی حسینی کنگانی و سایرین.

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده: حمید اسدپور
* این مقاله در تاریخ 1402/11/02 بروز رسانی شده است.