نقد کتابهای کودک پیرامون زندگی معصومان (1)
آنچه در این مقاله میخوانید بررسی کلی آثاری است که در باره چهارده معصوم (علیهم السلام) برای کودکان نوشته شده است. نوشتار ما در پیانتقاد از تلاشگران این عرصه نیست، هدیهای است که تقدیم آنان میشود. اعتقاد ما این است
نقد کتابهای کودک پیرامون زندگی معصومان (ع قسمت اول)
نویسنده: یوسف غلامی
نوشتار ما در پیانتقاد از تلاشگران این عرصه نیست، هدیهای است که تقدیم آنان میشود. اعتقاد ما این است که نویسندگان و پژوهشگرانی که برای کودک چیزی نگاشتهاند از ژرفاندیشی دلسوزانهای برخودار بودهاند. چه بر خلاف پندار اغلب افراد نوشتن برای کودکان به مراتب دشوارتر و دقیقتر از نگاشتن برای بزرگسالان است. زبان کودک زبان تصویر، لطافت و زیباییاست. در حالی که بزرگسالان بسیاری از مطالب را به مدد تجربههای پیش آموخته فرا میگیرند. با کودک سخن گفتن و برای او نوشتن همانند گفتگو با بزرگسالی است که حافظه خویش را از دست داده است. از همین رو پیش از هر سخن باید ازهمه کسانی که از سالیان گذشته تا حال توانستهاند با کودکان سخن گویند وبرایشان چیزی بنویسند قدردانی کنیم.
شاید بیش از یکصد سال است که در غربنویسندگان و پژوهشگران از کودکان میگویند و برای آنها مینویسند. طبیعی استکه موفقیت آنان با توجه به همان مقاصدی که داشتهاند بیشتر از ما باشد. در کشور ما توجه به دنیای کودک را باید در دوران شکلگیری انقلاب اسلامی جستجوکرد. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران رویکرد مردم مسلمان بهآثار مذهبی صد چندان شد و نویسندگانی با همت و دلسوزی بدین مهم پرداختند. آنان پیشگامانی بودند که بدون از دست دادن فرصت قلم به دست گرفتند و حاصلخیراندیشی خویش را بر کاغذ آوردند. اگر ما در امروز به نقد و بررسی آن آثارمیپردازیم نه بدان معناست که آن پیشگامان در آنچه کردهاند به خطا رفتهاند. هرگز! حقیقت آن است که با توجه به ضرورت اقدام چنین مهمی برای کودکان و نیزاشتیاق خردسالان به مطالعه تاریخ اسلام، شتابزردگی در این راه طبیعی بوده ولازمه هر شتابزدگی لغزشهای خرد و درشتی است که دیگران پس از سالها تجربهبدانها پی میبرند. اگر نویسندگان جدید در این زمینه موفقتر بودهاند، یکی ازدلایل عمده آن بهرهجویی از تجربه کسانی است که پیش از آنان در این بارهقلمفرسایی کردهاند. با این بیان آثار مربوط به معصومین(ع) را در حوزه کودکانمورد بررسی قرار میدهیم. نقایص این آثار را در ابعاد زیر میتوان یادآوریکرد: اشکالات محتوایی معایب کلی نقاشیها و رنگآمیزیها درباره نامکتابها تصاویر کتابهای کودک و بدآموزیها در نظر گرفتن مسائل فنی وهنری متناسب نبودن موضوع برای کودکان بدآموزیهای ضمنی .
پیش از هر چیز به« معایب کلی» کتابها نظری میافکنیم:
الف) طرح و موضوع یکنواخت و تکراری،چون کتابهای پیرامون زندگی معصومین (علیهم السلام) را مینگریم طرح وموضوع و محتوای آنها را مشابه مییابیم. مطالب این آثار اغلب تکرار یکدیگراست و بدون ابتکار به خوانندگان ارائه میشود. نویسندگان کوشایی همچون آقایانمحترم سیدمهدی آیتاللهی، سید میرابوالفتح دعوتی، علی وافی، عبدالکریم بیآزارشیرازی، اسدالله داستانی بنیسی، احمد فرزانه، رضای شیرازی و شماری دیگر همگیموضوعاتی مشابه و کتابهایی همنام به رشته تحریر درآوردهاند و اغلب در میانمعصومین به زندگی پیامبر(ص) و جنگهای آن حضرت و زندگی امام علی(ع) وسیدالشهداء(ع) پرداختهاند. برخی چون آقای احمد فرزانه حدود بیست و چهار جلداز آثار خود را تنها اختصاص به زندگی پیامبر اکرم(ص) داده و نسبتبه سایرامامان معصوم (علیهم السلام) چنین همتی ننموده است.
ب) این آثار در یک کلامهمه زندگینامهاند و به ندرت میتوان در میان آنها کتابی را یافت که به شیوه داستان کوتاه و با معیارهای آن نگاشته شده باشد. به همین علت از جاذبه لازم برخودار نیستند و هر چه زبان این کتابها به حد زیادی، تاریخی نگاشتهشده و جنبه اطلاعرسانی دارند که تنها برای گروههای سنی بالاتر درخور فهم میباشد و برای کودکان جاذبهای ندارد، بخصوص که پیامهای آنها به شیوه القای مستقیم است که در کتابهای کودک هیچ جایگاهی ندارد.
