عزت در سایه ی وحدت
عزت در سایه ی وحدت
منبع: راسخون
اشاره:
بخش اول: دانستنی هایی درباره وحدت و اهمیت گرامی داشت هفته وحدت
يك جرعه آفتاب
*«با هم مخالفت نكنيد كه پيشينيان شما دچار اختلاف شدند و نابود گشتند».
*«هيچ امتى پس از پيامبر خود گرفتار اختلاف نشد، مگر آنكه باطلگرايان آن بر حق خواهانش پيروز گشتند».
اميرالمؤمنين (على عليهالسلام) می فرمایند:
*«بدان در امت اسلام هيچ كس وجود ندارد كه به وحدت امت محمد و به انس گرفتن آنان به همديگر از من دلسوزتر باشد».
*«جايگاه رهبر، چونان ريسمان محكم است كه مهرهها را متحد ساخته، به هم پيوند مىدهد. اگر اين رشته از هم بگسلد، مهرهها پراكنده و هر كدام به سويى خواهند افتاد؛ پس هرگز جمعآورى نخواهند شد».
*«همانا شيطان، راههاى خود را به شما آسان جلوه مىدهد تا گرههاى محكم دين شما را يكى پس از ديگرى بگشايد و به جاى وحدت و هماهنگى، بر پراكندگى شما بيفزايد. از وسوسه شيطان روى گردانيد و به نصيحت آن كس كه خيرخواه شما است گوش كنيد».
چراغ راه
*مسلمين بايد يد واحده باشند بر ضد همه ستمگران. اصولاً دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است.
ا*گر علاقه به استقلال ايران داريد، وحدت داشته باشيد.
*تمام مسلمين با هم برادرند و برابرند و هيچ يك از آنها از ديگرى جدا نيستند.
*بدبختى دُوَل اسلامى از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست.
مقام معظم رهبرى مدظله العالی:
*امروز، مهمترين نياز دنياى اسلام، وحدت و همدلى است.
*اختلاف شيعه و سنّى يا عرب و كرد و تركمان و يا ديگر دستهبندىهاى تفرقهانگيز، تنها به وسيله دشمنان دامنزده مىشود.
*تنها راه مقابله با دشمنان اسلام، وحدت و يكپارچگى امت اسلامى و پرهيز از اختلاف و درگيرى است.
*دشمنان، با تبليغات خود، با جنگ روانى خود، با تلاشهاى موزيانه گوناگون خود سعى مىكنند بين صفوف ملت، اختلاف بيندازند.
سيد جمال الدين اسدآبادى
اتحاد اسلامی
فرصت مغتنم
صدا و سیما و هفته وحدت
مطبوعات و هفته وحدت
وحدت از منظر مقام معظم رهبری
وحدت بنیادین
نعمت برادری
پیام هفته وحدت
پیام دین
اکنون ببین در نوار غزه جه میگذرد! اینان پارههای تن اسلاماند که در گرماگرم غفلت و بیمسئولیتیها، قصابی میشوند. این خونهای جوانان مظلوم و بیگناه، اگر به خونخواهیشان برنخیزیم، ما را عبرت جامعه بشری خواهد کرد؛ باید هوشیار بود و به داد مظلومان رسید.
وحدت در جهت و هدف
اقبال و میراث مشترک معنوی
از حجاز وچین و ایرانیم ما شبنم یک صبح خندانیم ما
تشکیل جبهه متحد اسلامی
جلوگیری از نشر آثار تفرقهانگیز
امام خمینی( رحمت الله علیه) و اخوّت دینی
اختلافات مذهبی
تقریب عملی
شهید صدر و راهکار نیل به وحدت
وحدت در نگاه شهید بلخی
او به خوبی دریافته بود که انحطاط مسلمانان،دراثر درد بیدرمان اختلاف است. از این رو، برای چارهجویی این مشکل چنین میسرود:
سید عبداللّه نوری، رهبر نهضت اسلامی تاجیکستان درباره وحدت جامعه اسلامی میگوید: «باید همگی سعی و تلاش همه جانبه در وحدت و یکپارچگی مسلمانان داشته باشیم. باید در کنار یکدیگر و زیر پرچم دین و عقیده زندگی کنیم و پدیده شوم تفرقه را از میان مسلمانان دور سازیم. تعلیمات اسلامی، بیش از همه چیز ما را به وحدت، یکپارچگی، اتحاد و همبستگی دعوت میکند. «همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرق نشوید».
