گسترش خاورشناسی
خاورشناسی، همانند رشتههای دیگری از علوم اجتماعی و طبیعی، نمونههای تحقیقاتی خاص خود، انجمنهای علمی ویژه و نهادهای مخصوص به خود را داشته که به یاری آنها اشاعه یافته است. این رشته در طول سدهی نوزدهم ارش و
نویسنده: زهره زرشناس
اشاعهی خاورشناسی
خاورشناسی، همانند رشتههای دیگری از علوم اجتماعی و طبیعی، نمونههای تحقیقاتی خاص خود، انجمنهای علمی ویژه و نهادهای مخصوص به خود را داشته که به یاری آنها اشاعه یافته است. این رشته در طول سدهی نوزدهم ارش و اعتبار بسیار یافت. نهادهای خاورشناسی بسیاری تأسیس شد، استادان صاحبنامی به این رشته مطالعاتی روی آوردند و مجلات و ماهنامههای خاورشناسی، حجم دانش مربوط به آن و نیز رشتههای تخصصی آن را چند برابر کرد. در نتیجه ابزار لازم برای اشاعهی شرقشناسی به سرعت و به شکل حیرتآوری افزایش یافت.انجمنها و نشریات خاورشناسی
اروپاییان همزمان با راه یافتن به سرزمینهای شرقی و ارتباط روزافزون و نفوذ سیاسی در خاورزمین و در پی آشنایی با تمدنها و فرهنگهای کهنسال شرقی به لزوم تأسیس مراکز تحقیقی مجهزی برای پژوهش در آثار فرهنگی، شناسایی زبانها، ادبیات، علوم، فلسفه و مذاهب خاور زمین پی بردند و به تأسیس انجمنها، مؤسسات و مراکز خاورشناسی پرداختند و مجلات و ماهنامههای شرقشناسی منتشر کردند. از اینرو ایجاد انجمنهای آسیایی و نشریات آنها که مهمترین مراکز تجمع و تلاقی خاورشناسان و پژوهشها و آرای آنان است، به دوران شکوفایی استعمار اروپایی، یعنی اواخر سدهی هجدهم و اوایل سدهی نوزدهم تعلق دارد. در اینجا، به لحاظ اهمیت موضوع، به تعدادی از این انجمنها و نشریات اشاره میشود. (1)نخستین نشریهی خاورشناسی گنجینههای باستانی شرق (2) نام دارد که در سال 1809 به چاپ رسیده است.
نخستین انجمن خاورشناسی، آکادمی باتاو (3) نامداشت که در سال 1780 به همت هلندیها تأسیس شد. تقریباً بلافاصله بعد از آن «انجمن پادشاهی آسیایی بنگال» در سال 1784 در کلکته تأسیس گردید و در پی آن شعبه بمبئی این انجمن با نام انجمن پادشاهی آسیایی بمبئی (4) در سال 1809 ایجاد شد. این انجمن در واقع پایه اصلی سایر انجمنهای خاورشناسی است، که در انگلستان و سایر کشورهای اروپایی به وجود آمد و پایهگذار نهاد خاص «ایرانشناسی» بود. زیرا در آن هنگام نفوذ زبان و ادبیات فارسی در هندوستان، که اندک اندک به صورت مستعمره انگلستان درمیآمد، به اندازهای بود که بدون شناسایی آن، اداره سرزمین پهناور هند امکان نداشت. بدینجهت «انجمن پادشاهی آسیایی بنگال» از آغاز تأسیس خود مهمترین شعبه غیرهندی خویش را شعبه ایرانی قرار داد و تتبعات ایرانشناسی همین انجمن به انگلستان و اروپا راه یافت و نهضت وسیع آشنایی با زبان و ادبیات فارسی و مذاهب باستانی ایران را در اروپا باعث گردید.
دو «انجمن خاورشناسی» اروپایی تقریباً همزمان در پاریس و لندن تأسیس شد: «انجمن آسیایی» (5) در سال 1822 به دست خاورشناس فرانسوی، سیلوستر دوساسی در پاریس و «انجمن سلطنتی آسیایی بریتانیای کبیر و ایرلند» (6) در سال 1823 در لندن. این دو مؤسسه علمی و تحقیقی از آن زمان تاکنون بدون وقفه مشغول کارند، و صدها خاورشناس و ایرانشناس برجسته در این مدت با آنها همکاری داشتهاند و نشریات این انجمنها از سالهای 1823 و 1834 میلادی تاکنون مرتباً انتشار یافتهاند. انجمن سلطنتی آسیایی بریتانیا در سال 1828 صندوقی به نام «صندوق ترجمهی (آثار) شرقی» (7) تأسیس کرد که بودجه آن اختصاص به ترجمهی آثار شرقی دارد و تاکنون توسط آن صدها کتاب شرقی از جمله ایرانی انتشار یافته است.
اندکی پس از این دو، «انجمن خاورشناسی آلمان» (8) در سال 1844 تشکیل گردید که بر اثر فعالیتهای خاورشناسان بزرگ و برجسته آلمانی به صورت یکی از معتبرترین مراکز پژوهشهای شرقی در تمام جهان برآمد. نشریه این انجمن، که نشریهی انجمن خاورشناسی آلمان (9) نام دارد، از سال 1874 تاکنون منظماً انتشار یافته است.
انجمن خاورشناسی دیگری در سال 1886 در وین (اتریش) با نام «انجمن اتریشی خاورشناسی» (10) تأسیس گردید. اتریش در این زمان دارای سابقه استواری در آشنایی با فرهنگ و ادبیات شرق بخصوص ایران بود (11). انجمن خاورشناسی اتریش از هنگام تأسیس خود نشریه معتبری با نام مجله خاورشناسی وین (12) به زبان انگلیسی انتشار داد که از سال 1914 به بعد با نام آلمانی نشریهی وینی برای آگاهی از سرزمینهای شرقی (13) منتشر شد. این مجله نیز از نشریات معتبر خاورشناسی اروپا است.
«انجمن خاورشناسی امریکا» (14) در میانهی سدهی نوزدهم (1842) در نیوهیون (New Haven) تأسیس شد و از همان وقت مجلهای با نام مجلهی انجمن خاورشناسی امریکا (15) انتشار داد که هنوز منتشر میشود.
