تأسی به پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) از منظرمقام معظم رهبری
تأسی به پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) از منظرمقام معظم رهبری
تأسی به پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) از منظرمقام معظم رهبری
لزوم اقتدایمسلمانانبه پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
یک شخصیت عظیم، با ظرفی ت بی نهایت و با خلق و رفتار و کردار بی نظیر، در صدر سلسله انبیا و اولیا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظف شده ایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم چرا که فرمود «لکم فی رسول الله اسوة حسنة».[1] ما باید به پیامبر، اقتدا و تأسي کنیم نه فقط در خواندن چند رکعت نماز بلکه در رفتار، گفتار، معاشرت و معاملهمان هم باید به او اقتدا کنیم، پس باید او را بشناسیم.
لزوم تبیین ابعاد شخصیت والای پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی گویندگان و نویسندگان
لزوم تبیین اخلاق شخصی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و تبعیت عملی مسلمانان از آن
الف- امانتداری
مقام معظمرهبری در این زمینه می فرمایند:
امین بودن و امانتداری او آن چنان بود که در دوران جاهلیت او را به امین نام گذاری کرده بودند و مردم هر امانتی که برایش خیلی اهمیت قائل بودند، دست او می سپردند و خاطر جمع بودند که این امانت به آن ها سالم بر خواهد گشت. حتی بعد از آنکه دعوت اسلام شروع شد و آتش دشمنی با قریش بالا گرفت، در همان احوال هم با همان دشمنها اگر می خواستند چیزی را در جایی به امانت بگذارند، می آمدند و به پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)می دادند.
ب- بردباری
از دیدگاه مقام معظم رهبری ، بردباری پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)بسیار قابل توجه است و تأسي مسلمین به آن حضرت در این زمینه، مشکلات زیادی را حل می کند. ايشان ميفرمايند: بردباری او این اندازه بود که چی زهایی که دیگران از شنیدنش بی تاب می شدند در آن بزرگوار بی تابی به وجود نمی آورد. گاهی دشمنان آن بزرگوار در مکه رفتارهایی با او می کردند که وقتی جناب ابی طالب یا حمزه می شنیدند، عصبانی شده و از خود واکنش شدید نشان می دادند، اما پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)همین مناظر را با بردباری تحمل کرده بود.
ج- جوانمردی
مقام معظم رهبری با تکیه بر جوانمردی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)به عنوان یکی از بارزترین صفات شخصیتی آن حضرت، دیدگاهی جامع ارائه می دهند و ميفرمايند: جوانمردی او طوری بود که دشمنان شخصی خود را مورد عفو و اغماض قرار می داد. اگر در جایی ستمدیده ای بود، تا وقتی به کمک او نمی شنافت، دست بر نمی داشت. بارها با دشمنان مغلوب خود رفتاری کرد که برای آنها قابل فهم نبود. مانند روز فتح مکه که فرمود «امروز روز گذشت و بخشش است.»[2] لذا انتقام نگرفت. این، جوانمردی آن بزرگواربود.
د- درست کرداری
در این زمینه مقام معظم رهبری به دوران قبل از بعثت پیامبر که به تجارت مشغول بودند، استناد می کنند: در دوران جاهلیت، تجارت می کرد و شرکایی داشت. یکی از شرکای دوران جاهلیت او بعدها می گفت او بهترین شریکان بود، نه لجاجت می کرد، نه جدال می کرد، نه بار خود را بر دوش شریک می گذاشت و نه به مشتری دروغ می گفت. درست کردار بود.
ه- نظافت و تمیزی
این بعد از شخصیت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)نتایج بسیار جالبی به همراه داشت که مقام معظم رهبری چنین بیان می کنند: از دوران کودکی ، موجود نظیفی بود. در دوران نوجوانی ، سرشانه کرده، بعد در دوران جوانی محاسن وسرشانه کرده، بعد از اسلام که مرد مسنی بود، کاملاً مقید به نظافت بود. لباس پیامبر وصله زده و کهنه، اما تمیز بود. این ها در معاشرت، در رفتار، در وضع خارجی و بهداشت، خیلی مؤثر است. این چیزهای به ظاهر کوچک، در باطن خیلی مؤثر است.
و- خوش رفتاری
رفتار خوب پیامبر با اطرافیانش از بیان مقام معظم رهبری شنیدنی است: رفتارش با مردم، رفتار خوش بود. در جمع مردم همیشه بشاش بود، تنها که می شد، آن وقت غم هایی که داشتت، ظاهر می شد، به همه سلام می کرد، اجازه نمی داد در حضور او به کسی دشنام دهند واز کسی بدگوئی کنند، خود او هم به هیچ کس دشنام نمی داد و از کسی بدگوئی نمی کرد. با ضعفا کمال خوشروی ی داشت و با اصحاب خود شوخی می کرد.
