چهار نياز مهم خانواده
فصل هفتم بحث ما درباره‏ى نيازهائى است كه بايد زن و مرد از يكديگر برطرف كنند بحث امروز از نظر روانشناسى بحث مهمى است و از نظر روايات بايد مورد توجه بيشترى قرار گيرند .

1- نياز مادى - مذمت بخل

اولين نيازى را كه زن و مرد بايد در خانه مراعات آن را بكنند نياز مادى است . مرد اگر مى‏تواند بايد خانواده‏ى خود را در رفا بگذارد . اگر مردى مى‏تواند زندگى ضرورى ، زندگى رفاهى براى خانواده‏اش داشته باشد و بخل كند او علاوه بر اين كه حق خانه را ادا نكرده است مصداق آيات و رواياتى است كه در مذمت بخل وارد شده است و قرآن مى‏فرمايد آن كسى كه بخيل است گمان نكند بخل براى او خوب است اين بخل براى او شر است . روز قيامت همان چيزهائى كه بخل كرده است طوقى در گردن او مى‏شود و با يك حال رسوائى وارد محشر مى‏شود .
) و لا تحسبن الذين يبخلون بما اتاهم الله من فضله هو خيرا لهم بل هو شر لهم سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامة ((1)
گمان نكنند كسانى كه بخيلند و انفاق نمى‏كنند انفاق در خانه ، انفاق در اجتماع و به فقراء ، ضعفا و آبرومندها اين براى آنها خوب است بلكه شر است . زيرا در روز قيامت همان مالى كه بخل كرده است ، در راه خدا نداده است و صرف در خانه نكرده است طوقى مى‏شود در گردن او . و چيزى كه بايد به آن توجه داشته باشيم اين است كه آدم بخيل مطرود است . بخل نظير صفات رذيله‏ى ديگر از نظر عقل مذموم است حتى در نزد بخيل بخل مذموم است كه اگر به او خطاب بخيل كنند ناراحت مى‏شود . و علاوه بر اين از جمله چيزهائى كه محبت را مى‏برد چه در خانه و يا اجتماع ، بخل است . اگر مردى بخيل باشد يعنى دارد و مى‏تواند زن و بچه‏اش را در رفاه بگذارد اما نمى‏گذارد اول مصيبت او اين است كه ديگر در نزد بچه‏هايش هم آبروئى ندارد ؛ محبوبيتى ندارد ؛ و بعضى اوقات به آن جا مى‏رسد كه زن و بچه‏اش براى او طلب مرگ مى‏كنند . مرد اگر مى‏تواند خانواده‏اش را در رفاه بگذارد بايد بگذارد لااقل زندگى ضرورى يعنى خوراك ، پوشاك مسكن و ازدواج را اگر مى‏تواند براى آنها فراهم كند اين كار را بكند . وظيفه‏ى مرد است دختر را شوهر بدهد و جهازيه متعارف به او بدهد . وظيفه‏ى مرد است بچه‏اش را باسواد كند . پسرش را زن دهد و مخارج متعارف را متحمل شود و بخل در اين چيزها يعنى برنياوردن نياز خانه . اگر نياز مادى خانه برآورده نشود بچه‏ها عقده‏اى مى‏شوند العياذ بالله بعضى اوقات زن دزد از كار درمى‏آيد . اول دزد جيب شوهر و كم كم دزد مغازه‏ها و بازار . اگر خداى ناكرده كسى بخل بورزد و بتواند زن و بچه‏اش را اداره كند و نكند بچه‏هايش دزد مى‏شوند و بايد مواظب اين مفاسد باشد .
خانم هم بايد نياز مادى مرد را برطرف كند يعنى مواظب غذاى شوهر باشد . شوهرش را مقدم بر بچه‏ها و خودش بدارد . بايد علاوه بر اين كه از نظر غذا او را مقدم مى‏دارد با يك ترتيب خاصى باشد كه لطافت داشته باشد و به يك زن شوهردار بخورد بعضى اوقات خانم با فرضى كه در خانه ميوه هست ، غذا هست اما به شوهرش نمى‏رسد . اين خانم نه بخيل است كه از نظر اسلام لئيم است زيرا بخل اين است كه انسان مال خودش را به كسى انفاق نكند ولى لئيم آن كسى است كه پست‏تر از بخيل است يعنى نمى‏تواند ببيند كسى مال ديگرى را بخورد. هستند كسانى كه جلوى انفاق شما را مى‏گيرند . يك لئيم نمى‏گذارد به خانواده‏ى فقير رسيدگى كنى با قدرى وسوسه گرى كه بايد براى اولادت تأمين آتيه كنى ، چرا اين قدر انفاق مى‏كنى و از اين حرفها ، نمى‏گذارد انفاق بكنى . اين شخص لئيم است . لئيم يعنى پست اما لئيم‏تر آن است كه چشم نداشته باشد ببيند كسى مال خودش را بخورد بعضى اين گونه‏اند يعنى مالش را به كسى نمى‏دهد اگر هم كسى بخواهد به ديگرى بدهد و خدمت كند راضى نيست و اگر او بخواهد از مال خودش در رفاه باشد اين را هم نمى‏تواند تحمل كند . اين فرد خيلى پست است و خانمى به شوهرش نرسد از اين قسم سوم است . يعنى خيلى لئيم است . لئيم آن خانمى است كه شوهرش ميوه ، غذا به خانه ببرد اما اين خانم از مال شوهر ، او را اداره نكند اين زن پست ديگر توقع محبت نداشته باشد . توقع زن دارى از شوهر نداشته باشد توقع دلگرمى شوهر به خانه را نداشته باشد.