در روسیه در اواخر قرن گذشته انجمنی با نام «انجمن امپراتوری خاورشناسی» (16) در سنپترزبورگ تأسیس شد و چندین مرکز تعلیم زبانهای شرقی در سنپترزبورگ، مسکو، قازان، اودسا و خارکف به وجود آمد. پس از انقلاب شوروی سازمان دیگری به نام «اتحادیه علمی خاورشناسی شوروی» جانشین آن شد و بعداً انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی در مسکو و لنینگراد (سن پترزبورگ) تأسیس گردید.
در ایتالیا انجمن خاورشناسی به صورت رسمی در اوایل سدهی بیستم (1905) ایجاد شد این مرکز علمی «انجمن آسیایی ایتالیا» (17) نام داشت و از سال 1906 نشریه وزینی به نام مجلهی انجمن آسیایی ایتالیا (18) انتشار داد. این انجمن و نشریه آن در اواخر جنگ دوم جهانی از میان رفت و چندین مؤسسه دیگر علمی ادامه فعالیتهای آن را به عهده گرفتند که مهمترین آنها «انستیتوی شرق» (19) و «انستیتوی ایتالیایی خاورمیانه و خاور دور» (20) اند. نشریه خاورشناسی این کشور (21) به نام مجلهی مطالعات شرقی از سال 1907 منتشر شده است.
در سدهی بیستم انجمنهای خاورشناسی دیگری به ترتیب در سوئد (1906)، فنلاند (1917)، واتیکان (1917)، نروژ (1920)، دانمارک (1922)، چکوسلواکی (سابق) (1922)، لهستان (1922)، مجارستان (1923)، هلند (انجمن خاورشناسی هلند، جانشین انجمن باتاو سابق (1923)، یوگوسلاوی (سابق) (1924)، بلژیک (1936)، اسپانیا (1940)، ژاپن (1946)، سویس (1947)، اسرائیل (1949)، کانادا (1953)، استرالیا (1957) تأسیس گردید که هریک فعالیتهای قابل اعتنایی داشتهاند. در کشورهای لهستان، مجارستان، چکوسلواکی، یوگسلاوی بعد از جنگ دوم جهانی بر اثر تغییرِ رژیمِ حکومتیِ این ممالک، سازمان این انجمنها نیز تغییریافته و اکنون تقریباً همه آنها شعبهای از آکادمیهای علوم این کشورها هستند.
در هریک از کشورهای نامبرده به جز انجمنهای اصلی خاورشناسی، انستیتوها و انجمنها و مراکز متعدد دیگری وجود دارد که به مطالعهی خاور زمین میپردازد.
همایشهای خاورشناسی (22)
با پیدایش استعمار و نفوذ اروپاییان در مشرق زمین و آفریقا به تدریج شناخت بیشتری حاصل شد و اروپاییان به لحاظ شناخت خاورزمین، اسلام و تا حدی ایران رویاروی دو مسئله قرار گرفتند:1. مطالعات خود را عمق ببخشند زیرا شناخت بیشتر به معنای ادامه و تسهیل تسلط بر آن کشورها بود. این شناخت علمی دوگونه بود:
الف) مطالعاتی که انتشار مدارک آن در میان روشنفکران مستعمره واکنش ایجاد میکرد و نه در میان مردمِ دانشپژوه. یعنی مطالعات تاحدودی بیطرف و بیغرضِ غربی در کلانشهر؛
ب) مطالعاتی که مدارک آن نباید منتشر میشد و معمولاً سرّی بود و به دست کارگزاران کشورهای سلطهگر انجام میشد و در بایگانیهای ویژهای نگاهداری میشد.
2. تمامی مطالعات خاورشناسی در همه کشورهای غربی یکپارچه شده، سامان یابد تا از تلف شدن وقت و منابع مالی پیشگیری و از دوبارهکاری پرهیز شود و به تدریج دانشمندان خاورزمین به طور مستقیم یا غیرمستقیم به تهیه مواد خام تحقیقات برای غربیان بپردازند (گزارشگران بومی).
شاید بتوان گفت که این دو مسئله همراه با چند مسئله فرعی مانند دوراندیشی کارگزاران فرهنگی، حسن نیت پارهای از محققان اروپایی، علاقهی علمی برخی پژوهشگران غربی به پژوهش و یافتههای جدید، که برای خاورزمین نیز مفید و آموزنده بود، جهتدار کردن موضوعات پژوهش و نظایر اینها سبب شد که همایشهای خاورشناسی متعددی برگزار شود.
نخستین همایش خاورشناسی در روزهای اول تا یازدهم سپتامبر 1873 (برابر با 27 جمادیالثانی تا 8 رجب 1289 ق) در پاریس تشکیل شد. ریاست این کنگره را مسیو دوژنی، چینشناس و از اشراف فرانسه و پایهگذار کرسی مطالعات ژاپنی، برعهده داشت (23).
برای شناخت بهتر امر «سازمانی» و «مشی» با جهتگرایی کنگرههای خاورشناسی، سه دورهی مختلف را میتوان تشخیص داد:
1. از آغاز تا جنگ جهانگیر اول (24) (1873- 1912).
2. چند سال پس از پایان جنگ جهانگیر اول تاحدود آغاز جنگ جهانگیر دوم (15) (1928- 1938).
3. از پایان جنگ جهانگیر دوم تا کنگره بیست و هشتم (1948- 1970).
دورهی نخست
این دوره از کنگرهی پاریس (مرکز فرهنگ جدید اروپایی) آغاز شد و با کنگره آتن (مرکز فرهنگ کهن اروپایی) پایان یافت. طی 39 سال 16 کنگره برپا شد. بیشتر همایشها در پایتخت یا شهرهای بزرگ کشورهای استعماری برگزار گردید. فقط کنگره چهاردهم توسط فرانسه در مستعمرهی الجزایر و کنگره شانزدهم در آتن تشکیل شد.شاهان، شاهزادگان، اشراف اروپایی، کارگزاران وزارت خارجه و مأموران آنها در افریقا و آسیا، کارداران و حاکمان سرزمینهای استعماری، فراماسونها (25)، لشکریان عالیرتبه، برنامهریزان فرهنگ و آموزش و پرورش اروپایی، قشری از یهودیان، عتیقهفروشان و صاحبان مجموعهها در این کنگرهها شرکت کردند و در جهتسازی فرهنگی این کنگرهها دخالت داشتند. البته دانشمندان هم بودند. چه در مستعمره و چه در کلانشهر و بیتردید از نظر روششناسیِ تحقیق برای پرژوهشگران شرقی هم سودمندیهایی داشت.
