روند پایان جنگ (3)

نويسنده: محمد دروديان
اين تاكتيك مي‌توانست ضمن ايجاد رخنه در خطوط دفاعي عراق حفظ منطقه تصرف شده را ممكن سازد. بنابراين قبل از آغاز عمليات آقاي هاشمي مي‌گويد: «در مراسم دعا از خداوند درخواست كردم كه اين عمليات به گونه‌اي موفق شود تا بتوانيم با استفاده از دستاوردهاي آن به جنگ خاتمه دهيم». با آغاز عمليات نيز آقاي هاشمي در خاطرات خود مي‌نويسد: «اطلاع دادند كه نيروهاي ما با دشمن درگير شده‌اند، خدا كند كه موفق بشويم، كم‌كم دارد وضع دشوار مي‌شود».
پس از آشكار شدن نتايج عمليات ايشان مي‌نويسد: «من در ذهن خودم، اميد بسته بودم كه با اين عمليات، راه ختم جنگ را باز كنم،(7) به اين صورت كه با در دست داشتن نقاط استراتژيك، در صورت آتش‌بس، بتوانيم خواسته‌هاي خودمان را تامين كنيم».
عمليات خيبر، با وجود امتيازات و برجستگي‌هاي استراتژيك و تاكتيكي و غافلگيري دشمن به دليل مشكلات موجود در پشتيباني و ناهماهنگي‌ها پس از تصرف جزاير مجنون به پايان رسيد. در اين عمليات، دشمن براي نخستين‌بار از بمب شيميايي به نحو گسترده‌اي استفاده كرد، به‌گونه‌اي كه هزاران نفر تنها بر اثر اصابت بمب شيميايي مجروح شدند. اعزام مجروحان شيميايي به كشورهاي اروپايي بازتاب گسترده‌اي داشت.
از نظر ايران استفاده گسترده عراق از سلاح‌هاي شيميايي به اين معنا بود كه حاميان صدام، دست او را براي هرگونه شرارت و جنايتي باز گذاشته‌اند. اين موضوع تا اندازه‌اي از اهداف عمليات خيبر و نتايج احتمالي آن متاثر بود. در اين عمليات، چنانكه اشاره شد، تصرف جزاير مجنون تنها موفقيت ايران محسوب شد. درباره ذخيره نفت آن اختلاف‌نظر وجود داشت و از 2 ميليارد تا 7 ميليارد بشكه پيش‌بيني مي‌شد.
آقاي هاشمي معتقد بود: «اگر بپذيرند كه جزيره مجنون به عنوان خسارت جنگي مال ما باشد كه ما از آن برداشت كنيم، ممكن است بپذيريم».
ابتدا براي تكميل عمليات خيبر تلاش‌هايي صورت گرفت (8) و حتي پس از بازگشت آقاي هاشمي و آقاي رضايي از جبهه به تهران جلساتي برگزار شد ولي چنانكه آقاي هاشمي در خاطرات خود مي‌نويسد: «آقاي رضايي ترديد داشت عمليات خيبر را بشود ادامه داد. حتي پس از جلسه‌اي كه با حضور فرماندهان نظامي و قرارگاه در دفتر رئيس‌جمهوري وقت برگزار شد، مذاكره كرديم اما به جايي نرسيديم. نه سپاه طرحي آورده بود و نه ارتش.
آقايان (رحيم) صفوي و (موسوي) قويدل هم با اصل عمل در اطراف بصره – با اين شرايط – موافق نبودند. سرهنگ صياد هم بر همان وحدت فرماندهي تكيه مي‌كرد و بالاخره با اوقات تلخي جدا شد و رفت».
به اين ترتيب، عمليات خيبر به پايان رسيد در حالي كه درباره ادامه آن با توجه به هوشياري دشمن و تمركز نيرو در منطقه و مهمتر از آن تحليل رفتن توان نظامي ايران ترديد وجود داشت و براي ادامه جنگ نيز پيشنهاد روشني ارائه نشد.