وحدت و قرآن
وحدت و تعاليم دينى
وحدت و سيره نبوى
رسول اعظم صلىاللهعليهوآله ، درباره اختلاف و تفرقه ميان مسلمانان، توصيههايى داشتند كه از جمله آنهاست: «باهم مخالفت نكنيد كه پيشينيان شما دچار اختلاف شدند و نابود گشتند».
«هيچ امتى پس از پيامبر خود گرفتار اختلاف نشد؛ مگر آنكه باطلگرايان آن بر حق خواهانش پيروز شدند».
دشمنان وحدت
اكنون هم اين دولتهاى استعمارى با هر شيوهاى، حتى كاريكاتور، شايعه، اختلاف و... قصد دارند در ميان مسلمين، شكاف ايجاد كنند؛ ولى نكته در خور توجه اين است كه همه دولتهاى استعمارگر و ضد اسلام، از يك سو هدايت مىشوند؛ سازمانهاى جاسوسى امريكا و رژيم صهيونيستى.
بشنويد اين سخن مقام معظم رهبرى را: «تحريك عواطف مذهبى و فراهم كردن زمينه اختلاف، گناه است و كسانى كه اين كار را انجام دهند، در واقع به برآورده شدن هدف سازمانهاى جاسوسى امريكا و رژيم صهيونيستى كمك كردهاند».
راه گريز
«تنها راه مقابله با دشمنان اسلام، وحدت و يكپارچگى امت اسلامى و پرهيز از اختلاف و درگيرى است».
آفات و علل وحدتگريزى مسلمانان
«كمال آتاتورك، بارزترين و افراطىترين چهره غربزده در جهان اسلام است. آتاتورك، پس از رسيدن به قدرت، دست به اقدامات ضد اسلامى و غربگرايانه زد و در همه زمينههاى زندگى اجتماعى و سياسى، به اسلامزدايى پرداخت. او مدرسههاى مذهبى را بست، اذان و نماز را به زبان عربى قدغن، خط را عوض و كشف حجاب نمود».
رضاخان هم پس از جريان مشروطه، همان بلايى را بر سر مردم ايران آورد كه كمال آتاتورك بر سر مسلمانان تركيه آورد. در اين باره مقام معظم رهبرى مىفرمايد: «كسى كه در آن روز بزرگترين قدم را به نفع فرهنگ غرب و در حقيقت به نفع سلطه غرب و استعمار انگليس در ايران برداشت، رضاخان بود».
البته ناگفته نماند، هم اكنون هم در برخى از كشورهاى اسلامى اينگونه رهبران گمراه وجود دارند كه با در دست داشتن پرچم تفرقه، دست دوستى به سمت سلطهگران دراز كردهاند.
در تاريخ ايران، روشنفكران غربزده، نقش عمدهاى در رواج غربگرايى براى از بين بردن وحدت مسلمانان داشتند. به فرموده مقام معظم رهبرى «زمانى كه غربِ مسلط به تكنولوژى و علم خواست در ايران پايگاه تسلط خود را مستحكم بكند، از راه روشنفكران وارد شد؛ از طريق عناصر خودفروختهاى مثل ميرزا ملكمخانها و تقىزادهها اقدام كرد» يا «بدينسان است كه درگير و دار معركه استعمارى، روشنفكران وابسته [كه] نقش دوگانه پيشقراول و نيز ستون پنجم استعمار را داشتند، كوس غربگرايى را به صدا درآوردند».
ستون پنجم دشمن
مستر همفر، يكى از همين جاسوسان انگليسى است كه پس از جاسوسى موفق در برخى از كشورهاى اسلامى ـ كه توانست فرقه وهابيّت را پايهريزى كند ـ نقاط ضعف و قوت مسلمانان را اينگونه بيان مىكند: «از جمله نقاط ضعف مسلمين، اختلاف شيعه و سنّى، اختلاف بين ملتها و دولتهاى آنان است.» يا «اختلاف موجود را مىتوان با تكثير سوءظن ميان گروههاى متنازع، هر چه بيشتر دامن زد. مىتوان كتابهايى نشر داد كه در آن، بعضى از مذاهب را مورد توهين قرار داد و لازم است در راه تخريب و تفرقه ميان مسلمانان، پول به حدّ كافى صرف كرد».