ج) گروه سنی خوانندگانکتاب (کودکان) با نوجوانان درهم آمیخته شده است.
د) رسم الخط آنها استاندارد نیست.
ه) مطالبکتابها اغلب از کتابهای تقریبا معتبر برگرفته شده است ولینویسندگان محترم آنها منابع مورد استناد خود را کمتر نام بردهاند.
و) کتابهااز نظر قطع (اندازه) اغلب در قطع وزیری به چاپ رسیده و در این زمینهکمتر تنوع به چشم میخورد و بیشتر با کاغذ و چاپ نامرغوب، به بازار عرضهشدهاند.
ز) کتابها معمولا شناسنامه ندارند، حتی گاهی نام نویسنده و تاریخ و نوبتچاپ معلوم نیست.
ح) نقاشیها و رنگآمیزیهای آنها تقریبا هیچ جاذبهای ندارد.
ط) مسائل فنی و هنری مورد توجه قرار نگرفته است. (پیرامون این موضوعاتجداگانه توضیح خواهیم داد.)
ی) بر پایه نمونههایی که ارائه خواهیم کردمحتوای این کتابها به کمک تصاویر، مسلمانان را مردمانی بیفرهنگ، آشوبگر، بیسواد و خشن و هرج و مرجطلب معرفی میکند که به هر جا قدم مینهند، میزنند ومیکشند و غارت میکنند و طعم تلخ قساوت و توحش را به دیگران میچشانند. برای نمونه به تصویر کتاب «تولد در کعبه»، ج 2، ص 5 نگاه کنید. در اینتصویر مسلمانان در فتح مکه به شهر یورش بردهاند و تا توانستهاند از مردمغارت نمودهاند. در حالی که در فتح مکه موضوع بعکس بوده و هیچ برخورد وکشتاری رخ نداده است.
تصویر روی جلد و مطالب کتاب «داستان اسلام» چهرهای که از اسلام برای کودکترسیم میکند جز جنگ و خونریزی و مبارزه و شکنجه چیزی نیست. از یاد نبریم که قرنهاست از سوی دشمنان اسلام، آیین پیامبر اکرم(ص) آیین جنگو خونریزی معرفی میشود. حوادثنگاران خامنویس و مستشرقان کماطلاع یا پرغرض، زندگی ده ساله پیامبر درمدینه را جز جنگ ترسیم نکردهاند. حال جای اندوه است که نویسندگان مسلماننیز خود به این تبلیغات ناصحیح جلوه قیقتبپوشانند. سزاوار است نویسندگانکتابهای کودک بخصوص آنها که از اهل بیت (علیهم السلام) چیزی مینویسند پیشاز هر قلمفرسایی، از تاریخ صحیح اسلام اطلاعاتی ناب به دست آورند و از ذکروقایعی که مدرک معتبری ندارد یا ذکر آن برای کودکان لازم نیست اجتناب ورزند. دیگر اینکه این نویسندگان باید از هنر نگارش و ویرایش بهرهمند باشند یا آنکهآثار خود را قبل از چاپ به گروهی افراد کارشناس در این زمینه بسپارند. این هنر به نویسنده کمک میکند تا با عبارتهای مناسب، از خشونت رویدادهایتاریخی بکاهد و چهره حقایق را به بهترین صورت ممکن ترسیم سازد حال در اینباره ذکر نکاتی را ضروری میدانیم:
با توجه به منابع معتبر و تحقیقهای انجام گرفته، رسول خدا(ص) در ایام زندگیپربرکتخود بیش از هشتاد برخورد نظامی با دشمنان خویش داشته است. بسیارجای تاسف است که نویسندگان مسلمان از همه این برخوردها به «جنگ» تعبیرمیکنند.
بیشتر آنچه رسول(ص) انجام داد اولا به هیچ برخوردی نینجامید و به صلحیا هزیمت دشمنان پایان پذیرفت; که شمار این برخوردها بیش از چهل مورد است. در دهها مورد دیگر نیز هجوم ابتدایی از سوی دشمنان صورت گرفته و پیامبر تنهابه دفاع پرداخته است. چگونه برای مسلمانان کمشمار مدینه که وسعتشهرشان درعصر نبوی برابر با وسعت فعلی مسجدالنبی بوده این امکان وجود داشته است کههشتاد جنگ خانمان برانداز به راه اندازند!
