معرفی برخی از صنایع دستی - 4
معرفی برخی از صنایع دستی - 4
معرفی برخی از صنایع دستی - 4
(6) صنايع دستي مستظرفه
کلمه کاغذ از زبان سانسکریت وارد زبان فارسی شده است و لفظ اروپایی برای کاغذ از کلمه پاپیروس یونانی است کاغذ به یک ورق نمد شده از الیاف گیاهی یا حیوانی گفته می شود که آنرا کوبیده ، الیافش و از هم جدا کرده در یک مایع شناور کرده و در یک قالب توری آبکش شده و خشک شود ، خمیر کاغذ از پوست ، ریشه ، برگ ، ساقه و چوب گیاهان ، پارچه های کهنه نخی پنبه ای و کتانی یا الیاف و پارچه های ابریشمی به دست می آید .
پس بنا به تعریب « کاغذ بافت نازکی از هر نوع ماده الیاف داراست که الیاف آن پس از تفکیک شدن به روش مکانیکی و تعلیق شدن در آب و درهم شدن ، توسط یک قالب توری به ورق تبدیل می شود .
کارگاه کاغذ سازی سنتی مدت 2 سال است که در مرکز آفرینش و پژوهش هنرهای سنتی خانه ملک راه اندازی شده و هم اکنون توسط خانم نادره نیکجو فارغ التحصیل رشته صنایع دستی از دانشگاه هنر زاهدان به فعالیت خود ادامه می دهد . کاغذهای ساخته شده در این واحد هنری به عنوان زمینه آثار نگارگری و خوشنویسی بکار می روند .
خوشنویسی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتا طراحی حروف و صفحه آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبههایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزشهای گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.
خوشنویسی تقریبا در تمام فرهنگها به چشم میخورد اما در مشرق زمین و بهویژه در سرزمینهای اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرتانگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یك سو و پویایی و تغییر شكل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا كه با آراستگی و ملایمت تام و تمام می تواند شكل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.
اگر در نظر داشته باشیم كه خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالبها و قواعد و نظامهای بسیار مشخصی شكل میگیرد و هر یك از حروف قلمهای مختلف از نظام شكلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمییابیم كه ایجاد قلمهای تازه و یا شیوههای شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرتانگیزی پدیدار میشود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شدهاست و هر حرف به صورت یك «مدول» ثابت درمیآید كه تخطی از آن بهمنزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است كه همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل میآمده است. حتی ترتیب شكل كلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین میشده كه در «رسمالخط»ها و «آدابالمشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شدهاست. قرارگیری كلمات نیز- یعنی «كرسی»- هر سطر هر چند نه به صورت كاملاً پیشبینی و تكلیف شده - كه ناممكن بودهاست - اما بهشكل «سلیقه مطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بوده است.
نوشتن احادیث و آیه های قرآنی و همچنین اشعار بزرگان ادبی با خط خوش بصورت قطعه و ترکیب های مختلف . در ابعاد کتابت مشقی – جلی و کتیبه نویسی در دو خط نستعلیق و شکسته نستعلیق .
به گفته دیگر ختایی نمادی از جمال الهی است و اسلیمی به نشان جلال پروردگار می باشد . به همین جهت ختایی ها در آثار تذهیب بیشتر از اسلیمی ها بکار می روند چرا که رحمت الهی به مراتب بیشتر و نمایان تر از عضب پروردگار است .
اما معادل فارسی آن که معنایی فراتر از واژه فرانسوی دارد ، به معنای « پرداخت به یار » است .
نقاشی در ایران سابقه ای طولانی دارد . نخستین نمونه های نقاشی ایرانی آثار نقاشی مانی است که از دوره ساسانی بدست آمده . عصر طلایی نگارگری ایران مربوط به دوره صفوی و سرآور هنرمندان نگارگر این اثر « رضا عباسی » است .
