نویسنده: غلامعلی افروز

 

"مهر" یا "مهریه" در فرهنگ ارزشهای اسلامی چیزی است كه "مرد" با عنایت به توانمندی‌های بالفعل و بالقوه و حقیقی خود از سویدای دل در نظر می‌گیرد و به "زن" پیشكش می‌كند، زنی كه در نظر دارد تا پایان عمر با او زندگی كند و در سعادت و رستگاری دنیا و آخرتش سهیم است.
واقع امر این است كه برای "مهر" در فرهنگ اسلامی مورد یا نوع خاص و یا مقدار و میزان معین تعیین نشده است، زیرا چنانچه در شرع مقدس اسلام برای "مهر" مورد خاصی در نظر گرفته می‌شد- اعم از مادی و معنوی- كه مرد موظف بود فقط همان را به همسر خود تقدیم كند، چنین شرایطی نیز بعضاً می‌توانست مانعی برای ازدواج بهنگام برخی از داوطلبان موجّه و واجد شرایط ازدواج باشد. به عنوان مثال اگر كسی پول یا جنس مشخص و یا حتی توان یاددهی آیاتی از قرآن كریم را نداشت، باز هم لازم بود اندیشه‌ای كند و چیزی را به عنوان مهر تعیین نماید، ولو قول یا تعهدی برای ارائه‌ی خدمتی خاص برای مدتی معین باشد. در هر حال همه‌ی سخن این است كه تمام تلاش و كوشش ما باید در این جهت هدایت شود كه ازدواج دو جوان با كفایت، متعهد و مسئولیت پذیر، بهنگام صورت پذیرد. (1)
البته سخن این نیست كه حتماً مهر، فوق العاده ناچیز و اندك باشد، بلكه جان كلام این است كه مهر تعیین شده باید از روی صدق و صفا و صمیمیت و بر مبنای واقعیت و توان جوان و مرد داوطلب ازدواج باشد. از همین رو چنانچه آقای جوانی كه آماده‌ی ازدواج می‌باشد قادر است از امكانات شخصی و یا تسهیلات و مقدورات خانوادگی چیز قابل توجهی را به عنوان مهر به دختر خانمی كه مایل است شریك زندگی‌اش باشد پیشكش نماید، به طور قطع بلامانع خواهد بود. به عنوان مثال آقایی می‌خواهد شش دانگ یا سه دانگ خانه‌ای را كه برای زندگی مستقل و مجزّا تهیه كرده است به عنوان مهر تعیین نموده، به نام همسرش ثبت كند، یا مبلغ درخور توجهی را در حساب پس انداز و قرض الحسنه به نام همسر خود واریز نماید و دفترچه‌ی پس انداز را به عنوان مهر به همسرش تقدیم كند و یا اگر مایل است و برایش مقدور می‌باشد تعداد زیادی سكّه بهار آزادی تهیه كند و هنگام جاری شدن صیغه‌ی عقد به همسرش پیشكش نماید. از سوی دیگر خانم هم این اختیار را دارد كه در صورت تمایل و به هر دلیلی كه خود می‌داند و بر همان مبنا تصمیم می‌گیرد، همه و یا بخشی از مهری را كه دریافت داشته است ایثارگرانه در اختیار شوهر قرار دهد. زیرا مهر چیزی است كه مالك و اختیاردار تام آن، زن است و هیچ گونه تعهدی برای هزینه كردن آن در زندگی مشترك ندارد و از این رو می‌تواند آن را به هر كه بخواهد ببخشد و در هر مسیری كه صلاح می‌داند هزینه نماید. به عنوان مثال دل یتیمی را شاد كند، لوازم اولیه و ضروری زندگی زوج جوان كم بضاعتی را تدارك ببیند و ... .