از نبردهای بزرگ اسلام نبرد بدراست. جمعیت مسلمانان در این نبرد سیصد و سیزده نفر بوده که فقط سه اسبداشتهاند. غزوه خندق نیز که در سال پنجم هجرت رخ داده و آن را از بزرگترین برخوردهای مسلمانان با کفار برشمردهاند در حالی به وقوع پیوستکه وضع اقتصادی اهل مدینه چنان بود که حفرکنندگان خندق دانهای خرما را میاندو کس قسمت میکردند و به همین سبب تنی چند جان سپردند. این گروه اندک کمسلاحبیبضاعت چگونه ترجیح میدهد ده سال را به جنگ بگذرانند؟! از سپاه ده هزارنفری احزاب که مدینه را محاصره کردند و سپس به هزیمت رفتند باید لااقل نیمیاز ایشان به قتل رسیده باشند تا بقیه بگریزند; در حالی که جمله مورخان تلفاتاین محاصره را بین3 تا 14 نفر نوشتهاند. نیز به شهادت تاریخنویسان، میانگینتلفات مسلمان و کافر در ده سال اقامت رسول اکرم(ص) در مدینه کمتر از هزار وپانصد تن بوده و در برخی غزوهها حتی یک نفر کشته نشده است.
در این کتابها خواننده بیش از آنکه به اسلام خوشبین و بدان امیدوار باشد ازحوادثی که ممکن استبرای وی رخ دهد بیمناک میگردد. تصور کودک با مطالعهاین کتابها آن است که پیامبر و امامان معصوم جز درد و رنج و فقر برای پیروانخود به ارمغان نیاوردهاند. چه آنکه در کتابها بیشتر رنجهای شیعیان به تصویرکشیده شده است تا پیروزیها و شادابیها و خوشیهای زندگی. شاید هم به کودکچنین وانمود میشود که اسلام دین شادمانی نیست. پذیرفتن اسلام یعنی آماده شدن برای تحمل سختیها!
در این آثار، زندگی معصومین(علیهم السلام) سراسر رنج و مشقت و فقر و یا جنگ نمایش داده شده است. درمواردی نیز آن بزرگواران افرادی ترسیم شدهاند که گاه گاه دستی بر سر یتیمانهم میکشند و درهم و دیناری به فقرا عطا میکنند.
این نویسندگان دلسوز و کوشا شاید در آنچه نگاشتهاند هیچ چنین قصدی نداشتهانداما آنچه از مجموع آثار آنان به دست میآید چیزی جز آنچه یاد کردیم نیست.
موضوع حایز اهمیت اینکه وقوع حوادث تلخ در تاریخ اسلام هر چند امری بجا وراست است، اما این بدان معنی نیست که اسلام صحنههای شادمان و امیدوارکنندهدیگری نداشته باشد، به علاوه که هر گاه از سیمای دین تنها بخشی ترسیم گردد وبخشی دیگر مورد توجه قرار نگیرد جز این نمیتوان انتظار داشت که خوانندگان ونظارهگران تاریخ از دین جز تلخی به یاد نیاورند. از طرفی چه فرد یا گروهیچنین تشخیص دادهاند که از اسلام تنها این مسائل برای کودکان گفته شود؟ آیابرای شناساندن زندگی پیامبر و اسلام چارهای جز برشماری جنگهای رسول خدا وجودندارد؟
امروزه اگر بخواهیم زندگی پیامبر را به کودکان نشان دهیم و در اینراه آنهارا به کتابها واگذاریم جز بر انحراف آنها نیفزودهایم.
برای نمونه در کتابی چنین آمده است: کافران و بتپرستان مکه تعدادشان زیاد بود ولی عده مسلمانان بسیار کم بود. بیشتر مسلمانان تهیدست و کارگر و زحمتکش بودند. زورشان به زور کافرانو پولدارها نمیرسید ... روزی ... کافران ... دستهجمعی به محمد حمله کردند و با مشت و لگد محمد را کتک زدند. یکی ازکافران گفت تو میگویی بتها را پرستش نکنید، آنها فایدهای به شمانمیرسانند؟! پیامبر فرمود: بلی من میگویم. آن مرد کافر عصبانی شد و عبای پیامبر را گرفت و به دور گردنشپیچید. آن قدر فشار داد که نفس پیامبر به تنگ افتاد. [محمد و شکنجههایقریش، ص 8 و 10]
درکتاب «فتح مکه» تصویر روی جلد چنان مینماید که مکه به وسیله پیامبر باجنگ و شمشیر فتح شده است. این تصویر شمشیرهای آخته یاران پیامبر را نشانمیدهد که به کعبه حملهور شدهاند و بتها را شکستهاند.
در کتاب «پیغمبراسلام» نوشته دکتر حسین خراسانی، در روی جلد، عکسی رنگی از ماجرای فتحمکه و درهم شکستن بتهای داخل کعبه نمایش داده شده است. با تعجب، داخل کعبهبه شکل تالاری مجلل با رنگهایی زیبا به تصویر کشیده شده است که ظرف شراب ومیوه نیز در سکویی از آن قرار دارد. پیامبر در حالی که علی(ع) را بر دوشدارد به همراه جمعی از یارانش مشغول درهم شکستن بتهایند و مردی از مشرکان کهبتی به سرش اصابت کرده، بر زمین سرنگون شده است.