در حالي كه ايران براي تعيين سرنوشت جنگ اجراي عمليات نظامي را در زمين دنبال مي‌كرد عراق براي مقابله با اين وضعيت حمله به جزيره خارك و مناطق غيرنظامي را برنامه‌ريزي كرده بود. در نتيجه، پس از فتح خرمشهر عراق حمله به شهرها را از سر گرفت و به موازات آن حمله به خارك را آغاز كرد. حملات عراق به شهرها به ويژه حمله موشكي به دزفول و حملات خمپاره‌اي به شهر اهواز و ساير مناطق مسكوني در دوره اول جنگ به صورت متناوب انجام مي‌شد (9) ولي با آغاز عمليات رمضان حمله به مناطق مسكوني و به افراد غيرنظامي به شكل جديد و گسترده‌اي از سر گرفته شد.
آقاي هاشمي به استراتژي جديد عراق واكنش نشان مي‌دهد و اشاره مي‌كند به اينكه «دولت عراق با بمباران‌هاي مكرر بسياري از شهرهاي مرزي ما از جمله خرم‌آباد، همدان و باختران، تعداد زيادي از هموطنان ما را شهيد و مجروح كرده است» و با وجود آنكه «بسياري از شهرهاي عراق در تيررس كامل ايران قرار دارد» ولي ما از گلوله‌باران شهرهاي عراق به دليل «رافت اسلامي و مقاصد انسان‌دوستانه» خودداري كرده‌ايم؛ زيرا «جمهوري اسلامي خود را با مردم عراق در حال جنگ نمي‌داند».
امام با استناد به هدف و ماهيت تهاجمات عراق به مناطق غيرنظامي با تبيين ماهيت جنگ دفاعي جمهوري اسلامي فرمودند: «صدام مهاجم و ما هميشه در حال دفاع بوده‌ايم. ما برحسب حكم اسلام و قرآن و عقل نمي‌توانيم كه دفاع نكنيم، آنها هر روز به شهرهاي ايران و روي مردم بي‌دفاع بمب يا موشك مي‌اندازند و تا زماني كه آنها اينگونه تجاوز مي‌كنند، ما دفاع خواهيم كرد».
آيت‌الله خامنه‌اي رئيس‌جمهور وقت در نماز روز عيد فطر به استراتژي جمهوري اسلامي استناد و بر اين موضوع تاكيد مي‌كند كه «ما حاضر نيستيم مقابله به مثل كنيم و ديگر شهرهاي عراق را بمباران كنيم» و نتيجه مي‌گيرد: «پس تنها راه چاره اين است كه برويم و آتش توپخانه دوربرد دشمن را يا خاموش كنيم يا آن را آنقدر عقب بزنيم كه قادر به گلوله‌باران شهرها و روستاهاي ما نباشد».
استراتژي ايران نه تنها تاثير بازدارنده بر عراق نداشت بلكه بر اثر ناكامي عمليات رمضان، تهاجمات عراق تشديد شد. علاوه بر اين، مردم عراق به پيام امام براي قيام عليه رژيم بعث هيچ واكنشي از خود نشان ندادند. آقاي هاشمي قبل از عمليات مسلم‌بن عقيل با پيام هشدارآميز در خطبه‌هاي نماز جمعه گفت: «صدام و حاميان صدام گوش‌شان را خوب باز كنند. اگر حرف‌هاي قبلي من را گوش نكردند حرف‌هايي را كه حالا مي‌خواهم بزنم، گوش كنند. ما امروز و اگر نشد تا چند روز ديگر در سراسر مرز، همه جا توپ‌هاي دورزن كه تا 50 كيلومتر داخل خاك عراق را مي‌تواند زير آتش بگيرد، مستقر مي‌كنيم».ايشان مجددا يادآوري كرد: «ما مي‌خواهيم با شيوه‌اي بجنگيم و حق‌مان را بگيريم و صدام و حزب بعث را از منطقه بيرون كنيم كه به قيمت آوارگي ميليون‌ها نفر از مردم عراق تمام نشود، براي ما در حركت جنگ‌مان اين استراتژي و اصل است».