نگارنده‌ی این سطور بارها و بارها در مشاوره با زوج‌های جوان از نزدیك شاهد بوده است كه نه تنها مهرهای سنگین تضمینی برای ازدواج پایدار زندگی آرام و سعادتمند نبوده، بلكه گاهی در ادامه‌ی زندگی و بروز ستیزه‌های خانوادگی و یا متأسفانه هنگام جدایی، برای طرفین، بویژه خانم، مایه‌ی دردسر بوده است. (2)
در هر حال، مهر زمانی می‌تواند معنا و مفهوم پرارزشی داشته باشد كه برخاسته از صداقت و از روی محبت و مهرورزی و جان مایه‌ای برای حیات مشترك باشد. بنابراین تعیین "مهر" باید به دور از هر گونه نگرش‌های ناصحیح فرهنگی، عقاید قالبی و باورهای كلیشه‌ای و عوامانه صورت بپذیرد و در آن معیارهای منطقی و واقع بینانه مدّ نظر باشد.
مشاهده‌ی صدها زوج جوان كه بعد از دو سه سال زندگی زناشویی، برای انجام جدایی در راهروهای دادگستری این سو و آن سو می‌روند و نیز تماشای رفتار و شنیدن صحبت‌های مصرانه‌ی برخی از عروس خانم‌هایی كه مهریه‌ای هزار سكّه‌ای دارند و با چشم پوشی از همه‌ی حق و حقوق شرعی خود و گذشت از مهریه‌ی كلان، طالب جدایی و جاری شدن صیغه‌ی طلاق هستند، هر نظاره گر بصیر و هوشمند را به اندیشه و تأمل فراوان وا می‌دارد. دو جوانی كه همین چند وقت پیش در نهایت آزادی و اراده داوطلب ازدواج با هم بودند و همواره از قشنگ‌ترین واژه‌ها و زیباترین تعبیرات برای ابراز دوستی و علاقه‌ی خود نسبت به یكدیگر بهره می‌گرفتند و با دنیایی از آرزوها و رؤیاهای شیرین با مهریه‌ی آن چنانی، خرید فراوان عروسی، تهیه‌ی جهیزیه و برگزاری جشن‌های عقد و عروسی، زندگی مشترك خود را آغاز كردند، اینك پس از چند صباحی، آن چنان خشم و نفرت وجودشان را فراگرفته كه مصرانه خواهان جدایی‌اند. اكنون همه‌ی احساسات خوشایند گذشته، واژه‌های زیبای پیشین و روابط شیرین دوران نامزدی به پایان رسیده و همه‌ی اندیشه و تلاششان برای رهایی از وضع موجود است.
براستی چرا درصد قابل توجهی از ازدواج‌ها سرانجامی این چنین می‌یابند؟ چرا باید "ازدواج"، این حیاتی‌ترین انتخاب، مقدس‌ترین پیوند و سرنوشت سازترین حركت، گاه به دلایل گوناگون با شكست مواجه شود و زن و شوهر پس از چند سال آشنایی و زندگی مشترك از هم جدا شوند؟ با كمال تأسف در حال حاضر در برخی از شهرها مثل تهران بعضاً بیش از یك پنجم ازدواج زن‌ها و شوهرها با مهریه‌های خرد و كلان بعد از چند صباحی منجر به طلاق و جدایی می‌شود.
در حقیقت ریشه‌ی بسیاری از ناكامی‌ها و شكست‌ها در ازدواج و جدایی زوج‌های جوان را می‌توان در نحوه‌ی آشنایی و ضعف در شناخت صحیح ایشان از یكدیگر انجام نشدنی، فزون طلبی‌ها و پیروی از تشریفات غیر ضرور، همه و همه زمانی صورت می‌پذیرد كه خانواده‌ها و داوطلبان ازدواج، شناخت جامع و چندان قابل اعتماد و پایداری نسبت به یكدیگر نیافته‌اند.
بنابراین زمانی كه بین دختر خانم و آقا پسر، دو جوان داوطلب ازدواج و خانواده‌های محترم و فهیم و بصیر ایشان در حد مقدور میسور در فرصت زمانی نسبتاً كافی شناخت متقابلی حاصل گردید و زمینه خواستگاری رسمی و تدارك برنامه عقد زوجیت فراهم گشت، اصرار بر فزونی میزان "مهریه" خارج از محدوده‌ی "توان بالفعل و بالقوه" آقای داماد از طرف عروس خانم و خانواده محترم ایشان و یا پافشاری در كمی میزان "مهریه" كه یقیناً به طور قابل ملاحظه‌ای كمتر از توان بالفعل و بالقوّه آقا داماد است از طرف شخص ایشان و خانواده محترمشان نمی‌تواند امری معقول، منطقی، شایسته و سزاوار باشد.