همین نویسنده در کتاب«حضرت علی(ع)» بر روی جلد کتاب، تصویری از آن امام و یارانش در حال جنگبا شمشیرهای آخته و نیزههای بلند و سپرهای آنچنانی نمایش داده است. در اینتصاویر به فرمان علی(ع) حمله یاران وی آغاز گشته و چهره یاران علی(ع) بسیارخشن و زشت جلوه داده شده است.
در تصویر روی جلد کتاب نیاکان پیامبر، نوشتهسیدمهدی آیتاللهی، یکی از وحشتناکترین چهرههای آدمی به تصویر کشیدهشده است. این چهره به قیافه مردمان قبل از تاریخ و شیران درنده بیشتر نزدیکاست تا به سیمای آدمی; به علاوه که در صفحات کتاب نیز معلوم نیست که تصویرروی جلد به چه شخصیتی مربوط است.
شگفتا که در این کتابها سیمای افراد بدسرشتو مخالف اهل بیت، همه زشت و بلکه وحشتناک ترسیم شده و سیمای افراد صالح تا حدودی زیبا نشان داده شده است. در حالی که این امر چندان به صلاح نیست. این موضوع سبب میشود که کودک همیشه افراد بدسرشت را در میان افراد زشت رو جستجو کند و همه افراد خوش سیما را مردمانی صالح بپندارند. در حالی که افراد صالحی بودهاند که سیمای زیبا نداشتهاند و چه مردمانی که در نهایت بدسرشتی، بسیار زیباروی بودهاند. گاهینیز موضوع بعکس جلوه میکند یعنی شخصیتهایی چون بلال و ابوذر و مقداد ممکن است به بدترین شکل به تصویر کشیده شوند.
از طرفی رنگ در نقاشیهای این گونهکتابها یکنواخت و مات است و برای کودک هیچ جاذبهای ندارد. همه شکلها ازانسان گرفته تا حیوان و جماد، یک رنگ هستند. این نقاشیها و رنگها جز خمودی،افسردگی، ناامیدی و یکنواختی زندگی چیزی را به بیننده القا نمیکنند; درحالی که کودکان ما وقتی کتابهای ترجمه شده خارجی را با نقاشیهای جذابمینگرند، احساس میکنند که حتی حیوانات و جمادات نیز دارای روح شادی آورند. او در مقایسه این دو نقاشی با هم، جهان کفر را جهان تحرک و شادمانی میپنداردو دنیای ارائه شده از سوی دین را عرصه افسردگی و مرگ.
برخی از کتابها نیز تصاویر کتابهای دیگر را در روی جلد یاداخل کتاب خود وام گرفتهاند و حتی گاهی برای دهها کتاب با نامهای مختلفیک تصویر تکراری وجود دارد. از آن نمونه برای جنگ بدر، احد، خندق و ... ازیک تصویر در روی جلد کتابها استفاده شده است.
شاید بعضی بپندارند که کودکان از تصاویر حقیقی (عکس) بیشتر لذت میبرند تانقاشی. در حالی که موضوع بعکس میباشد و این امری است که برخی نویسندگانبدان توجه ندارند.
از طرفی باید تصاویر کتاب متناسب با عصری باشد که محتوای کتاب از آن سخنمیگوید، حال آنکه در بیشتر نقاشیهای کتابهای کودک، نقاشیها تصاویر زمانحادثه است. برای نمونه در این کتابها مردمان عرب با پوششهایی نمایش دادهشدهاند که بیشتر پوشش اشراف است. حتی گاهی لباس ائمه (علیهم السلام) بسیارفاخر و پرزرق و برق است. اسبها و درختها نیز کاملا امروزی مینماید; در حالیکه لباسهای آنان اغلب ساده و با رنگهای ملایم بوده است و اسب نیز در زندگیآنان چندان که شتر وجود داشته، دیده نمیشده است.شاید یکی از نویسندگانمحترمی که در این موضوع تناسب زمانی را رعایت کرده استاد بیآزار شیرازی است. اما ایشان نیز گاهی به جای تصاویر ساده از عکسهای امروزی استفاده میکند. مثلارویدادی از عصر پیامبر نقل میکند و اماکن مکه و مدینه را با عکسهای امروزینشان میدهد و این برای کودکان هیچ جالب توجه نیست. در تصویر روی جلد کتاب «پنج تن آل عبا» نوشته آقای داستانی بنیسی، شکلعبایی زمستانی که روحانیان میپوشند جلوه میکند در حالی که پوششی کهپیامبر واهل بیت در زیر آن گرد آمدند شباهتی به عبای مرسوم امروزی نداشتهاست. نام این کتاب از حدیثشریف کساء گرفته شده است ولی تحقیق آن است کهمیان کساء و عبا تفاوت است. کساء در حقیقت معادل همان چیزی است که در فارسیبه آن چادرشب یا ملافه میگویند.