کینههای کهنه
گلبانگ وحدت
اخوت دینی و وحدت اسلامی
اسلام، محور اتحاد (با تکیه بر نظر امام خمینی رحمت لله علیه )
وحدت اسلامی و تشکیل جبهه مستضعفان (با تکیه بر دیدگاه امام راحل)
اتحاد ممالک اسلامی از منظر امام خمینی رحمت لله علیه
امام خمینی و سفارش به برادری بین تشیع و تسنن
پیامدهای تفرقه از دیدگاه امام خمینی
حیلههای استکبار در اختلاف بین شیعه و سنی
جمهوری اسلامی، پیشگام وحدت اسلامی
بخش دوم: دل نوشتهای وحدت آفرین
وحدت ما ـ امّت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ را چه بهانه بهتر از اینکه همه به یک خدا، یک رسول و یک کتاب باور داریم؟
مسلمان! ما بر گلوگاه حیات تفرعن خوابیدهایم و ثروتمان را به تاراج میبرند و مدنیت نبویمان را به سمّ بدویت نو میآلایند. هزار جان گرامی از این غیرت سوخت که بوجهلها و بولهبهای دوران را وا گذاشتیم و تیغ تکفیر و رفض بر روی هم کشیدیم. به یاد آرید که ما بر لبه آتش بودیم و خدا از آن رهایمان ساخت و در دلهایمان به جای عداوت، اُلفت رویانید؛ پس به این نعمت الهی «برادر» شدیم.
مهمتر از اینکه آن برگزیده خدا، چه زمانی پای بر این خاکدان نهاده است، این است که او با خود پیام گرانبار الهی را آورده است، که «مومنان برادرند».
پافشاری بر تاریخ، قشریگری است و بها دادن به اختلافات صوری، سطحینگری. باید میراث نبوت را پاس داریم تا به قهقرای جهل و تاریکی نلغزیم.
باید طنین کلام قدوسی حضرتش را به گوش جان شنید؛ کلامی که تاریخ را در مینوردد، قومیت را در همی میشکند و ملیّت را در هم میکوبد و به انسانیت انسان، رنگ فطرت میدهد؛ رنگ دین: «هر آنکه صبح کند و به امر مسلمانان اهتمام ننماید، مسلمان نیست».
«هر آنکه بشنود فریاد مسلمانی را که: ای مسلمانان ... و پاسخش نگوید، مسلمان نیست».
مسلمان! ببین فلسطینی را، چگونه بر ساحل مدیترانه سر میبُرند! اینان پارههای تن اسلامند که در گرماگرم غفلت و بیمسوولیتیها، قصّابی شدهاند. این خونها ما را عبرت بشریت خواهد کرد؛ اگر به خون خواهیشان برنخیزیم.
کور باد آن چشم بدبین که مومنان را برادر ندید!
دور باد آن دستی که بذر تفرقه در حرم خدا و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، در کشور اسلام پاشید و زیانکار دنیا و عقباست، آنکه این نهال دشمنی را به جان پرورید.
سیدعلیاصغر موسوی
با تبسّمهای شیرین
با گلاب و حلقه گل.
با تمام آرزوهای قشنگ نو بهاران، دف بچرخان و برقصان؛ غنچههای کبریا را
فصل میلاد گل آمد!
ترک یا لُر، کُرد یا ترکمن، فارس هستی یا عرب یا ...!
فصل میلاد گل آمد!
فصل زیبای بهاران.
ای مسلمان! تو که لهجه شادیات زیباست! اسپند بسوزان! عود روشن کن و با یک «یاعلی»، دل به دریای «وحدت» بزن که امروز، شادمانی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در شادمانی امتِ خویش است! امتی که در سایه پرچم «لااِلهَاِلاّاللّه» خواهد توانست بر تمام شیاطین جهان غلبه کند!