همه سخن این است كه به هنگام خواستگاری و تعیین "مهریه" می‌بایست همگان به هدف مقدس ازدواج كه همانا رسیدن به ساحل آرامش است بیندیشند و رضای خالق منّان را مدّ نظر قرار دهند.
در تعیین نوع و میزان و یا كیفیت و كمیّت "مهریه" مقایسه‌ای ناصواب، چشم و هم چشمی‌های ناشایست، رقابت‌های نامعقول و فزون طلبی‌های بی‌حاصل و نیّات سوداگرانه نمی‌بایست معیار اندیشه و تقاضا باشد زمانی كه شایستگی و قابلیت آقای خواستگار برای دختر خانم و خانواده عزیزشان محرز می‌گردد و آقا و خانواده ایشان نیز از كفایت‌ها و صلاحیت‌ها و شایستگی‌های دختر خانم اطمینان حاصل می‌نماید شایسته و سزاوار آن است كه در این شرایط آقای خواستگار و آماده ازدواج ارزشمندترین چیزی را كه در اختیار دارد و یا می‌تواند بسهولت داشته باشد، به عنوان" مهریه" تقدیم دختر خانم نماید.
بدیهی است آنچه تقدیم می‌گردد، می‌بایست كاملاً محسوس و واقعی بوده و به دور از هر گونه رنگ و بوی دروغ و تزویر و اقدام عوام فریبانه باشد.
تقاضای "مهریه" از طرف دختر خانم نیز نباید به گونه‌ای باشد كه ادای آن برای همسر آینده‌اش امری دشوار و طاقت فرسا و یا غیرممكن باشد.
پیامبر خدا (صلی الله و علیه و آله) فرموده‌اند: "بهترین زنان امت من آنهایی هستند که در عین زیبایی چهره، مهرشان کمتر باشد". (3) به عبارت دیگر زیبایی چهره دارا بودن مدارج بالای علمی و تحصیلات دانشگاهی و متعلق بودن به خانواده‌ای مرفّه و برخوردار بودن از خوش نامی و شهرت نمی‌تواند معیاری برای فزون خواهی در میزان "مهریه" باشد.
به سخن دیگر، بهترین معیار و ملاك میزان "مهریه" آن است كه از سویدای دل و از بستر محبّت و منبع ایمان تعیین و عرضه گردد. امام صادق (علیه السلام) محبت واقعی مرد را نسبت به همسرش از جمله نشانه‌های قوت ایمان می‌دانستند و می‌فرمایند: "محبت فوق العاده شوهر به همسر خود نشانه قوت ایمان اوست(4)".
"محبت" در ارزشهای الهی و فرهنگ اسلامی و قاموس روان‌شناسی یعنی، گذشت، ایثار، صداقت، شجاعت، عدالت، احسان و صبوری. از همین رو تقدیم آنچه كه در توان هست و یا می‌تواند باشد، به دور از زحمت و مشقت فوق العاده و طاقت فرسا، از طرف آقای داماد به عروس خانمی كه بر اساس شناخت و معرفت او را مطلوب همدلی و همرهی و شریك آرامش و سعادت دنیوی و اخروی خود تشخیص داده هم نشانه‌ی "محبت" است و هم نشانی از قوت ایمان به خالق منان.
همان طور كه ذكر شد "صداقت" از اصلی‌ترین مؤلفه‌های "محبت" است، اگر عقد زوجیت و بنای كانون زندگی مشترك بر "صداقت" استوار نگردد، نمی‌تواند بستر آرامش و سكوی تعالی وجود باشد.
شایسته و معقول و مطلوب آن است كه به دور از خودنمایی و خودمحوری و خود بزرگ بینی و فزون طلبی و فخرفروشی و به عبارتی عوام زدگی و خودفریبی اجازه ندهیم بنای میثاق زوجیت و پایه‌های كانون زندگی مشترك زوج جوان خواسته و ناخواسته بر بستری از هوای نفس و خرافه، دروغ و سراب استوار گردد.