با بررسی سخنرانیهای این دوره نتایج زیر به دست آمده است:
1. آفریقاشناسی (26) جزیی از خاورشناسی محسوب شد.
2. امریکاشناسی، یعنی شناخت ساکنان غیر اروپایی آن قاره، جزیی از شرقشناسی محسوب شد.
3. اروپامحوری در کنگرههای این دوره اهمیت داشت، یعنی فرهنگ اروپایی در یک سو و تمام جهان و آنچه در آن است در سوی دیگر قرار دارد.
4. به سبب وجود فلسفهی نژادی در اروپا، مطالعات خاورشناسی نیز از لحاظ نژادی تقسیم شد. یعنی سامیها خاصه یهودیان، فینیقیان، آشوریان، قبطیان) یا نژادشناسی و اسطورهشناسی مردم آفریقا مورد مطالعه قرار گرفتند.
5. مطالعهی فرهنگ و تمدنهای شرق با خواست سیاسی کشور برگزارکنندهی کنگره رابطه داشت. برای مثال اگر همایش در پترزبورگ برگزار شده، مطالعات آسیای مرکزی رونق داشته است و اگر در رم و فلورانس برگزار شده، مطالعات آفریقایی گستردهتر بوده است.
6. کوشش شد که اسلام و عرب به عنوان یک امر واحد مطالعاتی در نظر آید و فرهنگ و مدنیت سایر سرزمینهای اسلامی مانند ایران در پردهی ابهام بماند و در واقع نوعی تقسیمبندی ساختگی سرزمینها انجام گرفت.
دورهی دوم
این دوره از کنگرهی هفدهم، در اکسفورد، آغاز شد و با کنگره بیستم در بروکسل پایان یافت.همان نیروهای دورهی نخست با همان ترکیب در این کنگرهها شرکت کردند، با این تفاوت که فراماسونها قدرت بیشتری به دست آوردند. محققان و دانشمندان کشورهای شرقی نیز به دلایل گوناگون بیش از گذشته در این همایشها شرکت کردند و حتی سخنرانیهای برخی از آنان مورد توجه غربیان واقع شد.
مطالب سخنرانیها و جهتسازی آنها تقریباً ماند دورهی نخست بود. حد و مرزهای «ملی» و «قومی» تاحدودی ترسیم شدند. مسئله نژادی جای سابق خود را از دست داد. اما سیاست برای ساختن کشورهای جدید ادامه داشت. اسلام، جدا از عرب و عجم مورد مطالعه قرار گرفت. از کنگره هجدهم، یهودیت و عهد عتیق با هم مورد مطالعه قرار گرفتند و این همان دورهی مهاجرت یهودیان از طریق «آژانس یهود» به فلسطین عربی است.
دورهی سوم
این دوره از کنگرهی بیست و یکم در پاریس آغاز شده و با کنگرهی بیست و هشتم (کامبرا) پایان یافته است. طی این مدت 8 کنگره تشکیل شد. دو کنگره در کشورهای شرقی، دهلی و استانبول و یک کنگره، برای نخستینبار در ایالت متحده امریکا برگزار شد.در میان شرکتکنندگان این دوره، لشکریان و کارداران مستقیم استعمار، که جای خود را به عوامل استعمار نو دادند، برخی از صاحب منصبان قدیم، مانند سفیران و رایزنان فرهنگی، مأموران «توسعه و رشد»، و نیز جوانانی که علوم شرقی را به شکل نظری در کلان شهرها فراگرفته بودند و چندی هم در کشورهای «استقلالیافته» پژوهشهای علمی کرده بودند، دیده میشدند و اندک اندک خاورشناسی در مسیر علوم اجتماعی و علوم انسانی قرار گرفت. کشورهای جهان سوم در این دوره بیش از دورههای پیشین نماینده و شرکتکننده داشتند. اما بیشتر این شرکتکنندگان در زمرهی شاگردان مستشرقان غربی به شمار میرفتند؛ در نتیجه، با وجود شایستگی لازم که از خود نشان دادند، نیروی تغییردهندهای محسوب نمیشدند.
فراماسونیزم به صورت سدهی نوزدهمی خود بلکه به صورت جدیدی دستاندرکار بود. پژوهشگران صهیونی و خاورشناسان اسراییلی به طور نسبی از قویترین نیروهای جهتساز بودند. دانشگاههای امریکایی علاقهی بسیاری، بیش از دورههای پیشین به خاورشناسی نشان دادند. اتحاد جماهیر شوروی نیز به صورت یکی از مهرههای اصلی در تداوم بخشیدن به کنگرههای خاورشناسی درآمد.
افریقاشناسی در حوزهی خاورشناسی باقی ماند. پژوهش دربارهی مرزهای جغرافیایی و نژادی ادامه یافت. مطالعات یهودیت و زبان عبری از یک سو و پژوهش دربارهی مسیحیت شرقی و بیزانس و یونان قدیم از سوی دیگر گسترش پیدا کرد. قومشناسی مانند کردشناسی، بلوچشناسی و نظایر آن رواج یافت. باستانشناسی و مطالعات هنری و ادبی و مسائل جدید تاریخی و جامعهشناختی رونق گرفت. در برخی از کنگرهها تأکید روی پارهای موضوعات بیشتر بود. برای مثال در کنگره استانبول بر مطالعات ترک و آناتولیشناسی تأکید بیشتری شد و یا در کنگره هند بر هندشناسی. در تمامی رشتههای مطالعاتی این دوره، اندیشههای مارکسیستی از سوی محققان شوروی و وابستگان فکری آنها، تأثیرگذار بود (27) و به سان کشورهای استعماری غربی، ابتلائاتی از نوع دیگر پدید آمد که ایدئولوژی را به نحو خاصی بر علم و شناخت عینی حاکم نمود.
آخرین همایش
کنگرهی بیست و نهم پاریس که از 16 تا 21 ژوئیه 1973 در سوربن (مرکز اصلی) کالج فرانسوی و دانشکدهی حقوق پاریس و مؤسسه تحقیقات جغرافیایی برگزار شد، آخرین کنگره خاورشناسی است که مورد بررسی قرار میگیرد (28).در این کنگره از یک سو مراکز قدرت نواستعماری کوشیدند که به نحوی از انحا بقای کنگره تضمین شود و از سوی دیگر، سازمانهای بینالمللی یهود، به ویژه صهیونیان سعی داشتند موضع جهتساز خود را در کنگره محفوظ دارند.