چرا نشود با آهنگ کُردی، غزل خواجه شیراز را در بلوچستان، شنید؟
چرا نشود با دو تار عاشق ترکمن، «بایاتی»های آذری را در هرمزگان، نواخت؟ چرا نشود نغمههای لُری را، حتی تا آن سوی تایباد برد و گوشههای خراسانی را در کنارههای سدّ دِز شنید؟
دست من، دست تو، دست او؛ دستِ قدرت ماست؛ دست اتّحاد ما، دستی که در سایه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و عترت پاکش علیهالسلام ، مجال از تفرقه افکنی بیگانگان گرفته است.
دستی که در سایه قرآن و سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، وحدت و یکدلی خود را حفظ کرده است. دستی که در سایه امامت و ولایت، پرچم جمهوری اسلامی ایران را بر بام جهان اسلام به اهتزاز درآورده است؛ پرچمی که جز مقابل آلاللّه به کسی سر خَم نخواهد کرد!
سید علی اصغر موسوی
سپاس خداوندی را که حضرتت را سرمایه وحدت و ذخیره عظمت مسلمین قرار داد.
یا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله ! در سایه تعالیم تو، مجالی برای خود نمایی جهل نماند؛ چنان که اندیشمندترین ساکنان زمین، دل سپردگان به عشق تو اند.
دستها را با هم گره میزنیم و دلها را به میقات وحدت میبریم، تا در طواف نام مبارکت، به عظمت و شکوه «توحید» پی ببریم.
یا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله ! آیینهای که جمال بی مثال تو در آن دمید، چگونه میتواند اسیر غبار روزگاران شود!
چگونه میتواند دشمن، امید به بازار مکاره خویش داشته باشد، جایی که طنین فریاد آزادی بخشت هنوز، گوش جان را مینوازد که: «قولوا لا اله اِلا اللّه تُفْلِحُوا»
اینک، دست در دست هم فشرده، دلها به هم متمایل، در میقات وحدت، سرود همراهی سر میدهیم.
اینک، به سپاس شادمانی میلادت، مجذوب عارفانههای جمالت شدهایم.
کجایند افلاکیان تا پای کوبی خاکیان را به تماشا بنشینند؟
کجایند عرشیان پرده نشین تا سرور فرشیان وحدت آفرین را ببینند؟
کجایند اغیار تا محرمان خلوت انس را در کنار هم ببینند؛ این روزها که عظمت و شکوه اسلام را کران تا کران، جار میزنند؟
کجایند آنان که دلهاشان را به سردی سنگها سپردهاند تا ببینند که آفتاب ایمان از کدامین افق طلوع کرده است؟
صدا کن برادر، برادر خویش را تا طنین صدایت از فراسوی مرزها بگذرد و نوید یکدلی در سراسر جهان شود!
تا فلسطینی به غربت خویش نگرید.
تا عراقی تنهایی خویش را به تماشا ننشیند.
تا کشمیری، بیمناک از عاقبت خویش نباشد.
تا سودانی، گرسنگی فرزند از یاد ببرد!
فریاد کن آزادی قدس را!
فریاد کن رهایی اسیران آتش نمرود را!
بگذار جهان به زلالی آیینههامان ایمان بیاورد!
بگذار آسمان به صداقت کلاممان سر بجنباند!
اینک مجال سرودن از وحدت است!
عباس محمدی
با من بمان تا در امتداد آرامش، روزهای نیامده را سپری کنیم!
دنیا، محتاج مهربانیهای من و توست.
جادهها نگرانند تا مبادا تنهایشان بگذاریم، تا مبادا رد پاهای ما از هم جدا بیفتد!
عشق، مهربانی، آرامش، لبخند و حتی جهان، نیازمند من و توست.
ما شانه به شانه هم، کوهی بشکوهیم و استوار که در برابر تمامی توفانها، بیکوچکترین تکانی پابرجاست.
من و تو قله آرزوهای گرسنهترین کودکان جهانیم.
ای راز روزهای استواری! با من بمان تا شانههایمان، آشیانه عقابهای دور پرواز باشد. برخیز تا کاری کنیم کارستان! برخیز تا دنیا را متحیر کنیم، تا «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم».
با من بمان؛ دنیایی از دلواپسی، دنیایی از دلشوره، دنیایی از دستهای خالی، امیدوار من و توانَد؛ من و تو، اسطوره افسانههای ناگفتهایم؛ «حالیا چشم جهانی نگران من و توست».