این هنر از جمله زیر مجموعه های هنر چرمی است که برای تزئین قلمدانها، آینه ها ، صنوقها، زیرلیوانیها، جعبه های قرآن، جلدهای کتب نفیس و قرآن و ... استفاده می گردد. شروع این هنر از اوایل دوره قاجاریه مذکور شده است. در اجرای این کار ابتدا سطوح داخلی کار را با روغن مخصوص پوشش میدهند و سپس در صورت نیاز نقش را بر روی کار کپی می نمایند. از آنجائیکه رنگهای مورد استفاده در ترسیم نقوش از نوع رنگهای گواش یا آکوارل (اکرلیک) است و به آسانی با آب پاک میشود و به منظور شفافیت بخشیدن به اثر و ثبوت رنگها روی آن را باروغن مخصوص می پوشانند. روغن کاری معمولاٌ در چند نوبت انجام میشود و هربار با قلم موی نرم ، قشری نازک از روغن که در حقیقت حکم شالان را دارد به تمام سطوح مالیده میشود. این عمل باید در محل سربسته و کاملاٌ دور از گرد و غبار انجام شود تا درحین کار ذرات غبار روی روغن ننشیند. امروزه به جای استفاده از روغنهای سنتی از اسپری های و فیکساتورهای شیمیایی برای ثبوت و عایق کردن رنگها استفاده می گردد. نقوش مورد استفاده در نقاشی روی چرم گل و مرغ، مینیاتور اصولاٌ به سبک نقوش قدیمی به کار گرفته می شود.
(7) بافته هاي داري و زيرانداز
زیر انداز
انواع زیرانداز عبارتند از:
1- زیلو
2- گبه
3- گلیم
4- پلاس
5- گلیم سوزنی
6- گلیم سوماک
برای بافت زیلو از نخهای پنبه ای کلفت آبی و سفید و یا قرمز و سفید بافته می شود . زیلو اغلب در مسجدها انداخته می شود و بیشتر در مسجدهایی که نماز جماعت خوانده می شود . نویسنده زیلوهایی به پهنای 5 تا 6 متر و به طول 10 متر را دیده است . اندازه های کوچکتر آن برای پوشش کف اتاقهای خانه ها به کار می رود . با اینکه فقط در دو رنگ بافته می شود ولی در بعضی موارد نقشهای آن بسیار جالب است و بعضی اوقات دارای نقش آیات قرآن و طرحهای هندسی است و بدین ترتیب علاقه ایرانیان به نقش و نگار زیاد ارضا می شد . به همین علت هم هست که به جای دستگاه چند وردی از دستگاه نقشه بندی استفاده می شود.
دستگاه زیلوبافی همیشه ایستاده و دو ستون (پایه ، اوستا) دارد که نورد بالا (نوردچهل) روی آن و نورد پایین (نورد پارچه) در پایین آن قرار دارد . نوردها را با میخ چوبی مهار کرده اند هر وقت در حدود 50 سانتی متر بافته شد آنها را برمی دارند و با اهرم (تنگ) آن را می چرخانند که زیلو روی نورد پایین بپیچید. چله دولا(تونه) با دو رنگ مختلف بین دو نورد کشیده می شود و یکی در میان یک رنگ دارد . یک رنگ را با حلقه های گورد به یک جفت شمشه (بیل دسته) نخ می کنند . شمشه ها را از سقف با طنابی به نام گوشواره آویزان می کنند . نخهای رنگ دیگر را با مشته های کوتاه حلقه ای به شلیت می بندند. در بیشتر طرحها چهل تا شصت تا از این نخها کافی است .
برای بافتن پارچه معمولی شمشه ها را دو نفر بافنده حرکت می دهند یعنی هر یک از آنها نزدیک یک گردباف ایستاده و یک اهرم چوبی(کمانه) را بالا و پائین می برد حرکت این کمانه ها در پشت سر یک تیر افقی سنگین (پشت بند کمانه) است که روی دیوار و پشت سر آنها نصب شده است . این کمانه ها با یک جفت طناب (پارچه بند) به شمشه ها بسته شده است .