در برابر این نیروها، جمهوری خلق چین قرار داشت که به سبب تمایلات استعماری و نواستعماری کنگرههای خاورشناسی، از آغاز، ورود به کنگره را تحریم کرده بود و در عوض میدان در دست فرستادگان آن روز فرمز (29) بود. ویتنام شمالی نیز به همین دلیل در کنگره شرکت نکرد. از فلسطینیها هم کسی شرکت نداشت (30).
در پایان کنگرهی پاریس، عدهای گفتند که ما شاهد مرگ و تشییع جنازهی خاورشناسی سنتی (31) بودیم (عدل 1352: 373). این کنگره پایان تاریخچهی حدوداً یک صد سالهی همایشهای خاورشناسی بود و اهمیت آن در این بود که از آن پس در روند شرقشناسی تحول و تغییر ایجاد میشود. البته این تغییر صرفاً صوری و غیرساختاری بود (بالتا و دوبر 1352: 382). اما در جراید فرانسه بازتابی گسترده یافت. آنها نوشتند: خاورشناسی از میان رفته است و از این پس «مطالعات آسیایی» یا «علوم انسانی آسیایی» که تمدنهای مدیترانهی شرقی تا اقیانوس آرام را در بر میگیرد، جایگزین آن میشود. موضوع عبارت از یک تغییر لغوی نیست، بلکه پایان یک دوره است (32).
به نظر میرسد که به خلاف نوشتهی این نشریات، تنها تغییر اساسی که در دورهی جدید ایجاد شده، آن است که همان موضوع مطالعه و رهیافت مطالعه، با توجه به سنت خاورشناسی، به دست خاورشناس بومی تأمین و انجام میشود (فصیحی، 1375: 428)/
ایران و همایشهای خاورشناسی (33)
همزمان با تشکیل کنگرههای خاورشناسی در اروپا نوعی شستشوی فکری و فرهنگی نیز صورت میگرفت و کوشش میشد تا با پذیرش ارزشهای غربی، ایرانی یا هر انسان دیگر از سرزمینهای شرقی، از فرهنگ خود بدر آید و در چارچوب نامتناسبی که بر او عرضه میشد قرار گیرد. از آنجا که این اِعمال روشهای فرهنگی با دورهی انحطاط و فروریختگی نظام اقتصادی و فرهنگی ایران و دستنشاندگی برخی سیاستگران داخلی همراه بود، تسهیلاتی فراهم شد که فرهنگ ایرانی تأثیرپذیر شود و در برابر موج جدید خاورشناسیِ غربیان دچار تزلزل، بهت، حیرت و گاه فریفتگی شود (34). در چنین دورانی (35) کنگرههای خاورشناسی تشکیل شد و ایران یکی از بخشهای مطالعاتی آن گردید.با توجه به دو محور اصلی حاکم بر کنگرههای دوره نخست، یعنی اروپا محوری و نژادگراییِ فرهنگی، به طور کلی مطالعات مربوط به ایران با وضع مبهمی روبرو بود و اغلب ذیل مطالعات مربوط به کشورهای دیگر نظیر هند مطرح میشد. فقط در آخرین کنگرهی این دوره که در آتن برگزار شد، ادب، تاریخ و باستانشناسی ایران مستقلاً مورد بررسی قرار گرفت.
در مجموع مطالعهی ایران باستان، زبانهای قدیمی و شناخت اقوام و طوایف ایران علاقهمندان و پژوهشگران بیشتری را به خود جلب کرد و نیز کوشش شد که مطالعات مربوط به ایران در مجموعهی کشورهای مسلمان قرار نگیرد.
جهتگیری مطالعاتی در همایشهای دورهی دوم کمابیش مانند دورهی نخست بود. نکتهی شایان توجه این است که از کنگرهی نوزدهم به بعد چهرههای اندیشمند ایرانی در میان سخنرانان دیده میشود.
در آغازِ دورهی سوم، وضعیت ایران همانند دو دورهی پیشین بود، اما به تدریج تغییر کرد.
پژوهشگرانی که با موضوع پژوهش دربارهی ایران در کنگرههای سه دوره سخنرانی کردند از دو گروه ایرانی و غیرایرانی بودند.
1. ایرانیان:
ایرانیانی را، که در کنگرهها شرکت کردهاند، به ترتیب زیر میتوان گروهبندی کرد:
الف) کسانی که به عنوان نمایندگان رسمی از طرف سازمانهای فرهنگی و علمی ایران معرفی شدهاند؛
ب) کسانی که خود نظر به علاقهی شخصی رهسپار کنگرهها شدهاند؛
پ) کسانی که در زمانهای برگزاری کنگرهها در فرنگستان بودهاند و فرصت شرکت در کنگره را یافتهاند.
2. غیرایرانیان
پژوهشگران خارجی بسیاری در همایشهای خاورشناسی شرکت کردند که پژوهش دربارهی موضوع سخنرانی آنان بوده است.
در کنگرهی بیست و نهم (پاریس)، ایران جای خاصی را به دست میآوَرد ولی این مطالعات اسلامی باز با مطالعات عربی ادغام میشود. گویی ایرانیان و ملتهای مسلمان دیگر جهان، در مطالعات اسلامی سهمی ندارند. در این کنگره، مطالعات ایرانی به علت شرکت وسیع ایرانیان پس از رونق تحقیقات و مطالعات مربوط به ایران در زمینههای مختلف و تحول در تصحیح کتابهای گرانبهای ایران اسلامی و تدوین فهرستهای متعدد نسخههای خطّی و کوششهای علمی پارهای از سازمانهای فرهنگی و غیرانتفاعی، گسترش یافته و با شرکت نسل جوان، ایرانشناسی سیمای جدید و پربارتری به دست آورده است.
در پایان این مبحث بهتر است دو نکته زیر مورد تأمل قرار گیرد:
1. اندیشهها و قالبهای فکری خاورشناسان و ایرانشناسان غربی، هرچقدر هم بیغرض و به دور از مسائل استعماری باشد، باز در شناخت مسائل فرهنگی خاور زمین به طور اعم و مدنیت ایران به طور اخص از توانایی لازم برخوردار نیست (خاورشناسی از بیرون)؛
2. کوششهای علمی خاورشناسان زمانی به مرز واقعیت علمی میرسد که در همکاری و همگامی با صاحبان فرهنگ در جامعههای شرقی و ایرانی قرار گیرد (خاورشناسی از درون).