من و تو باید با هم باشیم. باید ما باشیم «چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم خانهاش ویران باد.
من اگر ما نشوم تنهایم
تو اگر ما نشوی خویشتنی».
آری، برادر برخیز «از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم».
دنیا چشم انتظار ماست. عدالت، ما را میخواند، «از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وانکنیم».
برخیز تا آفتاب حقیقت را بر بلندای بامها فریاد بزنیم. «من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند».
هیهات که برنخیزیم!
«من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون
آویزد
دشتها نام تو را میگویند
کوهها شعر مرا میخوانند»
آری «کوه باید شد و ماند
رود باید شد و رفت
دشت باید شد و خواند».
برخیز تا جهان، تماشا کند دستهای مهربانیمان را در دست هم! خمیازه روزهای غفلت را خوابیدن بس است. ما باید «دست در دست هم دهیم به مهر».
مبادا روی برگردانی؛ تنها خواهیم ماند!
«سخن از
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر».
دستهایت را به من بسپار! با من بیا، با من بمان و با من، بلندتر از همیشه آزادی را بخوان.
چراغ یکرنگی
علی خالقی
سرتا به پا ترنم و لبخند است این آفتاب روشن رویایی
مردی در انتهای غروب آمد در دست او چراغ اهورایی
هر کس که زیر بیرق اسلام است از یک نفس سرشته شده جانش
چون قبله و کتاب و خداوندش یکتا شده است با دم یکتایی
آوای روح بخش قرآن، فضا را پر کرده است؛ کلماتی اهورایی که شولای نور و نیک بختی را بر چادر سیاه ظلمت کشیده است.
ملایک، چراغ یکرنگی و یگانگی را بر خانههای برافراشته با «اللّه اکبر» هدیه میدهند.
آفتاب، این همه روشنی را رشک میبرد و زمین، بر قدمهای محکم مسلمانانی که دست در دست هم خدا را میخوانند، تکیه داده است.
ملایک، با چراغ وحدت میآیند و شیاطین، علم تفرقه را بر زمین میاندازند و میروند.
روزگاری که جهل بر سینههای اهل زمین خانه داشت، به سر آمد؛ چون رسولی از سوی خدا خورشید را به دلهای تاریک بخشید و آنان را به یک قبله واحد فراخواند.
کتاب مقدس آورد و با یک آیین، آشنا کرد. بر یک سجاده به نماز ایستاد تا همه از او پیروی کنند و چون او نماز بگذارند و روزه بگیرند و به حج بروند و... .
فریاد وحدت سرداد تا تمام بیداران عالم، زیر بیرق او جمع شوند و لوای بیدادگرانه او را طنینی دوباره دهند.
چراغ «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا» در دست گرفت و ریسمان هدایت را برای افتادگان در دره سیاه جهل و نابودی رها کرد تا مگر به سوی نور بیایند، خفتگان تاریکی.
حسین امیری
تو از نگاه من آمدهای؛ از شهری که از تکههای دل من دروازهاش را ساختهاند.
از جادهای میگذری که هر دو سرش به شهر ما میرسد.
تو هموطن باور من هستی که مرز ملتها را آیینشان مشخص میکند و من و تو هموطن آیینمان هستیم. من و تو مسلمانیم؛ پردهها را باید درید، حجابها را باید کنار زد، مرزها، شایسته شکستند.
من و تو به قیمت با هم بودن، کشور دلها را فتح خواهیم کرد.
قصه من و تو، قصه دو انسان نیست، قصه دو هموطن نیست، قصه دو شهروند نیست؛ قصه من و تو، قصه یک جان است که در تمام کالبدهای یک میلیارد قلب تپنده جاری است. اگر به ندای هم گوش فرادهیم، اگر به درد هم بسوزیم، اگر شبها را بیخبر از هم سر بر بالین ننهیم، ما یک میلیارد انسان یک دلیم. ما سربازان قرآنیم و آیههای نبوت محمد صلیاللهعلیهوآله .
ما راهمان از آبادی قرآن میگذرد و کاروان حمیتمان، از سرچشمه نبوت آب میخورد؛ باید از ستارههای سیره رسول خدا و خاندانش، راهمان را بجوییم!