همچنین کتاب آغاز وحی اثر استاد بیآزار شیرازی، در ص 11 بدون هیچ مناسبت عکسطواف چند پیر فرتوت استخوانی را در حال طواف نشان میدهد و در کتاب دورانشکنجه و رنج که مربوط به عصر نبوی است، تصویر روی جلد را از دوران فراعنهانتخاب کرده که بردگان در حال حمل سنگهای بزرگ هستند.
در کتابی دیگر تصویری از کودکی امام حسن(ع) کشیده شده است که شمشیری در کناراوست. منظور از نویسنده از این تصویرسازی آن بوده است تا نشان دهد کهامام (علیهم السلام) از خردسالی با بکارگیری شمشیر شجاعتخویش را نشانمیدادهاند و حال آنکه شجاعت هرگز به معنای جنگطلبی نیست!
منبع: سایت حوزه
/س
شاید بیش از یکصد سال است که در غربنویسندگان و پژوهشگران از کودکان میگویند و برای آنها مینویسند. طبیعی استکه موفقیت آنان با توجه به همان مقاصدی که داشتهاند بیشتر از ما باشد. در کشور ما توجه به دنیای کودک را باید در دوران شکلگیری انقلاب اسلامی جستجوکرد. بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران رویکرد مردم مسلمان بهآثار مذهبی صد چندان شد و نویسندگانی با همت و دلسوزی بدین مهم پرداختند. آنان پیشگامانی بودند که بدون از دست دادن فرصت قلم به دست گرفتند و حاصلخیراندیشی خویش را بر کاغذ آوردند. اگر ما در امروز به نقد و بررسی آن آثارمیپردازیم نه بدان معناست که آن پیشگامان در آنچه کردهاند به خطا رفتهاند. هرگز! حقیقت آن است که با توجه به ضرورت اقدام چنین مهمی برای کودکان و نیزاشتیاق خردسالان به مطالعه تاریخ اسلام، شتابزردگی در این راه طبیعی بوده ولازمه هر شتابزدگی لغزشهای خرد و درشتی است که دیگران پس از سالها تجربهبدانها پی میبرند. اگر نویسندگان جدید در این زمینه موفقتر بودهاند، یکی ازدلایل عمده آن بهرهجویی از تجربه کسانی است که پیش از آنان در این بارهقلمفرسایی کردهاند. با این بیان آثار مربوط به معصومین(ع) را در حوزه کودکانمورد بررسی قرار میدهیم. نقایص این آثار را در ابعاد زیر میتوان یادآوریکرد: اشکالات محتوایی معایب کلی نقاشیها و رنگآمیزیها درباره نامکتابها تصاویر کتابهای کودک و بدآموزیها در نظر گرفتن مسائل فنی وهنری متناسب نبودن موضوع برای کودکان بدآموزیهای ضمنی .
پیش از هر چیز به« معایب کلی» کتابها نظری میافکنیم:
الف) طرح و موضوع یکنواخت و تکراری،چون کتابهای پیرامون زندگی معصومین (علیهم السلام) را مینگریم طرح وموضوع و محتوای آنها را مشابه مییابیم. مطالب این آثار اغلب تکرار یکدیگراست و بدون ابتکار به خوانندگان ارائه میشود. نویسندگان کوشایی همچون آقایانمحترم سیدمهدی آیتاللهی، سید میرابوالفتح دعوتی، علی وافی، عبدالکریم بیآزارشیرازی، اسدالله داستانی بنیسی، احمد فرزانه، رضای شیرازی و شماری دیگر همگیموضوعاتی مشابه و کتابهایی همنام به رشته تحریر درآوردهاند و اغلب در میانمعصومین به زندگی پیامبر(ص) و جنگهای آن حضرت و زندگی امام علی(ع) وسیدالشهداء(ع) پرداختهاند. برخی چون آقای احمد فرزانه حدود بیست و چهار جلداز آثار خود را تنها اختصاص به زندگی پیامبر اکرم(ص) داده و نسبتبه سایرامامان معصوم (علیهم السلام) چنین همتی ننموده است.
ب) این آثار در یک کلامهمه زندگینامهاند و به ندرت میتوان در میان آنها کتابی را یافت که به شیوه داستان کوتاه و با معیارهای آن نگاشته شده باشد. به همین علت از جاذبه لازم برخودار نیستند و هر چه زبان این کتابها به حد زیادی، تاریخی نگاشتهشده و جنبه اطلاعرسانی دارند که تنها برای گروههای سنی بالاتر درخور فهم میباشد و برای کودکان جاذبهای ندارد، بخصوص که پیامهای آنها به شیوه القای مستقیم است که در کتابهای کودک هیچ جایگاهی ندارد.
ج) گروه سنی خوانندگانکتاب (کودکان) با نوجوانان درهم آمیخته شده است.
د) رسم الخط آنها استاندارد نیست.
ه) مطالبکتابها اغلب از کتابهای تقریبا معتبر برگرفته شده است ولینویسندگان محترم آنها منابع مورد استناد خود را کمتر نام بردهاند.