خاورشناسان
خاورشناسی همواره با ابهام و تردید نگریسته شده است و خاورشناسان از سوی افرادی تجلیل و از طرف افرادی دیگر تحقیر شدهاند. گروهی حاصل پژوهشهای خاورشناسی را چونان حقایقی ناب و مطلق پذیرفته و گروهی دیگر در علمی بودن خاورشناسی تردید کردهاند و آن را وسیلهی نفوذ در خاور زمین و چپال میراث شرقیان پنداشته و خاورشناسان را سخنگویان استعمار دانسته و همه را به یک چوب راندهاند (بدوی، 1375: 13).روزگاری خاورشناسی و به ویژه اسلامشناسی جنگافزاری بود در دست استعمار غربی برای پایفشردن بر کینهی دیرپای جنگهای صلیبی و نیز برای نفوذ در فرهنگ و اندیشههای ملتهای شرقی، بسیاری کسان که خود را خاورشناس، اسلامشناس و ایرانشناس و جز اینها قلمداد میکردند، با گذشت زمان، بر پایه کارنامه و عملکردشان، آشکار شد که کارگزاران فرهنگی استعمار و سیاستهای کشورهای متبوع خود بودهاند.
امروز خاورشناسی رشتهای دانشگاهی است که با شاخهها و گرایشهای گوناگون و وجههای علمی و آکادمیک. اما این پرسشها همچنان باقی است: آیا خاورشناسی معاصر از اغراض و اهداف استعمارگران پیشین یکسره برکنار است؟ آیا خاورشناسی راهگشای استعمار و ابزار سلطه بر شرق است و خاورشناسان کارکنان سازمانهای جاسوسی غرب؟ آیا در میان خاورشناسان اهل دانش و انصاف و عاشق و شیدای شناخت شرق و اسرار آن و شناساندن فرهنگ و تمدن خاور زمین نیز وجود داشته یا دارد؟
پاسخ قطعی به این پرسشها تنها با تأمل در احوال خاورشناسان میسر و ممکن است و مطالعه و بررسی زندگی خاورشناسان و شناخت آثارشان در بازشناسی خادم از خائن گاه میتواند سودمند باشد.
برای آشنایی با خاورشناسان آثار متعددی به زبانهای اروپایی و فارسی منتشر شده است که در اینجا به آن دسته از آثاری اشاره میشود که امکان دسترسی به آنها بیشتر است:
شفا 1348؛ افشار 1349؛ سفرنامه ونیزیان در ایران 1349؛ تقیزاده 1350؛ بارتولد 1351؛ طاهری 1352؛ شیبانی 1353؛ سحاب 2536 (1356)؛ ایرانشناسی در اروپا و ژاپن 1371؛ اورکاد 1372؛ حائری 1372؛ اتحاد (1378- 1388)؛ بدوی 1375؛ حسینی طباطبایی 1375؛ جوادی 1378؛ فرهنگ خاورشناسان 1376- 1382؛ (36) نیکبین 1379؛ راهنمای کتاب (37)؛ تاریخ ایران کمبریج (38)؛ دانشنامهی جهان اسلام (39)؛ دایره المعارف بزرگ اسلامی (40)؛ دانشنامهی زبان و ادب پارسی (41)؛ دانشنامهی دانشگستر (42). مجله چکیدههای ایرانشناسی (43) (Abstracta Iranica)؛ ایرانشناخت (44)؛ دانشنامه ایران و اسلام؛
Arberry 1943; Ibid, 1960; Acta Iranica 20 (45); Ecyclopaeadia of Islam (46); Encyclopaeadia Iranica (47).
حوزههای پژوهش در خاورشناسی
به طورکلی اگر خاورشناسی در مفهوم پژوهش و شناخت تمام دانشها و آداب و رسوم مردم خاور زمین تعریف شود، بررسی جغرافیایی، تاریخی، باستانشناختی، زبانشناختی و ...، که میتواند مشتمل بر دهها رشتهی گوناگون علمی باشد، حوزههای پژوهش در خاورشناسی را پدید میآورند. از سوی دیگر اگر خاور زمین را در معنای دنیای غیر اروپایی در نظر بگیریم تمامی این حوزههای پژوهشی میتواند مربوط به سرزمینها، ملتها و اقوام گوناگون باشد که در خاور زمین میزیستهاند و یا زندگی میکنند. در نتیجه میتوان از صدها حوزه پژوهش در خاورشناسی نام برد. برای مثال:مصرشناسی، سامیشناسی، افریقاشناسی، ترکشناسی، هندشناسی، اسلامشناسی، زبانهای شرقی، زبان و گویشهای ایرانی، سکهشناسی، شناخت تاریخ گرجستان، کُردشناسی، شناخت تمدن بینالنهرین، نسخ خطی عربی، باستانشناسی خاورمیانه، اسلام در اسپانیا، هنر اسلامی و ...
منابع تاریخ خاورشناسی
آثار بسیاری دربارهی تاریخ خاورشناسی به رشتهی تحریر درآمده است. تعدادی از این آثار به خاورشناسان و زندگینامهی آنان اختصاص دارد و گروهی دیگر تاریخ خاورشناسی را به طور عام و یا در کشورهای مختلف به طور خاص بیان میدارد. در اینجا تعدادی از این منابع به اختصار معرفی میشوند:نخستین اثری که در این زمینه منتشر شده دایره المعارفی الفبایی بود با عنوان کتابچه شرق (48) تألیف دربلو خاورشناس فرانسوی (1625- 1695) که پس از مرگش در سال 1697 منتشر شد و به دست گالان (Galland) تکمیل شد. این کتاب بارها تجدید چاپ شد (1776- 1777) و در 1780 گالان و ویزدلو (visdelon) ضمیمهای بر آن افزودند. انتشار این کتاب آغازگر مرحلهی جدیدی در گسترش خاورشناسی بود.