پس از اینکه دهنه اول با شمشه باز شد پود را یکی از بافنده ها می اندازد و رفیقش آن را می گیرد . در اینجا ماکو به کار نمی برند بلکه به جای آن از یک توپ دراز پنبه ای (ماشوره) که دور قالب پیچیده شده استفاده می کنند. پس از اینکه هر دو بافنده وردها را رها کردند پود را با پنجه مخصوصی که مانند دفتین قالیباف است می زنند.
سپس نخستین دسته نخها را که قسمتی از شلیت نقشه است می کشند . و با گوشواره هایی که شبیه گوشواره های دستگاه نقشه بندی است آنها را جدا کرده و دسته (مج) نخهای جدا شده را روی قلاب ضخیم چوبی به نام کالی (کلی) سر می دهند. کالی نیز به وسیله طناب به نورد عقبی بسته شده است . نخهای دستون، پود نقشه را در سراسر پارچه نگاه می دارد و نخ دیگر آن را می گیرد . در طرحهای ساده تر بافندگان نخهای شلیت کمتری به کار می برند و برای جدا کردن احتیاج به گوشواره ندارند زیرا خوب می دانند که در مرحله بعد کدام یک از آنها را باید بکشند .
رسم اینست که نخ پود را 5 سانتی متر بیرون از حاشیه ببرند و آن را با پود کناریش ببافند به طوری که گردباف از بقیه آن محکمتر باشد . پهن بند میل دندانه ای تیز خود را در گردباف فرو می برد و عرض زیلو را ضمن بافت یکنواخت می دارد .
گاهگاهی زیلو بافها مجبورند که زیلوهایی با طرحهای پیچیده تر و فرو بسته تر و شاید با یک رشته جملات و کلمات ببافند .
موادی که در قالیبافی به کار می رود :
تار– قالی های عشایری تار ابریشمی دارند زیرا این ماده به حد وفور در اختیار آنهاست و از گله و رمه خود به دست می آورند برای اینکه محکم باشند تارهای پشمی باید ضخیم باشد در نتیجه قالی آنها زبر است. در قالیهایی که درگارگاههای قالی بافی شهری بافته می شود، از نخهای دولایی پنبه ای به عنوان تار استفاده می کنند و همین امر سبب می شود که طرحهای آن ظریفتر شود گاهی هم نخ ابریشم دولایه تابیده بکار می برند گره این قالیها کوچکتر و ظریفتر است. قالیباف ایرانی ظرافت قالی را با شمردن گره ها در هر رج (رغ) تشخیص می دهد .
قالی های خرسک عشایر 20 رچ (معادل با 61 گره در هر اینچ مربع) دارد قالی های متوسط 35 رچ (تقریباً 162 گره در هر اینچ مربع ) دارد قالی معروف اردبیل در موزه بریتانیا 52 رچ (360 گره در هر اینچ مربع ) دارد ، و ظریف ترین و بهترین قالی ها 75 رچی(800 گره در هر اینچ مربع) است تار و پود آن هر دو از ابریشم است . قالی بافت های روستاها چله و تار قالی خود را با پشمی ریسیده گوسفندهای خودشان درست می کنند ، ولی گاهی اوقات روی سفارش قالی فروش ها و بازرگانان شهری کار می کنند ، که در آن صورت بقچه نخ را از سفارش کننده دریافت می کنند .