جوانی كه با مدرك كارشناسی تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده و اخیراً با حقوق محدودی در مؤسسه‌ای مشغول گردیده و به خانواده‌ای تعلق دارد، كه پدر كارمند ساده‌ای بیش نیست و مادر خانه دار است و علاوه بر این پسری كه می‌خواهد به یاری خدا داماد شود 5 فرزند دیگری در خانواده در سطوح مختلف مشغول تحصیل هستند و همگی در یك منزل كوچكی (حدود 85 متر) در جنوب غرب تهران زندگی می‌كنند و درآمدی جز حقوق ماهیانه پدر ندارند، چگونه می‌تواند از عهده پرداخت 1360 سكه طلا برآید؟ وقتی به او گفتم چرا از طرف خانواده محترم دختر 1360 سكه طلا برای "مهریه" تعیین شده است و مگر آنها نمی‌دانند كه شما توان پرداخت چنین تعهدی را ندارید، در پاسخ گفت آنها اصرار دارند"مهریه" دخترشان به تعداد سالهای تولد او باشد و چون دختر خانم سال 1360 متولد شده، لذا تأكید بر این است كه باید "مهریه" او همین تعداد باشد!! دختر خاله دختر خانم هم چند ماه پیش ازدواج كرد. چون متولد 1358 بود مهریه او هم به تعداد تولدش یعنی 1358 عدد سكّه طلا توافق شده است. عجب استدلال و منطق بی اساسی!
این جوان خوب و متعهد و مؤمن گفتم آیا می‌دانی آنچه را كه متعهد می‌شوی باید توان پرداخت آن را داشته باشی. اگر توان پرداخت 1360 سكه را داری یا می‌توانی داشته باشی مانعی ندارد و الّا آنچه را كه امضا می‌كنی خلاف اصل صداقت و حقیقت خواهد بود. در عقدنامه نیز در ارتباط با "مهریه" عبارتی بدین مضمون ذكر گردیده كه "مهریه" زوجه فلان چیز یا فلان مقدار می‌باشد. (مثلاً 1360 سكه بهار آزادی) كه عندالمطالبه زوج به زوجه (5) می‌پردازد.
معنا و مفهوم واژه‌ی "عندالمطالبه" این است كه هر زمانی كه دختر خانم اراده كند می‌تواند تمامی مهریه" را از شما مطالبه كند و شما چون وعده فرموده اید و امضا هم كرده اید و چند نفر شاهد هم حضور داشته اند ملزم هستید در نهایت خوش رویی و خوش اخلاقی بپردازید!
آری واضح است كه این جوان نجیب و متعهد دیگر نمی‌توانست اظهار نظری منطقی و معقول در برابر چنین سؤالی و نكته‌ای داشته باشد. نه تنها این جوان به هنگام قبول و تعهد چنین مهریه‌ای (1360 سكه) نیك می‌دانست كه توان پرداخت چنین مهریه‌ی سنگینی را ندارد و در دوران زندگی معمول خود نیز توان پرداخت آن را نخواهد داشت و هم عروس خانم و خانواده‌ی محترمش و هم همه شاهدان و ناظران بر چنین مراسمی، بخوبی می‌دانستند كه چنین تعهد و امضایی نمی‌تواند عملی و معقول باشد.
چندی پیش نیز در منزل یكی از آشنایان، جوان دیپلمه‌ای كه تازه عقد كرده بود و درآمد چندان قابل ملاحظه‌ای نداشت، اظهار نمود كه برای اینكه عروس خانمش در نزد دوستانش كه مهرشان به تعداد سالهای تاریخ تولدشان تعیین گردیده بود سربلند باشد به رغم مخالفت‌های بعضی از اعضای خانواده و برخی نزدیكان مهریه عروس خانمش را به تعداد معروف همه پیامبران الهی علیهم السلام یعنی 124000 سكه‌ی بهار آزادی تعیین می‌كند و عقدنامه را امضا می‌نماید!!
