دستاوردهای شگرف انقلاب اسلامی(1)
دستاوردهای شگرف انقلاب اسلامی(1)
یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، حمایت ویژه از زنان در امور مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی میباشد. این حمایتها که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی و نیز مصوبهها و آییننامههای دولت پیشبینی شده است، در ابعاد مختلف شغلی، رفاهی، خانوادگی، ازدواج، طلاق، مهریه، حضانت فرزندان، حمایت دوران بارداری، دادگاه خانواده، نفقه، تساوی با مرد در برابر تجلی یافته است.
هر چند هنوز با وضعیت مطلوب اسلامی فاصله ی زیادی داریم، اما پس از انقلاب اسلامی، قوانین و مقررات گوناگونی در جهت احیاء و حفظ حقوق واقعی زنان وضع گردیده است. این قوانین حمایتی، موجب شده است که حقوق زن در زندگی زناشویی و نیز فعالیتها و مشاغل اجتماعی، بیش از پیش تأمین و حفظ گردد و زنان بتوانند به دور از محیطی مبتذل و فاسد که رژیم پهلوی برای آنان تعریف کرده بود، در سایه چتر حمایتی قانون و فضایی سالم و متناسب با شأن و جایگاه والای انسانی خویش زندگی مناسبی را در محیط خانوادگی و اجتماعی داشته باشند. به منظور از پرهیز از کلیگویی و در جهت ارائه بخشی مستند، به تعدادی از این موارد قانونی و مقرراتی به اختصار اشاره میکنیم:
تساوی با مرد در برابر قانون و تأمین حقوق همهجانبه
تساوی با مرد از نظر حمایت قانونی
تضمین حقوق کلی و همه جانبه زن در قانون اساسی
1- ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او
2- حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بیسرپرست
3- ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده
4- ایجاد بیمه خاص بیوهگان و زنان سالخورده و بیسرپرست
5- اعطای قیمومیت فرزرندان به مادران شایسته در جهت غبطه ی آنها در صورت نبودن ولی شرعی.»
طبق این اصل، دولت اسلامی به معنی اعم آن یعنی حکومت و نظام اسلامی که شامل همه قوای کشور میباشد، موظف است در جهت تضمین حقوق زن در تمامی جهات با رعایت موازین اسلامی، پنج اقدام اساسی مندرج در اصل فوق انجام دهند.
جرم بودن عدم پرداخت نفقه
الزام مردان به ثبت ازدواج و طلاق خود در دفاتر رسمی
خدمت نیمه وقت بانوان
استفاده بانوان از معذوریت خدمتی در دوران بارداری
حمایت از زنان و دختران بیسرپرست
اصلاح مقررات مربوط به طلاق
حمایت از زنان در امور طلاق
محاسبه مهربه به نرخ روز
ایجاد دادگاه خاص خانواده
پی نوشت :
١ - مجموعه قوانین سال ١٣٦٢، ص ٤٣٣
٢ - همان، ص ٣٨٠
٣ - مجموعه قوانین سال ١٣٧١، ص ٤٦٦
٤ - همان، ص ٤٩٠
٥ - مجموعه قوانین سال ١٣٧٦، ص ٤٤٢
٦ - مجموعه قوانین سال ١٣٧٤، ص ٢٩٣
٧ - مجموعه قوانین سال ١٣٧٦، ص ٦٩٨
٨ - همان، ص ٤٤٣
دين اسلامي به عنوان يكي از اديان پرتحرك و پويا و با ويژگيهاي ظلم ستيزي و ايستادگي در برابر زورگويان و چپاولگران جهاني و همچنين با داشتن بيش از يك ميليارد نفر پيرو در سراسر گيتي، به عنوان يكي از دغدغههاي جدّي قدرتهاي استكباري و مخالف اسلام بوده و هست. استثمارگران ضد دين كه خود را در برابر اين نيروي عظيم و اين مكتب قدرتمند، ناتوان و مستأصل ديدهاند، متوسل به چارۀ ديگري شدهاند و آن ايجاد اختلاف و شكاف در درون اين نيروي عظيم اسلامي است.آنان با مطالعه و بررسي و آگاهي يافتن از اختلافات فرق اسلامي، مخصوصاً انگشت تأكيد بر اختلافات شيعه و سنّي گذاشتن، چاره را در اين ديدند كه با ايجاد اختلاف بين پيروان مذهب تشيّع و تسنن، اين قدرت عظيم را تضعيف و ناتوان كرده و بتوانند به اهداف پليد خويش دست يابند. آنها بخوبي مي دانند كه ايجاد اختلاف بين مذاهب اسلامي نتايج زيادي را برايشان به بار خواهد آورد، از جمله اين كه:
1-كلّ اسلام و نيروي عظيم مسلمانان تضعيف مي شود.
2- توان و انرژي مذاهب اسلامي در درگيري با يكديگر مصرف شده و خنثي ميگردد. بدين ترتيب از فشار آنان در امان خواهند بود.
3- در نتيجه اين درگيريهاي مذهبي، نه اهل تسنن ميتوانند رشد و تقويت يابند و نه اهل تشيّع. آنها در واقع همين را مي خواهند. چرا كه با هر دو دشمني دارند.
4- وقتي مذاهب اسلامي با هم اختلاف و درگيري داشته باشند، چنين تبليغ خواهد شد كه مسلمانان در درون خود با هم سازگاري ندارند، پس چگونه ميتوانند با ديگر مذاهب و اديان بسازند. لذا به عنوان مذاهب و پيرواني انحصار طلب و ناسازگار با ساير اديان و مذاهب و پيروان آنان در جهان، معرفي خواهند شد.
به همين جهت است كه دشمنان فقط به موارد اختلاف مذاهب اسلامي دامن زده و از پرداختن به نقاط اشتراك آنها – كه اصول بسيار مهم هم ميباشد – پرهيز مي كنند. آنها از مسأله شيعه و سني به عنوان يكي از اهرمهاي تفرقه افكني، استفاده ميكنند. امام خميني (ره) با تيزبيني و هوشياري منحصر بفرد خويش، از سالها پيش متوجه اين خطر در جهان اسلام بوده و با تشخيص به موقع خود، هشدارهاي لازم را به مسلمانان اعلام ميكردند. ايشان حتي سالها قبل از پيروزي انقلاب و در سخنراني خويش در مسجد اعظم قم به تاريخ 18 شهريور 1343 به اين موضوع اشاره كرده و فرمودند: «دولتهاي استعمار طلب، دولتهايي كه ميخواهند ذخاير مسلمين را ببرند، با وسيلههاي مختلف با نيرنگهاي متعدد، دول اسلامي را اغفال ميكنند. گاهي به اسم شيعه وسنّي اختلاف ايجاد ميكنند. ... تبليغاتي ميكنند كه طوايف مسلمين به جان هم بيفتند و با هم اختلاف شيعه و سنّي پيدا كنند. ... دستهاي ناپاكي كه بين شيعه و سنّي در اين ممالك اختلاف مي اندازند، اينها نه شيعه هستند و نه سنّي هستند. اينها دستهاي ايادي استعمار هستند.1»
حضرت امام خميني(ره) پس از پيروزي انقلاب نيز مكرّر در فرمايشات و پيامهاي خويش به اين توطئه اشاره فرموده و آنها را محكوم كرده است. فقط يكي دو مورد آن را ذكر ميكنيم. ايشان در پيامي به ملّت ايران در تاريخ 6 شهريور 1358 فرمودند: «از جمله خيانتهايي كه بدخواهان به اسلام مرتكب شدهاند، ايجاد اختلاف بين برادران سنّي و شيعه است.2»
همچنين در پيام به مسلمانان در آستانه حج سال 1360 فرمودند: «صرح اختلاف بين مذاهب اسلامي از جناياتي است كه به دست قدرتمندان كه از اختلاف بين مسلمانان سود مي برند و عمال از خدا بيخبر آنان... ريخته شده و هر روز بر آن دامن ميزنند.3»
پيروزي انقلاب اسلامي، اين دستاورد جهاني و عظيم را براي جامعه اسلامي جهان داشته است كه بتواند با اختلاف افكني دشمنان در بين مذاهب اسلامي مقابه كرده و متقابلا زمينههاي عملي هر چه بيشتر اين همبستگي و وحدت را فراهم نمايد. در اين مورد امام خميني (ره) در يكي از سخنرانيهاي خويش در سال 1361 چنين فرمودند: «همان طور كه به تكرار گفتهام، يكي از بركات اين انقلاب و پيروزي ما اين است كه با آقايان علما و خصوصاً برادران اهل سنّت كه قبلا خدمتشان نميرسيديم ، ملاقات ميكنيم و من اميدوارم كه اين مسأله ادامه پيدا كند و وحدت كلمه براي هميشه برقرار باشد.4»
امام خميني(ره) درست يك روز پس از پيروزي انقلاب اسلامي يعني در تاريخ 23 بهمن 1357 در پيام خويش خطاب به ملّت ايران، علي رغم آن همه مشكلات و حوادث مهم انقلاب ، مسأله جلوگيري از اختلاف مذهبي و برقراري وحدت بين مسلمانان را مورد توجه خويش قرار داده و فرمودند: «ما با مسلمين اهل تسنّن يكي هستيم واحد هستيم كه مسلمان و برادر هستيم. اگر كسي كلامي بگويد كه باعث تفرقه بين ما مسلمانها بشود، بدانيد كه يا جاهل هستند يا از كساني هستند كه ميخواهند بين مسلمانان اختلاف بيندازند.5»
همچنين در جايي ديگر فرمودند: «من تأكيد مي كنم كه اسلام تنها پناهگاه همه ماست و در زير پرچم پرافتخار آن، همه گروهها به حقوق خود ميرسند. عوامل اجانب كه منافع خود را در خطر ميبينند، براي تحريك برادران اهل سنّت، قضيه شيعه و سنّي را طرح كرده و ميخواهند با شيطنت اختلاف ايجاد كنند. در جمهوري اسلامي، شيعه و سنّي در كنار هم و با هم برادرند و در حقوق مساوي هستند و هر كس خلاف آن را تبليغ كند، دشمن ايران و اسلام است و برادران اهل سنّت بايد اين تبليغات ضد اسلامي را در نطفه خفه كنند.6»
تأكيد رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران بر وحدت شيعه وسنّي، برادران اهل سنّت را كه قشر عظيم و گسترده اي از جهان اسلام را تشكيل مي دهند، در سراسر جهان علاقهمند به اين انقلاب نموده و اين باور را در آنها به وجود آورده كه اوّلا انقلاب اسلامي ايران اختصاص به شيعيان ندارد. ثانياً مصلحت مسلمانان جهان در اين است كه از هرگونه دامن زدن به اختلافات مذهبي، خودداري نموده و در جهت ايجاد و گسترش وحدت امت اسلامي تلاش كنند.
سيّد اسعد گيلاني امير جماعت اسلامي لاهور پاكستان كه سنّي مذهب ميباشد، پس از چند سفر به ايران و آشنايي با اوضاع واقعي ايرانريال نظريه شيعي بودن انقلاب را رد كرده و ميگويد: «من بعد از تحقيق و مشاهده، از روي تعهد ديني اعتراف مي كنم كه اين انقلاب اسلامي است و كمك و ياري رساندن به آن وظيفه ايماني همه ماست.» وي كه در يكي از كنفرانسهاي ايران حضور داشته، با اشاره به آن مينويسد: «در كنفرانس، وحدت عجيبي به چشم ميخورد و شيعيان به امامت برادران اهل سنّت و سنّيها به امامت شيعيان اقامه جماعت ميكردند. اختلافات فرعي و جنبي در فضاي مقدس و سرشار از معنويت يكرنگي حل شده بود. نه تنها در كنفرانس، كه در تمام ايران وضع چنين بود و شگفتي ما را بر ميانگيخت. درست مثل صدر اسلام، مسؤولين مملكتي اهل علم و دين بودند و نماز جمعه تهران را رئيس جمهوري اقامه ميكرد.7»
به بركت انقلاب اسلامي ايران و هدايت خردمندانۀ رهبر كبير آن، ايجاد وحدت بين پيروان مذاهب اسلامي به عنوان يكي از اهداف جدّي نظام مورد توجه قرار گرفته است. اين دستاورد جهاني انقلاب، ناشي از سياستهاي اصولي جمهوري اسلامي ايران است. اين ساست، هم در حوزۀ انديشه و هم در حوزۀ عمل، تجلي و بروز يافته است. به همين جهت، موجب باور و اعتقاد مسلمانان سنّي و شيعه جهان شده و تا حدودي توانسته است، عملا وحدت امت اسلامي را شكل بدهد.
در حوزۀ انديشه، علاوه بر موضعگيريهاي صريح حضرت امام(ره) – چه قبل و چه بعد ازپيروزي انقلاب اسلامي – مبني بر خودداري از اختلافات مذهبي و ايجاد وحدت اسلامي بين پيروان فرق مختلف اسلام، اين سياست به صورت اصولي در منشور نظام جمهوري اسلامي ايران، يعني قانون اساسي نيز مورد توجه قرار گرفته است. وحدت امت اسلام كه ريشه در قرآن كريم و سنّت پيامبر گرامي اسلام(ص) دارد، به عنوان يكي از استراتژيكترين و حياتيترين اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در اصول 11 و 12 قانون اساسي تجلي يافته است. در اصل 11 آمده است: «به حكم آيه كريمه اِنَّ ¬هذِهِ اُمَّتُكُمْ اُمَّةً واحِدَةً وَ اَنا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ» همه مسلمانان يك امتاند و دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست كلي خود را بر پايه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامي قرار دهد و كوشش پيگير به عمل آورد تا وحدت سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان اسلام را تحقق بخشد».
قانون اساسي همچنين احترام به مذاهب ديگر اسلامي را مورد عنايت قرار داده و اصل دوازدهم آن چنين مقرر ميدارد: «دين رسمي ايران، اسلام و مذهب جعفري اثني عشري است و اين اصل الي الابد غير قابل تغيير است و مذاهب ديگر اسلامي اعم از حنفي، شافعي، مالكي، حنبلي و زيدي داراي احترام مي باشند و پيروان اين مذاهب در انجام مراسم مذهبي، طبق فقه خودشان آزادند و در تعليم و تربيت ديني و احوال شخصيه (ازدواج، طلاق، ارث و وصيت) و دعاوي مربوط به آن در دادگاهها رسميت دارند و در هر منطقهاي كه پيروان هر يك از اين مذاهب اكثريت داشته باشند، مقررات محلي در حدود اختيارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پيروان ساير مذاهب».
رهبر معظّم انقلاب حضرت آيت اللّه خامنهاي نيز مكرّر به مسأله وحدت شيعه و سنّي و جلوگيري از اختلافات مذهبي اشاره فرموده است. ايشان در يكي از سخنرانيهاي خويش با اشاره به لزوم توجه بيشتر به نقاط اشتراك شيعه وسنّي فرمودند: «مقصود ما از وحدت مسلمانان چيست؟ آيا مقصود اين است كه مسلمانان از مذهب خود دست بردارند و به مذهب ديگري اعتقاد پيدا كنند و عمل نمايند؟ نه، مقصود اين نيست ... بحث ما اين است كه ميخواهيم به همه مسلمانان از شيعه و سنّي بگوييم و تذكر بدهيم كه شما يك نقاط مشترك و يك نقاط اختلاف و افتراق داريد ... آن نقاط اشتراك بيش از نقاط افتراق است. يعني همۀ مسلمين بهخداي واحد و قبله واحد و پيامبر واحد و احكام و نماز و روزه و زكات و حج اعتقاد دارند ... هم اكنون بيش از يك ميليارد نفر مسلمان در نقاط مختلف عالم زندگي مي كنند كه نقطۀ تراكم آنها، همين منطقۀ بين شرق و غرب است كه از لحاظ استراتژيكي و موقعيت جغرافياي و وضعيت اقليمي و آب و هوايي، حساس ترين مناطق عالم دست اينهاست ... ما ميگوييم اي مسلمانان عالم در هر جاي دنيا كه هستيد اگر با هم دشمني نكنيد، عليه هم مبارزه و جنگ نكنيد و دشمنان و دوستانتان را بشناسيد، وضع زندگي شما با آنچه كه امروز است، تفاوت خواهد كرد.4... لذا يكي از پيامهاي عمدۀ انقلاب ما، وحدت مسلمين است. ما در همه جاي دنياي اسلام، اين حرف را ميزنيم.10»
در حوزۀ عمل هم، جمهوري اسلامي ايران در تمامي صحنهها وحدت شيعه و سنّي را عملا به نمايش گذاشته و دست به اقدامات گوناگوني زده است. تشكيل مجمع «التقريب بين المذاهب الاسلاميه» توسط مقام معظّم رهبري در سال 1369 با هدف ايجاد نزديكي بين فرق اسلامي، از جمله اين موارد ميباشد. مجمع مذكور در طي اين مدّت تلاش زيادي در جهت نزديك نمودن افكار شيعه و سنّي و تمركز بخشي به نقاط اشتراك آنها كرده است. همچنين اعلام 12 تا 17 ربيع الاول توسظ جمهوري اسلامي ايران، به عنوان هفتۀ وحدت، نقش مهمّي در ايجاد وحدت اسلامي داشته است. در حالي كه اهل سنّت 12 ربيع الاول و شيعيان 17 ربيع الاول را تاريخ ولادت پيامبر اكرم(ص) دانسته و جداگانه به برگزاري مراسم اين روز بزرگ و تجليل از آن ميپرداختند و خود شايد يك عامل اختلافي هم محسوب ميشد، اينك به جهت نامگذاري هفته وحدت مابين اين دو تاريخ از سوي جمهوري اسلامي ايران، نه تنها اين عاملِ اختلاف، خود به عامل وحدت تبديك شده، بلكه فرصت مناسبي ايجاد كرده است تا همه ساله به مدّت يك هفته، انديشمندان و پيروان اين دو مذهب در كنار يكديگر جمع شده و با تكيه بر نقاط اشتراك خويش به بحث و بررسي پرداخته و بر وسعت دامنۀ وحدت اسلامي بيفزايند.
پی نوشت :
1. در جستجوي راه از كلام امام، دفتر پانزدهم، صفحه 101.
2.همان، صفحه 107.
3. همان، صفحه 126.
4. همان، صفحه 129.
5. همان، صفحه 103.
6. دفتر سياسي سازمان عقيدتي سياسي نيروي انتظامي، نشريه داخلي نگرشي بر تحوّلات سياسي، شماره 79، صفحه 14.
7.معاونت فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي، انقلاب اسلامي در چشم انداز ديگران، صفحه 20.
8. آيه 92 سوره انبياء: اين است امت شما كه امتي يگانه است و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.
9. حديث ولايت (مجموعه رهنمودهاي مقام معظّم رهبري)، جلد 2، صفحه 207.
10. همان، صفحه 211.
از ديگر دستاوردهاي جهاني انقلاب اسلامي ايران، قدرت و عزّت يافتن ايران در سطح جهان ميباشد. بر هيچ صاحب نظر سياسي پوشيده نيست كه تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، كشور ايران نه تنها در سطح جهاني و در بين كشورها و قدرتهاي جهاني نقش و قدرت تعيين كنندهاي نداشت و در معادلات سياسي و تصميمگيريهاي جهاني به بازي گرفته نميشد، بلكه به علت وابستگي و تبعيت از ابرقدرت غرب و ايفاء نقش ژاندارمي در منطقه براي آمريكا، بين مسلمانان جهان و نهضتهاي اسلامي و آزاديبخش نيز منفور و مطرود بود. رژيم ايران به عنوان حكومتي دين ستيز و مخالف اسلام و نوكر آمريكا و حامي اسراييل در ميان مسمانان شهرت داشت.
به بركت پيروزي انقلاب اسلامي، كشور ايران به قدرت و عزّت بالا و چشمگيري دست يافت. اين عزّت و اقتدار جهاني از دو ديدگاه قابل بررسي و تأمل است. در ديدگاه اوّل و با نگرش از منظر قدرتهاي استكباري و كشورهاي مخالف انقلاب اسلامي ايران، كشور ايران از كشوري ضعيف و بيتأثير در معادلات جهاني، به قدرتي تأثيرگذار در مناسبات و روابط بينالملل و نيز تصميمگيريهاي جهاني و منطقهاي مبدل گشت. به تعبير رهبر معظّم انقلات: «ملّت ايران در هر قضيه مهم جهاني كه با آن به طور جدّي مخالف باشد، آن مسأله پيش نميرود و متوقف ميشود. امروز اين ملّت در مسائل مهم جهاني داراي يك رأي مهم است و جلوه ملّت ايران بتدريج چشمها را متوجه به خود ميكند.1»
نمونۀ بارز اين تأثيرگذاري در تصميمگيريهاي جهاني را ميتوان در قضيۀ فلسطين و سازش ننگين حكام وابستۀ برخي گشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي و استكبار غرب بوضوح مشاهده نمود. مخالفت ايران انقلابي با اين سازش خيانت آميز به حقوق مردم مسلمان فلسطين ، موجب شكست اين سازش ننگين شده است. با نگاه از اين منظر به انقلاب اسلامي، كشور ايران به علت به زانو در آوردن ابرقدرتها، تحقير آنان در سطح هان، بر هم زدن نظام دوقطبي جهان، سرنگون كردن رژيم تا دندان مسلح پهلوي و متكي به حمايت گسترده آمريكا و غرب، تأثيرگذاري گسترده بر نهضتها و حركتهاي آزاديبخش و برانگيختن هر چه بيشتر آنها و بيداري مردمي بر عليه استكبار جهاني، موجب شده است كه ابرقدرتهاي شرق و غرب و مخصوصاً استكبار غرب، پي به واقعيت اقتدار و عظمت ايران پس از انقلاب برده و اين حقيقت را بپذيرند كه ايران اسلامي، قدرتي تعيين كننده و با نفوذ در جهان امروزي است، امري كه رخ داده و اجتنابناپذير است و با جنجال و شعار و تهديد و ارعاب، قابل انكار و چشم پوشي نيست.
البته ترس استكبار غرب از ايران اسلامي و نسبت دادن هر حركت ضد آمريكايي در سراسر جهان به انقلاب اسلامي ايران و يا طرفداران آن و نيز اقدام به انواع توطئهها براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران از يك طف و از طرف ديگر التماس براي مذاكره و برقراري رابطه با جمهوري اسلامي ايران و نيز طرح مباحث و اخبار مربوط به ايران در طول ساليان متوالي از انقلاب تاكنون (مخصوصاً دهۀ اوّل انقلاب) در صدر اخبار مطبوعات و رسانههاي جهاني، خود حاكي از پذيرش اين واقعيت يعني اقتدار و عظمت ايران اسلامي در سطح دنيا از سوي استكبار جهاني ميباشد.
در ديدگاه دوم و با نگرش از منظر مسلمانان و مستضعفان جهان و نيز نهضتها و حركتهاي آزاديبخش، كشور ايران از دولتي ضعيف و وابسته به آمريكا به دولتي عزيز و مستقل و مقتدر در سطح جهان مبدّل گشته است. حمايت اصولي ايران از مبارزات مردم مسلمان و محروم سراسر جهان در برابر قدرتهاي زورگو و دولتهاي استثمارگر احياء مجدّد عظمت و شكوه اسلام پس از قرنها، اقتدار يافتن مردم مسلمان و مبارز و نيز نهضتهاي اسلامي، علاقهمندي مردم مسلمان و آزادۀ سراسر دنيا به رهبري پيامبرگونۀ امام خميني(ره) از جمله عواملي هستند كه موجب شدهاند، ايران اسلامي، پس از انقلاب به كشوري مقتدر و عزيز در بين مسلمانان جهان شناخته شود.
چه عظمتي از اين بالاتر براي ايران اسلامي در جهان كه رهبر كبير و بنيانگذار آن ميفرمايند: «من با اطمينان ميگويم، اسلام ابرقدرتها را به خاك مذلّت مينشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را يكي پس از ديگري برطرف و سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد.2»
حضرت امام در وصيت نامه سياسي – الهي خويش، قدرت و عزّت يابي ايران در جهان را چنيني تبيين ميفرمايند: «كدام افتخاري بالاتر و والاتر از اين كه آمريكا با همه ادعاهايش و همۀ ساز و برگهاي جنگيش و آن همه دولتهاي سرسپردهاش و به دست داشتن ثروتهاي بيپايان ملّتهاي مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانههاي گروهي در مقابل ملّت غيور ايران و كشور حضرت بقيّة اللّه ارواحنا لمقدمه الفداء آن چنان وامانده و رسوا شده است كه نميداند به كه متوسل شود و رو به هر كس ميكند جواب رد ميشنود، و اين نيست جز به مددهاي غيبي حضرت باري تعالي جلت عظمته كه ملّتها را بويژه ملّت ايران اسلامي را بيدار نموده و از ظلمات ستمشاهي به نور اسلام هدايت نمود.3»
رهبر معظّم انقلاب نيز در اين مورد ميفرمايند: «ايران اسلامي، ايران امام، ايران انقلاب، مركز و محور حركت عظيم جهاني مسلمانان است و به همين نسبت محور دشمنيهاست ... نشان ميدهد كه ما قدرتمنديم و عليه منافع استكبار و منافع دزدان و غارتگران همچنان تهديد بزرگي به شمار ميرويم.4»
همين اقتدار و عزّت ايران اسلامي است كه موجب شده است ريگان رئيس جمهور اسبق آمريكا اعتراف كند: «به دليل اهميّت استراتژيك ايران و نفوذ اين كشور در جهان اسلام است كه ما در صدد كاوش براي يك رابطه بهتر بين كشورهاي خود برآمديم ...انقلاب ايران يك واقعيت تاريخي است.5» مشاور امنيت ملي ريگان نيز به همين ترتيب اعتراف به قدرت ايران اسلامي نموده و گفته است: «انقلاب اسلامي يك حقيقت تاريخي است و بايد يك ايران مستقل و از نظر اقتصادي و نظامي با ثبات را باور داشت.6»
براي اين كه با اقتدار و عزّت و عظمت ايران در جهان از زبان رهبران، رؤساي جمهور و شخصيتهاي سياسي و مهم جهان و نيز مطبوعات و رسانهها بيشتر آشنا شويم، اشارهاي هم به برخي از اين اظهارنظرها نموده و با ذكر ريشههاي اين عظمت و اقتدار، اين بحث را خاتمه ميدهيم. گورباچف رهبر پيشين شوروي سابق: «آيت اللّه خميني توانست اثري بزرگ در تاريخ نوين جهان بگذارد.7»
فيدل كاسترو رهبر انقلابي كوبا: «پس از فروپاشي شوروي سابق به صحّت توصيههاي آيت اللّه خميني به گورباچف پي بردم و معتقدم مدل قرآني رهبر فقيد ايران بايد به جاي مدلهاي غربي در دستور كار برنامههاي جهاني قرار گيرد.8... آنچه در ايران رخ داده است يك انقلاب واقعي و مردمي بود. اين انقلاب داراي نيروي عظيمي نيز هست و لازم است كه ما همبستگي و حمايت خود را با آن اعلام كنيم.9» نلسون ماندلا رئيس جمهور سابق آفريقاي جنوبي: «امام خميني نه تنها رهبري بزرگ براي ايران بود، بلكه رهبري براي تمامي نهضتهاي آزاديبخش جهان به شمار ميرفت... اين افتخار بزرگي بود كه توانستم براي دومين بار در كنار مرقد امام خميني حاضر شوم و به ايشان اداي احترام كنم.10»
حافظ اسد رئيس جمهور فقيد سوريه: «انقلاب اسلامي ايران روابط خارجي خود را با امپرياليستها قطع كرد و پايگاههاي نظامي بيگانگان را از ميان برداشت و راه سرافرازي را در پيش گرفت. رژيم اشغالگر قدس آن چنان از انقلاب اسلامي به وحشت افتاد كه بارها از ارباب خود آمريكا گله كرد كه چرا نميتواند جلو نفوذ و تأثير انقلاب اسلامي ايران را كه منجر به پيروزي فلسطين خواهد شد، بگيرد.11»
معمر قذافي رهبر ليبي: «انقلاب اسلامي ايران يك انقلاب مردمي و مترقي در جهان نوين است و تمام مسلمانان جهان اميدهاي بسياري بدان بستهاند. انقلاب اسلامي ايران چهرۀ حقيقي اسلام را به همه جهانيان عرضه كرد.12» احمد بن بلا اوّلين رئيس جمهور الجزاير پس از استقلال آن كشور، با اشاره به قدرت الهي انقلاب اسلامي و وحشت دنياي استكباري از نفوذ گستردۀ آن ميگويد: «بيجهت نيست كه اين انقلاب وحشتي در دل دولتهايي كه نفت ما را ميبردند، ايجاد كرده است.13»
ژوليوس نايرره رئيس جمهور تانزانيا: «انقلاب ايران معادلات جهاني را بر هم زده است ... انقلاب اسلامي ايران از مردميترين و اصيلترين انقلابهاي جهان است. ما براي اين انقلاب احترام و ارزش فراواني قائل هستيم. ايران، هم نيرومند است و هم غيرمتعهدترين كشور جهان است.14» حبيب شطّي دبير كلّ سابق كنفرانس اسلامي: «انقلاب اسلامي يكي از حوادث مهم اين قرن است و به همه نشان داد كه اسلام چقدر قدرتمند است. انقلاب ايران توانسته است يكي از نيرومندترين رژيمهاي سلطنتي را سرنگون كند.15» محمد مهدي شمس الدين نائب رئيس مجلس اعلاي شيعيان لبنان : «انقلاب اسلامي ايران معجزۀ قرن بود و درس بزرگي به ما داد كه عبارت از اين است كه با وحدت كلمه همه كاري را ميتوان كرد.16»
عبدالحليم خدام وزير امور خارجه سوريه: «انقلاب ايران از لحاظ تاريخي نه فقط براي ايران، بلكه براي سراسر منطقه و جهان، انقلاب عظيمي است.17» سرتاج عزيز وزير امور خارجه پاكستان: «انقلاب اسلامي حضرت امام خميني تحوّلي مهم نه تنها براي ايران، بلكه در تاريخ جهان بود.18» عبدالحميد اجل سفير الجزاير در ايران: «الجزاير به انقلاب ايران مباهات ميكند.19» خبرگزاري آسوشيتد پرس مورخ 14/3/1368: «آيت اللّه خميني يك شاه را سرنگون كرد، يك ابرقدرت را مبهوت نمود و با پيام وحدت و قدرت اسلامي خود، جهان را تكان داد.20» روزنامه اينديپندنت چاپ لندن مورخ 15/3/1368: «بندرت اتفاق ميافتد كه يك مرد به تنهايي بتواند مسير تاريخ را عوض كند، اما اين درست همان كاري بود كه آيت آللّه خميني از عهدۀ آن برآمد.21» راديو لندن: «او (امام خميني) انقلابي را رهبري كرد كه جهان را لرزاند.22»
پی نوشت :
1. خطبه نماز جمعه مورخ 20/11/1374.
2. فرياد برائت ( پيام امام به حجاج بيت اللّه الحرام) صفحه 13.
3. وصيت نامه امام خميني(ره) صفحه 8.
4. حديث ولايت (مجموعه رهنمودهاي مقام معظّم رهبري)، جلد 7، صفحه 131.
5. دفتر سياسي سازمان عقيدتي سياسي ژاندارمري جمهوري اسلامي ايران، بركات سبز، صفحه 63.
6. همان. 7.ويژه نامه روزنامه جمهوري اسلامي ، مورخ 10/7/1378.
8.دفتر سياسي سازمان عقيدتي سياسي نيروي انتظامي، نشريه داخلي نگرشي بر تحوّلات سياسي، شماره 66 و 67، صفحه 40.
9. معاونت فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي، انقلاب اسلامي ايران در چشم انداز ديگران، صفحه 110.
10. فتحي شقاقي، انتفاضه و طرح اسلامي معاصر، صفحه 3.
11. معاونت فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي، انقلاب اسلامي ايران در چشم انداز ديگران، صفحه 101.
12.همان، صفحه 104. 13. همان، صفحه 99.
14. همان، صفحه 109. 15. همان، صفحه 107.
16. همان، صفحه 108. 17. همان، صفحه 102.
18. ضميمه روزنامه اطلاعات، مورخ 29/3/1378.
19. معاونت فرهنگي سازمان تبليغات اسلامي ، انقلاب اسلامي ايران در چشم انداز ديگران، صفحه 100.
20. موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) بازتاب رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، صفحه 95.
21. همان، صفحه 90. 22. ويژه نامه روزنامه جمهوري اسلامي، مورخ 10/7/1378
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تحولات چشمگیری در شبکه مخابراتی کشور در زمینههای تلفن ثابت، تلفن همراه، کانالهای مخابراتی، ارتباطات مخابراتی بینالمللی صورت گرفته است.
راهاندازی شبکههای اطلاعرسانی و اتصال به بزرگراههای اطلاعاتی از جمله اینترنت، عرضه خدمات نو مخابراتی به مشترکین، راهاندازی شبکه ویدئو ٱ کنفرانس، بهرهگیری از پیشرفتهترین امکانات فناوری مخابرات از جمله ISDN (شبکه یکپارچه دیجیتال کشور)، TMN (شبکه مدیریت)، IN (شبکه هوشمند)، ATM (شبکه مد غیرهمزمان سویچ سریع)، سیستمهای SDH که عامل گسترش ظریف شبکه است و ارائه دیگر خدمات مخابراتی، به همراه تأسیس و توسعة چند کارخانه تولیدکنندة تجهیزات مخابراتی و مراکز تحقیقاتی تحولات عظیم و چشمگیری است که در حوزه مخابرات کشور به وجود آمده است. ١
بعد از پیروزی انقلاب، علیرغم آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ایران که مانع از توسعه فراگیری شبکه مخابرات کشور شد، با این وجود از سال 1357 تا 1363 یعنی در همان سال اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد 351000 شماره تلفن در کشور دایر شد. 1363 روستا به شبکه ارتباطی کشور پیوست. 101 شهر امکان ارتباط بین شهری یافتند. اولین طرح آزمایش کابل نوری در مرکز تحقیقات مخابرات عملی شده و در سال 1364 کارخانه کابلهای مخابراتی شهید قندی یزد تأسیس شد و در سال 1368 به بهره برداری رسید. در سال 1367 اولین کابل هم محور بین شهری از تهران به اصفهان متصل شد. در سال 1368 اولین مرکز سوییچینگ دیجیتال دانشگاه تهران به بهرهبرداری رسید و در همین سال اولین خط کابل نوری بین شهری بین تهران تا کرج آغاز گردید.
به دنبال این تحولات در سال 1370 بهرهبرداری از اولین موجگیر ماهوارهای اینمارست شروع شد. در سال 1371 موافقت اصولی برای ایجاد دانشکده علمی و کاربردی مخابرات که با انقلاب فرهنگی در سایر دانشگاهها ادغام شده بود، مجدداً اخذ گردید. در سال 1372 بهرهبرداری از اولین موجگیرهای وی ست (VSAT) توسط شرکت مخابرات ایران صورت گرفت. بهرهبرداری از مرکز SC دیجیتال در 8 شهر کشور و بهرهبرداری از مجتمع مخابراتی انقلاب اسلامی به عنوان دومین مرکز مخابراتی ایران در تهران در همین سال آغاز شد.
تحولات مهم در سال 1373 عبارت بودند از توسعه شبکه تلفن تهران به 000/945/1 شماره منصوبه و ایجاد شبکه تلفن همراه در سال 1375 و گسترش شبکه تلفن همراه در سطح 35 شهر و طراحی یک میلیون شماره تلفن همراه، همچنین اتصال 90 شهر کشور به شبکه ارتباطات دادهها (دیتا) و توسعه شبکه وی ست به میزان 70 درصد انجام گرفت.
با مراجعه به آمار فوق روشن میشود که جمهوری اسلامی ایران با توجه به اهمیت ارتباطات مخابراتی در ابعاد مختلف زندگی بشر، تلاش فراوانی در زمینه توسعه و تجهیز شبکه مخابراتی به کار برده است. شرکت مخابرات ایران در سالهای اخیر آخرین دستاوردهای فناوری مخابرات جهان، همچون دستگاههای کلیدزنی رقمی (سوییچ دیجیتال) کابل نوری، تلفن همراه، شبکههای اطلاع رسانی، خدمات ماهوارهای و خدمات ویژه تلفن را راهاندازی کرده و به تولید بیش از 80 درصد تجهییزات مورد نیاز اخیر در زمینه توسعه شبکه مخابراتی، رشدی بالغ بر 20 درصد را دارا بوده و بیشترین حجم توسعه را داشته است.
در طول فعالیتهای سالهای پس از انقلاب تا سال 1377 شبکه 850 هزار خطی آنالوگ با استفاده از جدیدترین فناوری و انتقال، به شبکهای 2/7 میلیون خطی تبدیل شده و طی این سالها به توسعة قابل توجهی نائل شده است. تعداد نقاط دارای تلفن خودکار بین شهری به 2287 نقطه و شهرهای دارای ارتباط بینالمللی به 850 نقطه و تعداد تلفنهای دایر نیز به بیش 2/7 میلیون شمار رسیده است. ٢ البته در پایان سال 1380 تعداد خطوط تلفن ثابت به 10 میلیون و 800 هزار شماره و تعداد خطوط تلفن همراه نیز از مرز 2 میلیون شماره گذشت. ٣
پی نوشت :
١ - ارتباطات در انقلاب اسلامی ، ص ٧
٢ - همان ، ص ٥٤
٣ - روزنامه ی جمهوری اسلامی ، ش ٦٦٠٦ ، ص ٢
یکی از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی ایران، احیاء شأن و منزلت معنوی زنان و دختران است. قبل از انقلاب اسلامی و در دوران رژیم منفور پهلوی، زنان و دختران این مرز و بوم از شأن و منزلت شایستهای برخوردار نبودند. اساس انحرافات و مفاسد رژیم پهلوی در قلمرو مسائل مربوط به آنان، به خاطر دیدگاه و نگرشی بود که به تقلید و تبعیت کورکورانه از غرب نسبت به زن داشتند و براساس همین مبنای فکری، سیاستهای رژیم نسبت به مسائل مرتبط با زنان شکل میگرفت.
نگرش رژیم پهلوی به زنان و دختران، نگرشی مادی، منفعتطلبانه و لذتجویانه بود. دلیل بر این ادعا نیز سیاست استفاده ابزرای رژیم پهلوی از زن و نیز وسیله قرار دادن او برای شهوترانی مردان عیاش میباشد. بر طبق آن تلقی، زن ابزار محسوب می شد. زن وسیلهای برای ارضاء هواهای نفسانی و شهوانی مردان هوسباز و خوشگذران بود. زن وسیلهای برای کسب پول و ثروت بیشتر تلقی میشد. در واقع عملاً زن موجودی درجة دوم و فرعی و صرفاً برای مرد بود. بدیهی است براساس چنین نگرشی، دیگر شأن و منزلت و حرمتی برای زنان و دختران باقی نمیماند.
ارتشبد سابق حسین فردوست محرم اسرار دربار و دوست صمیمی شاه، در این مورد چنین میگوید: «در دوران محمدرضا دعوت از زنان زیبا به مجالس میهمانی مرسوم بود و در محافل دیپلماتیک تهران، همیشه زنان زیبا و لوند در رأس لیست مدعوین سفارتخانهها و میهمانیهای سفرا جا داشت تا سبب جلب دولتمردان ایرانی شود. اشرف که میخواست از پول سازمان برنامه و بودجه حداکثر استفاده را بکند، با یک زن زیبا به نام آذر طرح دوستی ریخت که شوهرش در سازمان برنامه کارمند جوان و عادی بود. آذر در عین جوانی و زیبایی، دکتر دندانپزشک بود.
در یک مهمانی که اشرف در هتل دربند تشکیل داده بود، من نیز دعوت شده بودم. زمانی که میهمانان مشغول صرف مشروب بودند، اشرف من و آذر و ابتهاج (رئیس سازمان برنامه) را به یک اتاق برد و در حضور آذر و ابتهاج به من گفت زن به این زیبایی دیده بودی؟ گفتم نه. گفت حالا این ابتهاج برای این زن ناز میکند. نظرم این است که ترتیب وصلتشان را بدهم. گفتم ابتهاج زن دارد. گفت آن که هیچ! گفتم آذر هم شوهر دارد. گفت این هم هیچ! زن ابتهاج و شوهر آذر در سال جزء مدعوین بودند، سپس اشرف به ابتهاج گفت حال شما دو نفر را تنها میگذارم که ترتیب کار را بدهید! اشرف و من از اتاق خارج شدیم و آن دو نفر ماندند.
بعداً ابتهاج مرتب به خانه آذر میرفت و روابط جنسی شدید داشتند. ابتهاج ساعاتی به خانه آذر میرفت که میدانست شوهرش در سازمان برنامه کار دارد. یکی از این روزها که ابتهاج به خانه آذر آمده بود، بدون اینکه ابتهاج بفهمد، آذر به شوهرش تلفن میکند که زود به خانه بیا کار دارم. شوهر سریع خود را به منزل میرساند. در این فاصله آذر در تختخوابش روابط را با ابتهاج شروع میکند. شوهر وارد اتاق خواب میشود و صحنه را میبیند. ابتهاج به شوهر میتوپد که تو کارمند قاچاق هستی و در این موقع چرا به منزلت آمدهای! این صحنه سبب می شود که شوهر، آذر را طلاق بدهد و ابتهاج مجبور میشود با او ازدواج کند. تردیدی نیست که طراح اصلی نقشة حضور بیموقع شوهر آذر، اشرف بوده است. اما آذر به ابتهاج اکتفا نکرد(١). »
این جریان به عنوان قطرهای کوچک در برابر دریایی از مصادیق و موارد مشابه که در رژیم پهلوی وجود داشت به خوبی دیدگاه غلط و اهانتآمیز افراد آن رژیم را نسبت به جنس مؤنث بیان میکند و نشان میدهد که رژیم پهلوی برای زنان و دختران شأن و منزل انسانی و معنوی قائل نبوده است.
حضرت امام خمینی(ره) از همان دوران مبارزه و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به افشاگری این رفار اهانتآمیز پرداخته و با این فرهنگ فاسد مخالفت میکردند. ایشان در شهریور ماه سال 1357 در مصاحبهای با تلویزیون فرانسه میفرمایند:
«این شاه است که به حسب نقل در مصاحبه با مخبر ایتالیایی گفته است درک من از زن آن است که او باید زیبا و فریبا باشد. این شاه است که زنها را به فساد میکشاند(٢). »
حال تلقی شاه را از زن که معتقد است زن باید زیبا و فریبا باشد، مقایسه کنید با نگرش حضرت امام خمینی(ره) نسبت به زن که در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فرمودند:
اسلام زنها را از آن چیزهایی که در جاهلیت بوده نجات داده است. آن قدر که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا میداند که به مرد خدمت نکرده است. شما نمیدانید که در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده؟ اسلام میخواهد زن همانطوری که مرد همه کارهای اساسی را میکند، زن هم بکند اما نه اینکه زن یک چیزی بشود که آقا دلشان میخواهد که بزک کرده بیاید توی جامعه و با مردم مخلوط بشود، با جوانها آن طوری مخلوط شود! اسلام میخواهد اینها را جلو بگیرد. اسلام میخواهد حیثیت و احترام زن را حفظ کند. میخواهد به زن شخصیت بدهد که از این فعلیت بیرون بیاید. اینها میخواهند زن را بفرشوند و او را از این دست به آن دست کنند. این را مخالف است اسلام (٣)».
همین نگرش حضرت امام خمینی(ره) نسبت به زنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز استمرار داشت که به یک مورد آن اشاره میکنیم:
«نقش زن در عالم از ویژگیهای خاصی برخوردار است. صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جامعه سرچشمه میگیرد. زن یکتا موجودی است که میتواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتش یک جامعه، بلکه جامعهها به استقامت و ارزشهای والای انسانی کشیده شوند. میتواند بعکس آن باشد(٤) ... عنایتی که اسلام به زنان دارد، بیشتر از عنایتی است که به مردان دارد. در این نهضت زنان حق بیشتری از مردان دارند. زنان، مردان شجاع را در دامان خود بزرگ میکنند. قرآن کریم انسانساز است و زنان نیز انسانساز. اگر زنان شجاع و انسانساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شکست و انحطاط کشیده میشوند. قوانین اسلام همه به صلح زن و مرد است. زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند(٥). »
بدین ترتیب انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری بزرگمرد تاریخ اسلام حضرت امام خمینی(ره) و با چنین نگرشی نسبت به زن، توانست طومار نگرش فاسد و منحط رژیم پهلوی نسبت به زن را درهم پیچیده و افق جدید و روشنی فراروی زنان و دختران عزیز این مملکت قرار دهد. نگرش جدیدی که براساس آن شأن و منزلت معنوی زن احیاء شده و کرامت والای انسانی به او بازگردانده شد. نگرشی که طبق آن زن شیء و ابزار نیست، بلکه زن مبدأ همه سعادتهاست، زن مربی جامعه است. نقش زن در جامعه بالاتر از نقش مرد است، سعادت و شقاوت کشور بسته به اوست و از دامن او مرد به معراج میرود.
بر زنان و دختران مسلمان و فهیم جامعه است که قدردان این دستاورد بزرگ و مهم انقلاب اسلامی بوده و به شایستگی از آن حفظ و حراست نمایند و اجازه ندهند که مجدداً توسط برخی مردان غربزده و شهوتپرست دستخوش دگرگونی شود. چرا که با کمال تأسف در سالهای اخیر بوی چنین توطئههایی توسط استکبار جهانی غرب و مزدوران داخلی آنان به مشام میرسد. آنها سلب شأن و منزلت معنوی زنان و کشاندن آنان به ورطة خفتبار دوران رژیم پهلوی را در سر میپرورانند. پروتکل کنوانسیون زنان و فشارهای ناشی از آن در این راستاست.
مقابله و ایستادگی در برابر این نقشهها، هر چند بر عهدة مسؤولان نظام و مردان انقلابی و باغیرت جامعه است، لیکن خود زنان و دختران مسلمان نیز باید در خنثیکردن این توطئه نقش اصلی و اساسی را ایفا کرده و از دستاورد بزرگ و ارزشمندی که به برکت انقلاب اسلامی نصیب آنان شده است پاسداری نمایند.
پی نوشت :
١- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد١، ص ٢٣٧.
٢- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر سوم، ص ٢٦.
٣- سخنرانی مورخ ١٨/٨/١٣٥٧ در پاریس به نقل از: در جستجوی راه از کلام امام، دفتر سوم، ص ٢٨.
٤- پیام به مناسبت روز زن در تاریخ ٢٥/١/١٣٦١ به نقل از: صحیفه نور، جلد ١٦، ص ١٢٥.
٥- سخنرانی مورخ ١٥/١٢/١٣٥٧ به نقل قول از: در جستجوی راه از کلام امام، دفتر سوم، ص ٣١.
اهمیت و نقش دانشگاهها به عنوان عالیترین مراکز آموزش کشور در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر کسی پوشیده نیست. تربیت نخبگان و اندیشمندان جامعه، تأثیرگذاری بر سایر اقشار و عرصههای اجتماعی، تربیت و پرورش مدیران و مسؤولان عالیرتبه کشوری که در حوزههای مختلف؛ قدرت سیاسی؛ اقتصادی، فرهنگی، صنعتی را در آینده به دست خواهند گرفت، از جمله کارکردها و نقش دانشگاهها و مراکز آموزش عالی میباشد.
به همین جهت است که حضرت امام خمینی(ره) در اهمیت دانشگاهها فرمودهاند: «دانشگاهها مبدأ تحولات است... دانشگاه مرکز سعادت و در مقابل شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود(١). »
نظر به چنین اهمیت والایی برای دانشگاهها و از آن جا که رژیم منحوس پهلوی، رژیمی وابسته و متکی به غرب بود و از استقلال سیاسی و فرهنگی برخوردار نبود، لذا تلاش وافری در جهت وابسته نمودن دانشگاهها به غرب و تأثیرپذیری از سیاستهای غربی مینمود. این تلاشها نیز متأسفانه به ثمر نشسته وعملاً دانشگاهها، غیرمستقل و وابسته به غرب بودند. این وابستگی در حوزههای مختلف سیاستگذاری، مدیریت، آموزش، اندیشه و تفکر و رفتار و کردار دانشجویان به چشم میخورد.
نتیجة وابستگی دانشگاهها به غرب و عدم برخورداری از استقلال، این بود که بخش عمدهای از نخبگان و اندیشمندان کشور دارای افکار و اندیشهای وابسته و وامدار به غرب بودند و بر این اساس به تئوریپردازی و اندیشهسازی میپرداختند. همچنین اداره پستهای کلیدی و مهم جامعه و مدیریت حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به دست افرادی بود که وابستگی فکری و اندیشهای به غرب داشتند. از سوی دیگر این وابستگی موجب سرایت فرهنگ غربگرایی و عدم استقلال به سایر حوزههای اجتماعی شده و دامنة بیهویتی و غربگرایی را گسترش میداد.
در حقیقت اگر چه جهتگیری و سیاستگذاری کلی در دانشگاه، خود تابعی از سیاست عدم استقلال سیاسی و بیگانهپرستی سیاستمداران کشور بود، با این حال نضج و رشد فرهنگ وابستگی به غرب در دانشگاهها، متقابلاً موجب تقویت نظام وابستة شاهنشاهی و تحکیم ارکان آن می"ردید. در واقع نقشی که دانشگاهها در جهت وابسته نمودن کشور به بیگانگان داشتند، نقشی بود که از سایر اقشار و گروههای اجتماعی به سادگی برنمیآید. به همین جهت بود که حضرت امام خمینی(ره) میفرمودند: «مردم بازار نمیتوانند ما را بکشند به دامن شوروی یا آمریکا، مردمی که دهقان هستند نمیتوانند ما را بکشند به دامن این و آنع مردمی که در کارخانهها هستند نمیتوانند این کار را بکنند... آن که میتواند ما را وابسته کند و در دامن آمریکا و شوروی بکشد، دانشگاه است. برای این کار این که همه چیز ما در دانشگاه است. همت کنید باهم دانشگاه را اصلاح کنیم(٢). »
حضرت امام0ره) نسبت استقلال دانشگاه اهمیت خاصی قائل بودند و از اولین روزهای پیروزی انقلاب در سخنان خود آن را مورد اشاره و تأکید قرار دادند. از جمله در سخنرانی مورخ 27 بهمن 1357 خود که تنها پنج روز از پیروزی انقلاب گذشته بود، با اشاره به ترس رژیم پهلوی از استقلال دانشگاهها فرمودند: «... اینها دانشگاهها را با هر قدرتی که داشتند عقب نگه میداشتند. نمیگذاشتند که اساتید ما درست بچههای ما را تعلیم کنند، نمیگذاشتند که بچهها تعلیماتشان درست بشود. این هم برای این بود که میدیدند که اگر چنانچه دانشگاه به طور صحیح عمل کند، مستقل باشد، بعد که این جوانها از دانشگاه بیرون بیایند، ضداستعمار بیرون میآیند. این هم یک نقشهای بود که اینها کشیده بودند(٣). »
همچنین در سخنرانی مورخ 1 اردیبهشت 1359 خود با اشاره به شدت خطر دانشگاه استعماری، فرمودند: «ما از حصر اقتصادی نمیترسیم، ما از دانشگاهی میترسیم که جوانهای ما را آن طور تربیت کنند که خدمت غرب بکنند، ما از دانشگاهی میترسیم که آن طور جوانهای ما را تربیت کنند که خدمت به کمونیسم کنند(٤). »
در جایی دیگر نیز میفرمایند: (٥) «ما با تخصص مخالف نیستیم، با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم، ما میگوییم که تخصصی که ما را به دامن آمریکا بکشد یا انگلستان، یا به دامن شوروی و چین بکشد، این تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده... تخصصی که در خدمت اجانب است ضررش از همه چیز بالاتر است. علمی که ما را بکشد به طرف آمریکا یا شوروی، آن علم، علم مضر است. آن علمی است که برای ملتها هلاکت میآورد... ما میخواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم و یک کشوری داشته باشیم که این وابستگی مغزی را که مقدم بر همه وابستگیهاست و خطرناکتر از همة وابستگیهاست، نجات بدهد. ما اساتید دانشگاهی را میخواهیم که آن اساتید بتوانند مغزهای جوانان ما را مستقل بار بیاورند، غربی نباشند، شرقی نباشند، رو به غرب نایستند، آتاتورک نباشند و تقیزاده هم نباشند. ما میخواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم که بعد از چند سال دیگر تمام حوائج خودمان را، خودمان تحصیل کنیم(٦). »
در عرصه فرهنگی و دینی، مهمترین حوزهای که رژیم پهلوی تلاش میکرد در دانشگاهها سست و متزلزل کند، اعتقادات و باورهای دینی بود. رژیم پهلوی سیاست غیردینی کردن دانشگاهها و سست نمودن اعتقادات و باورهای دینی را در بین اساتید و دانشجویان در دستور کار خود قرار داده بود. رژیم پهلوی مایل بود اساتید و دانشجویان با پشت پا زدن به افکار و اندیشة دینی و غیرت و تعصبات مذهبی، مرام لائیک و بیقیدی را پیشه خود ساخته و دنبالهرو فرهنگ غربی باشند.
در این مورد حضرت امام خمینی(ره) در وصیتنامه خویش میفرمایند: «از امور بسیار بااهمیت و سرنوشتساز مسأله مراکز تعلیم و تربیت از کودکستانها تا دانشگاهها است... باید ملت غارت شده بدانند که در نیم قرن اخیر آنچه به ایران و اسلام ضربه مهلک زده است، قسمت عمدهاش از دانشگاهها بوده است. اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت دیگر، با برنامههای اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تهذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگستان و پس از آن آمریکا و شوروی فرو نمیرفت و هرگز قراردادی خانه خراب کن بر ملت محروم غارت زده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمیشد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنج دیده در جیب قدرتهای شیطانی ریخته نمیشد و هرگز دودمان پهلوی و وابستههای به آنع اموال ملت را نمیتوانستند به غارت ببرند و صرف عیاشی و هرزگی خود و بستگان خود نمایند.
اگر مجل و دولت و قوة قضاییه و سایر ارگانها از دانشگاههای اسلامی و ملی سرچشمه می گرفت، ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانه برانداز نبود و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملی به معنای صحیحش، نه آن چه که امروز در مقابل اسلام عرض اندام میکند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه مییافت، امروز ما، غیر امروز و میهن ما، غیر این میهن و محرومان ما از قید محرومیت رها و بساط ظلم و ستمشاهی و مراکز فحشا و اعتیاد و عشرتکدهها که هر یک برای تباه نمودن نسل جوان فعال ارزنده کافی بود، در هم پیچیده و این ارث کشور بر باد ده و انسان برانداز به ملت نرسیده بود و دانشگاهها اگر اسلامی انسانی ملی بود میتوانست صدها و هزارها مدرس (شهید سید حسن مدرس) به جامعه تحویل دهد(٧). »
علاوه بر اعتقادات دینی، در حوزه عمل به موازین اسلامی و رعایت اصول اخلاقی و ارزشی نیز، رژیم پهلوی فضای حاکم بر دانشگاهها را همانند فضای عمومی جامعه، به فساد و تباهی کشانده بود. نه تنها حجاب از سوی بخش عظیمی از دانشجویان دختر و اساتید زن رعایت نمیشد، بلکه پوشش نامناسب و مستهجن دختران و اختلاط و روابط بیقید و بند آنها با مردان، چنان فضای فاسدی را به وجود آورده بود که هم دانشجویان پسر و هم اساتید مرد را به تباهی و فساد اخلاقی میکشاند.
حجم و گستردگی فساد و حاکمیت فرهنگ بیبندوباری و فقدان غیرت و تعصب دینی، موجب شده بود که فضای مسموم بر محیط دانشگاه حاکم شده و عرصه بر افراد متدین و مذهبی تنگ گردد. با وجود چنین جوی، دیگر لازم نبود رژیم خود مستقیماً به جنگ مظاهر ارزشی برود و مثلاً جلو نماز خواندن و محجبه شدن دختران را بگیرد و فضای آلوده، به اندازة کافی عرصه را بر چنین گرایشاتی تنگ میکرد. اما از آن جا که به هر حال عدهای از دانشجویان دختر و پسر، متدین و مذهبی بودند رژیم تحمل آنها را نداشت، در سال 1356 رژیم پهلوی تصمیم گرفت از ورود دختران دانشجوی چادری به محوطه دانشگاه جلوگیری کند، اما این طرح چند روزی بیشتر دوام نیاورده و رژیم عقبنشینی کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال بعد، به همه ي این مفاسد و بیبندوباریها پایان داده شد و رژیم فاسد پهلوی برای همیشه از صحنه روزگار حذف گردید. به برکت انقلاب اسلامی، اعتقادات و باورهای دینی در بخش عظیمی از دانشجویان ظهور و بروز کرده و فضای اسلامی و سالمی بر محیط دانشگاهها حاکم گردید. نه تنها حجاب اسلامی در حد ضرورت خود از سوی بخش عظیمی از دختران دانشجو، آن هم از روی میل و اختیار رعایت گردید، بلکه قشر قابل توجهی از دختران دانشجو، حجاب برتر یعنی چادر را به عنوان حجاب برای خویش برگزیدند.
در زمینه عمل به سایر احکام و واجبات اسلام نیز تحولات چشمگیری در دانشگاهها به وجود آمد. انجام فریضة نماز و روزهع توجه جدی به نماز جماعت، ادعیه و زیارات و نیز گرایش به سوی قرآن در زمینههای مختلف روخوانی، قرائت، حفظ، مفاهیم و تفسیر به شکل گسترده وق ابل توجهی در محیط دانشگاهی رواج یافت. اگر در رژیم گذشته فضای حاکم بر محیط دانشگاه در ایام مبارک رمضان، فضای روزه خواری و دهنکجی به ارزشهای دینی بود، به فضایی معنوی و روحانی و پرهیز از تظاهر به روزهخواری تبدیل گردید.
اوج تحولات معنوی و فرهنگی ایجاد شده در دانشجویان پس از انقلاب را میتوان در ایثار و فداکاریهای آنان در دوران دفاع مقدس مشاهده نمود که چگونه دانشجویانی که تا چند سال پیش در چنان فضای آلودهای به دور از مفاهیم معنوی و اخلاقی سرگرم تعلقات دنیایی بودند، دست از آنها برداشته و با ایثار جان خویش در راه دفاع از دین و مملکت گام برداشتند. حضور داوطلبانه دهها هزار دنشجو از سراسر کشور در صحنههای دفاع مقدس و تقدیم هزاران شهید، جانباز و آزاده، نما و جلوهای از تحولات فرهنگی ایجاد شده در عرصه دانشگاههای کشور میباشد. برای تکمیل این تحولات و نهادینه شدن آنها، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، ایجاد اصلاحات لازم در دانشگاهها و تبدیل آن به دانشگاهی اسلامی از مسائل مهمی بود که در دستور کار مسؤولین بلندپایه نظام قرار داشت.
در این رابطه حضرت امام خمینی(ره) در سخنرانی خود برای جمعی از دانشجویان در تاریخ 1 اردیبهشت 1359 فرمودند: «ما که میگوییم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد، نه این است که فقط علوم اسلامی را در آن جا تدریس کنند... ما میگوییم که دانشگاههای ما مانع از ترقی فرزندان این آب و خاک است... ما میگوییم که جوانهای ما اگر علم هم پیدا کردند تربیت ندارند. مربا به تربیت اسلامی نیستند... و لهذا آن چیزی که از دانشگاههای ما بیرون آمده است یک انسان متعهد، یک شخصی که برای مملکت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به این نباشد که منافع خودش را به دست بیاورد، ما نداریم... میخواهیم بگوییم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند در خدمت ملت باشد نه در خدمت اجانب(٨). »
در همین راستا و در جهت ایجاد بسترهای لازم برای ایجاد تحولات فرهنگی لازم در دانشگاهها، نهادها و سازمانهایی نیز تشکیل شدند که با فعالیت خویش به این روند کمک شایانی نمودند. تشکیل انجمنهای اسلامی دانشجویی، تشکیل بسیج دانشجویی، تأسیس جهاد دانشگاهی و نیز نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها از جمله این موارد میباشد. هر کدام از این نهادها با فعالیتهای فرهنگی گوناگون خویش در جهت ایجاد بسترهای لازم برای تحقق اصلاحات و تحولات معنوی و دنیوی در عرصه دانشگاهها، گامهای مهم و قابل توجهی برداشتند.
پی نوشت :
١-در جستجوی راه از کلام امام، دفتر بیست و یکم، ص ٢٠.
٢- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر بیست و یکم، ص ٢٤.
٣- کوثر( مجموعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی ره، جلد ٣، ص ٣٨٤.
٤- آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای اندیشه و آراء امام خمینی(ره)، ص ٢٤٩.
٥- سخنرانی مورخ ٤/٣/١٣٦٠.
٦- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر بیست و یکم، ص ٢٢٦.
٧- وصیت نامه سیاسی- الهی امام خمینی(ره)، ص ٤٣.
٨- آئین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی(ره)، ص ٢٤٥.
دخالت آمریکاییها در امور نظامی و ارتش ایران از نقاط ضعف ارتش شاهنشاهی بود که به عنوان لکه ننگی در تاریخ کشور و ارتش ایران محسوب میگردد. از آن جا که رژیم پهلوی وابسته و متکی به آمریکا بود و پشتوانه مردمی نداشت، طبیعی بود که از ارتش به عنوان اهرم فشار و قدرتی برای حفظ پایههای رژیم استفاده شود. در این راستا آمریکا تمام تلاش خود را در جهت تسلط بر ارتش ایران و به کار گرفتن آن در راستای اهداف منطقهای و جهانی خود و حتی حفظ رژیم سلطنتی پهلوی معطوف میداشت.
در واقع آمریکا به نقش کلیدی ارتش ایران چه برای حفظ رژیم پهلوی (به عنوان رژیم دست نشانده آمریکا) و چه به عنوان یک پایگاه و بازوی نظامی آمریکا در منطقه حساس و حیاتی خلیج فارس و نیز یکی از حلقههای امنیتی و دفاعی در برابر اتحاد جماهیر شوروی سابق به خوبی پی برده بود، لذا تلاش میکرد با قاطعیت و هر وسیله ممکن و در عین حال با ظرافت خاص بر همه ارکان اساسی ارتش نظارت و تسلط لازم را داشته و آن را به طور کامل در اختیار اهداف و سیاستهای خود قرار دهد. ابعاد دخالتهای آمریکا در امور نظامی و ارتش ایران بسیار گوناگون و متنوع بود که در این جا فقط به چند مورد آن اشاره میکنیم.
حضور گسترده نظامیان آمریکایی در ارتش ایران
یکی از دخالتهای آمریکاییان در امور ارتش ایران، حضور گسترده ی نظامیان آمریکایی در ایران بود. در ایران نزدیک 30 هزار نظامی خارجی، مشغول کار بودند؛ یعنی در برابر هر 6 نظامی ایرانی، یک آمریکایی در ارتش ایران وجود داشت و تا پیروزی انقلاب، مشاورین (مستشاران) نظامی ارتش ایران دو برابر (یعنی 60 هزار نفر) بود. بدیهی است این حضور گسترده ی و حتی خود را در رنگ و لباس صاحبخانه درآوردن بیجهت نبود، بلکه به منظور دخالتهای گوناگون در امور ارتش ایران سازماندهی شده بود.
در این رابطه، ویلیام سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران در خاطرات خود چنین مینویسد: «از آنجایی که افسران عالیرتبه و مقامامت نظامی آمریکایی مرتباً به ایران رفت و آمد میکردند و مسافرتهای آنها به ایران هم معمولاً با تشکیل مجالس مهمانی و پذیرایی همراه بود، ما فرماندهان نیروها و افسران ارشد ایرانی را غالباً در این مجالس و مهمانیها میدیدیم.» ١
سولیوان در بخش دیگری از خاطرات خود مینویسد: «آمریکاییها... توجه زیادی به نیروهای مسلح ایران معطوف داشتند.... میسیون نظامی آمریکا در ایران هم، وضع منحصر بفردی داشت. تفاوت میسیون نظامی آمریکا در ایران با هیأتهای نظامی در سایر کشورهای جهان این بود که پرسنل نظامی آمریکا در ایران عملاً جزو نیروهای مسلح ایران به شمار میآمدند و در اواخر سلطنت شاه به استثنای شش نفر از افسران ارشد آمریکایی بقیه مستشاران و کارکنان آمریکایی نیروهای مسلح ایران، حقوق بگیر دولت ایران بودند. حقوق و مزایا و هزینه ایاب و ذهاب و مخارج تحصیل فرزندان آنها از طرف دولت ایران تأمین میشد و علائمی که روی اونیفورم آنها دوخته میشد، آنها را عضو خانوادة نیروهای مسلح ایران به شمار میآورد.» ٢
کسب اخبار از اوضاع ارتش
یکی از اهداف حضور گسترده نظامیان آمریکا در ایران و از مصادیق دخالتهای نابجای آنان در امور نظامی و ارتش ایران، کسب اخبار و اطلاعات از اوضاع ارتش و سایر نیروهای مسلح بود. دستیابی به اخبار ارتش ایران آن هم از نزدیک و بدون واسطه به منظور برنامهریزی و سیاستگذاری در امور ایران برای آمریکا بسیار حائز اهمیت بود.
در این رابطه ویلیام سولیوان نیز در خاطرات خویش با اشاره به رابطه نزدیک با نظامیان ایران، چنین اعتراف میکند: «به خاطر این رابطه نزدیک و به واسطه اهمیتی که نیروهای مسلح در بافت کلی حکومت ایران داشتند، ٣ اخبار و مسائل مربوط به ارش ایران را با توجه و علاقه خاصی دنبال میکردم. کمی پس از ورود به تهران با فرماندهان و مقامات ارشد ارتش ایران تماسهایی برقارا کردم و ضمن اشنایی با آنها از سازمان و فرماندهی نیروهای مسلح ایران آگاهی یافتم.» ٤
تربیت آمریکایی نظامیان ایران
از دیگر دخالتها و برنامههای آمریکا برای تسلط هرچه بیشتر بر ارتش ایران تربیت و پرورش نظامیان ایرانی متناسب با اهداف و سیاستهای خود بود. آنها تلاش میکردند نظامیان ایران را آمریکایی بار بیاورند. لذا تربیت و پرورش نظامیان ایرانی را چه از نظر سیاسی و چه از نظر فرهنگی، منطبق با آداب و رسوم آمریکایی و اهداف خود صورت میدادند. به همین جهت علاوه بر این که برخی از نظامیان ایرانی دورههای آموزشی خود را در آمریکا طی میکردند، به بهانههای مختلف، در قالب تورهای مسافرتی به آمریکا اعزام میشدند تا از فرهنگ آنها تأثیر بپذیرند.
مستشاران آمریکایی در انتخاب افراد برای اعزام به آمریکا نقش تعیین کندهای داشتند و پس از بازگشت افسران آموزش دیده ایرانی در آمریا نیز، وظیفه تعیین پست و مقام این افسران بر عهده مستشاران آمریکایی بود. در تاریخ 11 اردیبهشت 1327 اولین گروه از افسران و درجهداران نیروی هوایی ایران به قصد کسب آموزشهای ویژه، راهی آمریکا شدند. تا سال 1353 تعداد 11000 نفر از افسران و پرسنل نظامی ایران در آمریکا آموزش دیدند. این تعداد، غیر از افسرانی بود که از طریق پلیس ایران برای آموزش به آمریکا اعزام شده بودند. علاوه بر این آمریکا در مورد آموزش افسران ایرانی توسط ارتش اسرائیل، قراردادهایی با دولت اسرائیل منعقد کرده بود. ٥
آمریکاییها در طی دورههای آموزشی مختلف چه در کشور خود و چه در ایران، به جد تلاش میکردند تا نظامیان ایرانی نسبت به فرهنگ خود احساس حقارت کرده و فرهنگ آمریکایی را به عنوان فرهنگ برتر و مترقیتر در همه ابعاد وجودی خویش نفوذ و رسوخ دهند. به همین دلیل هنگامی که مقامات آمریکایی میخواستند با رضایت خاطر از یک نظامی ارشد ایرانی یاد کنند، تربیت آمریکایی او و عشق و شیفتگی او به آمریکا به عنوان یک ویژگی مثبت و برجسته ذکر میکردند.
در این رابطه ژنرال هایزر در خاطراتش پیرامون مأموریتی که به ایران داشته است، مینویسد: «... سپس به سمت پایگاه نیروی هوایی رفتیم. قصد ما دیدار دوست خوبم تیمسار امیر حسین ربیعی بود... ربیعی مثل همیشه دوستانه از من استقبال کرد... او در آمریکا تربیت شده بود. همواره به آن کشور عشق میورزید.» ٦ هایزر در بخش دیگری از خاطرات خود مینویسد: «... فرمانده نیروی دریایی ایران دریاسالار کمالالدین میرحبیباللهی بود. او نیز بیش از دو سال بود که این پست را اداره کرده بود... به نظر میرسید که او از ارزشهای غرب را بهتر از دیگر رهبران نظامی درک کرده بود... اغلب تعلیمات او در نیروی دریایی امریکا بود. به همین علت نیز دارای پیوند نزدیکی با امریکا بود و به تازگی برای حفظ سلامتی همسر و فرزندانش آنها را به آمریکا فرستاده بود.» ٧
به دلیل همین تربیت مریکایی نظامیان ایران بود که حضرت امام خمینی(ره) در دوران مبارزه به عنوان یکی از اشکالات رژیم پهلوی به آن اشاره کرده و آن را مورد انتقاد قرار میدادند. حضرت امام (ره) میفرمودند: «ارتش ما را یک ارتش غیرملی و متکی بر غیر تربیت کردند.»، ٨ «ما میخواهیم یک ارتش مستقل داشته باشیم. یک ارتش که مربوط به غیر نباشد، مربوط به ملت باشد... ما میخواهیم ارتش ما آزاد باشد، اسرائیل در آن تصرف نکند، آمریکا در آن تصرف نکند. » ٩
استفاده از ارتش ایران به عنوان بازوی نظامی آمریکا در منطقه
استفاده از ارتش ایران به عنوان بازوی نظامی در منطقه، از دیگر مداخلات آمریکا در امور نظامی و ارتش ایران در دوران قبل از انقلاب بود. از آن جا که منطقه خلیج فارس به عنوان یک منطقه حساس و استراتژیک برای آمریکا اهمیت زیادی داشت و همچنین به منظور مقابله با خطرات بلوک شرق و این که کشور ایران به عنوان مرکز قدرتمند کمربند امنیتی در برابر دستیابی شوروی سابق به آبهای گرم محسوب میگردید، نقش حیاتی ایران در نظر آمریکاییها صد چندان کرد. به همین دلیل آمریکا تلاش میکرد با در دست گرفتن ارتش ایران و تسلط یافتن بر آن، ارتش شاهنشاهی به عنوان یک اهرم قدرت برای اهداف خود در منطقه استفاده نماید. کشورهای منطقه نیز عملاً به ارتش شاهنشاهی ایران به عنوان یک نیروی نظامی آمریکا و یا حداقل مطیع سیاستهای آمریکا نگاه میکردند.
مقامات آمریکایی نیز از بیان این مداخله و سوء استفاده از ارتش ایران ابایی نداشتند. برای مثال ژنرال هایزر یکی از دلایل مأموریت اعزام به ایران در آخرین روزهای عمر رژیم پهلوی را چنین بیان میکند: «نیروی نظامی ایران در منطقه خلیج فارس برای منافع جهان غرب بسیار حیاتی بود.» ١٠ همان طور که ملاحظه میشود، این جمله ژنرال هایزر عمق وابستگی ارتش شاه به غرب و ابزار دست آمریکا بودن ارتش شاهنشاهی را نشان میدهد.
دخالت در امور خرید تسلیحات ایران
از دیگر مصادیق بارز دخالت آمریکاییان در امور نظامی و ارتش ایران، مداخله در سیاستها و برنامههای خرید سلاح ایران از خارج بود. آنها که خود را مالک بیرقیب و شریک ارتش ایران میپنداشتند، خود را مستحق تعیین تکلیف برنامههای خرید سلاح ایران میدانستند. آمریکاییان با صراحت کامل برای شاه و فرماندهان ارشد ارتش مشخص میکردند که باید چه سلاحی، به چه میزان، به چه قیمت و از کجا (که غالباً از خود آمریکا بود) خریداری نمایند.
آنها حتی از بیان این مداخله صریح نیز ابایی نداشتند. مثلاً جرج بال معاون سابق وزارت خارجه آمریکا میگوید: «از سال 1332 که شاه به قدرت بازگشت تا سال 1351 ما شاه را به طور کامل تحت نظارت داشتیم. این ما بودیم که میگفتیم شما به فلان سلاح احتیاج ندارید یا به فلان سلاح احتیاج دارید. بدین ترتیب در طول 19 سال، کل اسلحهای که شاه از آمریکا خریداری کرد از یک میلیارد و 300 میلیون دلار تجاوز نمیکرد ولی بعد از آن که نیکسون و کیسینجر به او اختیار دادند، میزان خرید اسلحه شاه از آمریکا به مدت 70 سال، 40 برابر شد.» ١١
بدون تردید هدایتها و دخالتهای آمریکا بیان در برنامههای خرید سلاح ایران به گونهای بود که اولاً ارتش ایران از نظر تسلیحات وابسته و متکی به آمریکا باشد، ثانیاً آمریکاییان با فروش اسلحه خود درآمد خوبی کسب نمایند. ثالثاً ارتش ایران از نظر به کارگیری سلاحها، وابسته به نظامیان و مستشاران آمریکایی باشند. رابعاً ارتش ایران سراغ دیگر کشورها نرود.
در نتیجه تسلط نظامی آمریکا و مداخله در امور خرید سلاح ایران، مخارج نظامی مراتب افزایش مییافت. ازسال 1335 تا 1348 مخارج نظامی 35 تا 40 درصد کل بودجه را در بر میگرفت. در بودجه سال 1355 پرداختهای نظامی 4/525 میلیارد ریال یعنی بیش از 5/4 برابر برابر بودجه نظامی سال 1353 بود و در بودجه سال 1357 مخارج نظامی به 556 میلیارد ریال رسد. شاه در مصاحبهای در سال 1976 (1355) اقرار کرد ایران سالانه 8 میلیارد دلار یعنی 27 درصد کل بودجه را صرف مخارج نظامی میکند.
وی اضافه میکرد که ارزش و قیمت سلاحهایی که ما از آمریکا خریداری میکنیم مرزی ندارد و مرتب تغییر میکند. سیاست تسلیحاتی شاه نه تنها از نظر اقتصادی، نتایج منفی داشت، بلکه سبب میشد تا مقدار زیادی از درآمد نفت از دست برود و بالاتر از این، صنعت نظامی و قوای مسلح ما تحت نظارت و تسلط دولت آمریکا درآید. زیرا ارتش ایران قادر نبود سلاحهای خریداری شده را بدون کمک و اجازه مشاورین و متخصصان آمریکایی به کار ببرد. ١٢
فساد نظامیان آمریکا در ایران
علاوه بر انواع مداخلات آمریکا در امور نظامی و ارتش ایران، حضور نظامیان آنها در ایران نیز همراه با انواع فساد اخلاقی و ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم بود. این فساد اخلاقی در سالهای آخر عمر رژیم پهلوی بیشتر و گستردهتر شده بود و در شهرهای مختلف کشور، نظامیان آمریکایی به فساد و شهوترانی پرداخته و در جلسات و میهمانیهای خوشگذرانی و عیاشی مختلف به نوامیس مردم تعرض میکردند. این فساد سابقه طولانی داشته و از اوایل سلطنت پهلوی شروع شده و در حال گسترش بود.
در این رابطه ارتشبد سابق حسین فردوست در خاطرات خود مینویسد: «در اوایل سلطنت محمدرضا که ایران توسط ارتشهای سهگانه متفقین اشغال شده بود، آمریکاییها در خیابان امیرآباد یک باشگاه داشتند که مخصوص افسران و درجهدارانشان بود. روزانه به هر کدام از آنها یک بسته به عنوان جیره غذایی میدادند که هر بسته برای مصرف 5 الی 6 نفر کافی بود. در هر یکگ از این بستهها انواع و اقسام کنسروها، انواع نان، ویتامینی که باید روزنامه مصرف میکردند، دو بطری ویسکی و دو بسته سیگار خوب بود. آمریکاییها به سرعت باشگاه امیرآباد را به مرکز فحشاء تبدیل کردند. کامیونهای آمریکایی به مرکز شهر میآمدند و دخترها را جمع میکردند و به باشگاه میبردند. دخترهایی که به این اوضاع تمایل داشتند، صف میکشیدند و منتظر میماندند. مثل این که در صف اتوبوس هستند. کامیونهای روباز ارتش آمریکا میآمد و حدود 200 الی 300 دختر را سوار میکرد و میبرد. آمریکاییها هر چند پول نداشتند، ولی با همین بستهها دخترها را راضی میکردند.
من با یکی از کسانی که به باشگاه میرفت آشنایی داشتم و دیم که در انبار خانه او تا زیر سقف از این بستهها چیده است. هر روز که میرفتند یکی دو بسته میگرفتند. این بستهها قیمت گرانی داشت و خرید و فروش میشد. یکی از کسانی که با آمریکاییها میرفت، خاله محمدرضا پهلوی بود. من به او بارها گفتم که این کار صحیح نیست و عمل شما در شأن فاحشههای کنار خیابان است. خاله محمدرضا خیلی رک و صریح میگفت: خیر، افرادی در باشگاه هستند هم تیپ ما هستند و هیچ اشکالی ندارد.» ١٣
فساد نظامیان آمریکا و تأثیرگذاری آن بر فرهنگ مردم، برای بسیاری از ایرانیان حتی برخی طرفداران آمریکا آزاردهنده بود، آنها با قشر خاص مرفه و پولدار ایرانی تماس داشتند. ویلیام شوکراس و جیمز بیل در کتابهایشان نقل کردهاند: «یکی از بدترین نقاط از این لحاظ اصفهان بود.... در ایام تعطیلات مذهبی یا عزاداریها، آمریکاییان میهمانیهای مفصل ترتیب میدادند و صدای بلندگوی دستگاههای استریو در همه جا پخش میشد و خوشگذرانیهای مست، تلوتلو خوران از این محل به آن محل میرفتند.» ١٤
جیمز بیل مینویسد: «سه زن آمریکایی که بیکینی پوشیده بودند در مسجد جمعه اصفهان به گردش پرداختند و ضمن خنده و گفتگو با صدای بلند و ایجاد اشاره به این مکان مقدس اوقات خوش خود را طی کردند. زنان آمریکایی با لباسهای شیک در یک رستوران مجلل شهر به این دلیل که انجام سرویس کند بوده، میزی را واژگون کردند و یک آمریکایی در مشاجرهای بر سر کرایه، گلولهای به مغز یک راننده تاکسی شلیک کرد.» ١٥
کاپیتولاسیون
از دیگر حقوق تبعیضآمیز و غیرعادلانهای که برای مستشاران آمریکایی و اعضاء خانواده آنان در نظر گرفته شده بود، مصونیت از تعقیب قضایی در ایران بود. هر قدر وابستگی رژیم شاه به آمریکا بیشتر می شد، خواستههای نامشروع آمریکا نیز فزونی میگرفت. در سال 1340 آمریکا درخواست اعطای مصونیت سیاسی به مستشاران نظامی و اعضای خانوادههایشان را نمود تا در صورت ارتکاب هر گونه جرمی از طرف آنها، دادگاههای ایران نتواند آنان را محاکمه کنند. در واقع بر دیگر یک ابرقدرت درخواست برقراری کاپیتولاسیون را برای اتباع خویش مینمود. رژیم پهلوی نیز به خواسته ناحق ارباب خویش تن در داد. در این جا بود که امام خمینی(ره) شجاعانه به صحنه آمد و با ایراد یک سخنرانی آتشین و افشاگرانه، این خیانت رژیم پهلوی را برملا ساخت. رژیم که خود را در خطر میدید، تنها راه را در تبعید امام به ترکیه دید. ١٦
اوضاع پس از انقلاب
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مواردی که مورد انتقاد شدید حضرت امام خمینی(ره) قرار میگرفت، بحث مستشاران آمریکایی بود. حضرت امام در سخنرانی مورخ 13 آبان 1357 خود در تحلیل وضع ارتش شاهنشاهی میفرمایند: «الان وضع نظامی ما، وضع ارتش ما، یک وضع ارتش انگلی است. ارتشی که تحت نظام آمریکا و به نفع آمریکا دارد اداره میشود. چهل و پنج هزار، پنجاه هزار، بعضی میگویند شصت هزار از مستشاران آمریکا، مفتخوران آمریکا ریختهاند به جان ما و در مملکت ما هستند. آن همه پایگاه برای خودشان درست کردهاند. اشغال نظامی است مملکت ما، اشغال آمریکایی است مملکت ما» ١٧
به هر حال به برکت پیروزی انقلاب اسلامی به این لکه ننگ یعنی مستشاری پایان داده شد و عزت و افتخار دیگری برای ارتش و نظامیان ایرانی به ارمغان آمد. هر چند در ابتدای پیروزی انقلاب، دولت موقت سعی کرد که بار دیگر مستشاران نظامی آمریکا را در ایران بپذیرد و آنها را در امور نظامی ایران فعال سازد ولی با برخورد قاطع امام امت و افشاگری حضرت آیتالله خامنهای که در آن زمان نمایندة حضرت امام در شورای عالی عالی دفعا بودند، پرونده سیاه و پر از خیانت مستشاران نظامی آمریکا در ایران بسته شد.
اصل 145 قانون اساسی نیز در جهت تحیم بخشیدن به این افتخار انقلاب اسلامی، مقرر داشت: «هیچ فرد خارجی به عضویت در ارتش و نیروهای انتظامی کشور پذیرفته نمیشود.» ١٨
از سوی دیگر در راستای گسترش این دستاورد انقلاب اسلامی و پایادن دادن به بحث مستشاری در سایر کشورها، حضرت امام خمینی(ره) در سخنرانی موفخ 17 آبان 1359 خویش خطاب به عدهای از برادران پاکستانی فرمودند: «ا کی باید ما و دولتهای ما تحت سلطه اجانب باشیم؟ تا کی باید مستشاران آمریکا و شوروی به ما حکومت کنند؟ تا کی باید یک گروهبان شوروی، یک گروهبان انگلیسی، یک گرهبان آمریکایی بر ارتش ما حکومت کند؟ ما آنها را بیرون کردیم، شما هم بیرون کنید، سایر ممالک هم بیرون کنند.» ١٩
پی نوشت :
١ - ویلیام سولیوان و سرآنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص ٧٥
٢ - همان، ص ٧٤
٣ - در اینجا سولیوان با صراحت به نقش ارتش برای حفظ تاج و تخت رژیم شاهنشاهی که پشتوانه مردمی نداشت و متکی به ارتش بود، اشاره می کند.
٤ - ویلیام سولیوان و سرآنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص ٧٤
٥ - اسناد لانه جاسوسی (مستشاران نظامی آمریکا در ایران - ١) ص ط
٦ - سید محمد حسین عادلی (مترجم)، ماموریت مخفی در تهران (خاطرات ژنرال هایزر) ص ٦٦ الی ٨١
٧ - همان، ص ٦١
٨ - در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ١٨، ص ٤٤، ٧ اسفند ١٣٥٧
٩ - همان، ص ٨٢ ، ١٩ بهمن ١٣٥٧
١٠ - سید محمد حسین عادلی (مترجم)، ماموریت مخفی در تهران (خاطرات ژنرال هایزر) ص ٦٦ الی ٤٦
١١ - جمیله کدیور، رویارویی انقلاب اسلامی ایران و آمریکا، ص ٤٧
١٢ - علی شیخیان و علی محمدی و مهدی عبداللهی، نیروهای مسلح در وصیت نامه سیاسی - الهی امام خمینی (ره)، ص ١٥٦
١٣ - حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ١، ص ١٢٣
١٤ - مسعود اسداللهی، نقش مستشاران نظامی آمریکا در تحولات سیاسی ایران (١٣٣٨ - ١٣٥٨)، ص ١٢٩
١٥ - همان، ص ١٣٠
١٦ - اسناد لانه جاسوسی آمریکا (مستشاری نظامی آمریکا در ایران - ١) ص ی
١٧ - همان، ص الف
١٨ - قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص ٧٦
١٩ - در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ١٨، ص ٥٢
قبل از انقلاب اسلامی ایران، خاندان هزار فامیل بر ارکان نظام طاغوتی شاهی جنگ انداخته بودند و با زد و بند با اربابان قدرت و ثروت، منابع داخلی (بانکها) و حمایت قدرتهای استکباری خارجی، یک امپراطوری افسانهای مالی برای خود و نزدیکان خویش فراهم آورده بودند و با تکیه بر زور، هر آنچه می توانستند ارت میکردند و در واقع عمده درآمدهای نفتی کشور به جیب همین خاندان وابسته سرازیر میشد. بخش اعظم ین اموال به خارج از کشور انتقال یافت و در بانکهای خارج انبان شد.
وقتی انقلاب اسلامی به رهبری پیامبرگونه امام راحل به ثمر رسید، تار و پود این اختاپوس مالی را در هم پیچید. بسیاری از این طاغوتیان غارتگر، قبل از این که در محکمه عدالت به سزای اعمال خود برسند، فرار را بر قرار ترجیح داده و سر در دامان اربابان خارجی خود نهادند و برخی از اموال خود را که قابل انتقال نبودند، مانند املاک و مستغلات برجای گذاشتند. اموال به جای مانده از این خاندان پلید رد مناطق مختلف کشورمان پراکنده بود و هر لحظه احتمال از میان رفتن این اموال میرفت.
به همین دلیل بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی درست 17 روز پس از پیروزی انقلاب یعنی در 9 اسفند 1357 فرمان تأسیس بنیاد مستضعفان را خطاب به شورای انقلاب با اهداف ذیل صادر فرمودند: ١
- جمعآوری اموال منقول و غیرمنقول سلسله پهلوی و شاخهها و عمال و مربوطین به آن سلسله.
- تمرکز این داراییها در جهت خدمت به مستمندان و کارگران و کارمندان ضعیف در طریق ایجاد مسکن و کار و زمین.
در اجرای این امر خطیر در تاریخ 14/12/1357 نهاد بنیاد مستضعفان تأسیس یافت.
کمکهای بلاعوض بنیاد به دولت ٢
- واگذاری تعداد زیادی از املاک اداری، تجاری و مسکونی به ادارات دولتی که فقط در یکی از شهرستانها حدود یک میلیارد تومان ساختمان به آموزش و پرورش واگذار شده است.
- تحول بسیاری از زمینهای شهری به سازمان زمین شهری.
با توجه به قانون حفاظت از صنایع (تیرماه 1358) بسیاری از کارخانجات که در زمینه خودروسازی، هواپیمایی و کشتیرانی فعالیت داشته، ملی اعلام شد و قرار شد سهام کارخانجاتی که ملی اعلام میشود و به نفع بنیاد مصادره شده است، توسط دولت ارزیابی شود و وجه ریالی ن به بنیاد پرداخت شود. براساس برآورد سال 1358 ارزش کل سهام مصادره شده بالغ بر 5000 میلیارد ریال بود که بنیاد هنوز این مبلغ را از دولت دریافت نکرده است.
کمک به محرومان و مستضعفان ٣
- طی سالهای 1368 تا 1376 مجموعاً رقمی بیش از 000/000/000/653 ریال به مستضعفان و محرومان کمک شده است.
- در زمینه محرومیتزدایی در سال 1376 بنیاد حدود 000/600 دست لباس بین دانشآموزان محروم توزیع کرده است که اجرای آن 000/000/000/67 ریال هزینه در بر داشته است.
- بنیاد 000/000/000/10 ریال وام تحصیلی، درمانی، ازدواج و مسکن به واجدین شرایط پرداخت کرده است.
- در سفرهای مقام معظم رهبری به استانها، در جهت حل مشکلات اساسی مردم و رفع نیازمندیهای محرومین و نیز امور زیربنایی مناطق محروم، هزینههای بعضی از این طرحها توسط بنیاد پرداخت میشود.
خلاصه عملکرد بنیاد در بخش محرومان
با توجه به این که از سال 1370 بخش مستضعفان و محرومان بنیاد به فرمان مقام معظم رهبری تشکیل و مشغول به کار شده است، ٤ اقدامات مؤثری در طی سالهای 1370 تا 1376 توسط این بخش صورت گرفته است که جدول صفحه بعد آنها را در دو قسمت تحت عنوان کمکها و خدمات مستقیم کمکها و خدمات غیرمستقیم نشان میدهد. این خدمات مجموعاً به 585/556/2 نفر اعطاء شده است. ٥
پی نوشت :
١- بنیاد در آستانه تاریخ (جلد اول) ص ١٣
٢ - همان، ص ١٥١
٣ - گزارش جامع عملکرد هشت ساله بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی ٦٨ - ٧٦، ص ٣١ به بعد
٤ - همان، ص ٢٩٠
٥ - همان، ص ٤ - ٣
تحولات مثبت و ارزشي در امر ورزش از ديگر دستاوردهاي انقلاب اسلامي ايران مي باشد. با پيروزي انقلاب اسلامي همگام با ساير حوزه ها، در قلمرو ورزش نيز دگرگونيها و اصلاحاتي صورت پذيرفت. برخي از اين تحولات و دگرگونيها به شرح ذيل مي باشد:
اصلاح اهداف و سياستهاي ورزشي
رژيم پهلوي با نگرشي سياسي به امر ورزش، جهت گيري آن را به گونه اي تنظيم كرده بود كه وسيله اي در جهت انحراف اذهان عمومي مخصوصاً جوانان از سياست به امور اجتماعي و بي خطر براي رژيم باشد. از آن جا كه رژيم مشروعيت و محبوبيت مردمي نداشت و هرگونه توجه جدّي و مؤثر جوانان را (كه از نيروهاي اصلي و مؤثر جامعه مي باشند) به امور سياسي، براي پايه هاي رژيم خطرناك تلقي مي كرد، لذا از محبوبيت و علاقه قشر جوان به امر ورزش سوء استفاده نموده و با مشغول كردن افراطي و كاذب آنان به ورزش مخصوصاً فوتبال، توجه بخش وسيعي از جوانان و حتي ميانسالان را از سياست و دخالت در سرنوشت سياسي خويش منحرف و دور مي كرد.
دل مشغولي افراطي و كاذب جوانان به فوتبال و مخصوصاً حوادث و مسائل حاشيه اي آن كه از سوي مطبوعات و مجلات ورزشي نيز شديداً دامن زده مي شد، پديده اي دلچسب و دلخواه براي دولتمردان رژيم پهلوي بود و لذا به عنوان سياستي اصولي مورد حمايت جدّي آنان بود.
به بركت پيروزي انقلاب اسلامي، جوانان شأن و هويّت واقعي خويش و نقش مؤثري را كه در امور حكومتي و تعيين سرنوشت سياسي خود دارند، بازيافته و از مشغول شدن افراطي به امر ورزش مخصوصاً حوادث و حواشي كاذب و بي ارزش آن رهايي يافتند. پس از انقلاب ضمن اين كه ورزش به مفهوم واقعي آن و نه حواشي غيرضرور و كاذب آن، مخصوصاً ورزش همگاني در جهت سالم سازي جسم و روح مورد تأكيد و حمايت حكومت اسلامي و مسؤولين انقلابي آن قرار گرفت، در عين حال موجب نشد كه جوانان از امور سياسي و حكومتي دور و غافل بمانند. بلكه با سياست جديد حكومت اسلامي، جوانان هم به امر ورزش در حد متعادل و منطقي آن پرداخته و هم در امور سياسي فعّال شده و حضور جدّي و مؤثري پيدا كردند.
اصلاحات ارزشي در ورزش بانوان
يكي از مهمترين اصلاحات انجام شده در امر ورزش پس از انقلاب، تحولاتي است كه از نظر ارزشي و اخلاقي در ورزش بانوان صورت گرفته است. فساد گسترده ی اجتماعي دوران رژيم پهلوي در امر ورزش، مخصوصاً ورزش بانوان نيز نفوذ و رسوخ كرده بود. عدم رعايت موازين شرعي و اخلاقي و عفت به صورت گسترده در ورزش بانوان به چشم مي خورد. ظاهر شدن زنان نيمه عريان و يا با لباسهاي بسيار تنگ و كوتاه و زننده و مبتذل در برابر مردان نامحرم و دوربينهاي تلويزيوني، محيط فاسدي را در ورزش بانوان به وجود آورده بود. اين محيط فاسد علاوه بر پيامدهاي زشت و ضداخلاقي كه به دنبال داشت، موجب محروميت زنان و دختران با عفت و مسلمان در عرصه ی ورزش بانوان شده بود. مردان شهوتران و هوسباز و دولتمردان فاسد پهلوي نيز كه منافع زشت شهواني خود را در چنين صحنه هايي مي ديدند، به بهانه ضرورتهاي ورزش و پيشرفت و ترقي زنان، چنين محيط و فضايي را براي زنان و دختران ورزشكار لازم مي شمردند، از نظر آنان حضور مردان نامحرم در محيط هاي ورزشي زنان با وضع آن چناني و نيز نمايش بدن هاي نيمه عريان آنان در تلويزيون و صفحات روزنامه ها و مجلات ورزشي، امر عادي و لازم به حساب مي آمد.
به بركت انقلاب اسلامي، ضمن تأكيد بر حضور زنان و دختران در عرصه ی ورزش، فضاي فاسد اجتماعي حاكم بر ورزش بانوان از ميان برچيده شد. حضور مردان در محيط هاي ورزشي بانوان و نيز نشان دادن تصاوير ورزش بانوان با پوشش غير اسلامي در تلويزيون و صفحات مجلات و روزنامه ها ممنوع شد. همچنين با پيروزي انقلاب اسلامي و رعايت موازين شرعي در ورزش بانوان، فضا و محيط سالم براي زنان و دختران عفيف و مسلمان فراهم شد و آنان نيز توانستند در محيط هاي ورزشي بانوان به امر ورزش كه از فعّاليتهاي لازم و ضروري براي هر فرد مي باشد، بپردازند و بدين ترتيب به محروميت آنان از ورزش در محيط اجتماعي كه در طي سال هاي طولاني رژيم منحط پهلوي وجود داشت، خاتمه داده شود. بر جهانيان و نيز افراد بي اطلاع، عملاً ثابت شد كه اسلام و انقلاب با ورزش بانوان نه تنها مخالف نيست بلكه طرفدار جدّي و حامي آن مي باشد و با آنچه مخالف است، صرفاً مفاسد اخلاقي در ارتباط بين زنان و مردان و عدم نمايش بدن عريان زنان به مردان نامحرم مي باشد.
تحولات مثبت در شخصيت ورزشكاران
پس از پيروزي انقلاب اسلامي شاهد تحول و دگرگوني مثبتي در شخصيت ورزشكاران بوده ايم. اين تحول كه به صورت افزايش روحيه مذهبي و جوانمردي تجلي داشته است، موجب رشد شخصيت و هويّت ارزشي ورزشكاران شده است. از نظر اخلاقي و رفتار ورزشي نيز ورزشكاران داراي رشد مناسبي بوده اند.
منبع: ٩٢ دستاورد انقلاب اسلامی ایران، مؤسسه ي فرهنگي قدر ولايت، انتشارات معاونت فرهنگي ستاد مشترك سپاه
منبع:پایگاه فرهنگی اطلاع رسانی راسخون
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}