در مباحث گذشته گفتم بعضى مردها پرتوقعند ، بقول عوام مردم گوشت نياورده كباب مى‏خواهند اما يك دفعه مرد گوشت را مى‏برد اما اين زن به اندازه‏اى لئيم است كه خود و بچه‏هايش مى‏خورند ، مهمانها مى‏خورند اما راضى نيست شوهرش بخورد . چنين زنى در قيامت بصورت يك حيوان پستى به صف محشر مى‏آيد نظير خوك . مى‏گويند خوك اين لئامت را دارد يعنى به اندازه‏اى لئيم است كه خود نمى‏خورد و حاضر نيست ديگران هم بخورند به اين خانم مى‏گويند خانم از مال خودت كه نبود مال شوهرت را چرا به او ندادى ؟ و اگر خانم به شوهرش نرسد ديگر توقع محبت نداشته باشد بلكه توقع عقده داشته باشد اين شوهر يك مرد عقده‏اى مى‏شود . و اگر همسر دوم گرفت زن گله نكند . و همچنين اگر مرد مى‏تواند زنش را اداره كند و نكند ، مى‏تواند بچه‏هايش را اداره كند و نكند ديگر توقع محبت نداشته باشد . توقع اين را داشته باشد كه زنش دلمرده ، بى‏نشاط و عقده‏اى باشد . دزد و يا خيانتكار باشد . پس بايد زن و مرد اين نياز مادى را مراعات كنند حالا يك دفعه نيست ، آن حرف ديگرى است . خوب آقا نمى‏تواند ميوه بخرد زن نبايد توقع داشته باشد بلكه مواظب باشد به رويش نياورد . به شوهر دلدارى دهد و دل شوهر را به دست آورد و نگذارد خجالت بكشد . اگر در خانه چيزى نيست شوهر هم توقع نداشته باشد و اگر مى‏تواند، زندگى ضرورى زن و بچه بر همه چيز مقدم است و اين مثال خوبى است كه مى‏گويند » چراغى كه به خانه رواست به مسجد حرام است « اگر كسى زن و بچه‏اش محتاج باشند و زندگى ضرورى را نداشته باشند نوبت به ديگران نمى‏رسد . زن و بچه بر همه چيز مقدم است . لذا روايت داريم مردى مرد و همه چيزش را در راه خدا صدقه داد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نماز به جنازه‏اش خواندند ؛ دفنش كردند شب به پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كردند زن و بچه‏ى او غذا ندارند او همه چيز داشته است ولى در راه خدا داده است . پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند اگر به من گفته بوديد نماز به جنازه‏اش نمى‏خواندم . زندگى ضرورى را مردها ، زنها بايد مواظب باشند كه اگر خداى ناكرده بتوانند و اداره نكنند خطر بزرگى در خانه پيدا مى‏شود .

2- نياز جنسى

نياز دوم نياز جنسى است . غريزه‏ى جنسى بايد ارضا شود اين يك امر طبيعى است كه از بحثها هم روشن شد . همان طور كه بايد غرايز ديگر را ارضا كنيم اين غريزه هم بايد ارضا بشود . بر مرد لازم است ، واجب است نياز زنش را برطرف كند ؛ چنانچه بر خانم لازم است ، واجب است احتياج شوهرش را برطرف كند و اگر برطرف نكردند از نظر روايات گناهش بزرگ است .
پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود اگر يك مردى خوابيد و زنش دست به دست كرد ، تسامح كرد اين طرف و آن طرف زد تا شوهرش خوابيد تا صبح اين زن مورد لعن ملائكه واقع مى‏شود . و اين يك حق طبيعى است براى مردها ؛ براى زنها .
از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم روايت است كه اگر مرد نياز جنسى زن را تأمين نكرد و العياذ بالله زن به گناه افتاد ، علاوه بر اين كه آن زن گناهكار است به همان اندازه شوهرش هم گناهكار است .
اگر يك خانم هم در مقدمات غريزه‏ى جنسى تسامح كرد ، در خود غريزه‏ى جنسى تسامح كرد و خداى ناكرده شوهر چشم چران شد ، شوهر به گناه افتاد ، مرد نگاه شهوت آميز مى‏كند اما گناه در نامه‏ى عمل زن هم نوشته مى‏شود . يعنى در روز قيامت اين خانم نگاه مى‏كند مى‏بيند در نامه‏ى عملش نوشته شده است چشم چرانى . چشم چرانى . مى‏گويد خدايا من چشم چرانى نكردم خطاب مى‏شود شوهرت كرد اما تقصير تو است زيرا تو نبايد گذاشته باشى شوهرت چشم چرانى كند تو بايد نياز جنسى او را برآورده باشى چه از نظر مقدمات مثل زينت كردن و چه از نظر اصل عمل . عمچنين اگر خداى ناكرده مرد كوتاهى كند مثل اين كه العياذ بالله دو تا زن دارد به يك كدام نمى‏رسد، به عدالت رفتار نمى‏كند ، گناهش خيلى بزرگ است و اگر اين زن آهى بكشد اين آه بعضى اوقات كمر شكن است ريشه مى‏سوزاند .

3- نياز سوم نياز عاطفى است يعنى انسان يك حيوان نيست .

يك درخت نيست يك ستون نيست البته حيوان هم نياز عاطفى دارد . شما مى‏بينيد كه وقتى يك بچه گوسفندى ، بچه گربه يا بچه سگى به پستان مادرش مى‏افتد نوازشها از آن مى‏كند در حالى كه اين بچه سگ يا بچه گربه يا بچه گوسفند دارد شير مى‏خورد و مادرش نياز مادى او را رفع مى‏كند نياز معنوى و عاطفى او را هم رفع مى‏كند يعنى زبان مى‏مالد به بدنش ؛ سر مى‏مالد به بدنش ؛ نازش مى‏كند . و همين ناز گردن اين مادر بچه حيوان دليل بر اين است كه طبيعت ، فطرت به ما مى‏گويد بايد مواظب باشيم انسانها بطريق اولى نياز عاطفى دارند. حيوان نياز عاطفى دارد ؛سگ درك مى‏كند كه بچه‏اش علاوه بر اين كه نياز مادى دارد نياز عاطفى هم دارد . يك انسان بايد اين را درك كند . محبت به يكديگر غذاى روحى يكديگر است . اين غذا از غذاى جسم بالاتر است . خدا نكند يك مردى كمبود محبت داشته باشد . خدا نكند يك زنى كمبود محبت داشته باشد . اين كه مى‏بينيد در اسلام اين قدر براى بچه يتيم توصيه شده است كه حتى قرآن مى‏فرمايد آن جامعه‏اى كه به بچه يتيمها نرسند مسلمان حقيقى نيستند .