پس از عمليات والفجر مقدماتي، آقاي هاشمي با نگراني از حملات عراق اعلام كرد: «اين ديگر قابل قبول نيست كه وضع جنگ طوري ادامه يابد كه صدام جرات داشته باشد شهري مثل دزفول را هر وقت شهوت‌اش اقتضا كرد زير باران موشك بگيرد». در عين حال، آقاي هاشمي پاسخ ايران را تغيير در استراتژي نظامي دانست و گفت: «حركت‌هاي نظامي در ميدان‌ها بايد از حالت دفاعي بيرون بيايد و به حالت احقاق حق، گرفتن حق، اصلاح جامعه عراق و باز كردن راهي براي اينكه مردم عراق بتوانند حق‌شان را از اين ستمگرها بگيرند، تبديل شود».
پس از عمليات والفجر1 نيز آقاي هاشمي مي‌گويد: «همراهي رئيس‌جمهور و نخست‌وزير و رئيس‌ديوان عالي كشور به خدمت امام رفتيم، راجع به حمله توپخانه به شهرهاي عراق مشورت كرديم، امام مخالفت و امر به صبر كردند و گفتند: ما با مردم عراق طرف نيستيم». 20 روز بعد آقاي موسوي اردبيلي پس از جلسه با امام درباره اجراي فرمان 8 ماده‌اي امام، در حمله به شهرهاي عراق به آقاي هاشمي مي‌گويد: «امام گفته‌اند بايد در ميدان بجنگيم و شهرها را نبايد بزنيم».
بعدها آقاي هاشمي درباره نظر امام و دليل مخالفت ايشان در ورود به داخل عراق و حمله به شهرهاي عراق مي‌گويد: «در عمليات رمضان و بعد از آن وقتي ما مي‌خواستيم مقابله به مثل بكنيم، ايشان مي‌گفتند كه مردم عراق با ما هستند. يكي از ادله‌اي كه حضرت امام بيان مي‌كردند كه ما داخل خاك عراق نرويم اين بود كه مي‌گفتند مردم اذيت مي‌شوند و تعصب مردم آنها به نفع صدام نيست، بعدا به نفع صدام و عليه ما مي‌شود؛ يعني يكي از ملاحظات ايشان كه موافق با داخل شدن ما در خاك عراق نبودند، اين بود كه مردم را با تعصب ملي – وطني در مقابل خودمان قرار ندهيم و تا آخر هم اينگونه فكر مي‌كردند».
گرچه تفكر امام مانع از حمله هواپيماهاي عراقي به شهرها نشد و حتي دامنه حملات عراق تشديد شد و بعدها به تهران با موشك حمله كرد ولي منطق حاكم بر تفكر امام بر پايه همبستگي با مردم عراق و تفكيك ميان رژيم عراق و مردم اين كشور بود. امام مايل بود از شكاف موجود عليه رژيم عراق بهره‌برداري نمايد و در عين حال از نزديك شدن مردم عراق به رژيم بعث مانع شود. تحقق اين استراتژي با كسب پيروزي نظامي و با شكست قطعي دشمن از طريق عمليات نظامي ممكن بود تا بدين‌وسيله رعب ناشي از قدرت رژيم بعث در داخل عراق شكسته شود(10) و مردم به مقابله با رژيم بعث اقدام نمايند. در صورتي كه پس از عمليات رمضان از نظر نظامي امكان دستيابي به پيروزي و شكست قطعي دشمن رو به كاهش بود و عراق متقابلا براي تشديد فشار به ايران در حال دريافت تجهيزات (11) جديد نظامي و افزايش دامنه حملات به شهرها و مناطق غيرنظامي بود. عراق مي‌كوشيد تا با برخورداري از برتري هوايي، ايران(12) را به پذيرش آتش‌بس يا صلح‌وادار نمايد.