و) کتابهااز نظر قطع (اندازه) اغلب در قطع وزیری به چاپ رسیده و در این زمینهکمتر تنوع به چشم میخورد و بیشتر با کاغذ و چاپ نامرغوب، به بازار عرضهشدهاند.
ز) کتابها معمولا شناسنامه ندارند، حتی گاهی نام نویسنده و تاریخ و نوبتچاپ معلوم نیست.
ح) نقاشیها و رنگآمیزیهای آنها تقریبا هیچ جاذبهای ندارد.
ط) مسائل فنی و هنری مورد توجه قرار نگرفته است. (پیرامون این موضوعاتجداگانه توضیح خواهیم داد.)
ی) بر پایه نمونههایی که ارائه خواهیم کردمحتوای این کتابها به کمک تصاویر، مسلمانان را مردمانی بیفرهنگ، آشوبگر، بیسواد و خشن و هرج و مرجطلب معرفی میکند که به هر جا قدم مینهند، میزنند ومیکشند و غارت میکنند و طعم تلخ قساوت و توحش را به دیگران میچشانند. برای نمونه به تصویر کتاب «تولد در کعبه»، ج 2، ص 5 نگاه کنید. در اینتصویر مسلمانان در فتح مکه به شهر یورش بردهاند و تا توانستهاند از مردمغارت نمودهاند. در حالی که در فتح مکه موضوع بعکس بوده و هیچ برخورد وکشتاری رخ نداده است.
تصویر روی جلد و مطالب کتاب «داستان اسلام» چهرهای که از اسلام برای کودکترسیم میکند جز جنگ و خونریزی و مبارزه و شکنجه چیزی نیست. از یاد نبریم که قرنهاست از سوی دشمنان اسلام، آیین پیامبر اکرم(ص) آیین جنگو خونریزی معرفی میشود. حوادثنگاران خامنویس و مستشرقان کماطلاع یا پرغرض، زندگی ده ساله پیامبر درمدینه را جز جنگ ترسیم نکردهاند. حال جای اندوه است که نویسندگان مسلماننیز خود به این تبلیغات ناصحیح جلوه قیقتبپوشانند. سزاوار است نویسندگانکتابهای کودک بخصوص آنها که از اهل بیت (علیهم السلام) چیزی مینویسند پیشاز هر قلمفرسایی، از تاریخ صحیح اسلام اطلاعاتی ناب به دست آورند و از ذکروقایعی که مدرک معتبری ندارد یا ذکر آن برای کودکان لازم نیست اجتناب ورزند. دیگر اینکه این نویسندگان باید از هنر نگارش و ویرایش بهرهمند باشند یا آنکهآثار خود را قبل از چاپ به گروهی افراد کارشناس در این زمینه بسپارند. این هنر به نویسنده کمک میکند تا با عبارتهای مناسب، از خشونت رویدادهایتاریخی بکاهد و چهره حقایق را به بهترین صورت ممکن ترسیم سازد حال در اینباره ذکر نکاتی را ضروری میدانیم:
با توجه به منابع معتبر و تحقیقهای انجام گرفته، رسول خدا(ص) در ایام زندگیپربرکتخود بیش از هشتاد برخورد نظامی با دشمنان خویش داشته است. بسیارجای تاسف است که نویسندگان مسلمان از همه این برخوردها به «جنگ» تعبیرمیکنند.
بیشتر آنچه رسول(ص) انجام داد اولا به هیچ برخوردی نینجامید و به صلحیا هزیمت دشمنان پایان پذیرفت; که شمار این برخوردها بیش از چهل مورد است. در دهها مورد دیگر نیز هجوم ابتدایی از سوی دشمنان صورت گرفته و پیامبر تنهابه دفاع پرداخته است. چگونه برای مسلمانان کمشمار مدینه که وسعتشهرشان درعصر نبوی برابر با وسعت فعلی مسجدالنبی بوده این امکان وجود داشته است کههشتاد جنگ خانمان برانداز به راه اندازند!
از نبردهای بزرگ اسلام نبرد بدراست. جمعیت مسلمانان در این نبرد سیصد و سیزده نفر بوده که فقط سه اسبداشتهاند. غزوه خندق نیز که در سال پنجم هجرت رخ داده و آن را از بزرگترین برخوردهای مسلمانان با کفار برشمردهاند در حالی به وقوع پیوستکه وضع اقتصادی اهل مدینه چنان بود که حفرکنندگان خندق دانهای خرما را میاندو کس قسمت میکردند و به همین سبب تنی چند جان سپردند. این گروه اندک کمسلاحبیبضاعت چگونه ترجیح میدهد ده سال را به جنگ بگذرانند؟! از سپاه ده هزارنفری احزاب که مدینه را محاصره کردند و سپس به هزیمت رفتند باید لااقل نیمیاز ایشان به قتل رسیده باشند تا بقیه بگریزند; در حالی که جمله مورخان تلفاتاین محاصره را بین3 تا 14 نفر نوشتهاند. نیز به شهادت تاریخنویسان، میانگینتلفات مسلمان و کافر در ده سال اقامت رسول اکرم(ص) در مدینه کمتر از هزار وپانصد تن بوده و در برخی غزوهها حتی یک نفر کشته نشده است.