) بسم الله الرحمن الرحيم ارايت الذى يكذب بالدين - فذلك الذى يدع اليتيم ( (2)
پيغمبر ! مى‏خواهى نشان بدهم آن كه مسلمان نيست ، آن كه اعتقاد به دين ندارد كيست ؟ آن كسى كه بچه يتيم را پرستارى نكند ، جامعه‏اى كه به بچه يتيمها نرسد ، اين جامعه مسلمان حقيقى نيست مسلمان ظاهرى است . چرا اين قدر اسلام روى بچه يتيم پافشارى دارد ؟ حتى در روايت مى‏خوانيم اگر يك بچه يتيم مى‏آمد نزد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم او را در دامن خود مى‏نشاند دست نوازش به سر او مى‏كشيد و يك لطف خاصى با او داشت مخصوصا اميرالمؤمنين عليه‏السلام خيلى يتيم دارى مى‏كرد . خوشا به حال خانواده‏هاى معظم شهدا . اى خانمى كه شوهرت شهيد شده ! خانمى كه شوهرت مرده ! اگر يتيم دارى كنى خيلى ثواب دارى . روايت داريم كه اگر كسى يك نوازش روى سر بچه يتيم بكشد به ازاى هر موئى كه از زير دست او مى‏گذرد خدا يك حسنه در نامه‏ى عمل او مى‏نويسد . اين ثوابها و سفارشها براى اين است كه يتيم پدر ندارد كه نياز عاطفى او را رفع كند . كمبود محبت پيدا مى‏كند و با اين كمبود عقده پيدا مى‏كند . خدا نكند يك مردى ، يك جوانى ، يك دختر خانمى ، يك زنى عقده‏اى شود خيلى خطرناك است . اگر در جامعه باشد جنايتكار مى‏شود و اگر در جامعه نباشد آدم دلمرده‏اى است . معلوم است زنى كه دلمرده و بى‏نشاط باشد نمى‏تواند شوهردارى كند، خانه دارى كند، بچه دارى كند. مردى كه بى‏نشاط و دلمرده باشد معلوم است نمى‏تواند اجتماعى باشد . از اجتماع پرت مى‏شود. چه وقت زن عقده پيدا مى‏كند ؟ مرد عقده پيدا مى‏كند ؟ وقتى در خانه كمبود محبت داشته باشد. بچه هم نياز به محبت دارد . بچه همان روزهاى اول چند غريزه‏اش بالفعل است بسيارى از غرايز را دارد اما آتش زير خاكستر است . مثلا غريزه‏ى جنسى دارد اما آتش زير خاكستر است . غريزه‏ى حب مال دارد اما آتش زير خاكستر است ولى غريزه‏ى گرسنگى او بالفعل است . يعنى توجه دارد كه گرسنه مى‏شود . توجه دارد سير مى‏شود . توجه دارد كه به هنگام گرسنگى پستان مادر را بمكد . يكى هم غريزه‏ى محبت طلبى ، نوازش طلبى است . مادر وقتى بچه را شير مى‏دهد ولو بچه يك ماهه است اما همين كه دست نوازش روى سر بچه ، روى بدن بچه مى‏مالد اهميتش از شير مادر خيلى بيشتر است . تبسم پدر براى بچه يك ماهه ، دو ماهه از هر غذا ، از شير مادر بهتر است . بچه‏هاى شما در منزل محبت مى‏خواهند. آن پدرى كه مواظب نياز مادى بچه‏ها هست اما نياز عاطفى آنها را رفع نمى‏كند پدر بى‏انصافى است ؛ پدر جاهلى است ؛ پدر نفهمى است. گاهى پدر فرزندش را نمى‏بيند زيرا وقتى بيرون مى‏رود بچه خواب است . وقتى هم مى‏آيد بچه خواب است معلوم است كه اين بچه در خطر عجيبى واقع است . پدر بايد با بچه بازى كند ؛ روى زانو بنشاند ؛ دست محبت بر سر او بكشد . تبسمهاى پدر براى فرزند خيلى ارزش دارد و همچنين تبسمهاى شوهر ، محبتهاى او به زن . انسان عاشق محبت است .
قرآن اين نكات دقيق را خيلى مراعات كرده است مى‏فرمايد :
ما حضرت موسى را بطور خرق عادت به دنيا آورديم و در روايات مى‏خوانيم همان وقتى كه فرعون بچه پسرها را مى‏كشت حضرت موسى زير تخت فرعون به دنيا آمد و بقول قرآن در دامن حضرت آسيه زن فرعون تربيت شد. خدا محبت او را در دل فرعون انداخت فرعون هم مثل يك پدر مهربان با او رفتار كرد خداوند مى‏فرمايد موسى تحت نظر من تربيت شد به اين اندازه هم اكتفا نكرد . ده سال هم زير نظر شعيب ، پيغمبر خدا ، تربيت شده و به رشد رسيد . و بالاخره به آن جا رسيد كه لياقت پيدا كرد خدا با او صحبت كند و وقتى پيغمبر شد مى‏فرمايد هارون را وزير قرار دادم تا با هم فرعون قلدر را بترسانيد ولى سفارش مى‏كند با مهربانى با او صحبت كن .