پرز– معمول ترین ماده که برای گره قالی به کار می رود پشم است . کیفیت و مرغوبیت پشم در نواحی مختلف ایران فرق می کند . نرم ترین پشم سفید که در رنگهای روشن بکار می رود از شمال باختری ایران، به ویژه ناحیه نزدیک دریاچه رضائیه ، خوی ، ماکو ، سلماس و ساوجبلاغ بدست می آید . اما تبریز که مرکز این ناحیه است مقدار زیادی پشم تیره لاشه گوسفند کشتارگاهها را به کار می برد . عالی ترین پشم قالی در کردستان و ناحیه اطراف کرمانشاه در غرب و خراسان در خاور ایران به دست می آید . از جمله پشم های زبر که در عین حال خیلی درخشان است پشم فارس است . قالیباف های شهری در فارس معمولاً پشم ریسیده شده را از عشایری که ییلاق و قشلاق می کنند می خرند . در بافتن گرانترین فرش ها که رویه آن سخت پرجلا و درخشان است پرزهای ابریشمی را به تار ابریشمی گره می زنند .
به عکس آنچه که زیاد در کتاب ها نوشته اند پشم شتر در قالی بافی مصرفی ندارد . آنچه که در اصطلاح شتری می نامند پشم قهوه ای طبیعی گوسفند است و شتری یعنی (رنگ شتری) . در بافت قالی از موی بز کمتر استفاده می کنند . کرک که معمولاً پشم های زیر موی بز است اسم پشم نرم زیرشکم گوسفند هم هست . معروفیت قالی های کرمان از این لحاظ پشم برگزیده و خوب به کار می برند .
گزنون فون تاریخ نویس یونانی (430 – 359 پیش از مسیح) در کتاب خود (kyropaidaia) متذکر می شود که ایرانیان فرشهایی داشتند (psilotapis) که زود ( از دست می رفت ) و تنها شاه روی آنها راه می رفت .
در کتاب اوستا که یکی از کتاب های کهن ایران است ، سخن از کفپوش نرمی به میان آمده است. چون به ویژه درباره گره پرزی صحبت نکرده نمی توانیم بگوییم که آنچه که در کتاب آمده همان قالی های امروز ایرانی است . اما از حفاری های کورگان (مقبره شاهی) در پذیرک در کوهستان های آلتایی در آسیای مرکزی پارچه ها و نمدهایی بدست آمد که یک فرش 2 در 2 متری مهمترین آنها بود این آرامگاه متعلق به سکاها قوم آریایی و پسر عموهای ایرانیان است . آرامگاه متعلق به سده پنجم پیش از میلاد است و از آن تاریخ تاکنون پیوسته زیر یخ و برف دیده و همین امر سبب شده که رنگ و نسج قالی حفظ شود . این قالی نسج بسیار ظریفی دارد و در هر اینچ مربع 520 گره خورده در صورتی که قالی های پشمی خرسک امروزی 80 گره و بهترین قالی ابریشمی 800 گره دارد . گره های قالی گره قیورد (تصویر 298) و از نوع گره های به اصطلاح ترکی است .
اگر در نظر بگیریم که سکاها و ترکها در آسیای مرکزی همسایه بودند این سوال پیش می آید که از ترک ها و ایرانیان کدام یک مبدع و مبتکر قالی بافی بوده اند ؟ جزئیات طرح قالی نشان می دهد که به هیچ گفتگو این قالی ایرانی است .
از جمله شواهدی که درباره قالی بافی پرزی ایران در دست است تکه هایی فرشی است که در شهر نوین اولا (noinula) و لولان (loulan) که هر دو خاور ایران و در مغولستان امروزی هستند پیدا شد .
نمونه های نوین اولا در یک جعبه لاک شده تاریخدار پیدا شد که تاریخ آن مطابق سال سوم پس از میلاد است ، در صورتی که تکه هایی که در لولان پیدا شد متعلق به پیش از سده چهارم میلادی بود . هر دوی این قالی ها دارای پرزهای انبوهی هستند که با نوار پودی به هم متصلند.