دستهایم را بگیر؛ در گرمای دستان تو، دستان بریده جعفر بن ابیطالب را میجویم و در خلوص کلامت،های و هوی روز برادری را، آنگاه که مهاجر و انصار، برادران هم شدند تا رسیدن به بصیرت توحید.
زلال قلم
فريب خورده بوديم!
چون مىخواستيم صعود كنيم، نه سقوط.
همه با هم يكى شديم و تصميم گرفتيم از درّه به سمت بالا برويم.
رفتيم؛ ولى ناگهان
توفان تفرقه وزيدن گرفت!
قصد داشت ما را از هم جدا كند
و دوباره به درّه پرتاب كند.
اما با چنگ زدن به ريسمان محكم الهى
از تفرقه نجات يافتيم.
و ما صعود كرديم
با ريسمان الهى....
وَاعتَصِموا بِحَبْلِ اللّه جميعا وَ لا تَفَرَّقُوا...
محبوبه زارع
به نام خداوندی که تمام کائنات را با هدف واحدی، در جهت خدمت به انسان آفرید و انسان را برای توحید خویش.
قبله، بهانهای شد برای وحدت مسلمانان و اسلام آمد تا تجلّی همبستگی و یگانگی باشد. خدا این پیام را در معنای خلقت جریان داده است که اگر انسانها با هم به وحدت نرسند، توحید پروردگار چگونه اتفاق خواهد افتاد؟! چگونه ممکن خواهد شد؟! و این سؤالی است بیپاسخ!
عالم امکان، بر محوریت یک خورشید، روشنایی میگیرد. شاید طلوع هر روزه خورشید، تذکر پیام ممتد خداوند به کائنات باشد؛ آنگاه که فرمود: «همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و از هم فاصله نگیرید!»
رسول خاتم صلیاللهعلیهوآله ، برای تکمیل دین انسانی ظهور کرده است و ما، تجلی نهایی وحدت را در مبنای اسلام مشاهده کردهایم. دیدهایم که حج، گستردهترین تابلوی حضور در عرصه یکرنگی و وحدت است. دیدهایم که واجبات این آیین، در عین فردی بودن، جلوه کاملی از اجتماع گرایی است. دیدهایم که در ذات آن، فرد در یگانگی با جامعه معنا میشود و جامعه بدون یکی شدن افراد با هم، مصداق حقیقی ندارد.
شیعه و سنی، دو بال اسلامند. مگر پرنده را با یک بال، مجالی برای پرواز هست؟! در دنیای هفت میلیاردی امروز، چیزی جز وحدت و هماهنگی این دو بال، آسمان اسلام را به افق سعادت اتصال نخواهد داد.
وحدت اسلام، نقطه ضعف دشمنان است و نقطه عطف سعادت مسلمانان، این نقطه را دریابیم، پیش از آن که دشمن آن را دریافته باشد!
عباس محمدی
دستهایت را به من بده تا چون پرستوهای عاشق، راهی آسمان هفتم شویم.
اگر با تو هم قدم شوم، خورشید، به سایههای سربلند ما تعظیم خواهد کرد.
اگر همشانهام شوی، بر شانههای جهان قدم خواهیم زد و روزهای جهان را مهمان مهر و مهربانی خواهیم کرد.
اگر دوستی من با تو گره نخورد، چگونه سرنوشت جهان را تغییر خواهیم داد؟!
آرامش من، در ثانیههایی است که در کنار دوستی تو قدم میزنم و مهربانی تو زمانیست که در کنار من، به دشمنیهای جهانی میخندی.
نگذرایم طعمه توفان شویم!
اگر نفسی از تو فاصله بگیرم، آفتاب روزهای خوشبختیام، طعمه خفاشها خواهد شد.
اگر دست وحدت من و تو نبود، هیچ جوانهای در این دنیای به ظاهر متمدن، در باغ اسلام، نمیرویید.
مبادا فاصله، دیواری شود بین اسلام و حقیقت! بیا تا شانه به شانه هم، در جادههای روشن خورشید قدم بزنیم. با هم میتوانیم تا آسمان هفتم قد بکشیم؛ راهی نمانده است.