) اذهبا الى فرعون انه طغى - فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى ((3)
اين آيات به ما چه مى‏گويد ؟ مى‏گويد انسان تشنه‏ى محبت است هر كس كه باشد . لذا اسلام به ما مى‏گويد جنايتكار را بايد اعدام كرد اما همين جنايتكار مفسد فى الارض آدمكش را وقتى مى‏خواهى اعدام كنى حق زخم زبان و جسارت به او ندارى . حتى كسى كه مى‏خواهد طناب دار را به گردن اين دزد جنايتكار بيندازد به او توهين نكند. اگر حاكم شرع بفهمد مى‏تواند توهين كننده را مجازات كند. انسان هر كه باشد تشنه‏ى محبت است بنابراين ، خانم شما قبل از هر چيز محبت مى‏خواهد؛ شوهر شما قبل از هر چيز محبت مى‏خواهد؛ پسر شما محبت مى‏خواهد؛ بالاتر از اين دو خانم شما محبت مى‏خواهد . وقتى وارد خانه شدى اگر سلام نمى‏كنى لااقل با تبسم روبرو شو؛ اخم نكن كه از هر مصيبتى در خانه بالاتر است . گاهى آقا يا خانم بالاترين ضربه و تازيانه را به يكديگر مى‏زنند. يعنى مرد يكوقت نانجيب است و كتك بزن كه گناهش خيلى بزرگ است و در اين باره صحبت كردم . اما يكوقت اين طور نيست آدم مقدسى است نه فحش مى‏دهد، نه كتك مى‏زند اما قهر مى‏كند؛ اخم مى‏كند . بقول عوام مثل برج زهرمار نشسته است . اين برج زهرمار اگر صد تازيانه به زنش بزند براى اين زن بهتر است تا اين كه به صورت اين مرد نگاه كند و همچنين گاهى زن فحش نمى‏دهد؛ زبان دراز نيست و قدرت كتك زدن هم ندارد اما سرش را زير مى‏اندازد و با شوهرش حرف نمى‏زند ؛ قهر مى‏كند ؛ بى‏نشاط است اين از صد تازيانه هم بالاتر است و گناهش هم از صد تازيانه بالاتر است و اين جاست كه خداى ناكرده رفتار خانم هوو براى او مى‏آورد . گاهى با يك جمله‏ى مرد خانم رفته است . آقا ! خيال نكن اگر خانم تو نجيب است ، هميشه نجيب است اگر كمبود محبت داشته باشد در خطر است . اگر دخترت كمبود محبت داشته باشد در خطر است . اگر پسرت كمبود محبت داشته باشد در خطر است مواظب باشيد بالاتر از هر چيزى نياز عاطفى است و بايد در خانه برآورده شود مخصوصا براى خانمها . اگر محبت را مجسم كنند يك خانم مى‏شود اگر عاطفه را مجسم كنند يك خانم مى‏شود . اگر عاطفه را مجسم كنند يك خانم مى‏شود اگر يك خانم بى‏عاطفه‏اى داشته باشيد ، يك خانم بى‏محبتى داشته باشيد كه به شوهر محبت نكند، به بچه‏هايش محبت نكند بدانيد اين خانم نيست . بدانيد او خيلى بدكار است . خانم بايد بيشتر محبت كند . بر مرد و زن واجب است محيط خانه را گرم نگاه دارند يعنى نياز عاطفى را برآورند .

4- نياز معنوى

بحث امروز ما درباره‏ى نياز چهارم يعنى نياز معنوى است . همان گونه كه انسان از نظر جسمى بايد ارضا شود از نظر روحى هم بايد ارضا شود . فرق بين حيوان و انسان همين جاست حيوان يك بعدى است يعنى فقط غرايز دارد ؛ نيازهاى مادى دارد و اگر خيلى بالا برود نيازهاى عاطفى دارد . اما انسان اين گونه نيست انسان دو بعدى است بعد مادى و تمايلات و بعد روحى و معنويات كه روحش از ملكوت سرچشمه گرفته است و به اندازه‏اى از نظر معنوى بالاست كه پروردگار عالم او را به خود نسبت داده و با اضافه‏ى تشريفى فرموده است » روح من «
) فاذا سويته و نفخت فيه من روحى فقعوا له ساجدين ((4)
خطاب شد به ملائكه كه وقتى » روح من « در او دميده شد به او سجده كنيد .
اين بعد را حيوانات ندارند انسان دارد اما آن بعد مادى يعنى تمايلات و عرائز در حيوانات خيلى قويتر و ارضائش براى آنها خيلى آسانتر است لذا بايد بگوئيم امتياز انسان به روح است . چون انسان دو بعدى است دو غذا لازم دارد : يكى غذاى جسم ، گرسنه مى‏شود ، تشنه مى‏شود ، اطفاء غريزه‏ى جنسى مى‏خواه بكند و بالاخره چيزهائى كه مربوط به جسم اوست بايد ارضا بشود اين غذاى جسم اوست كه اگر به او نرسد مى‏ميرد . همين طور از نظر روحى اگر غذا به او نرسد مى‏ميرد . فرقش اين است كه اگر از نظر جسمى مرد خيلى اهميت ندارد اما اگر از نظر روحى مرد چنين نيست . قرآن مى‏فرمايد : اگر از نظر روحى مرد پست‏تر از هر حيوانى است و راه جهنم را مى‏گيرد :
) و لقد ذرأنا لجهنم كثيرا من الجن و الانس لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اعين لا يبصرون بها و لهم اذان لا يسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضل اولئك هم الغافلون ( (5)
مى‏فرمايد اگر غذا به روح نرسيد مثل اين كه او براى جهنم خلق شده است عاقبتش جهنم است . بعد مى‏فرمايد اين چشم دارد نمى‏بيند : يعنى حقيقت بين نيست . گوش دارد نمى‏شنود . و زبان دارد اما حق نمى‏گويد . دل دارد اما نمى‏فهمد . بعد مى‏فرمايد اين از حيوان پست‏تر است : مثل كرم ابريشم در غفت خود مى‏تند تا بميرد . اولئك هم الغافلون .