تداوم حملات عراق به شهرها وضعيت نگران‌كننده‌اي به وجود آورد. امام اظهار اميدواري كردند حضور مردم در صحنه بيشتر شود و «از جنگ خسته نشوند» و متقابلا در برابر كساني كه «در خانه نشسته‌اند و مي‌گويند مردم خسته شده‌اند از جنگ» با اشاره به واكنش مردم پس از اصابت موشك به مناطق مسكوني، از سر دادن شعار «جنگ، جنگ تا پيروزي» براي آمادگي روحي مردم استفاده كردند. از نظر امام جنگ با عراق «جنگ سرنوشت‌ساز» بود كه در يك طرف، دشمن با همه تجهيزات و پشتيباني همه قدرت‌ها به ميدان آمده بود در حالي كه ملت ايران بريده از قدرت‌هاي بزرگ و با اتكاي به خداي بزرگ در ميدان بود و «اين جوان‌هاي ما هستند كه بايد اين سرنوشت را به آخر برسانند» و هر چه زودتر جنگ را با پيروزي به پايان برسانيم.
در چارچوب همين ملاحظات، امام خميني بر ضرورت ادامه جنگ تاكيد و با سياست مقابله به مثل موافقت كردند. به نوشته آقاي هاشمي رفسنجاني: «بالاخره امام ديروز در ملاقات با رئيس جمهور از مخالفت دست برداشتند». زيرا عراق در حملات حريص‌تر شده و رفته‌رفته نارضايتي مردم و نيروهاي مسلح آشكار مي‌شد. بنابراين قرار شد با «هدف بازدارندگي» مقابله به مثل صورت بگيرد. قرار شد قبل از موشك‌باران براي تخليه مناطق مسكوني هشدار لازم به مردم عراق داده شود.
بدين ترتيب با تغيير سياست ايران از «سكوت» به «واكنش با هدف بازدارندگي» و همزمان با اعلام آقاي هاشمي در نطق پيش از دستور در مجلس، گلوله‌باران سه شهر بصره، مندلي و خانقين با اخطار قبلي آغاز شد. اكثر نمايندگان مجلس اين اقدام را با امضاي بيانيه‌اي تاييد كردند و سياست مقابله به مثل موجب خرسندي مردم شد.

حمايت قدرت‌هاي بزرگ از صدام و افزايش توانايي دفاعي ارتش عراق، استراتژي ايران را براي «دستيابي به صلح با تكيه بر يك پيروزي» با ناكامي همراه كرد.
اين موضوع هم در تفكر عملياتي و تاكتيك‌هاي نظامي، تغييري تدريجي ايجاد كرد و هم در عرصه سياسي كه شامل روابط خارجي و نحوه نگرش به صلح بود تغييراتي بر جاي نهاد. ادامه اين روند در تعامل فعال ايران با دبيركل سازمان ملل و سرانجام واكنش در برابر قطعنامه 598 بسيار موثر بود.
با آشكار شدن نتايج عمليات رمضان آقاي هاشمي در خطبه‌هاي نماز جمعه از سياست‌قدرت‌هاي بزرگ در جنگ تحليلي كرد و گفت: «برخلاف ادعاهايشان با همه وجود تمايل دارند كه جنگ ايران و عراق سال‌ها بماند». ايشان به اهداف منطقه‌اي دشمنان جمهوري اسلامي اشاره و اضافه كرد: «برنامه‌شان اين است كه جنگ ادامه يابد و دو كشور در برابر هم باشند».