گوستاو دوگا (G. Dugat) کتابی به نام تاریخ مستشرقان اروپا در سدههای هفدهم تا نوزدهم (با مقدمهای شامل طرحی مختصر دربارهی تاریخ مطالعات خاورشناسی) (49) منتشر کرد. دوگا در این کتاب به معرفی سی تن از خاورشناسان نامدار پرداخت که چند تن از آنها مانند ب. درن (B. Dorn)، رینو (J. T. Reinaud)، فلوگل (G. Flügel)، ماکس مولر (M. Müller) و فولرس (J. A. vullers) تحقیقات متعددی دربارهی فرهنگ و ادب و تاریخ ایران منتشر کردهاند.
در زبان فارسی فرهنگ خاورشناسان و شرح حال خدمات دانشمندان ایرانشناس و مستشرقین تألیف ابوالقاسم سحاب نخستین کتابی است که در اینباره انتشار یافت و در آن شرح حال 657 خاورشناس آمده است. دو کتاب جهان ایرانشناسی و راهنمای تحقیقات ایرانی از مآخذ بسیار سودمند در تدوین تاریخ خاورشناسی و به ویژه ایرانشناسی به شمار میآیند. (50)
مأخذ مهمی که در زبان عربی در موضوع خاورشناسی انتشار یافته کتابی است در سه مجلّد به نام المستشرقن (51) تألیف نجیبالعقیقی که در 1964 در قاهره توسط دارالمعارف مصر به چاپ رسیده است. مؤلّف در 28 فصل این کتاب به معرفی کارهایی میپردازد که توسط خاورشناسان دربارهی تمدّن عرب و اسلام انجام شده است. در این کتاب از وضعیت اعراب پیش از اسلام، تاریخچهی مسلمان شدن تمامی کشورهای مسلمان، نفوذ اسلام در اسپانیا، چگونگی طلوع خاورشناسی و وضع خاورشناسی در کشورهای گوناگون مانند فرانسه، انگلیس، اسپانیا، سوییس، امریکا و ... نیز از زندگی 1875 خاورشناس گفتگو شده است. العقیقی در این کتاب زیر نام هریک از کشورها مراکز تدریس زبانهای شرقی، کتابخانههای محل نگاهداری کتابهای شرقی، مراکز نشر، موزهها و مجلات خاص خاورشناسی را معرفی میکند.
از مآخذ دیگری که در تدوین خاورشناسی، خصوصاً مطالعات ایرانی و اسلامی، قابل استفاده است کتابهای زیر را باید نام برد:
Die Russiche Arabistik, Übersetzt V. bearbeitet von Otto Nehlitz kartschkovski 1937; Der vordere Orient in islamischer zeit (- Spuler & Forrer 1954); Die Arabischen Studien in Europa (- Fünk (1955); Ein Jahrhundert Orientalistik Lebensbilder aus der Feder von Enno Littmann ...;
(در این مجموعه، که به افتخار لیتمان در سال 1955 منتشر شد و فهرست آثار او را در بردارد، شرح حال و خدمات شانزده تن از اسلامشناسانِ بنام درج شده است)؛
oriental Essays (Arberry 1960); An International Directory of institutes and societes intersted in the Middle East(Ljunggren & Geddes 1962).
کتاب اکتشاف آسیا تألیف خاورشناس روس و . و. بارتولد (V. V. Barthold) که آن را به روسی نوشت و سالها پس از نشر آن بازیل نیکیتین (B. Nikitine)، ایرانشناس روسی، آن را به زبان فرانسوی ترجمه کرد. (52) نیکیتین برای کامل بودن آن از حیث اطلاعات و کتابشناسیهای، که تا زمان ترجمه انتشار یافته بود، توضیحاتی بدان افزود و در سلسلهی «کتابخانهی تاریخی» (53) در پاریس به سال 1947 منتشر نمود (Barthold, 1947).
بارتولد در این کتاب طی دو قسمت که حاوی بیست فصل است، به صورت جداگانه وضع و تاریخ شرقشناسی و پیشرفتهای آن را در اروپا و روسیه بیان میکند و اطلاعات دقیقی را در اختیار خواننده قرار میدهد. این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده است.
در سرتاسر متن کتاب از ایران نیز نام برده شده است. برای مثال از سیاحانی یاد شده است که از خاورزمین و ایران دیدن کردهاند یا در فصل یازدهم کتاب، هنگامی که از وضع خاورشناسی در سدهی نوزدهم سخن به میان میآید، مطالعات مربوط به ایران و آسیای مقّدم، فلسطین، عربستان، تمدن اسلامی و بینالنهرین را شرح داده است. این فصل با بحثی دربارهی فعالیتهای علمی عصر مؤلف پایان میپذیرد. بارتولد مینویسد که به ویژه در انگلیس سلسله مطالعاتی دربارهی ایران منتشر شد و ضمن اشاره به رقابت سیاسی فرانسه و انگلیس در ایران، که منجر به سفارت سرجان ملکم (sir. J. Maclom) شد، از کتاب تاریخ ایران او نام میبرد که در سال 1815 انتشار یافت. به نظر بارتولد کتاب ملکم کتاب نسبتاً با ارزشی بوده است. بارتولد به دنبال ملکم از جیمز موریه (J. Morier) یاد میکند که شرح دو سفر خود را به ایران چاپ کرد و با نوشتن کتاب حاجی بابای اصفهانی (موریه 1284) نامور شد.
در زمینهی باستانشناسی در خاک ایران سفر کر پرتر (R. ker porter 1820- 1817) را ذکر میکند و میگوید او در کتاب خود توصیف روشن و دقیقی از خرابههای شهرهای قفقاز، ایران و بخش شرقی عثمانی به دست میدهد. سپس از فریزر (Friezer) و کرزن (G. curzon) و سایکس (p. sykes) نام میبرد و مینویسد که کتاب تاریخ مفصل ایران سایکس جایگزین تاریخ کهنهی ملکم شده و اطلاعات وسیع و کامل مربوط به اوضاع ایران در کتاب لرد کرزن که در میان سالهای 1889- 1890 سفر میکرد، تدوین شده است.
در مورد آثار باستانی ایران در عصر هخامنشیان و کتیبههای آنان از هنری راولینسون (H. Rawlinson) یاد میکند که کتیبه داریوش در بیستون را شناساند و از آن نسخهبرداری کرد. آنگاه از هنرمندان فرانسوی اوژن فلاندن (E. Flandin) نقّاش و کوست (p. cost) معمار نام میبرد که در فاصلهی سالهای 1840- 1841 برای نخستین بار توصیف کاملی از آثار باستانی تخت جمشید به انضمام نقشه منتشر کردند. سپس به اختصار تحقیقاتی را برمیشمارد که توسط آندرئاس (F. c. Andreas) و دیگران دربارهی تمدّن و آثار باستانی ایران، به زبان آلمانی منتشر شده است.