اگر انسانى كه غذا به روحش نرسيده و اين روح مرده است شبانه روز بخاطر آنچه كه اين آيه‏ى شريفه بيان كرده گريه كند جا دارد . در آيه‏ى ديگرى شديدتر از اين مى‏فرمايد :
) ان شر الدواب عند الله الصم البكم الذين لا يعقلون ( (6)
پست‏تر از هر جنبنده‏اى كسى است كه روحش مرده باشد آن كسى كه عقل دارد تعقل ندارد ؛ فكر دارد تفكر ندارد ؛ يعنى روح او مرده است . و نظير اين آيات در قرآن فراوان است كه اگر انسان از نظر روحى مرد خيلى وضع خطرناكى پيدا مى‏كند و اگر غذا به او نرسيد مى‏ميرد . چنانچه گاهى اين جسم مريض مى‏شود و مريضى براى انسان سخت است بقول پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم :
» نعمتان مكفورتان الامن و العافية « (7)
دو نعمت براى انسانها مجهول است سلامتى و امنيت .
راستى دو نعمت بزرگى است . انسان اگر مريض شود از همه چيز عقب مى‏ماند . اما گاهى جسمش سالم است روح مريض است . بقول قرآن شريف فى قلوبهم مرض دل مريض است ؛ روح مريض است . اگر روح مريض شد قرآن مى‏فرمايد : به اندازه‏اى وضعش خطرناك است كه در مقابل قرآن قد علم مى‏كند . در مقابل پيغمبر و ائمه طاهرين عليهم‏السلام قد علم مى‏كند و گفته‏هاى قرآن را براى خودش و بر نفع خودش توجيه مى‏كند . در اول سوره‏ى آل‏عمران مى‏فرمايد : اين قرآن محكمات دارد : متشابهات دارد .
) فاما الذين فى قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأويله ( (8)
اما آنهائى كه مريضند دنبال متشابهات قرآنند براى اين كه يك فتنه‏اى ايجاد كنند يا بر نفع خودشان قرآن را تفسير كنند . اين طرف آن طرف مى‏گردند. يك روايتى پيدا كنند بر نفع خودشان تفسير كنند . اين طرف آن طرف مى‏گردند يك كلامى از بزرگان پيدا كنند بر نفع خودشان توجيه كنند و بلاخره وقتى كه روح مريض باشد اين ديگر مثل مرض جسم نيست اين ديگر طورى مريض است كه با قرآن مى‏جنگد . لذا قرآن مى‏فرمايد من شفا هستم اما براى مريضهاى روحى جز خسارت چيزى ندارم .
) و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا ( (9)
من شفا و رحمتم ؛ اما براى ظالم ) براى آن كسى كه مرض دارد ( جز خسارت چيزى ندارم . خربزه و گلابى خيلى خوب است اما كسى كه مثلا زخم معده دارد آن را بخورد ، اگر خونريزى معده نكند لااقل يك درد دلى بايد بكشد . آيات قرآن خيلى جاذبه دارد خيلى مفيد است اما اگر كسى مرض روحى داشت نظير همان گلابى است براى زخم معده و لذا آيه براى او ضرر دارد » و لا يزيد الظالمين الا خسارا « بنا بر اين اگر كسى روحش مريض باشد ، اگر كسى غذا به روحش نرسد و روحش بميرد اين وضع خطرناكى پيدا مى‏كند ؛ اين يك بعدى مى‏شود ؛ اما يك بعدى خطرناك . مثل گوسفند نيست كه يك بعدى باشد اما مفيد ؛ بلكه براى مردم نظير ميكروب سرطان است يك بعديى است كه براى مردم خيلى خطر دارد . آدمى كه روحش بميرد نه فقط براى خودش كه براى جامعه هم خطر دارد ؛ براى زن و بچه‏اش هم خطر دارد . لذا چيزى كه بايد به آن توجه داشته باشيم نيازهاى معنوى در خانه است . بايد شوهر مواظب باشد خانمش از نظر معنويت و كمال بالا رود . خانم مواظب باشد زمينه را براى معنويت شوهرش فراهم كند. آقا و خانم هر دو مواظب باشن معنويت بچه‏ها بالا رود . مواظب روح بچه‏ها باشند كه اگر خداى نكرده مواظبت از جسم بچه‏ها بكنند ولى به روحشان كم اهميت دهند دارند سگ درنده پرورش مى‏دهند ؛ دارند ميكروب سرطان براى جامعه پرورش مى‏دهند . غذاى روح چيست ؟ نماز ، روزه ، قرائت قرآن ، راز و نياز با خدا ، بيدارى در دل شب ، رابطه با خدا . اگر يك خانمى نماز نخواند يا بد بخواند واى به آن خانه ؛ واى به اين خانم و واى به شوهرش . براى اين كه قرآن شريف مى‏فرمايد :
) يا ايها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجارة ( (10)
آقا ! كه ايمان دارى ! خود و زن و بچه‏ات را از آتش جهنم نجات بده آن آتش جهنمى كه هيزمش خودت هستى ؛ صفات رذيله و دل سنگ تو است . اين آيه مى‏فرمايد : مرد بايد نماز بخواند و بايد مواظب باشد خانمش هم نماز بخواند رابطه با خدايش محكم باشد . زن و مرد بايد در خانه قرآن بخوانند ؛ اهل دعا باشند ؛ بيدارى در دل شب داشته باشند ؛ نماز اول وقت داشته باشند . و اگر زن و شوهر نماز اول وقت نداشته باشند بدانند كم‏كم از نظر معنوى مى‏ميرند . يعنى وقتى اين نياز معنوى برآورده نشد ، اين كه كسى چند روزى غذا نخورد مى‏ميرد ، كسى هم كه چند روزى غذاى معنوى نخورد روح او مى‏ميرد . و اين جاست كه پاى همه لنگ است .يعنى اين حساب نياز مادى ، نياز عاطفى ، نياز جنسى نيست . اين حساب جداگانه‏اى دارد بطورى كه صد و بيست و چهار هزار پيغمبر با كتابهاى خود براى آن آمدند و تبليغ كردند و آن همه صدمه را خود و اوصيائشان خوردند تا معنويت انسانها را بالا ببرند . در زيارت اباعبدالله الحسين عليه‏السلام مى‏خوانيد :
» اشهد انك قد اقمت الصلاة و آتيت الزكاة و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر «(11)
اباعبدالله عليه‏السلام در روز عاشورا كه خيلى از اصحابش كشته شده بودند وقتى ظهر مى‏شود آن صحابى مى‏گويد ظهر است مى‏خواهيم نماز بخوانيم . اباعبدالله عليه‏السلام برافروخته مى‏شود تبسم مى‏كند و مى‏گويد خدا تو را از نماز گزارها قرار دهد . تير مثل باران مى‏بارد اما وسط ميدان نماز مى‏خواند .