آنها مي‌خواهند اين جنگ يكجوري بماند تا صدام باشد و ما هم باشيم، مقابل هم بجنگيم. آقاي هاشمي ضمن تاكيد بر اينكه «اگر آمريكا مي‌گويد جنگ تمام بشود، دروغ مي‌گويد»، مجددا بر ضرورت و هدف عمليات رمضان اشاره كرد و گفت: «نه جنگ نه صلح، عالي‌ترين وضعي كه در منطقه مطلوب اينهاست. اگر ما در مرزهايمان مي‌مانديم، همين بود نه به ما خسارت مي‌دادند و نه حاضر بودند يك قدم از برنامه‌هايي كه دارند، عقب‌نشيني كنند».
امام خميني نيز پس از عمليات رمضان مجددا بر پيوستگي ميان هجوم اسرائيل به لبنان با موضوع جنگ اشاره و تاكيد كردند: «اين مسئله‌اي بود كه با طرح آمريكا عمل شد. هدف از اين طرح اين بود كه اين جنگ هم ادامه پيدا بكند و بهره‌برداري را آمريكا بكند». «تا دولت مقتدر ايران سرگرم دفاع از كشور خود شود و اسرائيل غاصب مجال پيدا كند». از نظر امام ابرقدرت‌ها نه شخص صدام را مي‌خواهند نگه‌دارند و نه ما را مي‌خواهند بكوبند بلكه آنها از اسلام مي‌ترسند و اسلام را مي‌خواهند، بكوبند از اين جهت با ما مخالف‌اند و از او طرفداري مي‌كنند.
در عين حالي كه اين تصور به وجود آمده بود كه آمريكا با ادامه جنگ و طولاني شدن آن به دنبال اهداف خود در منطقه و هدف تجزيه قواي ايران و عراق است ولي براي اتمام جنگ موانعي وجود داشت كه بر پيچيدگي‌ها و دشواري‌هاي موجود مي‌افزود. به همين دليل، ايران در حالي كه براي تامين اهداف خود بر اقدام نظامي پافشاري مي‌كرد، همچنان بر شرايط اصولي خود براي پايان دادن به جنگ تاكيد داشت.
امام‌خميني پس از عمليات رمضان ماهيت دفاعي جنگ و ادامه اشغال عراق بر برخي از مناطق ايران را توضيح دادند و فرمودند: «اشخاصي كه عادل هستند، ببينند ما چه مي‌خواهيم. ما مي‌گوييم اين جناياتي كرده است، اين جنايات بايد جبران بشود، اگر ما دست از جنايتكار برداريم، جاني هستيم، كمك به جنايت خودش يك جنايتي است». امام اعلام آمادگي كردند كه «ما حاضريم صلح كنيم، ولي نمي‌شود متجاوز را مجازات نكرد و غرامت تجاوز را نگرفت؛ اسلام چنين اجازه‌اي به ما نمي‌دهد».
در واقع، مفهوم صلح از نظر امام مشخصه‌هايي داشت كه به نظر مي‌رسيد دستيابي به صلح با صدام ممكن نباشد. امام با برداشتي كه از شخصيت صدام داشت، معتقد بود: «صدام يك جاني است كه به هيچ‌يك از تعهداتي كه مي‌كند، اعتبار نيست. او با دولت سابق (رژيم شاه) با اينكه غيرقانوني بود، تعهد كرده بود و او را به هم زد. او هر روز عوض مي‌كند افكارش را. يك انساني نيست كه بشود با او صلح كرد. شما گمان مي‌كنيد كه اگر ما با صدام صلح كنيم به اين صلح ادامه مي‌دهد؟»
به همين دليل امام اظهار مي‌كرد: «آن صلحي كه ما مي‌خواهيم، امثال صدام نمي‌توانند بفهمند چي است، آنها صلح‌ها را مثل صلح‌هايي مي‌دانند كه در زمان‌هاي سابق، دولت‌هاي متخاصم با هم صلح مي‌كردند. در عين حال كه صلح مي‌كردند باطن‌شان در جنگ بود كه چه وقت فرصت پيداكنند و بچاپند همه را. صلح صدامي اين سنخ صلح است».
ايشان تاكيدكردند: «ما صلح مي‌خواهيم نه صلح صدامي را».