در این کتابها خواننده بیش از آنکه به اسلام خوشبین و بدان امیدوار باشد ازحوادثی که ممکن استبرای وی رخ دهد بیمناک میگردد. تصور کودک با مطالعهاین کتابها آن است که پیامبر و امامان معصوم جز درد و رنج و فقر برای پیروانخود به ارمغان نیاوردهاند. چه آنکه در کتابها بیشتر رنجهای شیعیان به تصویرکشیده شده است تا پیروزیها و شادابیها و خوشیهای زندگی. شاید هم به کودکچنین وانمود میشود که اسلام دین شادمانی نیست. پذیرفتن اسلام یعنی آماده شدن برای تحمل سختیها!
در این آثار، زندگی معصومین(علیهم السلام) سراسر رنج و مشقت و فقر و یا جنگ نمایش داده شده است. درمواردی نیز آن بزرگواران افرادی ترسیم شدهاند که گاه گاه دستی بر سر یتیمانهم میکشند و درهم و دیناری به فقرا عطا میکنند.
این نویسندگان دلسوز و کوشا شاید در آنچه نگاشتهاند هیچ چنین قصدی نداشتهانداما آنچه از مجموع آثار آنان به دست میآید چیزی جز آنچه یاد کردیم نیست.
موضوع حایز اهمیت اینکه وقوع حوادث تلخ در تاریخ اسلام هر چند امری بجا وراست است، اما این بدان معنی نیست که اسلام صحنههای شادمان و امیدوارکنندهدیگری نداشته باشد، به علاوه که هر گاه از سیمای دین تنها بخشی ترسیم گردد وبخشی دیگر مورد توجه قرار نگیرد جز این نمیتوان انتظار داشت که خوانندگان ونظارهگران تاریخ از دین جز تلخی به یاد نیاورند. از طرفی چه فرد یا گروهیچنین تشخیص دادهاند که از اسلام تنها این مسائل برای کودکان گفته شود؟ آیابرای شناساندن زندگی پیامبر و اسلام چارهای جز برشماری جنگهای رسول خدا وجودندارد؟
امروزه اگر بخواهیم زندگی پیامبر را به کودکان نشان دهیم و در اینراه آنهارا به کتابها واگذاریم جز بر انحراف آنها نیفزودهایم.
برای نمونه در کتابی چنین آمده است: کافران و بتپرستان مکه تعدادشان زیاد بود ولی عده مسلمانان بسیار کم بود. بیشتر مسلمانان تهیدست و کارگر و زحمتکش بودند. زورشان به زور کافرانو پولدارها نمیرسید ... روزی ... کافران ... دستهجمعی به محمد حمله کردند و با مشت و لگد محمد را کتک زدند. یکی ازکافران گفت تو میگویی بتها را پرستش نکنید، آنها فایدهای به شمانمیرسانند؟! پیامبر فرمود: بلی من میگویم. آن مرد کافر عصبانی شد و عبای پیامبر را گرفت و به دور گردنشپیچید. آن قدر فشار داد که نفس پیامبر به تنگ افتاد. [محمد و شکنجههایقریش، ص 8 و 10]
درباره تصاویر کتابها
درکتاب «فتح مکه» تصویر روی جلد چنان مینماید که مکه به وسیله پیامبر باجنگ و شمشیر فتح شده است. این تصویر شمشیرهای آخته یاران پیامبر را نشانمیدهد که به کعبه حملهور شدهاند و بتها را شکستهاند.
در کتاب «پیغمبراسلام» نوشته دکتر حسین خراسانی، در روی جلد، عکسی رنگی از ماجرای فتحمکه و درهم شکستن بتهای داخل کعبه نمایش داده شده است. با تعجب، داخل کعبهبه شکل تالاری مجلل با رنگهایی زیبا به تصویر کشیده شده است که ظرف شراب ومیوه نیز در سکویی از آن قرار دارد. پیامبر در حالی که علی(ع) را بر دوشدارد به همراه جمعی از یارانش مشغول درهم شکستن بتهایند و مردی از مشرکان کهبتی به سرش اصابت کرده، بر زمین سرنگون شده است.
همین نویسنده در کتاب«حضرت علی(ع)» بر روی جلد کتاب، تصویری از آن امام و یارانش در حال جنگبا شمشیرهای آخته و نیزههای بلند و سپرهای آنچنانی نمایش داده است. در اینتصاویر به فرمان علی(ع) حمله یاران وی آغاز گشته و چهره یاران علی(ع) بسیارخشن و زشت جلوه داده شده است.
در تصویر روی جلد کتاب نیاکان پیامبر، نوشتهسیدمهدی آیتاللهی، یکی از وحشتناکترین چهرههای آدمی به تصویر کشیدهشده است. این چهره به قیافه مردمان قبل از تاریخ و شیران درنده بیشتر نزدیکاست تا به سیمای آدمی; به علاوه که در صفحات کتاب نیز معلوم نیست که تصویرروی جلد به چه شخصیتی مربوط است.