خدا نكند كه در خانه‏اى نماز نباشد . خدا نكند معنويت در خانه‏اى نباشد كه اين خانه پر از ميكروب است پر از درنده است نه آدم . گرچه از نظر صورت زيبا باشند ؛ از نظر منزل عالى باشند ؛ از نظر لباس شيك باشند اما بدانيد اينها درنده‏اند و يكوقتى هم العياذ بالله به يك جاهاى باريكى مى‏رسند . قرآن مى‏فرمايد :
) فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا ( (12)
آن كسانى كه نماز مى‏خوانند اما بد نماز مى‏خوانند ، آن كسانى كه از هوى و هوس و شهوات متابعت مى‏كنند حتما گمراهند . » غى « يعنى گمراهى . اين » سوف « در آيه از نظر ادبى » سوف « ى تحقيقى است . ) فسوف يلقون غيا ( يعنى حتما اينها گمراهند . بله كسى كه از راه مستقيم منحرف شود از جهنم سر در مى‏آورد و جاى او يكى از چاه‏هاى جهنم بنام » غى « است كه روايت هم به آن اشاره دارد. اگر نماز را ضايع كنيم يعنى دختر خانم شما نماز مى‏خواند اما آخر وقت و تعجيلى . زنگ خطر به اين دختر خانم بزنم ؛ زنگ خطر به پدر و مادرش كه اين دختر گمراه است ؛ دست عنايت خدا بر سر او نيست و اگر دست عنايت خدا بر سر كسى نباشد بعضى اوقات به يك گمراهيهاى عجيبى مى‏رسد .
فخر رازى در تفسير سوره‏ى والعصر روايتى نقل مى‏كند خيلى تكان دهنده است مى‏گويد: يك زنى ديوانه‏وار نزد پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آمد گفت يا رسول الله گناه بزرگى كردم زن شوهردار بودم زنا دادم آبستن شدم ؛ بعد كه زائيدم بچه را در خمره سركه خفه كردم و آن سركه‏هاى نجس را به مردم فروختم .
ببينيد چقدر گناه بزرگ است ! راستى اگر دست عنايت خدا بر سر انسان نباشد يكوقت چطور گمراه مى‏شود ؛ چه بدبختيها دامنگيرش مى‏شود . عرض اين جمله است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود گمانم كه تو نماز عصر را ترك كردى . يعنى اين بدبختى به خاطر اين است كه دست عنايت خدا از سر تو برداشته شد ؛ به خاطر اين است كه به نمازت بى‏اعتنائى كردى و الا اگر كسى نمازش را مرتب و به موقع بخواند نماز دستش را مى‏گيرد و نمى‏گذارد به اين بدبختيها گرفتار شود . دختر خانم‏ها ! اگر مى‏خواهيد خوشبخت شويد ، پسرها ! عزيزان من ! اگر مى‏خواهيد خوشبخت شويد اهميت به نماز بدهيد آن هم نماز اول وقت ، نماز با تعقيبات ، نماز جماعت ، نماز مؤدب . دختر خانمها سجاده داشته باشند ؛ چادر سرتاسرى داشته باشند ؛ بسيار مؤدب در مقابل خدا بايستند تا خوشبخت شوند . بالاخره اگر معنويت در خانه نباشد و اين نياز در خانه برآورده نشود اين خانه وضع خطرناكى دارد . همچنين است اگر روح مريض باشد . چه چيز روح او را مريض مى‏كند ؟ گناه . قرآن گاهى اسم آن را » مرض « مى‏گذارد : » فى قلوبهم مرض «. گاهى مى‏فرمايد » زيغ « : » فاما الذين فى قلوبهم زيغ « . گاهى مى‏فرمايد » ران « : » بل ران على قلوبهم « . همه يك معنى دارد و آن اين است كه گناه دل را سياه مى‏كند ؛ مريض مى‏كند ؛ دل زنگار برمى‏دارد . وقتى دل مريض شد اول مصيبتش اين است كه ديگر از عبادت لذت نمى‏برد بلكه از گناه لذت مى‏برد . اگر در جلسه‏ى ما كسى هست كه از نماز لذت نمى‏برد و نماز برايش سنگين است ، اگر در جلسه‏ى ما كسى هست كه از چشم چرانى لذت مى‏برد ، از گناه لذت مى‏برد ، بداند كه از نظر روحى مريض است بايد معالجه كند . و اگر معالجه نكرد و دل سياه شد قرآن مى‏فرمايد واى به اين دل . گاهى دل سياه است ؛ اما سياهى آن كم است . گاهى نيمه سياه است اما يك وقت تمام سياه مى‏شود . امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد اين ديگر رستگار نمى‏شود . قرآن مى‏فرمايد :
) افمن شرح الله صدره للاسلام فهو على نور من ربه فويل للقاسية قلوبهم من ذكر الله ( (13)
خوشا به حال آن دلى كه رابطه با خدا روشنش كرده است . خوشا به حال آن دلى كه نماز و روزه آن را نورانى كرده است . واى به آن دلى كه سياه است يعنى واى به آن دلى كه گناه آن را سنگ كرده است ؛ سخت كرده است . و بقول قرآن شريف قساوت پيدا كرده است . بترسيد از قساوت . چه چيز قساوت مى‏آورد ؟ گناه . گناه ولو كوچك اما براى آوردن قساوت خيلى بزرگ است . لذا امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد : وقتى يك گناه كردى يك نقطه‏ى سياه در دلت پيدا مى‏شود اگر توبه نكردى اين نقطه‏ى سياه پخش مى‏شود و كم‏كم همه‏ى دل را مى‏گيرد و ديگر رستگار نمى‏شود .