از نظر امام صدام و حاميانش مي‌خواستند صدام به اسم صلح مهلت پيدا بكند و بعدها شرارت بكند و چنين صلحي با طرح آمريكا، صلحي آمريكايي است و ملت ايران اگر مي‌خواست صلح آمريكايي بكند، همان اول از آمريكا جدا نمي‌شد. طبيعتا چنين صلحي را چنانكه امام خميني مي‌گويد: «شوراي امنيت هم اگر بگويد، ما نمي‌پذيريم. همه عالم بگويند، ما اينطور صلح را نمي‌توانيم بپذيريم. هيچ عاقلي اين صلح را نمي‌پذيرد. ما صلح را قبول داريم ولي صلح شرافتمندانه. صلحي كه بايد بفهمند متجاوز چه كرده است. صلحي كه بايد خسارت اين كشور جبران شود».
واكنش ايران در برابر تلاش و پيشنهادهاي هيات‌هاي ميانجيگري در چارچوب اصول مورد نظر و با توجه به اوضاع سياسي و نتايج عمليات‌هاي نظامي و موازنه موجود ميان ايران و عراق صورت مي‌گرفت. چنانكه در برابر نامه روساي جمهور تركيه، پاكستان و گينه براي ميانجيگري و مذاكره در زمان عمليات رمضان جواب ايران طبق معمول گذشته بود و چنين تحليل شد كه اين تلاش‌ها بيشتر براي گرفتن فرصت براي صدام به جهت تجديد قوا و پايين آوردن روحيه رزمندگان ما و ايجاد ترديد در آنها درخصوص جدي بودن جنگ است.
يكي از دلايل اين نتيجه‌گيري اين بود كه عراق يا اعراب هيچ پيشنهاد جدي در جهت پرداختن غرامت و دادن امتياز و مقصر دانستن صدام ارائه ندادند حال آنكه واكنش ايران در برابر تلاش الجزاير پس از عمليات رمضان – با توجه به نقشي كه پيش از اين الجزاير در پايان دادن به درگيري نظامي ايران و عراق با انعقاد قرارداد 1975 ميلادي داشت – مثبت بود. چنانكه آقاي هاشمي در خاطرات خود مي‌نويسد: «اين‌بار نيز دولت الجزاير براي تلاش به منظور خاتمه جنگ اعلام آمادگي نموده است كه ما نيز از آن استقبال مي‌كنيم».
مهندس موسوي، نخست‌وزير وقت نيز همين موضوع را در برابر تلاش الجزاير اعلام كرد. اين امر سبب شد الجزاير به فعاليت‌هاي خود ادامه دهد، اما اين تلاش‌ها نيز به نتيجه نرسيد و حتي پس از بروز شايعه عقب‌نشيني ايران از شرط محاكمه و سقوط صدام (13) آقاي هاشمي در نماز جمعه تهران اعلام كرد: «نقل كردند كه وزير خارجه الجزاير به اينجا آمده و برگشته و گفته است كه ايران روي سقوط صدام حرفي ندارد و فقط گرفتن غرامت مطرح است، نه اينگونه نيست».
تدريجا تحولات سياسي – نظامي رويكرد ايران را براي پايان دادن به جنگ تا اندازه‌اي تغيير داد. در واقع اگر پيش از اين تنها بر «راه‌حل نظامي» تاكيد مي‌شد در دوره جديد و با توجه به سلسله عمليات‌هايي كه پس از فتح خرمشهر انجام شد، آقاي هاشمي تاكيد كرد: «صلح را با جنگ نمي‌خواهيم تحميل كنيم».
به نوشته آقاي هاشمي در دفتر خاطرات خود «حتي پس از عمليات والفجر 1 وقتي با احمدآقا (خميني) راجع به جنگ صحبت شد نظرشان اين بود كه بهتر است به طرف برقراري صلح برويم. ضمن اينكه عراق و استكبار جهاني روند تبليغاتي جديدي را آغاز كردند تا ايران را جنگ‌طلب و عراق را صلح‌طلب معرفي كنند».