من هرچه محاسبه كردم دیدم معادل ریالی این تعداد سكه آن چنان كلان می‌شود كه اگر همه ثروت تمام اعضای خانواده این جوان و دارایی نقدی و غیرنقدی همه اهل فامیل و نزدیكانشان را هم جمع كنند هرگز نمی‌تواند از عهده پرداخت چنین دین بلند پروازانه‌ای برآید. (6) از این جوان كه از بستگان همسر یكی از دوستان و از خانواده متوسطی بود سؤال كردم اگر عروس خانمِ شما كه خیلی او را دوست داری و می‌خواهی همیشه سربلند باشد یك روزی بگوید عزیزم طبق تعهدی كه نمودی سكه‌های طلای مرا مرحمت كنید لازم دارم و برای آنها فكری كرده ام، در پاسخ چه می‌خواهی گفت؟ چگونه می‌توانی برای سربلندی همسر عزیزت به تعهد اخلاقی و شرعی و كتبی خود وفا كنی؟ اصلاً حساب كرده‌ای این همه سكه معادل چند میلیارد تومان می‌شود؟ ظاهراً خانواده ماهانه معادل یك سكه طلای بهار آزادی حقوق می‌گیری پس چگونه از انجام چنین تعهدی می‌توانی برآیی؟
خلاصه‌ی كلام، پاسخ این جوان ساده دل و بلندپرواز بروشنی معلوم بود، او هم شنیده‌های كلیشه‌ای خودش را تكرار كرد! "آقای دكتر" این كار را برای خوشحالی خانمم كردم كی داده و كی گرفته! خودشون هم می‌دونستند كه من نمی‌تونم بدهم فقط سرِعقد دو تا نصفی سكه گیرم آمد! اصلاً مگر قرار است كه مهریه را من بپردازم!! آری خیلی‌ها همین باور كلیشه‌ای و نادرست را از "مهریه" دارند، "مهریه"‌ای كه فلسفه اش بر محبت و صداقت و صمیمیت و مهر و صفا نهاده شده است. مهریه‌ای كه می‌تواند پاسخ زیبا و پرمعنایی به گوشه‌ای از فطرت مهر طلبی و محبت پذیری زن باشد. همین جمله كلیشه‌ای "كی داده و كی گرفته" قداست و ارزشمندی "مهریه" را خدشه دار نموده است.
همین باور كه "مهریه" سنگین پشتوانه خوبی برای عدم جدایی و پیشگیری از طلاق است و نه برای دادن و گرفتن مباركی و مهرآفرینی "مهریه" را زایل می‌نماید.
در حالی كه "مهریه" باید در جهت تقویت اصل آرامش در زندگی مشترك آرامشگری زن و شوهر باشد و نه صرف یك اهرم بازدارنده از طلاق!! و یا ابزاری برای بلند پروازی و تفاخر خانوادگی و خود مهم بینی اجتماعی!!
راستی كدام یك از پیامبران عظیم الشأن علیهم السلام به چنین "مهریه ای" كه اساس آن بر غیرواقعیت استوار است و معیار آن صرفاً هوای نفس و بلند پروازی است می‌توانند راضی باشند.
اصلاً چرا باید مهریه‌ای كه تعیین می‌شود مقیاس و میزان آن به تعداد پیامبران خدا مثلاً 124000 سكه طلا باشد؟ تعیین میزان "مهریه" معادل تعداد پیامبران الهی هرگز نمی‌تواند قداستی به همراه داشته باشد. همین طور تعیین مهریه‌هایی به تعداد سالهای تاریخ تولد عروس خانم هم نمی‌تواند یُمن و بركتی در پی داشته باشد و یا حتی تعیین مهریه به میزان 5 واحد مثل 5 سكه به نام پنج تن آل عبا علیهم السلام و یا به میزان 14 واحد مثل 14 سكه به نام 14 معصوم علیهم السلام و‌ یا به میزان 30 واحد مثل 30 جزّ قرآن كریم و یا به میزان واحد 120 سكه به معادل 120 حزب قرآن و مقیاس‌ها و معیارهایی نظایر آن نمی‌تواند به خودی خود تبرّك و قداست خاصی را به "مهریه" ببخشد.
تنها چیزی كه "مهریه" را می‌تواند متبرك و ارزشمند و مقدس نماید نیّت خالصانه و محبت صادقانه و احسان جوانمردانه در تعیین و تقدیم "مهریه ای" در خور، به محضر همسر می‌باشد ولو اینكه میزان و ارزش مادی آن اندك باشد.