مى‏دانيد از نظر قرآن آن خانه‏اى كه در آن ترانه باشد ، جوانى كه گوشش پر از ترانه باشد به كجا مى‏رسد ؟ آن زن و شوهرى كه مى‏نشينند و با يكديگر غيبت مى‏كنند ، تهمت مى‏زنند ، شايعه پراكنى مى‏كنند چه مى‏شود ؟ آن دلى كه سياه باشد ، آن دلى كه از حرام پر باشد ، آن كسانى كه ظالم به يكديگر باشند ، به كجا مى‏رسند ؟ مهمتر از گناه صفات رذيله است . گناه براى دل خيلى ضرر دارد بقول امام صادق عليه‏السلام :
» ان العمل السى‏ء اسرع فى صاحبه من السكين فى اللحم « (14)
يك كاردى را در دست ، شكم يا كمر كسى بزنيد چه طور مى‏شود ؟ امام صادق عليه‏السلام مى‏فرمايد : خطرناكتر از اين ، گناه براى دل است . گناه براى دل خيلى خطر دارد اما خطرناكتر از صفات رذيله است صفت رذيله هم داريم به اين زودى نمى‏شود صفات رذيله را ريشه كن كرد . بيست سال خون جگر شبانه روزى مى‏خواهد انسان خودسازى كند تا بتواند درخت رذيله را از دل ريشه كن كند و بيست سال ، سى سال خون جگر شبانه روزى مى‏خواهد تا بتواند درخت فضيلت را بجاى آن غرس كند و بارور كند . كسى نمى‏تواند بگويد من صفت رذيله ندارم . وظيفه‏ى همه مبارزه با صفات رذيله است و نگذاريم اينها شعله‏ور شود ، طوفانى شود . اگر سيل بيايد با آبادانى چه مى‏كند ؟ صفت رذيله براى دل مثل سيل براى آبادانى است به طور كلى معنويت را از بين مى‏برد . صفت رذيله مثل آتش است آن هم نه آتش كم ، آتش شعله‏ور . يك وقت آتش كوچك است شما مى‏توانيد براحتى آن را خاموش كنيد اما يك وقت خانه آتش گرفته شعله‏ور شده خاموش كردن چنين آتشى مشكل است . صفت رذيله اگر شعله‏ور شود ، طوفانى شود مثل سيل و آتش بزرگى است كه شعله‏ور باشد و جلوگيرى از آن بسيار مشكل است . نگذاريد صفات رذيله‏ى شما شعله‏ور شود . مبارزه كنيد بچه‏ها را از همان اول به مبارزه وا داريد . آقا موظف است كه با زبان خوش و تسلط بر اعصاب به خانمش بگويد : خانم ! حسادت بد است . خيلى بد است اگر كسى حسود شود بعض اوقات دانسته جنگ جمل را به پا مى‏كند جنگ جمل را چه كسى به وجود آورد؟ يك حسود . وقتى به او خبر دادند كه عثمان كشته شد . گفت الحمدلله كه اين روباه شل كشته شد وقتى به او گفتند على روى كار آمد گفت اى كاش آسمان به سرم خراب شده بود و اين حرف را نشنيده بودم . و بالاخره جنگ جمل را يك حسود به وجود آورد . بيست هزار نفر را به كشتن داد تا آتش حسادتش خاموش شود.
خانم به آقا بگويد : آقا ! اگر پول پرست شدى ، رياست طلب شدى جنگ جمل را به پا مى‏كنى . على را مى‏شناسى ؟ على كيست ؟ آن كسى كه طلحه و زبير او را بهتر از من و شما مى‏شناختند ، زيرا اين دو مى‏دانستند كه على در دامن پيغمبر بزرگ شده است مى‏دانستند كه بيش از صد آيه قرآن درباره‏ى اميرالمؤمنين عليه‏السلام است . اما اينها پول مى‏خواستند و اميرالمومنين به آنها نداد . رياست مى‏خواستند اميرالمؤمنين آنها را لايق رياست نمى‏دانست همينها رفتند و توطئه كردند و جنگ جمل را به وجود آوردند كه چه مصيبتها براى مسلمانان داشت . اگر از شما بپرسند كه جنگ جمل را چه كسى بر پا كرد بگوئيد : حسادت ، پول پرستى ، رياست طلبى .
ابن‏ملجم وقتى على را مى‏كشد قربة الى الله مى‏كشد . اگر بپرسند على را چه كسى كشت بگوئيد : لجوج . و الا على عليه‏السلام كسى نيست كه او را نشناسند همين ابن‏ملجم پاى منبر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بود كه مى‏فرمود :
» يا على انت و شيعتك هم الفائزون «
همين ابن‏ملجم پاى منبر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بود كه فرمود :
» يا على لو ايمانك ايمان اهل السموات و الارض ليزيد ايمانك ايمانهم «
اگر ايمان تو را يك طرف ، ايمان جن و انس و ملائكه و عالم وجود را يك طرف بگذارند ايمان تو بر ايمان همه‏ى اينها مى‏چربد .