ز- عبادت
گرچه هیچ کس نمی تواند در عبادت خداوند، هم از حیث کمیت و هم کیفیت مانند پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)باشد، امام این بعد از اخلاق شخصی ایشان هم از دیدگاه مقام معظم رهبری ، برای تأسي مسلمانان لازم و مفید است. ایشان می فرمایند: عبادت او آن چنان عبادتی بود که پاهای او از ایستادن در محراب عبادت ورم می کرد. بخش عمده ای از شب ها را به بیداری و عبادت و تضرع و گريه و استغفار و دعا ميگذرانيد. در جواب اصحاب كه به او ميگفتند: يا رسولالله تو كه گناهي نداري، اين همه دعا و عبادت و استغفار چرا؟ ميفرمود: «آيا بنده سپاسگذار خدا نباشم كه اين همه به من نعمت داده است.»[3]
ح- استقامت
مقام معظم رهبري دليل تمامي موفقيتهاي پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)در نشر دين اسلام در شرايط آن زمان عربستان را استقامت آن بزرگوار مي دانند و ميفرمايند: استقامت او استقامتي بود كه در تاريخ بشري نظير او را نميشود نشان داد. آنچنان استقامتي نشان داد كه توانست اين بناي مستحكم خدايي را كه ابدي است، پايه گذاري كند. با استقامت او ياران آنچناني تربيت شدند. با استقامت او در آنجايي كه هيچ ذهني گمان نمي برد، خيمة مدنيت ماندگار بشري در وسط صحراهاي بي آب و علف عربستان برافراشته شد.
اين مجموعه اخلاق شخصي پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)كه مجموعهاي گرانبها براي همه مسلمانان محسوب ميگردد، انسان حقيقت جو و عدالت طلب را به سوي خود ميكشد و مسلمانان كه امروز بيش از هر زمان ديگري به وحدت كلمه و عدالت و حقيقت طلبي نياز دارند، با گرايش به اخلاق نيكو و پسنديده پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)، مشكلات فردي و اجتماعي خود را تا حدود زيادي برطرف ميكنند.
لزومتبييناخلاق حكومتي پيامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و تبعيت عملی مسلمانان از آن
الف- عادل و با تدبير
مقام معظم رهبري از حيرت تاريخ از تدبير پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)ياد ميكنند و آن را چنين توصيف ميكنند: كسي كه تاريخ ورود پيامبر به مدينه را بخواند – آن جنگهاي قبيلهاي،آن حمله كردنها، آن كشاندن دشمن از مكه به وسط بيابانها، آن ضربات متوالي، آن برخورد با دشمن عنود – انسان آن چنان تدبير قوي و حكمت آميز و همه جانبهاي در خلال اين تاريخ مشاهده مي كند كه حيرت آور است.
ب- حافظ و نگهدارندة ضابطه و قانون
تبعيت پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)از قانون، در حالي كه ميتوانست اينگونه نباشد،نظر هر كسي را جلب ميكند. مقام معظم رهبري اين اخلاق پسنديده آن حضرت را چنين بيان ميكنند:
او حافظ و نگهدارنده ضابطه و قانون بود، نميگذاشت قانون نقض شود، چه توسط خودش، چه توسط ديگران. خودش هم محكوم قوانين بود، آيات قرآن هم بر اين نكته ناطق است. طبق همان قوانيني كه مردم بايد عمل ميكردند، خود آن بزرگوار هم دقيقاً و به شدت عمل ميكرد و اجازه نميداد تخلفي بشود.
ج- عهدنگهداري و رازداري
اين اخلاق ممكن است از نظر سياست مردود باشد اما پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم)، با تمام مشاغل سياسي كه داشت آن را رعايت ميكرد. مقام معظم رهبري هم اين صفات نيكو را چنين توصيف مي كنند: از ديگر خلقيات حكومتي او اين بود كه عهدنگهدار بود. هيچ وقت عهدشكني نكرد. قريش با او عهدشكني كردند، اما او نكرد. يهود بارها عهدشكني كردند، او نكرد. او همچنين رازدار بود. وقتي براي فتح مكه حركت ميكرد، هيچ كس نفهميد پيامبر كجا ميخواهد برود. كاري كرد كه تا نزديك مكه قريش هنوز خبر نداشتند كه پيامبر دارد به مكه ميآيد.
د- رفتار متفاوت در برابر دشمنان
بسيار مشكل خواهد بود كه انسان رفتارهاي متفاوتي در برابر دشمنان خود داشته باشد. مقام معظم رهبري اين اخلاق پيامبراعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)را به زيبايي هر چه تمامتر بيان ميكنند: دشمنان را يك طور نميدانست، اين از نكات مهم زندگي پيامبر است. بعضي از دشمنان، دشمناني بودند كه دشمنيشان عميق بود، اما پيامبر اگر ميديد كه اينها خطر عمدهاي ندارند با اينها كاري نداشت و نسبت به آنها آسان گير بود. بعضيها هم بودند كه خطر داشتند،اما پيامبر آنها را مراقبت ميكرد و زير نظر داشت. اما پيامبر با دشمناني كه از ناحيه آنها خطر وجود داشت، به شدت سختگير بود و دستور داد خائنان بني قريظه را در يك روز به قتل برسانند وبني نظير و بني قينقاع را بيرون كردند و خيبر را فتح كردند، چون اينها دشمنان خطرناكي بودند.
پی نوشتها:
1.احزاب / 21.
2.بحارالانوار، ج21، ص109، باب26.
3.الكافي، ج2، ص95، ح6، باب الشكر.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}