از آغاز سده چهارم میلادی پارچه های پرزدار در صلاحیه عراق و فوسطاط مصر باکتان بافته می شد و بین هر ردیف گره یک تا شش پود زده می شد همچنین در حفاری هایی که سراورل استاین (siraurelstein) و همچنین هیئت آلمانی تورفان در واحدهای مسکونی ترکستان شرقی کرده اند قالی های پشمی پیدا شده است . گفته می شود که پناهندگان نسطوری و مانوی از سوریه و ایران به این نواحی مهاجرت کرده و در سده های سوم تا ششم میلادی در آنجا زیسته اند .
هنوز قالی هایی که متعلق به این دوره باشد از خود ایران بدست نیامده ولی وقتی که امپراطور روم شرقی هراکلیوس شهر دستگرد (دستجرد) ساسانیان را در سال 628 گرفت ، در صورت اموال تاراجی از قالی های پر پشم سخن می گوید . چون طبق گفته لوفر واژه قالیباف در لهجه یونانی روم شرقی (tapis dyphos) ریشه ایرانی دارد می توان چنین پنداشت که صنعت قالی بافی از ایران به روم شرقی رفته است.
بنا به گفته مسعودی تاریخ نویس دوره اسلامی قالی های ایرانی در قصر المستنصر (861 میلادی) زیاد بود و شاید مرکز اولیه این قالی ها طبرستان بوده زیرا خراج سالانه آنها به خلیفه بغداد سالی 600 قالی بوده است . فقط از قرن یازدهم به بعد است که ما نمونه های قالی سلجوقی را در اختیار داریم و از سده دوازدهم به بعد وجود صنعت قالی بافی در ایران به طور حتم پایه گذاری شده است . شیوه اصلی قالی بافی تا امروز عوض نشده و تکامل آن به طور عمده در طرحهاست که در کتابهای متعدد تاریخ هنر از آنها یاد شده است .
دستگاه قالیبافی دو نوع است و طرز کار آنها یکی است . اختلاف آنها از لحاظ وضع قرار گرفتن آنهاست یعنی تار آنها یا افقی و روی زمینی (کارگاه زمینی) و یا دیواری (کارگاه داری) است تار در هر دو نوع دستگاه بین دو نورد کشیده شده برای ردیف زدن، دو میله به نام گورت یا شمشه و بچه گورت به کار می برند .
تصویر 299 دار زمینی را که اکثراً چادرنشیان به کار می برند نشان می دهد . در اینجا شمشه از سه پایه آویزان شده و برای بلند کردن آن بافنده با شاخ قوچی که در اختیار دارد طنابی را که آویزان شده می پیچاند، و بدین ترتیب وقتی از ردیف استفاده می کند شمشه را بالا نگاه می دارد . دار با میخهای چوبی به زمین مهار شده و به آسانی می توان میخها را کند و آن را حمل کرد . اما معمولی ترین دارقالی ، دار دیواری است که نورد بالا و نورد پایین میان دو پایه عمودی به نام پهلو (نبارد) قرار دارد. در مرکز ایران که چوب کم است در دو دیوار روبروی هم دو سوراخ درست می کنند و نوردها را در آن می گذارند .
گبه نوعی فرشش دستباف است که یک تار 3 سانتی متر خواب دارد. درشت بافت است و به تناسب چله پودهای آن ضخیم است. اسکلت اصلی گبه تار و پود است. در گبه از پود زیاد در هر رج استفاده می شود و گاه تعداد آن از سه تار تا 6 پود در هر رج است. ریشه گبه را به این علت بلند می گیرند تا بین رج ها به سبب استفاده زیاد از پود کلفت فاصله ای ایجاد شود و برای پر گوشت بودن و ذرتی نبودن گبه از پرز بلند کمک می گیرند،گبه بیشتر به روش « فارسی باف» بافته می شود. اما روش ترکی باف به ندرت در عشایر دیده می شود.طرح گبه بیشتر ذهنی و هندسی می باشد و به کمک قرینه بافی ,طرح ها و نقشه های جذاب که از محیط پیرامون و اطراف بافنده الهام گرفته شده است.