به عهد خویش، وفادار میمانیم
من و تو، حاملان و حافظان پیمانی هستیم که با عشق، گره خورده است و سرنوشت جهان را استواری پیمان ابدی ما رقم خواهد زد.
ما به عهد خویش وفادار میمانیم. ما پیمان برادریمان را تا روز فراگیری عدالت و اسلام، حفظ میکنیم و راسخ بر این پیمان میمانیم. باشد که آفتاب اسلام، همه شبهای جهان را روشن کند.
حسین امیری
کودکان مدینه، در مکتب ملای هدایت، درس ریاضیشان فقط عدد «یک» داشت. «یک» یعنی توحید، یعنی آنگاه که خدا یکی است، علم یکی و راه یکی است. پس دریغ از ما اگر یکی نباشیم! چگونه بر دو راه برویم، در حالیکه راه، واحد است؟ چگونه برای دست یازیدن به دو هدف بکوشیم، وقتی مقصد یکیست؟
زلف آشفته باد نباشیم که نسیم وحدت غبار جهل را زدوده و در دانشگاه محمد، کرسی یگانگی دایر است.
دریغ از امتی که دشمن دارد و وحدت ندارد!
اسلام، یعنی تیغ همیشه آخته در برابر کفر؛ یعنی کمان کشیده بهسوی خال فریب و زنجیر ظلم.
اسلام، یعنی اینکه همیشه دشمنانی به نام ظلم و کفر، داری. اسلام، یعنی جهاد جاری جان انسان در مقابل شیطان آفاق وانفس، دریغ از امتی که مدام، دشمنش هست و دست وحدتش نیست.
مبادا گذر احد را رها کنید!
سربلندی بدر را بنگرید و خندق را! سرفرازی حنین را ببینید و خیبر را! وقتی دست همت را بر ریسمان وحدت حمایل کردید، بدر پدید آمد. وقتی دل به هم دادید، پشت نفاق شکست. سرگذر اُحد را رها نکنید و بهسوی غنایم رنگارنگ مذهب سازی، نشتابید؛ که سراب دنیاست و حباب آخرت! مبادا دین را شقه شقه کنید! نکند خواهش نفستان، مذهبتان شود؛ زیرا هنوز بتگر باقیست!
دریغ از یک و نیم میلیاد سطل آب!
هر روز، یک و نیم میلیارد از تکههای دلم، در سراسر گیتی آتش میگیرد.
هر هفته، دلم نماز جمعه غربت را در حوالی بیتالمقدس میخواند و از دیوار صهیونیسم، با پای زخم میگذرد و هر ماه، در انفجاری در عراق، قسمتی از دلم آتش میگیرد و میسوزد؛ اما دریغ از یک و نیم میلیارد سطل آب که بر آتش ظلم ریخته شود!
دریغ از یک و نیم میلیارد مشت که بر حصار قدس کوبیده شود! دریغ از ما اگر یک و نیم میلیارد هستیم، ولی تنهاییم.
پیامهای کوتاه:
برای اقتدار حکومت اسلامی و ایستادگی در برابر توطئههای دشمنان اسلام، «وحدت» مهمترین عامل موفقیت به حساب آمده و هرگونه کوتاهی در این راه سبب دوری از اهداف و آرمانهای بلند اسلام خواهد بود.
پیامبران الهی که خود نیز از میان مردم برانگیخته شدهاند، با اتّصال و ارتباط با مجاری وحی کوشیدهاند تا آدمی را حول یک محور گرد هم آورند تا در پرتو وحدت کلمه، عظمت و اقتدار نظام الهی را به نمایش گذاشته شود و مردم به سعادت حقیقی دست یابند.
با «تقریب مذاهب و ملل» و با «شعار وحدتطلبی» میتوان جهان را به سوی «حاکمیت توحیدی» رهنمون کرد و بشر را از ظلمت و جاهلیت رهانید.
اِحیای هویت اسلامی و صیانت از حرّیت انسانی در جهان با وحدانیت و تأکید بر مُشترکاتِ دینی امکانپذیر خواهد بود.
آنچه که تاکنون کشور ما و دین ما را از کینه دشمنان و دام صیادان و شیادان و شیاطین رها ساخت، تنها هوشیاری در قبال مسائل و اتحاد و یکپارچگی است.