خانم ! مواظب باش لجوج نباشى و الا اين گونه مى‏شوى . آقا ! مواظب باش لجوج نباشى و الا اين گونه مى‏شوى . آقا ! انتقاد كن و بالاتر از آن انتقاد پذير باش . اگر انتقاد پذير نباشى ، اگر حرف پذير نباشى كار به اين جا مى‏كشد كه حرف هيچ كس را نمى‏شنوى جز هوى و هوس . براى چيز ديگرى ارزش قائل نيستى . جز به القائات شيطانى گوش نمى‏دهى .
سفارشى كه در آخر بحث به خانمها و آقايان دارم اين است كه نياز معنوى خانه را مواظب باشيد . بعضى آقايان از نظر نياز مادى هر طور باشد ولو العياذ بالله از راه حرام ، زن و بچه را در رفاه مى‏گذارند اما همين احمق دخترش ، پسرش ، نماز نمى‏خواند همين احمق اين همه صدمه مى‏كشد اما زنش هم دشمن اوست براى اين كه كمبود محبت دارد . همين آقا اين همه صدمه مى‏خورد زن و بچه‏اش را در رفاه مى‏گذارد اما مواظب معنويت آنها نيست و چون معنويت در خانه‏اش نيست خانه‏اش سلول است و بقول قرآن شريف خانه‏اش تاريك است . تاريك است . تاريك . وحشتناك است . وحشتناك است . وحشتناك .
) او كظلمات فى بحر لجى يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض ( (15)

پی نوشت ها:

1- سوره‏ى آل‏عمران آيه‏ى 180 ترجمه : آنان كه بخل نموده حقوق فقيران را از مالى كه خدا بفضل خويش به آنها داده ادا نمى‏كنند گمان نكنند كه اين بخل به نفع آنها خواهد بود بلكه به ضرر آنهاست چه آن كه مالى كه در آن بخل ورزيده‏اند روز قيامت زنجير گردن آنها شود .
2- سوره‏ى ماعون آيه‏ى 1 و 2 ترجمه : بنام خداوند بخشنده‏ى مهربان ) اى رسول ما ( آيا ديدى آن كس ) وليد بن مغيره ( كه دين را تكذيب مى‏كند ؟ اين همان شخص ) بى‏رحم ( است كه يتيم را از خود ) بقهر ( مى‏راند .
3- سوره‏ى طه آيه‏ى 43 و 44 ترجمه : برويد به رسالت به سوى فرعون كه او سخت به راه ) كفر و ( ظغيان شتافته است ، و با او با كمال آرامى و نرمى سخن گوئيد باشد كه از اين خواب غفلت و غرور بيدار شود يا از خدا بترسد .
4- » سوره‏ى حجر آيه‏ى 29 و سوره‏ى ص آيه‏ى 72 ترجمه : آن گاه كه خلقت او ) آدم عليه‏السلام ( را به اتمام رساندم و از روح خودم در او دميدم پس ) اى ملائكه ( او را سجده كنيد .
5- سوره‏ى اعراف آيه‏ى 179 ترجمه : و محققا از جن و انس بسيارى را براى جهنم واگذاريم ) كه آنها بسوء اختيار ، پليدى و اعمال زشت و عقايد فاسد را گزيدند ( چه آن كه آنان را دلهائى است بى ادراك و معرفت و چشمهائى است بى‏غور و بصيرت و گوشهائى است ناشنواى حقيقت . آنها مانند چهارپايانند بلكه بسى گمراه‏ترند ) زيرا قوه‏ى ادراك مصلحت و مفسده داشتند باز عمل نكردند ( و آنها ) از خدا و قيامت و عاقبت كار خود( غافلند .
6- سوره‏ى انفال آيه‏ى 22 ترجمه : بدترين جنبندگان ) و شقى‏ترين مردم ( نزد خدا كسانى هستند كه ) از شنيدن و گفتن حق ( كر و لالند و اصلا ) در آيات خدا ( تعقل نمى‏كنند .
7- بحار ج 81 ص 170 .
8- سوره‏ى آل‏عمران آيه‏ى 7 ترجمه : اما گروهى كه در دلشان ميل به باطل است از پى متشابه رفته تا به تأويل كردن آن راه شبهه و فتنه‏گرى در دين پديد آرند .
9- و ما از قرآن نازل مى‏كنيم آنچه كه شفاى دل و رحمت الهى براى اهل ايمان است و ) ليكن ( ظالمين را بجز زيان نخواهد افزود .
10- سوره‏ى تحريم آيه‏ى 6 ترجمه : اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ) در طاعت حق بكوشيد و ( خود را با خانواده‏ى خويش از آتش دوزخ نگاه داريد چنان آتشى كه مردم ) دل سخت كافر ( و سنگ خارا آتش افروز آن است .
11- ترجمه : شهادت مى‏دهم كه تو اقامه‏ى نماز كردى و زكات دادى و امر به معروف و نهى از منكر نمودى .
12- سوره‏ى مريم آيه‏ى 59 ترجمه : سپس جانشين آن مردم ) خداپرست ( قومى شدند كه نماز را ضايع گذارده شهوات نفس را پيروى كردند و اينها بزودى ) كيفر ( گمراهى خود را خواهند يافت .
13- سوره‏ى زمر آيه‏ى 22 ترجمه : آيا آن كسى را كه خدا براى اسلام شرح صدر عطا فرمود كه وى به نور الهى روشن است ) چنين كس با مردم تاريك دل يكسان است ( . پس واى بر آنان كه بخاطر شقاوت و قساوت دلهايشان از ياد خدا فارغ است .
14- اصول كافى باب گناهان ترجمه : تأثير كار بد در صاحبش از تأثير كارد در گوشت زودتر است .
15- سوره‏ى نور آيه‏ى 40 ترجمه : ) اعمال كسانى كه در راه باطل رفته‏اند ( مانند تاريكى در درياى پهناورى است كه موجى آن را پوشانده و روى آن موجى ديگر و روى آن ابر باشد ) كه آن ( تاريكى روى تاريكى است . ) و وحشت روى وحشت است ( .