از آثار و نوشته های مورخان پیداست که بافتن جزو اولین هنرها و صنایع قبیله های پراکنده انسانها بوده است.می توان گفت که انسانها پیش از آنکه دست به ساختن بزند اقدام به بافتن کرده است،برای بافتن پارچه از الیاف ظریف تر و برای بافتن گلیم از الیاف ضخیم تر استفاده می شده است.
تاریخ هنر گلیم بافی در ایران را به 3000 سال پیش از میلاد نسبت می دهند که تاریخ آغاز نساجی است و از وسایل بافتنی که از بهشهر بدست آمده نشان می دهد الیاف بافته شده از موی بز و گوسفند بوده است.
بافت گلیم تقریباً و استفاده از آن تقریباً در تمام نقاط دنیا رایج است و مواد مصرفی در گلیم بافی عمدتاً نخ پشمی و نخ پنبه ای است که معمولاً از نخ پنبه ای برای تار و از نخ پشمی برای پود گلیم استفاده می شود و در مواردی برای تار گلیم از نخ پشمی توام با موی بز استفاده می گردد.
گلیم بافی در روستاهای اطراف قوچان ماتسرولایت،چکنه،لیا،چکنه سفلی، نوروزی و یزدان آباد سفلی رواج دارد.
گلیم سفره کردی قوچان معروف ترین نوع گلیم در این منطقه به شمار می آید که در ان نقش به صورت برجسته بر روی گلیم قرار می گیردو این مسئله به خاطر پیچیدن نخ به دور نخ تار است. بافت حاشیه و زمینه به این صورت انجام می پذیرد که هنگام نقش اندازی نخ پود را 2 لا کرده تا نخ پود نقش انداز پهن تر از نخ پود زمینه باشد و نتیجتاً نقش بر روی زمینه به صورت برجسته قرار گیرد.
کلات با پیشینه تاریخی خود یکی دیگر از مراکز مهم گلیم بافی در استان خراسان می باشد و روستائیان اطراف کلات به علت شرایط جوی نا مناسب اکثراً به بافت گلیم مشغول هستند. از ویژگی های گلیم کلات یک رو بودن گلیم است .بدین معنی که گلیم پشت و رو دارد و در پشت گلیم نخ های اضافه دیده می شود و هنگام نقش اندازی پود رنگی به دور تار پیچیده می شود.
در منطقه سبزوار نیز گلیم بافته می شود که نقش های به کار رفته در گلیم سبزوار عبارتند از: چشم گاوی،چخماق، زلعه سنجاق، نقش کردی و زرد گردن کج
پلاس نوعی گلیم پست می باشد که با نامهای پروینه ، پلاس و . . . خوانده می شود ، این گروه از گلیمها با مواد اولیه سطح پایین تولید می شوند به طوریکه در اکثر مناطق با بردین نوارهایی از پارچه های کهنه ، نخ پود آنرا تامین می کنند . گاه نیز نخ مورد نیاز از شکافتن البسه کاموایی مستعمل تهیه می شود . این نوع زیر انداز بعلت باز یافت مواد غیر لازم منزل گاه جنبه
تفننی می یابد .
در این نوع گلیم علاوه بر نخ پود ساده استفاده می شود ، از پود دومی نیز بهره می برند . به اینصورت که زمینه گلیم با یک رنگ و توسط پود نوع اول بافته می شود و از پود دوم که دارای تنوع رنگی فراوانی است برای بافت طرحها و نقوش استفاده می کنند این پود بعد از عبور از روی چندین تار به دور یک تار می پیچد و به این روش بیشتر از سطح کار عبور می کند ، این نوع بافت از آنجا که شبیه سوزندوزی بر روی پارچه ساده است به گلیم سوزنی شهرت دارد . در شمال خراسان و مخصوصاً در بین ایلات و اقوام کرد از این تفکیک برای بافت محصولی بنام سفره کردی استفاده می کنند که در گذشته به عنوان سفره پخت نان مورد مصرف قرار می گرفته است .