امام نيز موضع جديدي گرفتند و اعلام كردند: «با صدام صلح نمي‌كنيم ولي با شرايط، آتش‌بس و متاركه جنگ را مي‌پذيريم». قرار شد براساس مصوبه شوراي عالي دفاع، آقاي هاشمي طي مصاحبه‌اي اعلام كند هر هيات ميانجيگري كه پيشنهاد تازه‌اي ندارد به ايران نيايد. اين ملاحظات ضمن اينكه بر ادامه فشار نظامي بر صدام تاكيد شد در عين حال در عرصه سياست خارجي و تبليغات ايران تدريجا تغييراتي به وجود آورد. چنانكه درباره پيام فهد، شاه عربستان و پيشنهادهاي وي واكنش مثبتي صورت گرفت. آقاي هاشمي تاييد امام را هم تا اندازه‌اي در اين زمينه به دست آورد.
همچنين مرحوم احمدآقا طي تماسي با آقاي هاشمي به ايشان اطلاع داد امام با پيشنهاد قطع شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروي از رسانه‌هاي دولتي موافقت كرده‌اند. همچنين با محدود كردن راهپيمايي‌ها با اين استدلال كه كم‌كم جاذبه خود را از دست داده است و مردم با آن شور اولي شركت نمي‌كنند، مسوولان توافق كردند.(14)

پی نوشت :

7- آقاي هاشمي در دفتر خاطرات خود درباره جلسه با دكتر ولايتي كه از سفر الجزاير و روماني آمده بود، مي‌نويسد: «من گفتم اگر بتوانيم عمليات خيبر را به تمامي اهدافش برسانيم، با دست پر مي‌توانيم به مذاكره براي ختم جنگ و احقاق حقوق‌مان بپردازيم. خوشحال شد كه چنين فكري وجود دارد». (همان، ص 544، دوشنبه 29 اسفند 62)
8- حملات موشكي و هواپيماهاي عراق به دزفول از ابتدا تا پايان جنگ به صورت متناوب انجام مي‌شد ولي برخي از مناطق مانند اهواز و شادگان به صورت محدود از ماه‌هاي اول جنگ با خمپاره هدف قرار مي‌گرفت.
9- اين حادثه گرچه در دوره جنگ ايران با عراق واقع نشد ولي پس از شكست صدام در كويت، وقوع انتفاضه در عراق نمونه‌اي از تاثيرات پيروزي نظامي بر عراق بود.
10- درباره دريافت هواپيماهاي سوپراتاندارد، ميراژ و موشك‌هاي اگزوست از فرانسه و ساير كشورها براي حمله به تاسيسات نفتي و مناطق غيرنظامي در صفحات بعد بحث خواهد شد.
11- امام نيز از ماهيت حملات عراق به شهرها همين تفسير را داشتند: «صدام گمان كرده است با اين نحو جنايات مي‌تواند صلح را بر ما تحميل كند و حال آنكه هريك از جنايات، او را از صلح دور و ما را مصمم‌تر مي‌كند». (20/5/62، صحيفه نور، جلد 18، ص 63)
12- تلاش‌هاي الجزاير به پيدايش اين شايعه منجر شد كه ايران از شرط محاكمه صدام دست برداشته است. با توجه به همين ملاحظات و احتمال پايان يافتن جنگ، سوري‌ها نگران شدند و سفارت سوريه تلاش وسيعي را براي روشن شدن اين موضوع انجام داد. (روزنامه جمهوري اسلامي 13/3/80، ص 11، خاطرات دوشنبه 4 مرداد 61)
13- نقل از چهارمين شماره نقد و بررسي جنگ ايران و عراق، روند پايان جنگ، محمود دروديان، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه پاسداران، 1384، ص 93 الي 115.

منبع: همشهری

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله