پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حاكمیت دینی ضروری بود تا در نظام آموزشی و در محیط های دانشگاهی تحولاتی بنیادین صورت گیرد، بویژه كه در پی رویداد های تنش‌زای سالهای اول انقلاب و اختلاف نظرهای عمیقی كه بین دانشجویان وجود داشت این امر ضروری‌تر به نظر می رسید. در نتیجه برای اصلاح وضع موجود با اعلام انقلاب فرهنگی، حدود دو سال دانشگاه‌ها تعطیل شدند تا با فراغت بیشتری برنامه های اصلاحی تنظیم و پیگیری شوند.
انقلاب فرهنگی (revolution cultural) در معنای عام خود دگرگونی‌ای است كه تمامی جوانب و ابعاد تشكیل دهنده فرهنگ یك جامعه،‌ شامل معیارهای ارزشی، احساسات، اداركات، عقاید، آموزش، روابط اجتماعی، قوانین حاكم بر اجتماع و روابط بین المللی را در بر می گیرد. قرن حاضر شاهد وقوع انقلاب های فرهنگی در چین و كوبا و دیگر جوامع بوده است. با نظری اجمالی به این گونه انقلاب ها مشاهده می شود كه آغازگر انقلاب فرهنگی به نوعی با مقوله آموزش و ارگان های آموزش مرتبط بوده است. برخی واژه فرهنگ (culture) را معادل واژه آموزش (education) قرار می دهند و به جای كاربرد عبارت «انقلاب آموزشی» از عبارت انقلاب فرهنگی بهره می گیرند. ولی به هر صورت مفهوم انقلاب فرهنگی ابعاد وسیع‌تری را در بر می‌گیرد.
واقعیتی كه باید مورد توجه قرار گیرد این است كه قبل از رخداد هر نوع انقلابی ـ بدون آن كه حتی به نظر آید ـ انقلاب فرهنگی به وقوع می پیوندد، چرا كه پیش از هر گونه اقدامی، چیزی كه در ابتدای امر متحول و منقلب می شود، همانا افكار، عقاید، احساسات و... است كه به دنبال خود، لزوم دگرگونی در نمای ابعاد جامعه را می طلبد و برای به ثمر رسیدن با انقلاب های سیاسی، صنعتی و علمی همراه می شود. پیش زمینه رخداد انقلاب سیاسی در ایران نیز «انقلاب فرهنگی» بوده است. در واقع عاملی كه در ابتدا انقلابیون را به تحرك سیاسی واداشت لزوم دگرگونی در ارزش ها، عادات، نوع روابط و امور اجتماعی، سیاست داخلی و خارجی و دیگر عناصر فرهنگ بوده است.
اوضاع و فضای موسسات آموزشی و دانشگاه‌ها پس از انقلاب به واسطه دخالتهای بی حد وحصر گروههای افراطی سیاسی همچنان آشفته و رو به وخامت بود تا این كه در 2 اردیبهشت 1359 رهبر انقلاب اسلامی، فرمان انقلاب فرهنگی را صادر نمودند و پس از مدتی، برای انجام تغییرات اساسی در این موسسات، فرمان تعطیلی آنها صادر شد. با این تفاصیل می توان استنباط نمود كه منظور از انقلاب فرهنگی، «انقلاب آموزشی» یا به عبارت بهتر «دگرگونی در آموزش عالی» بوده است و عواملی را كه موجب چنین رویدادی گشته، باید در ارگان تشكیل دهنده دانشگاه ـ دانشجو، هیات علمی، فضای آموزشی، نحوه اداره امور (مدیریت)، رشته تحصیلی و برنامه آموزشی ـ جستجو كرد.
مساله اصلی این بود كه نظام آموزشی حاكم بر دانشگاه‌های كشور و مطالب درسی آن و نوع تربیت علمی دانشجویان وابسته به غرب بود كه می بایست محلی، بومی، اسلامی و ملی می شد.
شروع به برنامه ریزی و تعیین اهداف اولیه نمودند و در طول تعطیلی دانشگاه‌ها، نهاد هایی وابسته به ستاد انقلاب فرهنگی ایجاد شدند. از همان ابتدا مساله ای كه بیشتر توجه مسوولان را به خود جلب نموده بود، همانا وحدت حوزه و دانشگاه بود، چرا كه بر اساس الگوهای ارایه شده از جانب حوزه بهتر می توانستند دانشگاه اسلامی را اعم از گزینش استاد و دانشجو، برنامه های آموزشی، فضای آموزشی، اداره دانشگاه‌ها و... برنامه ریزی و پیگیری كنند. در طول مدت تعطیلی دانشگاه‌ها، اقدامات بسیاری در جهت انجام اصلاحات فرهنگی دانشگاه‌ها از جانب ستاد صورت گرفت كه از سیر تأسیس آن در پس تبدیل ستاد به شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1363 و اقدامات این نهاد ها باید مورد توجه باشد.
در مجموع می توان این گونه ارزیابی كرد كه از ابتدای اجرای انقلاب فرهنگی، چه در زمان ستاد انقلاب فرهنگی و چه در دوره شورای عالی انقلاب فرهنگی، اقدامات بسیاری در جهت دگرگونی دانشگاه‌ها و از بین بردن معضلات مبتلا به آن صورت گرفت. مسوولان وقت انتظار داشتند مولفه ها و اركان دانشگاه‌ها را در مسیر اسلامی شدن پیش ببرند تا از این طریق بر مسایل فایق آیند. هم اكنون با نگاهی به اقدامات و تلاش های دست اندركاران وقت و زحمات بی دریغ ایشان در جهت رفع معضلات، نمی توان منكر نتایج موثر اقدامات آن ها شد. از طرف دیگر نمیتوان ادعا كرد كه مشكلات به طور كامل رفع شده است. به عبارت دیگر نمی توان اذعان نمود كه اهداف انقلاب فرهنگی تماما تحقق یافته است و همچنان نیاز به ادامه حركت احساس می شود. اقدامات انجام گرفته شده بررسی از جانب مسوولان امر، گویای اهمیت موضوع و پیگیری كار ایشان علیرغم وجود موانع و اختلاف عقاید بسیار بوده است. البته باید یادآور شد كه هنوز برای رسیدن به دانشگاهی اسلامی احتیاج به كارشناسی، تلاش و پیگیری بلا انقطاع می باشد.
منبع: منشور ویژه نامه رسالت، به مناسبت روز دانشجو