بارتولد در این فصل دو کار معتبر و مهمّ دیگر هم در زمینهی ایرانشناسی معرفی میکند: یکی کتاب خانم دیولافوا (J. Dieulafoy) یعنی یادداشتهای سفر و حاصل مطالعات او در آثار تاریخی ایران که بیشتر در خطّه خوزستان بوده است (دیولافوا 1364) (54). دیگر اثر مشترکی است که عدّهای از متخصّصان تحقیقات ایرانی به نام طرح فقهاللغه ایرانی (55)، منتشر نمودند. نشر این مجموعه در سال 1894 شروع شد و در سال 1904 خاتمه یافت. پس از آن کتابهای دیگری را دربارهی ایران از اویلیام جکسن (W.Jackson) امریکایی و زاره (F. sarre) آلمانی و هرتسفلد (E. Herzfeld) آلمانی به خوانندگان خود معرفی میکند. بازیل نیکیتین در حاشیهی این بخش از محمّد قزوینی به عنوان محقّق و ایرانشناس بزرگ مقیم فرانسه یاد کرده است و گفته است که از فعالیت گروهی، که در برلین به دور مجلهی کاوه جمع شده بودند، نمیتوان صرفنظر کرد (56).
بارتولد در فصل بیستم کتاب به نوشتههای روسی دربارهی آسیای مقدم، آسیای صغیر، ... و ایران میپردازد و تاریخچهای از ایرانشناسی در روسیه را شرح میدهد (57).
پینوشتها:
1. برای فهرست کامل مراکز و نشریات شفا 1348 و نیز افشار 1349.
2. Fundgruben des orients
3. Academiae Lugduno Batavae
4. Royal Asiatic society, Bombay Branch
5. société Asiatique
6. Royal Asiatic socity of great- Britain and Irenad
7. Oriental Translation Fund
8. Deutsche Norgenländische Gesellschaft
9. zeitschrifrt der Deutschen Morgeulāndische Gesellschaft
10. Vereinigung Oesterreichischer Orientalisten
11. ترجمههای متعددی از آثار ایرانی به دست ایرانشناسان به ویژه هامر پورگشتال، مترجم معروف حافظ، منتشر شده بود. او خود در 1812، «انجمن آشنایی با ادبیات شرقی» را در وین به وجود آورده بود. افزون بر این متن فارسی بسیاری از شاهکارهای ادبیات فارسی (حافظ، مولوی، جامی و غیره) در این کشور انتشار یافته بود.
12. Vienna Oriental Journal
13. Wiener Zeitschrift für die kunde des Morgenlandes
14. American Oriental Society
15. Journal of the American Oriental society
16. Imperatorskago Obschestva vostokovedenia
17. Sosietà Asaitica Italiana
18. Gioranale della Società Asiatica Italiana
19. Istituto per l"Oriente
20. Istitute Italiano per il Media ed Estremo Oriente
21. Rivista degli studi Orientali
22. این بخش خلاصهای از تحقیق جامع و ارزشمند ناصر تکمیل همایون دربارهی کنگرههای خاورشناسی است. برای شرح کامل مطلب تکمیل همایون 1369: 121- 164.
23. در این کنگره 1064 تن از کشورهای کوناگون اروپایی (اکثریت) و چند کشور غیراروپایی (اقلیت) شرکت کرده بودند. بررسی آماری اعضای کنگره، چهرهی «غربی» این کنگرهی مطالعات «شرقی» را نشان میدهد. بیش از نیمی از اعضای کنگره فرانسوی بودند و تعداد اعضای انگلیسی بیشترین تعداد پس از فرانسویان بود و قطعاً این امر بیرابطه با استعمار نیست. ناصرالدین شاه ریاست افتخاری کنگره را برعهده داشت اما رسماً نظر آقا وزیر مختار در پاریس رییس گروه ایرانی بود (تکمیل همایون 1369: 146).
24. جنگ جهانی اول (1914 تا 1918).
25. جنگ جهانی دوم (1939- 1945).
26. Freemason به معنای «بّنای آزاد»، عضو انجمنهای سرّی و مشهور فراماسونی، که متشکل از افرادی است که بر اساس اخوت و معاضدت با یکدیگر متحد شدهاند. کار فراماسونی پنهان است و اعضای انجمنهای فراماسونی نباید آیین و رسوم آن را بازگو کند. به همین جهت مردم این انجمنهای پنهانی را فراموشخانه نامیدند. در زمان ناصرالدینشاه ، میرزا ملکم خان دستگاه فراماسونی را در ایران برپا کرد (مصاحب 1345- 1374).
27. Africanism
28. سوویت سانتریسم به معنای «مرکز قرار دادن مناطق شرقی شوروی، از جمله آسیای مرکزی و قفقاز، به عنوان مراکز اصلی فرهنگ و تمدن ایرانی و آسیای مقدم».
29. در این کنگره بیش از سه هزار نفر شرکت کردند و حدود یک هزار و چهار صد سخنرانی انجام شد. اما گزارشهای کنگره به خلاف روش معمول به علت کمی بودجه منتشر نشد.
30. Formoz از زبان پرتغالی به معنای «زیبا» در زبان چینی «تایوان» نامیده میشود و جزیرهای است که مقر جمهوری ملی چنین ملی است (مصاحب 1345- 1374).
31. برخی استادان فرانسوی به عنوان اعتراض غیرمستقیم در کنگره شرکت نکردند و به گفتهی استادی انگلیسی: «استادان سوربن در خط مخالفت با کنگره بودند».
32. مراد از خاورشناسی سنتی، نوع علنی و بیپردهی آن بود که در سدهی نوزدهم و آغاز سدهی بیستم به اوج گسترش خود رسیده بود و عوامل مستقیم استعمار همچون لرد کرزن، نایبالسلطنه هندوستان ونویسندهی کتاب ایران و قضیهی ایران و سر پرسی سایکس، کنسول انگلستان در کرمان و مؤلف کتاب ده هزار میل در ایران از سردمداران آن بودند.