گلیم سوماک که در مناطق آذربایجان به ورنی و در کرمان به شیرکی پیچ شهرت دارد. شاید نوع تکامل یافته گلیم سوزنی باشد. در این نوع گلیم پود دوم در هر رج بسته به نوع طرح به دور تمام چله ها پیچانده میشود و در آن به دلیل تکنیک خاص یافت میتوان از انواع نقوش پیچیده و ظریف نیز استفاده کرد. دربافت این نوع گلیم ، چله نخ پنبه ای و پود اول از جنس پشم با پنبه و پود دوم از جنس خامه پشمی و یا ابریشمی انتخاب میشود. در حال حاضر بافت این نوع گلیم در مناطق شمالی استان خراسان متداول است.
(8) رودوزي هاي سنتي
رودوزي هاي سنتي عبارتند از:
1- سوزن دوزی
2- چهل تکه دوزی
سوزن دوزی
هنری است که طی آن تمام و یا بخشهایی از پارچه به وسیله سوزن دوخته می شود و از روشهای دیرینه آرایش پارچه است . در گذشته بزرگان البسه خود را به سوزندی می آراستند . در خراسان محصولات مختلفی از سوزندوزی به وجود می آید که از جمله می توان به رومیزی ، پرده ، پرچم ، علمای مذهبی ، دستمال ، روتختی و ... اشاره نمود .
این دوخت معمولاً به دوخت قطعات ریز و درشت و رنگارنگ پارچه های مختلف به یکدیگر اطلاق می شود . این قطعات معمولاً از انواع پارچه های ساده ، گلدار ، چهارخانه ، محرماتی ( راه راه ) و خالدار تهیه می شود و نام چهل تکه نیز بمناسبت استفاده از تکه های مختلف در تعداد زیاد بر روی این هنر دستی نهاده شده است .
تکه های پارچه معمولاً به شکل مربع ، مثلث ، مستطیلهای ریز و درشت و لوزی بریده و از پشت با کوک به یکدیگر وصل می شوند و سپس به وسیله دوختهای ریز بهم دوخته و محکم می گردند . جاذبه تکه دوزی یا خاتمه دوزی رنگارنگی آن است که در طرحها با استفاده از قطعات گوناگون پارچه از رنگهای مختلف حاصل می شود . این دوخت از دوران گذشته در ایران رایج بوده ولی تاریخ مشخصی برای پیدایش این هنر در دسترس نیست . ولی آثار بازمانده در موزه های ارمیتاژ و لنینگراد و متروپولیتن و موزه ایران باستان حکایت از رواج خاتمی دوزی در دوره سلجوقی دارد .
در دیگر دوره ها نیز با ویژگیهای خاص ، این هنر جلوه گری نموده بطوریکه قطعات مختلف پارچه با مهارت هرچه تمام تر و با توجه به هماهنگی کامل رنگها بغل همدیگر دوخته می شد که شباهت کامل به شالهای کشمیر داشته و گاه روی بخیه ها را نیز با گلدوزیهای ابریشم الوان همراه می ساختند که جلوه دیگری به دوخت می بخشید . از این دوخت برای تهیه : رویه لحاف ، روی کرسی ، پشتی ، رو مبل ، پرده های مختلف ، دامن ، بقچه ، سجاده ، حاشیه بعضی از پرده ها و سفره ها ، کیف ، بعضی از وسایل آشپزخانه ، تابلوهای تزئینی و دیوارکوب می توان استفاده کرد .
تقریباً از هر نوع پارچه ای در مورد زمینه می توان استفاده کرد و لی بهتر است پارچه برای زمینه انتخاب گردد که با طرح مورد نظر و حالتی که قرار است بدست آید تناسب داشته باشد .
منابع:
http://www.chto-khr.ir
http://fa.wikipedia.org
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}