آری در یك بازنگری اساسی به فرهنگ "مهریه" و زدودن و پالایش آن از خرافه‌ها و خودمداری‌ها و فخرفروشی‌ها و نیّات معامله گرانه در جامعه‌ی اسلامی ما امری است كاملاً لازم و اجتناب ناپذیر.
پرواضح است كارگزاران مسئول نظام قضایی و حقوقی و اجرایی كشور نیز به شیوه‌ای مقتضی، نظارتی بر نحوه تعیین میزان مهریه‌ای كه در اسناد و مدارك رسمی جمهوری اسلامی ایران ثبت و ضبط می‌گردد، داشته باشند.
اگر با تعیین مهریه به هر میزانی كه باشد و تعهد و امضای آن توسط شوهر در سند رسمی دولتی، حقوق شرعی و قانونی برای زن متصوّر می‌گردد، حاكمیت جمهوری اسلامی ایران می‌بایست از صحّت و اصالت و قابلیت احقاق چنین حقوق شرعی و قانونی زن اطمینان حاصل نماید و برای حفظ حراست قانونی آن، تدبیر بایسته‌ای داشته باشد و به هنگام مطالبه آن توسط زن، حمایتگر حقوق حقّه وی باشد. بدیهی است همان گونه كه پیش تر اشاره گردید، زن می‌تواند قسمتی یا تمامی مهریه‌ای كه بر عهده شوهرش می‌باشد ببخشد. در غیر این صورت باید تدبیری اندیشید كه وضعیت "مهریه" در فرایند ازدواج جوانان در جامعه اسلامی ایران معنا و مفهوم ارزشمند و در عین حال حقوقی خود را بازیابد.

پی‌نوشت‌ها:

1. در فقه اسلامی، نظر بسیاری از بزرگان دین از جمله امام خمینی (رحمةالله علیه) چنین است كه اگر در تعیین مهر خلافی صورت پذیرد. مثلاً چیز حرامی به عنوان مهر تعیین شود و بر همان مبنا عقد جاری گردد، عقد ازدواج بین زوج صحیح و قابل قبول است، لیكن به عهده‌ی فرد است كه "مهر" را اصلاح كند.
2. در یك مورد عروس خانم جوان بعد از اینكه متوجه اعتیاد همسرش می‌شود، پس از ناراحتی‌های فراوان و دردسرهای زیاد و نهایتاً عدم درمان پذیری و اصلاح شوهر خودكامه و رسیدن به نقطه جدایی، به رغم بخشیدن مهریه‌ی خود به میزان یك هزار عدد سكه‌ی بهار آزادی، باز هم آقا داماد معتاد و خودخواه حاضر به طلاق توافقی نبود و با اندیشه‌ای اخّاذی برای رضایت دادن به طلاق مبلغ هفت میلیون تومان از خانواده‌ی دختر طلب پول نقد می‌كرد، كه پس از چندن جلسه مشاوره، مسأله به صورت مطلوب حل شد.
3. محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله): افضَل نساً اُمتی اصبحن وَجهاً و اقَلَهُنَ مَهراً (مكارم الخلاق ص 377)
4. امام صادق علیه السلام: "العبدُ كلما فی النساً حُباً ازدادَ فیِ الایمانِ فضلاً. (مكارم الاخلاق ص 376)
5. كلمه زوجه كه اصطلاحاً به زن گفته می‌شود، غلط مصطلح است و صحیح آن زوج است. زوج هم به مرد اطلاق می‌شود و هم به زن و جمع زوج ازواج است كه در قرآن كریم نیز واژه "ازواج" به زن و شوهر یا نر و ماده اطلاق گردیده است.
6. قیمت 124000 سكه بهار آزادی به نرخ فعلی بالغ بر هشت میلیارد تومان می‌شود.
منبع مقاله: افروز، غلامعلی، (1393)، مبانی روانشناختی ازدواج در بستر فرهنگ و ارزشهای اسلامی، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات دانشگاه تهران، چاپ هفتم.

منبع مقاله :
فضلی، علی، (1394)، فلسفه عرفان (ماهیت و مؤلفه‌ها)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.