شگفتا که در این کتابها سیمای افراد بدسرشتو مخالف اهل بیت، همه زشت و بلکه وحشتناک ترسیم شده و سیمای افراد صالح تا حدودی زیبا نشان داده شده است. در حالی که این امر چندان به صلاح نیست. این موضوع سبب میشود که کودک همیشه افراد بدسرشت را در میان افراد زشت رو جستجو کند و همه افراد خوش سیما را مردمانی صالح بپندارند. در حالی که افراد صالحی بودهاند که سیمای زیبا نداشتهاند و چه مردمانی که در نهایت بدسرشتی، بسیار زیباروی بودهاند. گاهینیز موضوع بعکس جلوه میکند یعنی شخصیتهایی چون بلال و ابوذر و مقداد ممکن است به بدترین شکل به تصویر کشیده شوند.
از طرفی رنگ در نقاشیهای این گونهکتابها یکنواخت و مات است و برای کودک هیچ جاذبهای ندارد. همه شکلها ازانسان گرفته تا حیوان و جماد، یک رنگ هستند. این نقاشیها و رنگها جز خمودی،افسردگی، ناامیدی و یکنواختی زندگی چیزی را به بیننده القا نمیکنند; درحالی که کودکان ما وقتی کتابهای ترجمه شده خارجی را با نقاشیهای جذابمینگرند، احساس میکنند که حتی حیوانات و جمادات نیز دارای روح شادی آورند. او در مقایسه این دو نقاشی با هم، جهان کفر را جهان تحرک و شادمانی میپنداردو دنیای ارائه شده از سوی دین را عرصه افسردگی و مرگ.
تصاویر از نگاهی دیگر
برخی از کتابها نیز تصاویر کتابهای دیگر را در روی جلد یاداخل کتاب خود وام گرفتهاند و حتی گاهی برای دهها کتاب با نامهای مختلفیک تصویر تکراری وجود دارد. از آن نمونه برای جنگ بدر، احد، خندق و ... ازیک تصویر در روی جلد کتابها استفاده شده است.
شاید بعضی بپندارند که کودکان از تصاویر حقیقی (عکس) بیشتر لذت میبرند تانقاشی. در حالی که موضوع بعکس میباشد و این امری است که برخی نویسندگانبدان توجه ندارند.
از طرفی باید تصاویر کتاب متناسب با عصری باشد که محتوای کتاب از آن سخنمیگوید، حال آنکه در بیشتر نقاشیهای کتابهای کودک، نقاشیها تصاویر زمانحادثه است. برای نمونه در این کتابها مردمان عرب با پوششهایی نمایش دادهشدهاند که بیشتر پوشش اشراف است. حتی گاهی لباس ائمه (علیهم السلام) بسیارفاخر و پرزرق و برق است. اسبها و درختها نیز کاملا امروزی مینماید; در حالیکه لباسهای آنان اغلب ساده و با رنگهای ملایم بوده است و اسب نیز در زندگیآنان چندان که شتر وجود داشته، دیده نمیشده است.شاید یکی از نویسندگانمحترمی که در این موضوع تناسب زمانی را رعایت کرده استاد بیآزار شیرازی است. اما ایشان نیز گاهی به جای تصاویر ساده از عکسهای امروزی استفاده میکند. مثلارویدادی از عصر پیامبر نقل میکند و اماکن مکه و مدینه را با عکسهای امروزینشان میدهد و این برای کودکان هیچ جالب توجه نیست. در تصویر روی جلد کتاب «پنج تن آل عبا» نوشته آقای داستانی بنیسی، شکلعبایی زمستانی که روحانیان میپوشند جلوه میکند در حالی که پوششی کهپیامبر واهل بیت در زیر آن گرد آمدند شباهتی به عبای مرسوم امروزی نداشتهاست. نام این کتاب از حدیثشریف کساء گرفته شده است ولی تحقیق آن است کهمیان کساء و عبا تفاوت است. کساء در حقیقت معادل همان چیزی است که در فارسیبه آن چادرشب یا ملافه میگویند.
همچنین کتاب آغاز وحی اثر استاد بیآزار شیرازی، در ص 11 بدون هیچ مناسبت عکسطواف چند پیر فرتوت استخوانی را در حال طواف نشان میدهد و در کتاب دورانشکنجه و رنج که مربوط به عصر نبوی است، تصویر روی جلد را از دوران فراعنهانتخاب کرده که بردگان در حال حمل سنگهای بزرگ هستند.
بدآموزیها در تصاویر
در کتابی دیگر تصویری از کودکی امام حسن(ع) کشیده شده است که شمشیری در کناراوست. منظور از نویسنده از این تصویرسازی آن بوده است تا نشان دهد کهامام (علیهم السلام) از خردسالی با بکارگیری شمشیر شجاعتخویش را نشانمیدادهاند و حال آنکه شجاعت هرگز به معنای جنگطلبی نیست!
منبع: سایت حوزه
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}