اختلافات ریشه عقب ماندگیها و عقب افتادگیهاست و وحدت زمینهساز پیشرفت و ترقّی در مسیر پیشبرد امور است، اگر قانونمداری حاکم گردد و مردم بر محور اتّحاد گام نهند هیچگاه متضرّر نخواهند شد.
ولایت فقیه از موضوعاتی است که میتوان آن را نمود عینی و مصداق حقیقی وحدت و اتفاق نظر جامعه اسلامی در مسئله حکومت دانست.
قرآن کریم قانون مدوّن و منشور جاودانهای است. مسلمین جهان با تمسّک و توسّل به آن برنامههای زندگی فردی و اجتماعی خود تنظیم میکنند و به عنوان منشوری که وحدت آفرین و راهنمای بشر به سوی هدف و راه واحدی است قلمداد میشود.
هفته وحدت، سرآغاز پیوند برادران مسلمان و تجلّی حضور یکپارچه مسلمین در عرصههای مختلف همکاریهای اجتماعی است؛ حفظ شعائر و پایبندی به دستورات و سفارشات مؤکد این دین آسمانی محور رشد و تعالی و آسایش اجتماعی مسلمین خواهد شد.
فرهنگ وحدتطلبی و مشارکت خواهی، زمینه ساز تقویت مسلمانان و اعتلا و سربلندی آنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. پس در تحکیم وحدت و تکیه بر مبانی اصولی و مشترک این دین الهی بکوشیم.
دشمنان اسلام فهمیدهاند که مؤثرترین راه نفوذ در کشورهای اسلامی شکستن زنجیره وحدت و یکپارچگی مردم هوشیار است چه آنکه در سایه یگانگی، هیچ قدرتی یارای مقابله و رویارویی با دژ مستحکم اسلام را ندارد.
تفرقه و دوئیت عامل شکست و زمینه ساز نابودی است. برای اجتناب از این آفتِ مهلک باید با نزدیک کردن دلها به یکدیگر و ایجاد رأفت و صداقت و وحدت، از غرق شدن در گردابِ هلاکت رهایی یافت.
پیامبر گرامی اسلام، که منادی رستگاری و پیروزی بود، با وحدت آفرینی توانست قوای از هم گسسته مردم را جمع کند و با تقویت قوای لشکر اسلام، به مقابله با شرک و کفر و بی عدالتیها بپردازد.
داناترین انسانها، کسانیاند که از اختلاف با دوستان اجتناب کنند و بر توسعه مشترکات و کاهش اختلافات خود بکوشند تا با افزایش آگاهیها و توان علمی و فکری در ساختن جامعهای سالم و آباد تلاش نمایند.
از ثمرات اختلاف، بدبینی و بدگمانی است و چنانچه انسانها عینک اعتماد به چشم بزنند چه بسا که میتوان از بروز بسیاری از اختلافها جلوگیری کرد و با وفاق و یکدلی در کنار یکدیگر زندگی نمود.
تفرقه؛ ریشه جدال و زمینه ساز بحران در جامعه است و هر حرکتی که نشانی از تفرقه و جدایی در آن باشد، گامی به سوی نابودی و انهدام جامعه و نعمتهای الهی است.
این بسیج جهانی مسلمین (وحدت) است که زمینه ساز ظهور آخرین حُجّت الهی و تشکیل حکومتِ عدل جهانی خواهد شد.
منابع:
ماهنامه گلبرگ،مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، ش3
ماهنامه گلبرگ،مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، ش29، عبداللطیف نظری ـ امیر خوش نظر
ماهنامه گلبرگ،مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، ش62، عبداللطیف نظری
ماهنامه ادبی اشارات، مرکزپژوهش های اسلامی صدا و سیما، ش48
ماهنامه ادبی اشارات، مرکزپژوهش های اسلامی صدا و سیما، ش72
ماهنامه ادبی اشارات، مرکزپژوهش های اسلامی صدا و سیما، ش83
ماهنامه ادبی اشارات، مرکزپژوهش های اسلامی صدا و سیما، ش95
ماهنامه ادبی اشارات، مرکزپژوهش های اسلامی صدا و سیما، ش107
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}