33. علت این امر آن است: هنگامی که برای مثال سرنشینان یک سفینهی اسکای لب (sky Lab) میتوانند به آسانی و هزاران بار سریعتر و بهتر زمینشناسی کنند و نقشهی جنگل و راه و سد و فرودگاه را بردارند، دیگر کمتر نیاز به خاورشناسی است که این کار را با حضور در خاور زمین انجام میداد (بالتا و دوبر 1352: 383).
34. برای آگاهی بیشتر تکمیل همایون 1369: 145- 154.
35. ناگفته نماند که به خودآمدن پس از حیرت و آموختن روشهای جدید تحقیق از غربیان از نتایج مثبت این آشنایی شرقیان با غرب بود (تکمیل همایون 1369: 146).
36. سازمانهای فراماسونری و شبه آن از لحاظ داخلی رواجدهندگان اندیشههای حاکمی بودند که در رابطه با قدرتهای بیرون از منطقههای فرهنگی (چه در ایران و چه در کشورهای مشابه) وظیفهی جهتسازی و مشروعیت بخشیدن روشنفکرانهی سلطهی بیگانه را دانسته و یا ندانسته به عهده گرفته بودند و اصول چهارگانهی معروف خود را به شرح زیر تبلیغ میکردند:
1- تمدن غرب جهانشمول است؛
2- شرقیان از گذشتهی خود باید جدا شوند؛
3- شرقیان تمدن غرب را باید مورد اقتباس قرار دهند؛
4- در اقتباسِ تمدن غربی از ابداع نیز باید خودداری کنند (تکمیل همایون 1369: 145- 146).
37. تألیف گروه مؤلفان و مترجمان، به سرپرستی پرویز مشکیننژاد، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
38. ماهنامهی ادبی شامل تحقیقات ایرانشناسی و نقد و بررسی کتاب. نشریهی انجمن کتاب. صاحب امتیاز: احسان یار شاطر. مدیر: ایرج افشار. تهران: 1337- 1357.
39. Cambridge History of Iran (I-VII), (1968- 1991). مجموعهی دایره المعارف گونهای به زبان انگلیسی در هفت مجلد که مباحث گوناگونی را دربارهی ایران در دورهی پیش از اسلام و نیز در دورهی اسلامی در بردارد. بیشتر مقالات آن به قلم ایرانشناسان اروپایی و امریکایی است. اما ایرانشناسانی چون احسان یار شاطر، سیدحسن نصر، عبدالحسین زرینکوب نیز در نوشتن مقالات آن سهیم بودهاند. بسیاری از مجلدات این مجموعه به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است.
40. این دانشنامه در سال 1362 در ایران آغاز به کار کرده و تکیهی مقالات بر ایران دورهی اسلامی است. گرچه اصولاً دربارهی عالم اسلام است. شایان ذکر است که در دههی 1350 دایرهالمعارفی با عنوان دانشنامهی ایران و اسلام پایهگذاری شده که تمامی مقالات یازده جزوهی آن در حرف الف تهیه شده بود. از اینرو دانشنامهی جهان اسلام، در ادامهی آن، با حرف «ب» آغاز شده و نگارش آن هنوز ادامه دارد.
41. این دایره المعارف در سال 1362 در ایران آغاز به کار کرده و بیشتر مقالات آن به قلم محققانی ایرانی است.
42. این دانشنامه به همت فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ایران و زیرنظر اسماعیل سعادت منتشر میشود.
43. این دانشنامه در 18 مجلد به همت مؤسسه علمی- فرهنگی دانشگستر و زیرنظر علی رامین، کامران فانی و محمدعلی سادات در سال 1389 منتشر شده است.
44. این مجموعه به همت انجمن ایرانشناسی فرانسه در تهران، معمولاً به صورت سالیانه، منتشر میشود و در آن چکیدهی تمامی مقالات و کتابهایی که در آن سال دربارهی ایران در دنیا به چاپ رسیدهاند، به زبانهای گوناگون نقل میشود.
45. فصلنامهی انجمن ایرانشناسان کشورهای مشترکالمنافع و قفقاز که همت انجمن ایرانشناسان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای مشترکالمنافع و قفقاز منتشر میشود و اغلب با چکیدهی انگلیسی و روسی مقالات فارسی همراه است.
46. در این کتاب زندگینامه و آثار علمی- پژوهشی 134 نفر از خاورشناسان و ایرانشناسان به قلم خودشان، گردآوری شده است.
47. نخستین دایره المعارف اسلام در فاصلهی سالهای 1913 تا 1936 منتشر شد و تحریر دوم آن در نیمهی دوم سدهی بیستم به دو زبان فرانسه و انگلیسی به تدریج منتشر شده است.
48. دایره المعارف ایرانیکا از سال 1989 زیرنظر احسان یارشاطر در امریکا، به زبان انگلیسی منتشر شده است. مقالات آن در معرفی شخصیتهای علمی و فرهنگی و موضوعات گوناگونی مانند باستانشناسی، تاریخ، هنر و ادبیات ایران و نظایر آن توسط ایرانشناسان غربی و ایرانی نوشته است.
49. Bibliothèque Orientale
50. Hisotire des orientalistes de l"Europe du XVII au XIX siècle, prècedèe d"une esquisse historique des études orientales
51. مقالاتی هم در شرح حال ایرانشناسان در مجلات مختلف انتشار یافته است که فهرست آنها را در کتاب فهرست مقالات فارسی میتوان دید.
52. نام کامل کتاب در زبان عربی المستشرقیون، موسوعه فی تراث العربی مع تراجم المستشرقون و دراساتهم عنه، منذ الف عام حتی الیوم (خاورشناسان، دانشنامهای در میراث عرب همراه با شرح حال خاورشناسان و پژوهشهایشان، از هزار سال پیش تا حال) است.
53. نام ترجمهی فرانسوی کتاب چنین است:
La Decouverte de l"Asie. Histoire de l"Orientalisme en Europe et en Russie.
54. Bibliotbèque Historique
55. بازیل نیکیتین در حاشیه میافزاید که دنبالهی حفریات و اکتشافات باستانشناسی ایران و معرّفی آن توسط افرادی چون آرتور ابهام پوپ (A. u. pope) و آندره گدار (A. Godard به انجام رسیده است.
56. Grundriss der Iranischen philologie
57. برای آگاهی از کار این گروه که به برلنیها شهرت دارند.
58. برای آگاهی از تاریخچه ایرانشناسی در روسیه.
منبع مقاله : زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایرانشناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}